از رضا خان تا رضا شاه
کسری اصغری
24 اسفند 1393

از رضا خان تا رضا شاه

 

24 اسفند در میان روز شمار تاریخی سالنامه ایرانیان ازمعدود ایامی است که بیانگربی توجهی به زاد روز ظهور یکی از فرزندان خدمتگزار و شایسته این سرزمین است0

شوربختانه در طی 35 سال گذشته و به سبب نگاه غیرملی و سلیقه ای هیئت حاکمه به تمام ابعاد تاریخی  و ملی سرزمینمان  سبب گردیده است که یکایک  خادمان میهن مان به سرانجامی تلخ دچار گشته و هزینه ائی بس  سنگین  بپردازند0

حاصل انکه پرونده فیزیکی این اسطوره ها در عصر خود مختومه میگردد ودر ادامه برای تطهیر اذهان عمومی در عصر خود و علی الخصوص ایندگان فاز دیگری از تحریف و تخریب در قالب اسناد جعلی تاریخی و ترویج مکتوبات کاذب جایگزین میگردد ، واین سناریو توسط دست نشاندگان همان بدخواهان به شیوه ائی غیر ملموس به نسلهای آتی القاء می گردد؛ تا همچنان بتوانند حجابی بر چهرۀ نمادهای تاثیرگزاری که در برهه ای از زمان ، با عبور دادن سرافرازانه ملت ایران از گذرگاههای پر پیچ و خم و صعب العبور و طاقت فرسا نقش ارزشمندی  داشته اند ؛ بیافکنند0 ودر پس این اندیشه پلید، ایجاد سرخوردگی و یاس ازگذشته تاریخی ملتی است که مطمئنا شکافی بس عمیق را در ورای بازیافت خویش و هویت خود فراهم میکند0

تردیدی نیست که این فرایند ناخواسته در طول زمان با موجی از تبلیغات گسترده ،  حافظه تاریخی نسلی را دستخوش تمایلات و کینه جوئیهای حاکمان و استعمارگران مستبد و اقتدارگرا میکند0

اما بی گمان انچه که پابرجا میماند دستاوردها و بنیان هائی است که در گذشته توسط دلسوزان سرزمینی برای اینده بجا میماند  و پیوند عمیقی با اجزای کشور برقرار میسازد و براحتی نمیتوان آن را استتار کرد0بویژه اگر اساس ان از ناسیونالیسم سیاسی و اجتماعی یک ملت نشات گرفته شده باشد0

24 اسفند 1256 خورشیدی پیکره پر درد و رنج ایران نوید ظهور نوزادی را داد به نام رضا  که 43 سال بعد موجی از عشق به وطن در او متبلور شد و با نام رضا خان نامی شد0

وی که نه بر اساس شرایطی مثبت و نه از لحاظ وراثت خونی یا متعلق به یک طبقه اجتماعی شاخص ؛ یک شبه ره صد ساله را سپری کرده  وبه بالاترین منصب لشکری و کشوری دست پیدا کرده باشد؛ بلکه گام به گام از سربازی ساده و تا حدودی بی سواد پایه های ترقی را یکی پس از دیگری  طی کرد تا در اوضاع و احوال زمانه خود که تنها نوکر صفتی و چاپلوسی و تعلق خاطر داشتن به یکی از دول استعمارگر( روسیه- انگلیس) تنها راه پیشرو در صحنه سیاسی ان روزگار بود و شایسته سالاری محلی از اعراب نداشت در صحنه سیاسی ایران با جامه و قامتی نظامی ظاهر شد0

تا پیش از به فرماندهی رسیدن وی به بریگاد قزاق بیوگرافی جامعی از لحاظ احوالات وی در دسترس نیست و چنانچه هم موجود باشد بسیار کمرنگ است0

حضور جدی و قابل ملاحظه وی را میتوان از رسیدن به فرماندهی بریگاد قزاق با درجۀ سرهنگی و حضور مستمرش از سال 1299 به بعد ملاحظه کرد؛ رضا شاه شدن رضا خان، اهسته ولی بی وقفه بود0

