دولت روحانی، از وارونه نمایی تا ایجاد تفرقه
دکتر علی موسوی
10 بهمن 1392

نزدیک به شش ماه از تشکیل دولت روحانی گذشته است. دولتی که با تبلیغات بسیار بر سرکار آمد تا شاید گره گشای برخی از مشکلات حاد کشور باشد. دولت جدید وارث انباشتی از معضلات بزرگ اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی است که حتی با سقوط جمهوری اسلامی نیز به این سادگیها مرتفع نمی گردند. آشکار است که دولت نمی تواند در مدت کمتر از یک یا دوسال بر بیکاری ،گرانی و فقر شدیدی که برآمده از سالها سیاست اشتباه بوده است پیروز گردد اما این امر در مورد برخی از چالشهای کشور صادق نیست و دولت می تواند روشی بهتر را در پیش گیرد. شوربختانه در ماههای اخیر شاهدیم که برخی از اعضای دولت آشکارا به بیراهه می روند و ادعاهای بس مضحک و شگرف را پیش می کشند. ادعای واهی تسلیم شدن قدرتهای بزرگ در پروندة هسته ای از سوی رییس جمهور و فرافکنی پیاپی وزیر خارجه ایشان در همین امر نشان می دهد که نامبردگان به گزارش های پوپو لیستی بیشتر دل خوش میدارند .. اما گزارشات و تفسیرهای دولت با این توجیه همراه است که مردم مشکل نان دارند و باید تحریمها کنار روند اما در واقع کنار رفتن تحریمها برابرشد با کنترل کامل تولید صنایع پتروشیمی ،خودروسازی ، نفت و ... توسط 5+1 ، تا آنها اجازه دهند که ایران چه چیز را به چه میزان تولید کند وچقدر پول بگیرد تا مردم از گرسنگی نمیرند! داستان پولهای بلوکه شده را نیز که همه می دانند. یکی نبودبپرسد ، این «آقای تحریم» که واردات دارو و کالاهای اساسی زندگی مردم را فلج کرده بود چرا کوچکترین تاثیری بر واردات خودروهای لوکس و اجناس مورد علاقه ثروتمندان نداشت؟! چرا نقل و انتقالات مالی رضا ضراب و بابک زنجانی را زمین گیر نکرده بود؟!


اما در حوزه داخلی نیز شاهد رفتارهای بی منطق بوده ایم. معاونت اقوام رییس جمهور شوربختانه گاه همان چیزی را باز تکرار می کند که بنگاههای خبری غرب سالهاست می گویند. هنگامیکه منشور حقوق شهروندی رییس جمهور منتشر شد در بندهای 21 تا 24 ماده سوم تمام خواسته های شوونیستهای قومگرا را بازتاب داد تا جاییکه حتی بر میراث تاریخی کشور چوب قومگرایی زد و این در حالیست که حتی دریک خط ناقابل نیز از لزوم پاسداشت تمامیت سرزمینی ایران و جلوگیری از تبلیغات شوونیستی و نژادپرستانه تجزیه طلبها یاد نشد تا هر ایراندوستی را به شگفتی وادارد. اما این پایان ماجرای «تجزیه پسندی» دولت روحانی نبود. جناب یونسی در گفتاری مشعشع بیان کردند که ناسیونالیستها و تندروها نمی گذارند که دولت محترم حقوق اقلیتها را بدهد!!! باور نمایید که از شدت ناجوانمردی و بی انصافی وزیر اطلاعات پیشین نظام در نقل چنین دروغ شاخداری سخت شگفت زده شدیم . با رفقای تندروی آقای یونسی کاری ندارم اما این ناسیونالیستها همانانی نیستند که در چند دهه گذشته دسته دسته راهی زندانها شده اند؟ این ناسیونالیستهای مورد تنفر دولت یازدهم، به غیر از دستگیری و زندان اساسا در کجای حکومت جای داشته اند که دست یونسی و رفقایش را برای احقاق حقوق اقلیتها بسته اند؟ این قانون اساسی و قوانین نوشته و نانوشته استخدامی حاکمیت نیست که ایرانیان غیرشیعه را از رسیدن به پستهای میانی و بالای کشوری و لشکری محروم کرده؟ جناب یونسی ، ظاهرا یادش رفته که یکی از بزرگترین اختلافات میان ما و حاکمیت در نگاه دوگانه حاکمان به شهروندان ایران بوده است.انواع تبعیضهای آشکار سالهاست که مورد اعتراض شدید ما پان ایرانیستها بوده است. تبعیضهای نگران کننده و سی ساله نسبت به هم میهنان کرد و بلوچ یکی از مهمترین نگرانیهای میهن پرستان بوده ودستیار ارشد دکتر روحانی با گفتن چنین جمله ای ثابت کرد که گویا میان اعضاء دولت یازدهم در زدن سخنان ناراست رقابتی نزدیک برقرار است. اگر گفتارهای بی حساب دستیار ویژه دکتر روحانی در همینجا ختم می شد شاید چنین اعتراضی را هم تحویل نمی گرفت اما ظاهرا جناب یونسی در افاضات تجزیه پسندانه تبحر دارد. ایشان و برخی از دوستان پنهانشان در روز سی ام دیماه از لزوم «آموزش به زبان قومی» گفتند و مستند خویش را نیز اصل 15 قانون اساسی معرفی کردند! در این مورد دو نکته حائز توجه است :


