خط آهن بندر امیرآباد – دامغان - بافق (تأثیرات و مزایای ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای آن)
مصطفا لطفی کیان
14 مهر 1394

شبکه ریلی راه آهن در کشورهای بزرگ یکی از مزایای ملی محسوب می شود. این سیستم حمل و نقل با کمترین هزینه و آسیب به محیط زیست، قابلیت جابجایی بیشترین حجم کالا و مسافر زمینی را دارد. خطوط و ناوگان ریلی روز به روز مدرن تر، سریع تر و کارآمدتر می شوند. شبکه ریلی آنگاه که بیشترین نقاط جمعیتی کشوری چون ایران را به بنادر آن متصل کند و هم راستای آن برای نقل و انتقالات بندر به بندر کوتاه ترین مسیر مستقیم را داشته باشد می تواند نقش مهمی در افزایش مزیت ترانزیتی و برتری ژئواستراتژیک کشور ایفا کند. از این رو، در کشور ما به خصوص به دلیل قرار گرفتن در چهارراه برقدیم و ژئوپولیتیک آن در منطقه و جهان، وجود شبکه گسترده و ناوگان مدرن حمل و نقل ضرورتی است که از ده ها سال پیش کمبود آن احساس می شد. پس از مخالفت ها و اشکال تراشی ها و ارائه طرح ها و مسیرهای مورد نظر دول بیگانه، در نهایت به دستور رضاشاه بزرگ نخستین مسیر سراسری در جهت شمال به جنوب کشور ساخته شد و به بهره برداری رسید و با ارتباط ریلی دو دریای شمالی مازندران و جنوبی خلیج فارس، موهبت راه آهن نصیب ملت ایران گردید، طرحی که با توجه به شرایط و توانمندی های آن سال ها اجرا شد.

و اما اکنون با توجه به استقلال هند از انگلیس و تأسیس پاکستان در جنوب آسیا و فروپاشی شوروی و تأسیس کشورهای جدید به خصوص در حوزه دریای مازندران، بازارها و مبادلات تجاری در شمال و جنوب ایران شکل جدید و بسیار پررنگ تری پیدا کرده است. کشف و بهره برداری از حوزه های انرژی نفت و گاز در کشورهای شوروی سابق و عطش کشورهای توسعه یافته به این انرژی های فسیلی اهمیت موقعیت را دوچندان می کند.

جدای از این مسائل لزوم دسترسی ملت ایران به سواحل و آب های سرزمینی خود مهم ترین مسأله است. روس ها علیرغم تعارفات دوستانه خود در عمل تمایلی به حضور نیرومند ایران در دریای مازندران ندارند، چه این حضور نظامی باشد و چه تجاری. روس ها با اینکه پس از فروپاشی شوروی بیش از یکصد فروند ناوگان خود را از طریق آبراه ولگا – دن از دریای سیاه به دریای مازندران منتقل کردند به ایران اجازه عبور چند کشتی نظامی را نداده اند. رفتار و عملکرد روس ها حتا در بحبوحه تنش با غرب به گونه ای است که گویا جای ایران و روسیه عوض شده و آن ها در مرکز این مسیر هستند و ما برای دسترسی به دریاهای آزاد و آب های گرم جنوبی به آن ها احتیاج داریم! آن ها از کانال ولگا - دن که تنها آبراه ارتباط دهنده دریای مازندران به آبهای آزاد است به عنوان یک ابزار برای انحصار بر این دریا و اعمال قدرت بر کشورهای ساحلی آن استفاده می کنند و تنها بازیگر فعال منطقه شده اند.

پس از جنگ با توجه به کاهش توان بندری بندر شاه (ترکمن)، خط آهن به بندر امیر آباد مازندران متصل شد. خط آهن بافق – بندر عباس نیز به بهره برداری رسید. در شمال شرق، خط آهن سراسری ایران در شهرستان سرخس به راه آهن ترکمنستان و از آنجا به شبکه راه آهن کشورهای آسیای مرکزی وصل شد. در سال های اخیر نیز راه آهن کرمان از طریق بم و زاهدان به راه آهن پاکستان و از آنجا به راه آهن سراسری شبه قاره هند متصل شده است. خط آهن بم – زاهدان می توانست با عبور از ایرانشهر و سراوان هم منطقه وسیع تری از استان سیستان و بلوچستان را پوشش دهد و در شرقی ترین نقطه کشور وارد پاکستان شود و جایگزین خط قدیمی و کم کارآمد کنونی شود و هم در نقطه مناسب و نزدیک تری به بندر چابهار وصل شود. اهمیت اتصال خط جنوبی و جنوب شرقی کشور به بنادر سیریک و جاسک و چابهار آنگاه آشکارتر می شود که اختلافات هند و پاکستان و احتمال وقوع تنش بین این دو کشور و تصمیمات احتمالی مقامات پاکستانی در قطع ارتباط با هند را در نظر داشته باشیم. علیرغم ارزشمندی این خطوط ایران هنوز نتوانسته است نقش راهبردی خود را در شبکه ترانزیت غرب، جنوب غرب و شمال غرب آسیا ایفا کند. با توجه به شرایط جغرافیایی کشور و منطقه، اتصال مستقیم سواحل شمالی و جنوبی کشور باید با هدف تکمیل کریدور شمال – جنوب و استحکام موقعیت مرکزی و کلیدی ایران در این کریدور باشد.