در زمانی که ایران در گیر جنگ داخلی قدرت  بین شاهزادگان و اشراف محلی برای بر پائی حکمروانی بر هر گوشه از مملکت بود و هر یک از طرفین سرنوشت ملتی و کشوری را مورد بازیچه قرار داده بودند و دول خارجی نیز همچو عثمانی به نواحی غربی حمله کرده بودند و استعمارگر پیر برای تجزیه برخی قسمتهای ثروتمند جنوب در حال اوردن نیرو بود ؛ عموم مردم امیدشان را نه به مجلس بلکه به مردی سوار بر اسب و چکمه پوش بسته بودند0

حس مسئولیت پذیری و منظبط گرای وی و چند شاخصه دیگر سبب گردید که در بزنگاه تاریخی خود را اماده تاثیر گذاردن به سرنوشت میهن و مردم زخم خورده خود کند0

به قدرت رسیدن وی که از سردار سپه شروع و به پادشاهی میسر گشت با تحولات گسترده ائی همراه بود که در هر دوره بنا بر مسئولیت های وی و محدودیتش تا تفویض پادشاهی که مانعی را در برابر خواسته های خود نمیدید پابر جا بود0

چنانچه در زمان واگذاری دولت به وی تا زمان تشکیل مجلس موسسان اقدام به منع فروش مشروبات الکلی - پائین اوردن بهای نان - غیر قانونی کردن قمار بازی و 00000 0

به سلطنت رسیدن وی صرفاً از طریق خشونت - نیروی نظامی یا ترور و یا دسیسه های نظامی صورت نگرفت بلکه بواسطه ائتلاف اشکار با گروههای مختلف درون و بیرون مجلس چهارم و پنجم شورای ملی صورت پذیرفت یکی از این گروهها حزب محافظه کار اصلاح طلب بود که مشی مذهبی و فئودالی داشت0 هنگامی که در اخرین روزهای مجلس چهارم رضا خان لایحه نظام وظیفه اجباری را به مجلس داد این ائتلاف ناگهان برهم خورد ؛ در این لایحه پیشنهاد شده بود که تمام مردان جوان باید دو سال کامل در خدمت نیروهای مسلح قرار گیرند0 به نظر وی سرباز گیری عمومی ، ارتش حرفه ای را در واقعیت به ارتش ملی تبدیل می کرد0 به اعتقاد بیشتر زمینداران بزرگ   چنین نظام وظیفه ای اقتدار پدرانه انان را از بین میبرد و نیروی کار اصلی را از روستاهایشان خارج میکرد0 از دیدگاه علما نیز به ویژه مدرس،دو سال تلقین و اموزش در یک نهاد غیر مذهبی تحت اداره افسران  ضد روحانی ، اخلاق اجتماعی  و دیانت عمومی را فاسد میکرد0 بنا بر فتواهای جداگانه برخی علما ، خدمت نظامی اصول تشیع  و بنیادهای اسلام را به خطر می انداخت0

سالهای به سلطنت رسیدن وی براستی دوران پی ریزی یک نظام جدید بود0

قبل از رسیدن به اریکه پادشاهی و حضورش در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران ، جامعه قجری دوران رکود  را در همه عرصه ها شاهد بود0 امار کمی و کیفی زندگی هر فرد به بدترین حالت خود رسیده بود بطوری که از لحاظ بهداشتی و تغذیه یا تحصیلات در بدترین شرایط اولیه نیاز یک وضع طبیعی بودیم 0 در عرصه سیاسی نیز بنا بر فرموده سلاطین قاجار ممالک محروسه نیز جزء مایملک خاندانی انها بود صدای از هم پاشیدگی اجزای ان به نظر میرسید چنانچه بسیاری از ولایات ایران بزرگ به دیده خاطر رضایت استعمارگران از مام وطن جدا شد تا خدشه ای به قبله عالم وارد نگردد !!! و از همه مهمتر بهره مندی روس و بریتانیا از منابع طبیعی ایران به هر شرطی بطوری که دادن یک امتیاز به همسایه شمالی امتیاز دیگری نیز باید به استعمارگر جنوبی داده میشد 0 تمام این بی توجهی ها حتی اگر به دیده انتقاد یا اعتراض مواجه میگردید در دم دستور مبارک حذف فیزیکی از حامیان استبداد قجری بلند میشد0 این در حالی بود که غرب ارام ارام رو به صنعتی شدن و رشد وتوسعه و رفاه پیش میرفت   وسلاطسن قاجار در خوابی بس عمیق فرو رفته بودند0

