مهر، گوهر گمشده
مصطفا لطفی کیان
16 امرداد 1395

فرد در خانواده، خانواده در ملت و ملت در جامعه بشری شناخته و شکوفا می شوند. جوهر این مناسبات سالم و سازنده "مهر" است. مهر به هستی و جاودانگی؛ مهر به زندگی و زایندگی؛ مهر به آزادی و آزادگی؛ مهر به انسان، به خانواده، به ملت و به جامعه بزرگ بشری. در این خط سیر است که فرهنگ ها شکوفا شده و تمدن ها بنا می شوند. خانه و میهن و زمین به عنوان گهواره و جایگاه خانواده، ملت و جامعه بشری شکل می گیرند و ارزش می یابند. دستاوردهای بزرگ جوامع بشری حاصل می شوند. علوم مختلف شکل می گیرند و گسترده می شوند و انسان ها و خانواده ها و ملت ها و جامعه بشری به عنوان بخشی از طبیعت، نظم طبیعی عالم هستی را کامل می کنند. اینچنین نظامی چون بر اساس اصالت و قانون طبیعت استوار است از آن راستی و درستی زاده می شود؛ از آن آگاهی و درک و شناخت حاصل می شود، از آن وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری و کار و تلاش حاصل می شود، از آن قرار و تناسب زاده می شود، در چنین نظامی کثرت به وحدت ختم می شود. نقطه مقابل مهر، قهر است. قهری که معنا و محتوای همه چیز را وارونه و منفی می کند. قهری که نمادها و آثار مخرب آن به همه جا سرایت می یابند. قهر قدرت را تبدیل به خشونت می کند و حقیقت را به تظاهر؛ زیبا را زشت، شادی را غم، فراوانی را فقر، رونق را رکود، یکرنگی را دورویی، صداقت را دروغ، نجابت را وقاحت، امید را یأس، و آبادی را خشکی می کند. قهر خداوند بخشنده مهربان را هم تبدیل به خداوند جبار و قهار می کند. قهر نظم طبیعی را تبدیل به نظم ساختگی و بی بنیان، و اساس زندگی را سست و بی قرار می کند؛ در قهر پیوندها گسسته می شود. فرد که ابتدای زنجیره است به غایت، و خواسته های فردی به هدف تبدیل می شوند. از این روست که مردسالاری و زن سالاری و فرزندسالاری جای خانواده سالاری را می گیرد و حقوق جامعه بشری تبدیل به حقوق بشر می شود؛ از این روست که حاکمیت طبقه و فرقه و باند و امت و خلق و جمهور و دمو و قوم و طایفه و قبیله و ایل و عشیره جای حاکمیت ملت را می گیرند. در قهر است که مصلحت ملت ها تبدیل به مصلحت حاکمیت ها می شود و فرع جای اصل می نشیند. در قهر است که خانه و میهن و زمین، خوار و بی ثبات می شوند. در قهر است که با نگاه های غیر طبیعی مثل نگاه مادی و هندسی و ایدئولوژیک به پیکره زنده فرد و خانواده و ملت و جامعه بشری نگریسته و برای آن ها تصمیم گیری می شود و سپس انسان ها، خانواده ها و ملت ها را به قهر انقلاب ها و حکومت های قهرآمیز گرفتار و از هستی ساقطشان می کنند زیرا قهر در جهت مخالف مهر و نظام طبیعت است. قهر بین انسان ها فاصله می اندازد و انواع تبعیض ها را حاکم می کند، خانواده ها را بیمار و ورشکسته و ملت ها را خرد و اسیر می کند و جامعه بشری را به توحش و قهقرا می کشاند. در قهر اصالتی وجود ندارد و بی تناسبی موج می زند. حاصل قهر، وحدت به کثرت است و دلیل این پسرفت ها و شکست های پیدا و پنهان و پی در پی حرکت بر خلاف سیر طبیعت و از دست دادن گوهری به نام مهر است. باشد که مهر اهورایی جای قهر اهریمنی را بگیرد.


پاینده ایران

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403