آیا با قلب واژه ها می توان جای ارزش ها را عوض کرد؟
مصطفا لطفی کیان
7 بهمن 1394

یکی از ابتدایی ترین و اصلی ترین شیوه های انقلابی گری، براندازی و بی ثبات کردن جامعه و در نهایت سلطه گری، قلب واژه ها و سؤاستفاده از آن هاست. هر واژه بر اساس ادبیات و فرهنگ و تاریخ، بار معنایی و مفهومی را حمل می کند و جایگاه نوشتاری و کلامی دارد. فرهنگ لغات زبان و ادبیات هر ملتی پشتوانه نمو و حیات آن مردمان است. آن ها به وسیله لغات با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و گاه مفاهیم حجیم را با یک یا چند واژه به یکدیگر انتقال می دهند. لغات جزء میراث ادبی یک ملت هستند. بسیاری از این واژه ها در ذات خود ارزش و احترام یک فرد، جمع، مکان، زمان، رویداد، مقوله و... را می رسانند و برای مردم یک سرزمین دارای حرمت می باشند و این ارزش و احترام برای آن مردمان انگیزه و اطمینان و هماهنگی برای تحرک و حرکت ایجاد می کند و در نتیجه توان آفرین است.


با آگاهی از این توان واژه هاست که برنامه چینان انقلاب ها و رژیم های برآمده از انقلاب ها به تخریب و تحریف و تغییر واژه ها دست می زنند؛ آن ها برخی واژه ها را مانعی بر سر راه خود می بینند. ژورنالیسم دستوری استعمار چه به صورت سیستماتیک و چه به صورت محفلی و توده وار به خلق واژه ای و ستیز با واژه ای دیگر می پردازد. چهارده سده پیش اعراب تازه مسلمان که ایران دوره شاهنشاهی ساسانی را مانعی در برابر یورش های خود می دیدند پس از تجاوز به ایران، به طعنه ایرانیان مفلس و گدا و نگون بخت شده را ساسانی خطاب می کردند. اوج قلب و خلق واژه ها در بحبوحه واقعه 1357 بود. در این سال ها انقلابیون که از طیف ها و گرایشات مختلف و متفاوت بودند به جان واژه های اصیل افتادند و انبوهی واژه دست و پا کردند؛ ملت را خلق و امت نامیدند، مردم و شهروندان را اقشار و اقوام و طبقات و شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان و درجه یک و دو و خودی و غیرخودی و محرم و نامحرم کردند، میهن را میهن اسلامی و کیان اسلام و کشور امام زمان و سرزمین خلق ها و ملت ها خواندند، حاکمیت ملت را نظام انقلابی، امنیت ملت را امنیت و اقتدار نظام و منافع ملی را مصلحت نظام نامیدند، شاه را جلاد و دژخیم و مستبد و دیکتاتور، و نظام پادشاهی را استبداد و طاغوت و دیکتاتوری و ستمشاهی و تاریخ ایران را استبداد 2500 ساله شاهنشاهی نام نهادند، به ارتش شاهنشاهی ایران و ارگان های انتظامی و امنیتی مهر نیروهای سرکوبگر زدند، دادگستری را بیدادگاه رقم زده، بیت المال را سفره و غنیمت، و دزدی را اختلاس خواندند، انسانیت تبدیل به رأفت اسلامی شد، شهیدان وطن شدند شهدای راه اسلام و امام و انقلاب، متخصص و صنعتگر و استادکار و کارآفرین شد مغز پوسیده و هنرمند شد مطرب و فاسد و دگراندیش انگ کافر و ضدّ انقلاب خورد و...؛ و بدین ترتیب با تغییر واژه ها دست تعدی برای تغییر ماهیت نظامات و نهادها و در نتیجه اخلاق و شخصیت ایرانی دراز کردند، به گونه ای که تغییر نام ها به سطح خیابان ها و وزارت خانه ها و ارگان هایی که وظیفه خدمتگزاری به ملت را دارند کشیده شد و به صورت کلام معیار صدا و سیما و سایر نهادها درآمد تا خوب را بد و بد را خوب نشان دهند و جای ارزش ها را عوض کنند. می توان لیستی طولانی از اینگونه واژه ها استخراج کرد. تقلایی برای پوشاندن پلیدی های حاصل از انقلابیگری که حکایت رنگ و ننگ است. مشتی لغات که از منحط ترین توهمات انقلابی و آنارشیستی و پوپولیستی شرقی و غربی و دینی و لنینی عاریه گرفته شده و یا از ذهنیت های منفی و مغرض ساطع گشته اند، و عمال ذی نفع روز به روز بیشتر آن ها را توسعه داده و بر سر زبان های مردم می اندازند. واژه هایی که خاصیتی به جز تنفرآفرینی و تفرقه افکنی ندارند و تنها دیگ تنگ نظران را گرم می کنند.

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403