یک توصیه به میهن دوستان
منوچهر یزدی
14 بهمن 1395

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا سوژه ی پر سر و صدایی در عرصه ی سیاست شده است. شاید خود او بود که با توپخانه تبلیغاتیش مدام به چپ و راست شلیک می کرد و فضای سیاسی را پریشان و غیر قابل پیشبینی می ساخت. ترامپ مجموعه ای از نظرات خوب و بد و زشت و زیبا را از تریبون ها به جهانیان ابلاغ کرده و روی زخم هایی انگشت گذاشته که برای خیلی ها دردآور بوده و در مقابل عدّه ای را خوشنود ساخته است. درباره ی ترامپ هرکس، هرگونه که بخواهد می تواند سخن بگوید و او را قضاوت کند زیرا برای هر اهل نظری سوژه ی مناسبی از وی در دست است، ولی هرچه باشد می توان ادّعا کرد که ترامپ قابل پیشبینی نیست زیرا ترامپ خودش نیامده و در حال حاضر خودش نیست، او دستاورد نیروهای پنهان و قدرت های دست راستی است که مردم را با شعارهای پوپولیستی ترامپ پای صندوق های رأی آوردند. ترامپ تاجر خوبی است ولی معلوم نیست سیاستمدار برجسته ای باشد. ایراد کار رؤسای جمهور آمریکا در شخصیت آنان نیست بلکه در ساختار حکومتی این کشور است، ساختاری که به شدت آلوده به مفاسد مالی و زد و بندهای مافیایی شده و در نتیجه شخصیت های برجسته سیاسی و نام آوران را در این مکان جایی نیست. احزاب دموکرات و جمهوریخواه نیز سال هاست که در اسارت کارتل ها و تراست ها قرار گرفته و آمریکا را در جهان و نزد ملل بی اعتبار ساخته اند، در نتیجه دیگر آمریکا یک دوست قابل اعتماد نیست و نمی تواند منادی دموکراسی و حقوق بشر باشد. سیاست های دوگانه آمریکا در جهان همه ملّت ها را ناخشنود ساخته است. رفتار دولت آمریکا در افغانستان، عراق، خلیج فارس، ایران، لیبی، مصر، و سوریه فجایعی به بار آورده که تا سال های متمادی مردم خاورمیانه باید رنج و درد استخوانی که لای زحم منطقه گذارده شده متحمل گردند. حمایت آمریکا از حکومت های واپسگرا و ترورپرور و نیز پشتیبانی سیاسی، مالی، و نظامی از داعش و سایر تروریست های منطقه، حمایت های پنهان از حکومت های غیر مردمی و ضدّیت با مردمی که به پا خاسته اند، تحریم اقتصادی ملّت ایران و نادیده انگاشتن حقوق انسانی و فرهنگی این ملّت بزرگ همه و همه سبب گردیده که فاصله های جدّی بین ایران و آمریکا پدید آید و بذر نفاق بین ملّت ها پاشیده شود. در حالی که ایران همیشه نگاه مشتاقانه ای به غرب داشته است. وجود دو تمدّن بزرگ انسانی ایران و اروپا در جهان، پیوندهای ژرف و سازنده ای بین مردم ایران و غرب پدید آورده اما هیئت های حاکمه ی غرب سال هاست که راه خودشان را از این دو کانون درخشان فرهنگ و تمدّن انسان ساز و هنرپرور جدا کرده اند. حکومت های دینی و جنگ های مذهبی که دستاورد دولتمردان و سیاست بازان غربی است به این جدایی کمک بسیار نموده است. متأسفانه پیامد این دیپلماسی غریبه و دور از آشنا لطمه های سنگینی بر روابط بین ملل وارد کرده و سبب جدایی ها گشته است.

اینک از غرب نواهای نو شنیده می شود. صداهای متفاوت با گذشته که رنگ و بوی ملّی گرایی و پاسداری از حریم ملّت ها و فرهنگ ها دارد. شاید این صدا از درون جامعه ی آمریکا و اروپا و از بین مردمی که تحقیر شده اند، مردمی که سفره یشان آلوده به خون مردم خاورمیانه شده، مردمی که می خواهند در دنیا بالنده باشند به گوش کرسی نشینان اتاق های فکر رسیده باشد. شاید خشم و نفرت مردم آواره و جنگ زده و بی خانمان در سراسر گیتی هشداری برای عاقبت اندیشان غربی باشد. شاید دولتمردان غافل، دریافته باشند که آرامش مستانه ی آنان ابدی نخواهد بود و دیر یا زود ترور و ناامنی درب خانه ی آنان را نیز خواهد کوبید. بر همه ی این شایدها باید یک شاید دیگر هم اضافه کنم و آن اینست که: شاید هم این آقای "غیر قابل پیشبینی" مأموریّت دارد که به بی اعتباری آمریکا پایان بخشد و فرصتی فراهم سازد تا بار دیگر آمریکا به جایگاه اوّلیّه ی خود که حامی ملّت های ستمدیده بود بازگردد و دست حمایتش را از روی حکومت های فاسد و جبّار و غیر مردمی بردارد.

باید منتظر بود و به دولت ترامپ فرصت داد تا ببینیم صدای ملّت های جهان به گوشش رسیده یا نه؟ در حال حاضر نبردهای پشت پرده جاری است و در میان گرد و غباری که به هوا برخاسته چیزی مشهود نیست. بر همین اساس است که از منتظران، انتظار داریم تا اطّلاع ثانوی از پیشداوری در مورد دولت جدید آمریکا بپرهیزند.

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
درود بر شما موافقم
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403