چگونگی ورود و استقرار اشعریان در ایران

اشعریان [از قبیله بنی کهلان از اعراب قحطانی] دردوره فتوحات از ارکان سپاه اسلام به شمار می آمدند. از مفاخر ایشان در این دوره [هجوم به ایران]، مالک بن عامر اشعری است که به هنگام فتح مدائن [تیسفون]، سوار بر اسب خود به فرات زد و اشعاری بدین معنا خواند: «پاداش اولین کسی که از رود گذشت، محفوظ است. همانا کسرا و پدرش شاپور، امیدشان بر باد رفت. چه می کنید در حالی که حدیث فتح، حدیثی روایت شده است».

اقدام جسورانه وی، به سپاه اسلام جرأت بخشید تا به دنبال وی از فرات بگذرند. از دیگر سرداران فتوحات، صحابی رسول اکرم، ابوموسی اشعری بود که قبیله اشعری در سپاه او شمشیر می زدند. ابوموسی، شهرها و نواحی مرکزی ایران، از جمله: دینور، ماسبذان، مهرجانقذف(مهرجانقذق)، صمیره، قم، کاشان، اصفهان، اهواز و اصطخر را فتح کرد. مالک بن عامر، از فرماندهان سپاه او نیز نواحی شمال ساوه تا مرز دیلم را گشود. اشعریان پس از پایان فتوحات در بخشی از نواحی ایران، به احتمال قوی در دوره خلافت خلیفه دوم، به کوفه آمدند و در همان جا مستقر شدند... عبدالله، بزرگ خاندان [اشعریان] سعد ابن مالک و پس از آن برادرش احوص ابن سعد، به قم هجرت کردند و دیگر فرزندان سائب بن مالک به نهاوند و دینور رفتند.در منابع، مناطق اصفهان، قزوین، آذربایجان، ارمنستان و خراسان به عنوان مقصد اشعریان نام برده شده است. اما مسیر حرکت آنها سرنوشت دیگری را برایشان رقم زد. اشعریان پس از تلفاتی که بر اثر شیوع وبا در ماه بصره (همدان، نهاوند و قم را ماه بصره نام نهاده اند) متحمل شدند، به سوی مرکز ایران حرکت کردند و به سال 94 قمری، به قریه ابرشتجان از نواحی قم رسیدند و تصمیم به اقامت موقت در این ناحیه گرفتند. احوص ... مسجدی در محل آتشکده قدیمی قم بنا کرد....اسکان اشعریان در قم، به رشد سریع نفرات و توان سیاسی– اجتماعیشان انجامید.

این امر، موجب نگرانی بومیان و بدرفتاری آنان با اشعریان و اهانت بدانها شد. در واکنش، اشعریان به فرمان احوص در یک شب، بزرگان ایشان را به هلاکت رساندند و بر شهر چیره شدند. اشعریان قم، قومی جنگجو و سلحشور بودند که با تکیه بر عصبیت قبیله ای، وحدت خود را حفظ می کردند و بر مشکلات، پیروز می شدند. تولید نسل سریع در میان آنان، به سرعت بر شمار آنان افزود؛ به طوری که مورخان، بیشتر اهل قم را عرب دانسته اند. برای نمونه، تعداد فرزندان عبدالله بن سعد و حمزه بن یسع و عامر بن عمران، بالغ بر صدو بیست نفر، و تعداد نوه های عبدالله بن سعد و برادرش احوص، بالغ بر سه هزار و شصت نفر بود. این آمار، شامل کسانی که قم را ترک کرده بودند، نمی شود. با همین نیروی انسانی بی شمار بود که اشعریان، به سرعت بر بومیان شهر غلبه کردند و اداره امور شهر را در دست گرفتند.در مجموع، 83 نفر محدث و فقیه اشعری شناخته شده که از ابتدای سکونت ایشان در قم تا ابتدای قرن پنجم، 57 نفر صحابی ائمه اند...مهمترین امتیاز آنان، تظاهر علنی به مذهب امامیه و ترویج و تبلیغ آشکار آن است. وجود نزدیک به چهارصد مزار از امام زادگان در قم، بیانگر کثرت ورود طالبیان به این شهر است. اینان که از شهرهای مدینه، کوفه و بغداد می آمدند، مکاتب حدیثی این دو شهر و احادیث اهل بیت را نیز نقل می کردند که بر غنای علمی قم می افزود تا آنجا که نام شهر قم، مترادف با نام تشیع شد؛ و کوفه به عنوان مرکز تشیع در قرن دوم و سوم، از این خصوصیت، تهی بود. اشعریان، اولین شیعیانی بودند که آشکارا خمس و زکات خود را به ائمه دادند و اموال منقول و غیر منقول فراوانی وقف ایشان کردند. حمایت و پشتیبانی مالی اشعریان از اهل بیت، نقش مهمی در حفظ و گسترش مکتب تشیع داشته است. بر این روال، ایشان، پرداخت حراج به حکومت مرکزی را شرعاً حرام می دانستند و از پرداخت آن به شدت اکراه داشتند. از خاندان اشعری در روزگار ما، تنها دو خانواده اشعری (طاهری و انصاری) باقی مانده اند که اولی از سلاله زکریا بن آدم، و دومی منسوب به سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری اند. ملا محمد طاهر اشعری و فرزندش عبدالله اشعری و نواده او ملا محمد طاهر اشعری قمی، از روحانیان معروف قم و از اساتید امام خمینی در تاریخ معاصر بوده اند. همچنین از این خاندان می توان شیخ علی بن رمضان، معروف به «زاهد» و شیخ مرتضی انصاری [را] نام برد که، از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) و از خطبا و مبلغان بنام بود و بیش از سی هزار حدیث از حفظ داشت و از مخالفان مشهور بهائیت و کمونیسم بود. گفته اند نخستین یورش [نیروهای انتظامی دوره] محمدرضاشاه پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 به هنگام سخنرانی وی صورت گرفت.