رضا شاه بزرگ موسس سلسله ای شد که هدف از ایجاد ان پایه گذاری اندیشه ای مبتنی بر ناسیونالیسسم ملی بر پایه ارتش وبوروکراسی که الگوی ان تجدد و ترقی غرب بود0 رهبری چنین اندیشه ای همراه با همیاری روشنفکرانی چون داور - تیمورتاش- دهخدا - و 000منجر به ادامه رسیدن به هدفهائی بود که نهضت مشروطه در دستیابی به ان ناکام بود0وی بیشتر نواوریهایی را که در سده گذشته اصلاح گرانی مانند شاهزاده عباس میرزا ، امیر کبیر ، سپهسالار ، ملکم خان ، و دموکراتهای مشروطه پیشنهاد کرده بودند ولی کاملاً عملی نشده بود به انجام رسانید0و قاطبه مردم ایران را به ملت بزرگ ایران تبدیل کرد و برزخی را که روشنفکران ودلسوزان مشروطه در ان به علت عدم مواضعی قاطع بین سنت و مدرنیته سرگردان بودند پایان بخشد0

 تنها تفاوتی که بیشتر نمایان بود نحوه تعامل هر دو جریان با مخالفان بود که رجال مشروطه با تعامل و محافظه کاری سعی در خنثی کردن موانع؛ بویژه با بعضی ازمرتجعین  مذهبی  داشت 0 اما رضا شاه قدرت نیروهای مذهبی را  از طریق اصلاحات مدنی و قضایی کاهش داده وانها را منزوی کرد ، اما هم زمان به نیروی انتر ناسیونالیسم دیگری به نام اندیشه چپ برخورد کرد که از پستان کرملین تغذیه میشدند0اندیشه مدرنیته با سرعت هر چه بیشتر باید اجرا میگردید و در این راه هر کس که در هر پست و مقامی بود واز امور محوله به خویش کوتاهی میکرد مورد مواخذه شدید روبرو می شد .

حال که امروز اوضاع سیاسی ان دوران را از نظر می گذرانیم شاکله بررسی ها نبود دموکراسی و ازادی اندیشه و 000 میباشد که برای به اصطلاح روشنفکران ان زمان از نان شب نیز  واجب تر بوده ! در جامعه ای که اغلب مردم فاقد  تحصیلات ابتدایی بودند ومراکز اموزشی تازه در حال تاسیس شدن بود و از همه مهمتر نبود تغذیه سالم و بهداشت اولیه که در هر جامعه ای متضمن رشد سیاسی و بلوغ فکری است در چنین وضعیت اسفناکی که مردم با نظم اجتماعی و حقوق مدنی اشنا میشدند روشنفکران چپ ما حتماً میخواستند نظریه ماتریالیست تاریخی و یا هگل را به خورد جامعه بدهند .

پرسش اصلی اینست ، کسانی که امروزه به عدم ازادی در عصر پهلوی اول ایراد میگیرند ایا در اسیای ان دوره کشوری وجود داشت که دارای نظامی دموکرات و باز بوده باشد؟*

تقابل سیستم رضا شاهی برای رویاروئی با این مسلک از طریق فرمانی بود که به مجلس داد تا قانونی برای حفظ امنیت ملی تصویب کند بر اساس این قانون  اعضای سازمانهایی که پادشاهی مشروطه را به خطز می انداختند یا مرام و مسلک اشتراکی را تبلیغ میکردند به 10 سال زندان محکوم میشدند این مرام اشتراکی شامل سوسیالیسم - کمونیسم - انارشیسم بود0مصداق چنین فرمانی معطوف به بازداشت گروه 53 نفر  که در سال 1316به وقوع پیوست0