با توجه به این مختصر یکی از مناسب ترین مسیرها برای ساخت خط آهن، مسیر شرق مازندران – دیباج – دامغان – خور – بافق است. این خط از نقطه مناسبی در طول خط قدیم شرق استان مازندران به سوی جنوب و در دل رشته کوه های البرز شرقی منشعب می شود و با عبور از شهر دبیاج به دامغان می رسد. خط مورد نظر در دامغان به خط آهن شرقی - غربی استان سمنان پیوند می خورد و در ادامه با گذر از دشت کویر وارد شهر خور در استان اصفهان می شود. پس از خور در امتداد مسیر جنوب به خطوط استان یزد متصل شده و در شهرستان بافق به راه آهن سیرجان – بندر عباس متصل می شود و با عبور از استان های کرمان و هرمزگان به ساحل شمالی تنگه هرمز می رسد. بدین ترتیب این خط با عبور از بخش مرکزی فلات ایران باعث کاهش مسیر و استهلاک و صرفه جویی در انرژی و زمان می شود و افزایش کارآیی و سوددهی سیستم راه آهن را موجب می گردد. همچنین باعث کاهش بار ترافیک و تجمیع سرمایه های راکد از روی مسیرهای قدیمی و شهرستان های بزرگ و پرجمعیت مسیر آن ها می شود و به رونق مناطق مرکزی، جنوبی و جنوب شرقی کشور کمک می کند.

کوتاه تر بودن این مسیر آن هم در ایران و بین دو منطقه سرشار از انرژی های فسیلی و نبود کشور دیگری با این موقعیت جغرافیایی کاهش تعرفه ها برای کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی شمالی و جنوبی و تمایل آن ها به استفاده از این مسیر را به دنبال خواهد داشت. با کارآمدتر شدن خط شمال – جنوب، پتانسیل های دریایی ایران افزایش خواهند یافت و ظرفیت ناوگان دریایی ایران در دریاهای شمالی و جنوبی و به خصوص در دریای مازندران تجاری تر خواهند شد و صنایع مرتبط با حمل و نقل ریلی و دریایی نیز تاثیرات مثبت آن را تجربه خواهند کرد و مجموع این ها باعث رشد مستقیم و غیر مستقیم صنایع مربوطه خواهد شد.

این خط، کلیدی تر شدن نقش ایران در ارتباط دهی بین کشورهای شمال و جنوب کریدور را موجب می شود، بخصوص هند و پاکستان با روسیه و قزاقستان که دارای حجم بالایی از تقاضا و مبادلات تجاری اند که به افزایش ظرفیت حمل و نقل و درآمدهای ترانزیتی کشور می انجامد، و رونق گیری بنادر شمالی و جنوبی کشور و مناطق آزاد و ویژه قشم، سیرجان، امیرآباد و منطقه بندرعباس و در آینده با احداث خط بم – ایرانشهر - چابهار و ایرانشهر - سراوان در جنوب شرقی و بندر عباس - میناب – سیریک - جاسک و بندرعباس - بندر خمیر – بندر لنگه در جنوب، و قائم شهر (شاهی) – بابلسر(که عمق بیشتری برای آبخور کشتی ها دارد) در شمال، سایر بنادر و مناطق آزاد و ویژه طول مسیر و نزدیک از مزایای این خط ارتباطی بهره خواهند برد.
رویکرد به این طرح باید افزایش حجم ترانزیت کالا و صنعتی شدن کشور و افزایش تولیدات صنعتی و کیفیت آنها باشد نه مسیر جدیدی برای صادرات مواد خام کشور و واردات کالاهای غیرضروری و گسترش دلالی و واسطه گری و تبدیل سوله های کشور به انبار کالاهای وارداتی و ناتوان تر کردن بخش تولید و کاهش اشتغال.
با نگاه اقتصادی بلند مدت و گسترده به منابع و بازارهای کشورهای جنوب آسیا، شرق آفریقا، آسیای مرکزی، شمالی و قفقاز و پیش بینی، هدف گذاری، برنامه ریزی و جلوگیری از سؤاستفاده های ملکی و بانکی و شغلی، امکال توسعه صنایع تولیدی، تبدیلی، مونتاژ و بسته بندی با استفاده از مواد خام آنها فراهم خواهد شد و افزایش اشتغال پایدار را برای درصد قابل توجهی از جمیت کشور به ارمغان خواهد آورد.

