صدای پای تو از کوه بر نمی خیزد
|
دوباره از دلم انده بر نمی خیزد
|
تو بر ستیغ دلی آش کماندارم
|
من از کان تو و تیر تو نشان دارم
|
تو تیر آرش جاوید در کمان داری
|
ز جنس تیر اهورایی آرمان داری
|
ز جان خویش گذشتی در آن رها کردی
|
و نام نامی امید را صدا کردی
|
تو از نژاد همان رستم زبردستی
|
که در نشیب و فراز ره عهد نشکستی
|
به راه عزت ایران تو کوهکن بودی
|
همیشه عاشق دیرین این وطن بودی
|
کدام ابر غباری گرفت راه تو را
|
که مدتیست ندیدیم آن نگاه تو را
|
کنون که تشنه خراب کلام ناب توییم
|
همیشه منتظر برق آفتاب توییم
|
تو گفتی از دل ایران که درد برخیزد
|
برای لحظه اوج نبرد برخیزد
|
تو با نیاز وطن یار و همصدا هستی
|
پیام شادی عشق و پر تز صفا هستی
|
به وسعت همه مرز و بوم ایرانی
|
نشانه ای ز شکوه و ز فر یزدانی
|
تو زنده ای به دل زندگان جان گاه
|
اگرچه نام تو گم کرده دشمن بدخواه
|
به نام نامی ایران که با تو هموند است
|
بسا دلی که به دیدارت آرزومند است
|