با نگاهی اجمالی به این تعارض ایدئولوژیکی و عدم انصاف در نگاه عدالت محور در باب تحولاتی که در این زمان پدیدار گشته از دید احمد کسروی تاریخ نگار معاصر وارزشمند ی که مینویسد :(( دلیل بسته بودن فضای سیاسی و خود رائی دوران رضا شاه و تقابل سیستم او با روشنفکران چپ در این میباشد که روشنفکران جوان ما به اسانی قادر به فهم دوره پادشاهی رضا شاه نبوده و بنابراین شاید نتوانند در این باره داوری کنند بله انها نمیتوانند چون جوانتر از ان هستند که اوضاع پر اشوب وهرج و مرجی را که منجر به ظهور میلیتاریستی مانند رضا شاه شده بود به یاد اورند ))0

البته روشنفکران جوان  کم کم در 1310 به مخالفت برخاستند 0 در سال 1309 دانشجویان مخالف مقیم اروپا با تشکیل کنگره ای  در کلن المان خواستار ازادی زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند ورضا شاه را الت دست امپریالیسم انگلیس خواندند 0 جالب اینکه همین  الت دست انگلیس!؟ به مدت 16 سال تحولی را در کشور به پا کرد ودر بسیاری موارد بر علیه سیاست های استعماری زمان وارد عمل شد همچو جایگزین کردن همکاران خود در دیویزیون قزاق بجای افسران انگلیسی و سوئدی یا گرفتن حق چاپ اسکناس از بانک شاهی و ایجاد بانک ملی 000بود ! 0 در برهه ای که بریتانیای ناجنس ارام ارام خون مردم را بوسیله ترغیب ایادی خود میمکید و به تدریج سبب جدائی سرزمینهای همیشه ایرانی از ایران بزرگ بود و این اندیشه پلید را همچنان جزء نقشه خود میدید ومقدمات انرا با حمایت از حاکمان خود مختار پشتیبانی میکرد رضا شاه با اقدامات نظامی خود  شروع به سرکوب شورشهای جنگلی - خیابانی در تبریز -سیمکو در کردستان- صولت الد وله در فارس - شیخ خزعل در خوزستان - شورشیان ژاندارمری ماژور لاهوتی در تبریز- سرکوب راهزنان و اشرار- و سرکوب محمد تقی خان پسیان در مشهد- که سبب حفظ تمامیت ارضی ایران شد واین عمل از طریق یک ارتش 20000نفری جدید التاسیس انجام گرفت .

بی گمان پژوهشها و تالیفات بسیاری درباره اقدامات رضا شاه مورد واکاوی قرار گرفته و هر یک از محققان به فراخور زمان نظراتی را در مورد وی ابراز داشته اند گروهی وی را فردی مستبد ودیکتاتورمیدانند که خون  ملت را در شسیشه کرده و سبب انحطاط زندگی مردم شده ودستاوردهای وی را زیر سوال برده و گروهی نیز وی را فردی ایران ساز و اینده نگر توصیف کرده که عامل مهمی در جهش رفاهی و سیاسی مردم سرزمینش  به سوی مدرنیته است0

به برخی از اقدامات وی که سبب ایجاد دگرگونی و تحول اساسی در کشور گردید اشاره می کنیم  :

 

1: اخراج مشاوران مالی و مدیران مالی خارجی همچو میلسپو و بلژیکی ها0

2:لغو قرارداد کاپیتولاسیون0

3:ملی کردن وزارت پست و تلگراف شرکت تلگراف هند اروپا 0

4:تاسیس شبکه تلفن0

5: برای رقابت با رادیو bbc اقدام به تاسیس رادیو ایران کرد0

6: احداث راه اهن سراسری کشور0

7:قانون نظام وظیفه را احیا کرد که سبب بیرون کشیدن مردان از محیطهای سنتی و انان را در سازمانهای ملی مستحیل کرد0 سازمانی که در ان مجبور بودند به فارسی سخن بگویند و با گروههای قومی محشور شوند0 یکی از اهداف ان طرحی برای تبدیل روستائیان به شهروند بود0 این قانون دریافت شناسنامه و نام خانوادگی را اجباری میکرد0

8: ایجاد نظام متریک و یک ساعت استاندارد برای کشور0

9:جایگزینی تقویم خورشیدی بجای قمری که سال 1343 قمری به 1304 تغییر کرد و جایگزینی ماههای زردشتی بجای اسلامی0

