حرف تازه در دنیای سیاست
منوچهر یزدی
4 مهر 1397

در گرماگرم انتخابات آمریکا یعنی آذر ماه 95 مطلبی تحت عنوان "ملت ها در اسارت حکومت ها" نوشتم که بخش پایانی آن چنین بود:

«دنیا روزگاران سختی را می گذرند، ملت ها در اسارت حکومت ها هستند؛ حکومت ها با حیله و ترفند مردم را به بازی گرفته اند؛ نوع بازی ها بسیار متنوع و متفاوت و بی رحمانه است ولی هرچه هست خطرناک و غیر انسانی است؛ ملت ها درد مشترکی دارند، دیگر مسجد و کلیسا و کنیسا و دیر به کسی آرامش نمی بخشد؛ دیگر سخنرانی سیاستمداران از کانون های حقوق بشری به کسی نوید آزادی نمی دهد؛ دیگر وجود این همه کوتوله سیاسی در رأس حاکمیت ها، احترام انسان ها را نسبت به سیاست بر نمی انگیزد؛ دیگر دین و مذهب انسانساز نیست؛ دیگر زمان آن فرا رسیده که ملت ها بپا خیزند و به نظام ضد انسانی حاکم پایان بخشند. آیا بغض ترامپ آغاز یک بیداری و حرکت به سوی خردمندی است؟»

آنچه در این مقاله آمده رنج نامه فشرده ای از چهل سال اعمال سیاست های نابخردانه آمریکا است که جلوه زشت و غیر انسانی آن خاورمیانه خونین و ویران و پریشان می باشد و حال آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا پرده از ناگفته های جامعه آمریکا برداشته و تأثیر آن همه بیدادگری را در کشور بزرگی مانند آمریکا برملا می کند تا نشان دهد که "چاه کن خود نیز در قعر چاه" گرفتار آمده است. حالا دیگر این ترامپ است که با ما همنواست و این چهره واقعی آمریکاست که با ایران فرق چندانی ندارد و او نیز دریافته که اسارت ملت ها در دست حکومت ها یعنی چه؟

بهتر است برای درک بیشتر این همخوانی به بخش هایی از سخنان یک ساعته رئیس جمهور آمریکا که در کنگره ایراد گردید بپردازیم. توجه داشته باشید آنچه که او می گوید درباره آمریکاست نه ایران، تشابه وضعیت دو کشور ایران و آمریکا شما را دچار اشتباه نکند، دقت بفرمایید:

«ما صلح می خواهیم، ما جنگ را دیده ایم که چگونه شعله هایش جهان را به سمت نابودی برده است. طبقه متوسط ما از هم پاشیده است، مشاغل ما به کشورهای خارجی فرستاده شده است. صنایع ما در حال مرگ هستند، طبقات پایین شهر نادیده گرفته شده اند، 49 میلیون نفر بیکارند و کمک های غذایی دریافت می کنند، ٤٣ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند، از هر پنج نفر یک نفر بیکار است، در بدترین دوره اقتصادی در ٦٥ سال اخیر هستیم، یک چهارم مشاغل کارخانه ای را از دست داده ایم و از زمان پیمان تجارت آزاد که چین به آن پیوست ٦٠ هزار کارخانه را از دست داده ایم. دولت قبل بیش از همه دولت های دیگر بر بدهی دولت افزود و زیرساخت های ما در حال از هم پاشیدن است که باید با راه ها، پل ها و تونل ها و خطوط راه آهن جدید جایگزین شود. من از وزارت دادگستری و امنیت داخلی و مدیر سازمان های اطلاعاتی خواسته ام برای یک استراتژی جدید در برخورد با دار و دسته های جنایتکار که در سراسر کشور پراکنده اند هماهنگ باشند. ایالات متحده بیش از ٦ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کرده است. با این پول می شد دوبار یا شاید سه بار آمریکا را بازسازی کرد. ما تدابیر محکمی برای حفظ کشور از تروریسم رادیکال اسلامی وضع می کنیم. به وزارت دفاع دستور داده ام تا برای از بین بردن داعش، شبکه ای از انسان های وحشی بی قانون که مشغول کشتار مسلمان و مسیحیان و مردان و زنان است تهیه کند. با متحدانمان در جهان اسلام کار خواهیم کرد تا این دشمن را حذف کنیم. من تحریم های تازه ای علیه نهادها و افرادی که همراه با برنامه موشکی بالستیک ایران بوده اند وضع کرده ام و بر اتحاد ناگسستنی با اسرائیل تأکید دارم. ما باتلاق فساد دولتی را با ممنوعیت پنج ساله در اعمال نفوذ مقامات قوه مجریه خشک خواهیم کرد و با قانونی مادام العمر از اعمال نفوذ کشورهای خارجی جلوگیری خواهیم کرد. با تلاشی تاریخی در حال مقررات زدایی هستیم و مقرراتی اجرا خواهد شد که با تصویب هر قانون جدید دو قانون قدیمی لغو شود. ما ایالات متحده را از پیمان ترانس پاسیفیک خارج کردیم چون مشاغل زیادی در کشور ما را از بین می برد. من معتقد به تجارت آزاد هستم ولی باید منصفانه باشد. من اجاره نخواهم داد شرکت های آمریکایی و کارگران عالی آن ها مورد سؤ استفاده قرار گیرند. ما قویاً از ناتو حمایت می کنیم، نهادی که در جنگ جهانی شالوده ریزی شد ولی متحدان ما باید متعهد به وظایف مالی خود باشند. ما انتظار داریم شرکای ما چه در ناتو چه در خاورمیانه یا اقیانوس آرام در عملیات نظامی و استراتژیک سهم خودشان را که منصفانه هم هست بپردازند. کار من نماینده دنیا بودن نیست، من نماینده آمریکا هستم».

