روز آدینه هفدهم دی 1395 خورشیدی با حضورجمعی از اعضای حزب پان ایرانیست و هواداران، در آرامگاه سرور پزشکپور برگزار گردید تا با ادای احترام نسبت به رهبر حزب، وفاداری خود را به آیین و مکتب پان ایرانیسم بیان نمایند. در این مراسم که مدیریت اجرای برنامه را سرور بیژن جانفشان به عهده داشت ابتدا سرآغاز (نیایش حزبی) در فضایی ملکوتی و با صدای گرم و پر صلابت سرور بیژن خوانده شد، آنگاه سرور بانو صفارپور (دبیر کل حزب پان ایرانیست) به حاضران و شرکت کنندگان در این مراسم خوش آمد گفته و یادآور شدند که عهد و پیمان ما با نهضت و حزب ابدی است و هیچ یک از موانع موجود و فشارها قادر نیستند در روند حرکت ما کمترین تعلل یا تأخیری به وجود آورند. ما بر سر سوگندی که در راه عظمت و سرافرازی ایران ادا کردیم باقی هستیم و با رهبر نهضت تجدید پیمان می کنیم و راه ایشان را تا پیروزی نهایی ملت ایران دنبال خواهیم کرد. بانو صفارپور با اشاره به حضور تعداد زیاد ماموران امنیتی که آرامگاه را احاطه کرده بودند، آنان را به وفاداری به ایران و فرهنگ ایرانزمین دعوت نمودند. آنگاه سرور بیژن جانفشان از سرور منوچهر یزدی (سخنگوی حزب) دعوت نمود تا بیاناتی ایراد نمایند.
سرور یزدی با اشاره به ششمین سال درگذشت سرور پندار گفتند: این ششمین زمستان سرد و بی رحم از سی و هشت سال زمستان طولانی ملت ایران است که ما برای ادای احترام و تجدید پیمان با رهبر حزب و نهضت ورجاوند پان ایرانیسم در این مکان گرد هم می آییم تا به رسم وفاداری اعلام کنیم که زمستان طولانی ایران ما را از پای در نیاورده و ما از پاسداشت فرهنگ اهورایی ایرانزمین و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران لحظه ای غافل نیستیم. ما این بار گران را با احساس مسئولیت بر دوش داریم، گرچه دولتمردان اسلامی میهن پرستان را از صحنه سیاست کشور راندند و ملی گرایی را جرم دانستند ولی آنان که در صحنه مدیریت کشور باقی ماندند چه کردند؟ آنان با هویت ملی، با سرمایه های ملی، با افتخارات ملی چه کردند؟ حتی آنان با دین اسلام و شریعت جعفری چه کردند؟ حاصل سال ها اداره کشور بی دینی مفرط، فساد مطلق، استبداد و بحران و جنگ و غارت سرمایه ها بوده است. آری ملت ایران سوز استبداد و طوفان بی کفایتی دولتمردان را در سرمای طولانی حیات سیاسی خود در پس از انقلاب با گوشت و پوست و استخوان درک و لمس کرده است. زمستان ایران از آن زمان آغاز شد که اجاق خانه ما را خاموش کردند. آنان ابتدا چراغ ایران را خاموش نمودند و سپس به خاورمیانه پرداختند، اینک شعله های این آتش دامان خانه شان را گرفته است. آنان دیگر امروز باید بدانند اگر چراغ ایران را خاموش کنند جهان در ظلمت فرو خواهد رفت. این درس بزرگ را ما پان ایرانیست ها به حاکمیت دینی و جهانیان بارها تذکر دادیم ولی نشنیدند تا بالاخره ما را و خودشان را گرفتار نا بسامانی نمودند.
سرور یزدی در پایان خطاب به رهبر حزب گفت پیام من امروز اینست که: «سرور پندار آسوده بخواب زیراکه از درون خاکستر استبداد و فساد و جنگ، ققنوس ها به پرواز درآمده اند. در نظام جمهوری اسلامی دیگر ضد انقلاب نیست که بجنگد، این رهبران قوای سه گانه اند که به جان یکدیگر افتاده اند و این بدین معناست که راس هرم قدرت رو به فروپاشی است و زمستان دارد به پایان می رسد و در فردای نزدیک که بهار ایران فرا خواهد رسید این فرزندان کورشند که زمام امور را به دست خواهند گرفت و ناسیونالیسم ملت ایران را در جایگاه بر حق و تاریخیش قرار خواهند داد».
پس از سخنان سرور منوچهر یزدی بانو حوریه رستمی قطعه شعری را که خود سروده بودند خواندند:
تازه آمده ام
كمی پاهایم می لرزد
سعی می كنم محكم بایستم
مبادا شانه هایم به خمیدگی خو كند
گوش كن به من از روزگاری نا به هنگام
از اندوهی كه شهر تیره شد...
و مورد تشویق و تحسین همگان قرار گرفت
در پایان سرور کیوان زارع با صدایی رسا "هفت پیمان" حزب را که تجدید پیمانی است با آرمان های پان ایرانیسم قرائت نمود و در هر فراز با پاسخ "ما.." مورد تأیید واقع گشت.
پاینده ایران
|