10: تاسیس دانشگاه تهران0

11:رضا شاه شریعت سنگلجی را دعوت به یک رفرماسیون شیعه کرد0

12: دوری از القاب پر طمطراق و خطاب وی به اعلی حضرت0

13: ایجاد یک نظام دادگستری کامل و جامع0

14: بجای تکیه دولت ساخت یک سالن اپرا را اغاز کرد0

15: رسم بست نشینی را منسوخ کرد0

16: در زمینه تغییر لباس بسیاری از لباسهای سنتی و ایلاتی و کلاه فینه را غیر قانونی اعلام کرد و کلاه پهلوی جایگزین ان شد0

17: تسلط دولت بر روحانیون وتربیت انان از طریق دانشکده الهیات و مسجد سپهسالار0

18: دستور به سفارت ایران در برلین که از این به بعد نام ایران باید جایگزین پرسیا شود0

19: تاسیس سازمان تامین اجتماعی0

20: تغییراسامی بسیاری از شهرها 0

تمامی این اقدامات تجلی اندیشه و نگاه ریزبین وی به توسعه وپیشرفت بود که حتی در زمان حکومت فرزندش ادامه پیدا کرد0

به نقل ازwilber (( پادشاهی که مردمش را از خواب رویائی و شکوه باستانی بیدار کرد و به قرن 20 سوق داد ))0

اندیشه بزرگ وی که میراثی بس 53 سال را بدنبال داشت وبیلان ان در وضعی بود که ایران در سال 57 به رشد اقتصادی15% وجزء 5 کشور قدرتمند نظامی با موقعیتی استرتژیک و مورد محاسبه بود0 اما بد خواهان داخلی و خارجی دست در دست هم سبب از هم پاشیدن نظم سیاسی و اجتماعی ملت بزرگ ایران شدند اما ملت بزرگ ایران با توشه ای بس عظیم و پیوند با ناسیونالیسمی پویا حرکت گاه کامل متوقف شده و یا کند را با درایت و شجاعت به پیش میبرد 0

نام ویادش گرامی باد0 

 

 