دیروز را باید آغازی بر یک پایان شناخت. پایان "دکترین جهانی شدن" و آغاز "دکترین میهن پرستی".

دیروز ترامپ رئیس جمهور آمریکا در یک جایگاه جهانی و رسمی، جهان ملت ها را فریاد زد و همصدا با جنبش میهن گرایی که در سراسر جهان به حرکت در آمده رسمیت آن را اعلام کرد. ترامپ پس از 50 سال در دنیای سیاست حرف تازه ای زد و گفت:

«ما دکترین جهانی شدن را کنار گذاشته ایم و دکترین میهن پرستی را در گرداگرد جهان جایگزین می کنیم».
ترامپ به این اکتفا نکرد و سیاست های جهان وطنی مثل کمونیسم و سوسیالیسم را به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت «این دو جزء بدبختی و نگون بختی و فقر برای آن کشور و مردم برجای نگذاشته است».

آنچه که در سازمان ملل، کانون ملت های جهان از آن پرده برداشته شد به چالش کشیدن مافیای گلوبالیست هاست که در نیم قرن اخیر تمامی ارزش های انسانی و حقوق بشری را زیر پای سیاست های زر و زور قربانی کردند و از واژه دموکراسی هیولایی ساخته و به جهان عرضه کردند که جز بدنامی برای کشورهای قدرتمند بزرگ به ویژه آمریکا و انگلیس و جز ضعف و ناتوانی و عقب گرد تاریخی برای ملت های آزاد جهان نداشت. در خاورمیانه نقش مخرب آن سیاست شوم را در حمایت و تقویت از سازمان های دینی شاهدیم که به فروپاشی حکومت های با ثبات و رو به توسعه انجامید. حکومت های دینی که از ابداعات قدرت های جهان وطنی بود در ایران مصیبت آفرید و ملتی بزرگ و با فرهنگ را از مسیر رو به رشد و توسعه منحرف و به چهارده قرن پیش پرتاب کرد و به وادی جنگ های فرقه ای و تنازعات منطقه ای و بین المللی گرفتارش ساخت.

سی و هشت سال بعد از فروپاشی صلح و ثبات در ایران بغض ترامپ به سال 1395 ترکید و پایان جنگ های خاورمیانه و خشک کردن باتلاق فساد دولتی را وعده داد. او بی وقفه به وعده هایش عمل کرد. گرچه ملت های جهان هنوز در تدارک راستی آزمایی ترامپ هستند ولی هیچ یک مأیوس نیستند. مهم نیست که ترامپ برای مردم ایران چه می کند، مهم آنست که به سیاست خون و خشونت جهانی پشت کرده و بر خلاف کارتر و بوش و اوباما دست از جنگ زرگری و فریب مردم برداشته است و مهم تر آنکه به ملت ها وعده عدم دخالت در تعیین سرنوشتشان داده است و این همان فرصت طلایی است که با هزاران ترفند از ملت ایران دزدیده شد و اکنون زمان آن فرا رسیده که جایگاه رفیع و ارزشمند خویش را در عرضه جهانی دریابد و به نجات کشتی طوفان زده و غارت شده ایران که به کانون انفجار نزدیک می شود برخیزد. تجربیات گرانبهایی که ایرانیان سراسر جهان در چهل سال گذشته کسب کرده اند و آگاهی که نسبت به حقوق از دست رفته کشورشان به دست آورده اند آنچنان ارزشمند و اثرگذار است که می تواند و باید صرف دستیابی به حق حاکمیت ملی گردد.

حزب پان ایرانیست با بیش از هفتاد سال مبارزات بی امان با هیولای سیاست جهان وطنی از هرنوع آن دینی یا لنینی ظرفیت و پتانسیل آن را دارد که نظم شکوهمند اقتدار ملی در پناه اندیشه والای ناسیونالیسم ملت ایران را استقرار بخشد و با بهره جویی از احکام تاریخ و فرهنگ استوار و انسانی این کشور کهنسال و با تکیه بر نیروی نسل جوانی که بیدار و آگاه به میدان آمده، نسلی که بر خلاف پدران فریب خورده یشان با اندیشه های واپسگرا وداع گفته، نسلی که تاریخ میهنش را با اشک چشم مرور کرده به "حاکمیت ملت" تحقق بخشد.

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403