بيتل ها، امپراتوري و شاهنشاهي
9 آبان ماه 1344

بيتل ها نماينده هيستري نسل جوان و نشان دهنده آخرين مرتبه سقوط هنر موسيقي هستند .

در جهاني كه ما به سر مي بريم و دنياي مغرب زمين علمدار تمدن آن به شمار مي رود، راست است كه تكنولوژي به سر منزلي رسيده است كه همه ادوار تاريخ سابقه نداشته و راست است كه هزينه تأسيسات علمي آن بي كران است ولي اين سخن نيز راست است كه دنياي ما را، منافع مادي رهبري مي كند. هر كيفيتي به نسبتي كه پول سازتر است پيروزمند تر مي باشد.

پرورش انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست، مجله ها، كتابها، فيلمها و گروه هاي هنري تاثير فراوان بر چگونگي پرورش آدميان دارند. نسل جوان تقريبا همه چيز را با الگوهايي كه بوسيله سينما، تلويزيون و مجلات و عكسها، در پيش روي او گذاشته شده است مي سنجد و از اين مجله ها، كتابها و فيلمها آنهايي بيشتر ديده مي شوند كه سود بيشتري را به جيب سازندگانشان سرازير مي كنند. در حقيقت دستگاههاي آموزش و پرورش و عقلا و دانشمندان تعليم وتربيت ول معطلند؛ زيرا ، حتي كودكان مسئولان آموزش و متخصصان تعليم و تربيت هم پيش از آنكه تحت تاثير پدر و ماد خود باشند، تحت تأثير محيط خارج كه ساخته همين مجلات و كتابها، فيلم ها و عكسهاست مي باشند.

نسل جوان را سود تجارتي دستگاه هاي تبليغاتي اداره مي كند؛ افكار اجتماعي را از فيلمها مي گيرند و استعداد هنر آنها توسط فروشندگان صفحات روز و در محيطهاي به اصطلاح پيشرفته تر در زيرزمينهاي نوجوانان هنرمند، پرورده مي شود.

در اين جهاني كه بر اساس پول و نفع مادي و هنر بازاري آميخته به ابتذال و هرزگي ساخته شده است چهار سوسك (بيتل) بي خبر از هنر، توانستند با تكيه بر حالت هيستري اجتماعات نوجوانان انگليس و سپس اروپا و آمريكا، عنوان پول سازترين دسته هنري را پيدا كنند. در حقيقت سالهاي طولاني، تاثير نامطلوب افكار و عقايدي كه همه چيز را پوچ جلوه مي داد و با هنر سنت شكوهمند دنياي انساني ستيزه مي كرد، محيط مساعدي را فراهم آورد كه نوازندگاني پيدا شوند كه بر اثر فريادهاي بيمارگونه شنوندگان جوان و نابالغ آنها، هرگز صداي آهنگهايشان شنيده نشود و اين آهنگهايي كه، از هر خصوصيت هنر عاري است، توانست موفق ترين گروه موسيقي عصر را پديد آورد.

بيتليسم، تجسم افول موسيقي و نماينده اتكا به حالتهاي بيماري اجتماع به جاي تكيه بر عواطف انساني و ذوق سالم هنر دوستانه بشري است. با اينهمه، چون بيتلها خيلي پولدار شده اند و خيلی پول به انگلستان آورده اند و جالترين موضوع مطبوعات مصور انگليس هستند، موفق شدند كه نزد ملكه انگليس بار يابند.

جامعه دموكراسي انگليس، اين نمايندگان نسل جوان را به رسميت شناخت و نشان امپراطوري كه زماني بر سينه دريادار نلسون و چرچيل مي درخشيد اينك در دست سوسكها و وسيله برای تبليغات جديد آنها قرار گرفته است. شهرت بيتلها، نشانه بي هدفي نسل جوان و سقوط اجتماعي عظيم ترين بخش از سرمايه ملي در سراسر جهان و بويژه در محيط هاي پيشرفته غربي مي باشد؛

در برابر اين خط، جا دارد آنانكه مي فهمند فرياد بردارند: نسل جوان و گوهر شريف وجود انساني در معرض خطر است. با عصر بيتلها جواناني بوجود مي آيند كه ديگر توانايي فهم موسيقي بلند پايه بتهوون، واگنر و باخ را ندارند. اين كيفيت سقوط در عالم موسيقي باقي نخواهد ماند اين نسل قادر نخواهد بود كه شكسپير، هوگو، گوته، تولستوي و بالاخره فردوسي را دريابد. گوهر آدمي در عصر ما، بيش از هر چيز مورد تعرض قرار گرفته است.

خوشبختانه ما در اين جهات هنوز عقب مانده هستيم. جوانان ما در سراشيب سقوط هستند ولي هنوز كاملا سقوط نكرده اند، بايد بيدار شد . نگذاريد كه بيتليسم ايران را نيز فراگيرد. همه چيز را نبايد صاحبان پول، آشكار و پنهان، به نام عقايد مردم و به نام رعايت دموكراسي اداره نمايند. در اين جهان به دستگاهي نيازمنديم كه وجهه همت خود را حفظ گوهرهاي وجود انساني قرار دهد.

بر پهنه زمين همه چيز مخلوق انسانهاي پر استعداد است. اگر گوهر گرانبار ناچيز انگاشته شوند، روح فرهنگ بشري معدوم خواهد شد. بايد دستگاهي باشد كه از روح سازنده فرهنگ بشري دفاع كند. اين دستگاه البته پول ساز نخواهد بود بلكه در راه هدفهاي بزرگ خود پول خوار خواهد شد.

در فرهنگ پرمايه ايران زمين ، رسيدن به حد انسان كامل، برترين هدفهاي تربيتي است؛ همه ادبيات و حكمت و عرفان ما، جز شرح سير و سلوك انسان در مدارج كمال نيست. به همين جهت ما اعتقاد جازم داريم كه ملت ايران بايد دفاع از گوهر وجود انساني را رسالت خود بداند و در برابر جهان پول سازان قيام كند و نسل جوان را نجات بخشد.

بگذاريم اين سخن را بگوييم كه بر درفش ملي ايران نقش شيروخورشيد در سپر نيلگون به نشان ستايش گوهرهاي برين وجود انساني و شير و شمشير ، نشانه اي از اين حكمت است كه فرمانروايي، ويژه برگزيده ترين انسانهاست و هم در اين آيين است كه تكامل و ترقي از راه پرورش همه مردم به منظور دست يافتن به بهترين استعدادها و يافتن بهترين استعدادها براي بخشيدن برترين امكانها بر آن استعداد هاست تا از اين راه فرد و جمعتي راه كما پويند.

ما بر آن عقيده نيستيم كه هم چيز را پول سازان تعيين و بر ما تحميل كنند بلكه همه چيز، بايد وسيله اي در راه تكامل انسان، تكامل فرهنگ انساني و تكامل نوع فرمانفرمايي بر جامعه بشري باشد. ما نمي دانيم كه پرنسيپ امپراطوري انگليس چيست ولي اين را درك مي كنيم كه با تمايلات جامعه همگامي دارد، حتي در آنجا كه جامعه به پيروي از پول سازها به سوي پرتگاه مي رود و ما گمان نمي كنيم، آنانكه در راه سقوط نسل جوان و گوهر وجود انساني مي كوشند حتي اگر صدها مرتبه پولدارتر و پول سازتر از سوسكها باشند، شرف آن را داشته باشند كه سايه درفش ملي ايران زمين را بر سر خود ببينند .
 

 
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403