تکمیل مسیر ریلی کریدور شمال – جنوب با محوریت توانمندانه ایران، ارتباط کشورهای حوزه دریای مازندران را به تنگه استراتژیک هرمز و آب های آزاد تسهیل می کند و کاهش وابستگی ایران به آبراه سوئز و تنگه های باب المندب و بسفر و داردانل و بالا بردن اوتوریته ایران در آسیای میانه و قفقاز و جنوب و جنوب غرب آسیا (خاور میانه) را در پی خواهد داشت و ایران را به صورت جدی تر در مسیر دائمی تجارت و ترانزیت منطقه و جهان قرار خواهد داد.

از آنجا که پس از ساخت آبراه ولگا - دن آسیب هایی به آبزیان دریای مازندران وارد شد، در حال حاضر و با توانمندی های موجود استفاده از یک خط آهن مدرن و پر ظرفیت به جای کانال دومی می تواند از آسیب بیشتر به محیط زیست حساس دریای مازندران جلوگیری کند. در جنوب نیز با توجه به کاسته شدن از مسیر غربی و شمالی خلیج فارس و پهلوگیری کشتی ها در بنادر تنگه هرمز و دریای مکران ترافیک و آلودگی های دریایی خلیج فارس کاهش خواهد یافت.

طراحی علمی و اجرای کارشناسی شده این طرح ها علاوه بر حفظ محیط زیست و منابع زیستی، محوطه های تاریخی و باستانی را نیز از آسیب مصون خواهد داشت.
یکی از مهمترین پیش نیازهای این طرح و هر طرح دیگری پیش بینی های حقوقی و قانونی برای پیش گیری از هرگونه سؤاستفاده است. در هر طرح توسعه ای اولویت باید با مردم بومی و مناطق طول مسیر، و سپس به صورت برابر با همه مردم ایران باشد و نگاه عقیدتی که ضایع کننده حقوق مردم است جای خود را به زاویه باز مردم محور بدهد.

احداث این خط آهن و اصلاح خطوط قبلی به صورتی که از شهرهای بیشتری عبور کنند و نقاط جمعیتی بیشتری را پوشش دهند و با توجه به اینکه در مناطق بافق و دامغان و مازندران به شبکه موجود پیوند می خورد ارزش و سوددهی این صنعت را بالاتر برده، درصد بیشتری از هم میهنان را از نعمت آن بهره مند کرده، ظرفیت حمل و نقل ریلی کشور را افزایش داده و در نهایت اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی کشور را بیشتر می کند. در کنار این خط آهن می توان مقدار پیش بینی شده از آب دریای مازندران را از طریق لوله به شهرهای حاشیه خشک کویر و طول مسیر انتقال داد. طرحی که سال هاست با توجه به کمبود آب و گسترش بیابان ها مورد بحث است و در عمل اقدامی برای اجرای آن نشده است.

مکمل این طرح و هر طرح کارشناسی شده دیگری وجود قوانین و مقررات سالم و سازنده اقتصادی و دیپلماسی ایران گرایانه در منطقه است تا بتوان کشور را در چرخه حرکت اقتصادی و سیاسی روان تری قرار داد.
بعد از تضییع حقوق ایران در رژیم حقوقی دریای مازندران و از دست رفتن امتیازات ایران در پیمان 1921 و قرارداد 1940، تمرکز، سرمایه گذاری و بهره وری از دالان شمال - جنوب به احیای موقعیت و افزایش وزنه ایران در این دریا کمک اساسی می کند. در ارتباط با جنوب آسیا و شبه قاره هند نیز با بالا بردن موقعیت ایران در برابر پاکستان که روابط تنگاتنگ و مسیر اقتصادی با چین برقرار کرده، به بالا بردن ظرفیت و اهمیت بنادر جنوبی و به خصوص جنوب شرقی ایران در برابر بندر اورمارای پاکستان خواهد انجامید.

از این رو شایسته است که این طرح در دست مطالعه قرار گیرد و مقدمات اجرایی شدن آن بررسی شود تا در آینده نزدیک شاهد خط آهنی مدرن با ظرفیت بالا و پیش بینی شده برای قطارهای پر حجم باری، پر سرعت مسافری و ریل باس ها با ایستگاه ها و تجهیزات مجهز با مدیریتی قوی در مرکز فلات و سواحل ایران باشیم که تجارت و ترانزیت را برای خود و همسایگان و کشورهای دورتر تسهیل کرده و رشد و رونق را برای ملت ایران به ارمغان بیاورد.

پاینده ایران

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
کلمات کلیدی :    راه آهن    حمل و نقل    توسعه    ژئوپلتیک    دریای مازندران    خلیج فارس    مصطفی لطفی کیان    حزب پان ایرانیست
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403