1. کجای اصل 15 صحبت از «آموزش به زبان اقوام» کرده است؟ متن اصل 15 قانون اساسی آشکارا بر تدریس زبانها در کنار زبان فارسی می گوید و نه جایگزینی آن درسیستم آموزشی که در این صورت نظام آموزشی کشور را درطی چندسال کاملا متلاشی می شود. اصولا بدترین بخش از عملکرد دولت در ماههای اخیر یورش دوجانبه به نظام آموزشی کشور است. از یکسو واگذاری مدارس به حوزه علمیه و در سوی دیگر تجزیه آموزش و پرورش در چهارچوب طرح «آموزش به زبان قومی» و نه آموزشِ زبان اقوام که از سوی هر ایرانی خردمندی پذیرفته است. نتیجه این تازش دوگانه در سالهای آینده بیگمان چیزی نیست جز تربیت نسلی بنیادگرا و قبیله گرا که نه دانش مشخصی دارد و نه تاریخ و هویت ملی کشورش را می شناسد. تصور کنید که دانش آموزان مدارس در اراک، ارومیه ، همدان ، اهواز ، زاهدان ، گرگان ، انزلی ، تکاب و صدها شهر کوچک و بزرگ کشور که سالها در کنار یکدیگر به زبان فارسی درس خوانده اند باید از یکدیگر تفکیک شوند تا هرکدام به زبانی مجزا درس بخوانند ! جدا از اینکه چنین پدیده ای بار مالی وسیعی را بر کشور تحمیل می کند ، کاملا نژادپرستانه است زیرا می بایست ابتدا میلیونها ایرانی را به سبک نازیستی از یکدیگر تفکیک کرد که خود مسبب تنش دهشتناک زبانی و قومی و نیز گسترش حاشیه نشینی اقوام می گردد. مطابق با کنوانسیونهای مبارزه با نژادپرستی هر امری که خطوط تفکیک و حاشیه نشینی را میان گروههای مختلف ساکن یک سرزمین دامن زند امری نژادپرستانه است. همچنین فرزندان خانواده میلیونها ایرانی که محصول ازدواج چند قومیتی هستند با زبان کدامیک از والدین یا اجدادشان باید درس بخوانند؟ آیا ایشان نمی دانند گسترش وسیع اقوام در شهرهای بزرگ و تجاری کشور مرهون آموزش به همین زبان فارسی بوده که فرصتهای شغلی و اقتصادی فراوانی را برای همه ایرانیان در گستره سرزمینی کشور فراهم آورده؟ و اگر غیر از اینست، پس علوم پایه را کلا تعطیل کنیم تا فرزندانمان در مدارس دروس مذهبی و دهها زبان و گویش قومی را بخوانند تا مشکل دولت ، بنیادگرایان مذهبی و افراطیون قومگرا یکجا حل شود.


2. برخی از کارگزاران دولت کنونی با دادن نشانی اشتباه می خواهند تبعیضهای آشکار زنان و مذاهب را نیز سرپوش گذارند. یکی نیست بپرسد از آزادیهای مدنی و اجتماعی مذاهب و زنان که از پایه ای ترین امور شهروندی و حقوق بشری است چه خبر؟ متاسفانه چنین احساس می شود که دولت اخیر بدنبال دامن زدن به قومگرایی و پنهان کردن خویش پشت چنین پروژه ایست تا هر از گاهی بتواند جهت اخبار رسانه ها و مطبوعات کشور را از چالشهای عظیم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نابودی شدید زیست محیط کشور منحرف کند. وقایع مربوط به انتقال آب کارون به اصفهان و انتقال شهرستان پارسیان به استان فارس بگونه ای انجام شد تا با ایجاد نفرت از ساکنان مناطق مرکزی کشور و سپس سفر رییس جمهور به خوزستان و زدن جملات شیک ، چنین القا شود که دولت جدید همچون «فرشته نجات» ظاهر گشته تاحق مردم جنوب را از مردم ظالم اصفهان و شیراز بگیرد؛ اما رفتارهای تبعیض آمیز و کم لطفی آقای روحانی نسبت به هم میهنان لر، بختیاری و فارس زبان در سفر به خوزستان آنقدر بود که نیرنگ را به مشاوران ناآگاه دولت بازگرداند! دولتمردان عزیز یادشان نبود که خوزستانیهای مظلوم که سالهاست نفت زیرپایشان در حلقوم باندهای مافیایی ، رضا ضرابها و بابک زنجانیها فرو رفته است باهوش تر از آن هستند که مسبب مشکلاتشان را هم میهنان اصفهانی بدانند.


در پایان امید است که دولت یازدهم همانند یک دولت مسئول و به نمایندگی از تمام دولتهای پیشین ، شکست را در سیاست هسته ای ، عدم تعامل با جهان آزاد، ورشکستگی اقتصادی، سقوط اخلاق و فرهنگ ، تبعیضهای گسترده و ... بر عهده گیرد و از دادن نشانی اشتباه ، فرافکنی ، سخنان غلوآمیز و تنش زایی میان شهرها و استانهای کشور دست بردارد و مشکل را در ساختار حاکم جستجو کند و نه میهن پرستانی که خود بزرگترین معترضین بوده اند.


و اما پرسشی که مطرح میباشد ، اینست که تا کجا باید شاهد قولهای بی سرانجام ، سخنان محیرالعقول و ناکارآمدی دولتهای پیاپی باشیم و همچنان با رنگی جدید ، رنگ شویم ؟!


 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
کلمات کلیدی :    حسن روحانی    علی یونسی    دولت تدبیر و امید    دولت یازدهم    معاونت اقوام ریاست جمهوری    تجزیه طلبی    قوم گرایی    حزب پان ایرانیست
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403