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
سپاس از اقای کسری اقدامات جز به جز این مرد ایران ساز به راستی حیرت اور است.
ابتین
نوشته بجا و خوبی بود. این مرد بزرگ واقعا از کجا به کجا عروج کرد. نکته جالب این مقاله هدف از تشکیل نظام وظیفه و مخالفت متحجری همچو مدرس بود !!
ایران دوستان
بخش عمده این مقاله کپی از کتاب ها و مقالات مختلف راجع به رضا شاه به خصوص کتاب "تاریخ ایران مدرن" یروان آبراهامیان است که عیناً کپی شده و منبعش هم ذکر نشده و یکی دو جمله شعاری و بی سر و ته هم به آن اضافه و نامش شده مقاله! اخلاق هم خوب چیزیه!
چراغ
با سپاس از سرور کسرا جناب چراغ ؛ وقتی در یک مقاله عمومی مطالبی مطرح میشود که مورد توافق همگانی است نیاز به ذکر خط به خط رفرانس ندارد چون جزء بدیهیات است. این مقاله نیز از همین گونه است. در مورد مقالات پژوهشی ذکر منبع ضروری است چون نگاهی نو و متفاوت مطرح میشود که بایست به پشتوانه منابع متقن باشد. امیدوارم که تفاوت این دو را دریافت کردهباشید. با سپاس پاینده ایران
علی موسوی
آقای موسوی! تمام پاراگراف های این مقاله بند به بند عیناً از روی کتاب های دیگر کپی شده، حال شما چگونه می فرمایید که نیاز به ذکر منبع نیست؟! کپی رایت پژوهش انجام شده و حتی شیوه ی نگارش متعلق به شخص یا اشخاص دیگری است که فردی آن ها را عیناً کپی کرده و به هم چسبانده و تبدیلش کرده به یک مقاله به نام خود! نویسنده حتی به خود زحمت نداده دست کم یک مطلب قابل عرض از خود در این نوشته ارایه بدهد!
چراغ
اﻗﺎﻱ ﭼﺮاﻍ ! ﺣﺎﻻ ﭼﺮا ﺧﻮﺩﺕ ﺭا ﺩاﺭﻱ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻲ? ﭼﻲ ﺷﺪﻩ? اﻳﻦ اﻗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺜﻼ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩاﺭﻱ اﻳﻨﺠﻮﺭﻱ اﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ ﺳﻨﮓ ﻣﻴﻨﺪاﺯﻱ و ﻣﺤﺸﺮ ﻛﺮﺑﻼ ﮔﺮﻓﺘﻲ! ﻳﻚ ﻣﻂﻠﺐ ﻛﻠﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﻟﺰﻭﻣﺎ ﺟﻤﻊ اﻭﺭﻱ اﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺯ ﻳﻚ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ اﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻳﻦ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺟﻤﻊ اﻭﺭﻱ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﻣﻴﮕﻲ ﻛﭙﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ اﻧﮕﺎﺭ ﻋﻴﻨﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﺻﻔﺤﻪ. ﻫﺪﻑ اﺯ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﻆﺮ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ اﻗﺪاﻣﺎﺕ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﺘﺎﺏ ﻳﺎ ﭘﮋﻭﻫﺶ اﻧﭽﻨﺎﻧﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩاﺭﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا ﺑﻪ ﺩﺭ و ﺩﻳﻮاﺭ ﻣﻴﺰﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﭙﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﻳﺎ ﻋﻴﻨﺎ اﻭﺭﺩﻩ.
ﻓﺮﻳﻨﺎﺯ
برای رعایت اخلاق و بدیهی ترین اصول حرفه ای نیازی نیست آدم حتما برنده نوبل باشه یا پژوهشگر. برداشتن مطلب از یک منبع یا چند منبع بدون ذکر آن و سر هم کردن و زدن مقاله به نام خود نوعی دزدی است. این هم از پان ایرانیست هایی که اینقدر ادعا می کنند!
چراغ
ﭼﺮاﻍ ﺟﺎﻥ : ﻟﻂﻔﺎ اﺯ اﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﺮاﻱ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻥ اﺯ ﻧﺎﻡ ﻣﺴﺘﻌﺎﺭﺕ ﻛﻪ ﭼﺮاﻍ اﺳﺖ اﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ اﺩﻳﺴﻮﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﺑﺎﻧﻲ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﺑﺰاﺭﻱ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﺳﺮ ﺩﺳﺘﻪ ﺩﺯﺩﻫﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻲ.
ﻣﺎﻧﺪاﻧﺎ
ﻣﻦ اﺯ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻛﻪ ﺑﻬﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﺩ اﻭﺭﻱ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﻛﻠﻲ ﻓﺮا ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻣﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺪﺭﻥ اﻳﺮاﻥ ﺭا ﺧﻮاﻧﺪﻩ اﻡ ﺑﺠﺰ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ اﺯ wilber ﭼﻴﺰ اﻧﭽﻨﺎﻧﻲ ﻧﻴﺰ اﻗﺘﺒﺎﺱ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻤﻨﻮﻥ اﺯ اﻗﺎﻱ ﻛﺴﺮﻱ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺕ اﺩاﻣﻪ ﺑﺪﻩ و اﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ. ﻧﻬﺮاﺱ. ﻣﻬﺮﺩ ا - ﻧﻴﻮﻳﻮﺭﻙ
ﻣﻬﺮﺩا
این آقای اصغری هر بار با بک نام مستعار به میدان میاید و از خود دفاع می کند. دفاع که چه عرض کنم! خود را بیشتر رسوا می کند. دوست عزیز، اگر به جای کپی کاری کمی بیشتر در ادبیات فارسی مطالعه می کردی می دانستی که "چراغ" ربطی به ادیسون ندارد! فردوسی می فرماید : سر و تن بشستی نهفته به باغ / پرستنده با او ببردی چراغ. حافظ می فرماید : ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد / چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا. مولانا جلال الدین بلخی می فرماید : چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان / که رخ چو آفتابش بکشدچراغ ها را. ضمناً آدرس غلط ندهید. نود درصد این نوشته کذایی عیناً کپی از جاهای دیگر است. عیناً!
چراغ
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403