در گرماگرم انتخابات آمریکا یعنی آذرماه 95 مطلبی تحت عنوان "ملت ها در اسارت حکومت ها" نوشتم که بخش پایانی آن چنین بود: «دنیا روزگاران سختی را می گذراند؛ ملت ها در اسارت حکومت ها هستند. حکومت ها با حیله و ترفند مردم را به بازی گرفته اند. نوع بازی ها بسیار متنوع و متفاوت و بیرحمانه است ولی هرچه هست خطرناک و غیر انسانی است. ملت ها درد مشترکی دارند، دیگر مسجد و کلیسا و کنیسا و دیر به کسی آرامش نمی بخشد؛ دیگر سخنرانی سیاستمداران از کانون های حقوق بشری به کسی نوید آزادی نمی دهد. دیگر وجود این همه کوتوله سیاسی در رأس حاکمیت ها، احترام انسان ها را نسبت به سیاست بر نمی انگیزد؛ دیگر دین و مذهب انسان ساز نیست، دیگر زمان آن فرا رسیده که ملت ها به پاخیزند و به نظام ضد انسانی حاکم پایان بخشند. آیا بغض ترامپ آغاز یک بیداری و حرکت به سوی خردمندی است؟!»
آنچه در این مقاله آمده رنج نامه فشرده ای از چهل سال اعمال سیاست های نابخردانه آمریکا است که جلوه زشت و غیر انسانی آن خاورمیانه خونین و ویران و پریشان می باشد و حال آقای ترامپ رئیس جمهور آمریکا پرده از ناگفته های جامعه آمریکا برداشته و تأثیر آن همه بیدادگری را در کشور بزرگی مانند آمریکا بر ملا می کند تا نشان دهد که "چاه کن خود نیز در قعر چاه" گرفتار آمده است. حالا دیگر این ترامپ است که با ما همنواست و این چهره واقعی آمریکاست که با ایران فرق چندانی ندارد و او نیز دریافته که اسارت ملت ها در دست حکومت ها یعنی چه!
بهتر است برای درک بیشتر این همخوانی به بخش هایی از سخنان یک ساعته رئیس جمهور آمریکا که در کنگره ایراد گردید بپردازیم. توجه داشته باشید آنچه که او می گوید درباره آمریکاست نه ایران، تشابه وضعیت دو کشور ایران و آمریکا شما را دچار اشتباه نکند؛ دقت بفرمایید:
«ما صلح می خواهیم، ما جنگ را دیده ایم که چگونه شعله هایش جهان را به سمت نابودی برده است. طبقه متوسط ما از هم پاشیده است، مشاغل ما به کشورهای خارجی فرستاده شده است. صنایع ما در حال مرگ هستند، طبقات پایین شهر نادیده گرفته شده اند، چهل و نه میلیون نفر بیکارند و کمک های غذایی دریافت می کنند، چهل و سه میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند، از هر پنج نفر یک نفر بیکار است، در بدترین دوره اقتصادی در شصت و پنج سال اخیر هستیم، یک چهارم مشاغل کارخانه ای را از دست داده ایم و از زمان پیمان تجارت آزاد که چین به آن پیوست شصت هزار کارخانه را از دست داده ایم. دولت قبل بیش از همه دولت های دیگر بر بدهی دولت افزود و زیرساخت های ما در حال از هم پاشیدن است که باید با راه ها، پل ها و تونل ها و خطوط راه آهن جدید جایگزین شود. من از وزارت دادگستری و امنیت داخلی و مدیر سازمان های اطلاعاتی خواسته ام برای یک استراتژی جدید در برخورد با دار و دسته های جنایتکار که در سراسر کشور پراکنده اند هماهنگ باشند. ایالات متحده بیش از شش تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کرده است، با این پول می شد دوبار یا شاید سه بار آمریکا را بازسازی کرد. ما تدابیر محکمی برای حفظ کشور از تروریسم رادیکال اسلامی وضع می کنیم. به وزارت دفاع دستور داده ام تا برای از بین بردن داعش، شبکه ای از انسان های وحشی بی قانون که مشغول کشتار مسلمان و مسیحیان و مردان و زنان است تهیه کند. با متحدانمان در جهان اسلام کار خواهیم کرد تا این دشمن را حذف کنیم. من تحریم های تازه ای علیه نهادها و افرادی که همراه با برنامه موشکی بالستیک ایران بوده اند وضع کرده ام و بر اتحاد ناگسستنی با اسرائیل تاکید دارم. ما باتلاق فساد دولتی را با ممنوعیت پنج ساله در اعمال نفوذ مقامات قوه مجریه خشک خواهیم کرد و با قانونی مادام العمر از اعمال نفوذ کشورهای خارجی جلوگیری خواهیم کرد. با تلاشی تاریخی در حال مقررات زدایی هستیم و مقرراتی اجرا خواهد شد که با تصویب هر قانون جدید دو قانون قدیمی لغو شود. ما ایالات متحده را از پیمان ترانس پاسیفیک خارج کردیم چون مشاغل زیادی در کشور ما را از بین می برد. من معتقد به تجارت آزاد هستم ولی باید منصفانه باشد. من اجاره نخواهم داد شرکت های آمریکایی و کارگران عالی آن ها مورد سواستفاده قرار گیرند. ما قویاً از ناتو حمایت می کنیم، نهادی که در جنگ جهانی شالوده ریزی شد ولی متحدان ما باید متعهد به وظائف مالی خود باشند. ما انتظار داریم شرکای ما چه در ناتو، چه در خاورمیانه یا اقیانوس آرام در عملیات نظامی و استراتژیک سهم خودشان را که منصفانه هم هست بپردازند. کار من نماینده دنیا بودن نیست، من نماینده آمریکا هستم».
این سخنان بدون نوشته و با تسلط کامل ایراد گردید. هنگامی که ترامپ چهره آمریکا را به تصویر می کشید بسیاری از مردم جهان نقش کشور خودشان را در این تصویر مشاهده می کردند و ما نیز از این همه مشابهت حیرت زده بودیم. آنجا که فریاد می زد ما صلح می خواهیم و خسارات جنگ را بر می شمرد گویی زبان حال میلیون ها انسانی است که قربانی سیاست های جنگ طلبانه حکومت های غیر مردمی شده اند. ترامپ از مرگ صنایع و انسان های زیر خط فقر و بیکاران سرگردان و ازهم پاشیدن زیرساخت ها و ظهور جنایتکاران و غارتگران سخن گفت؛ او به شش تریلیون دلار هزینه جنگ خاورمیانه که جز شکست حاصلی در بر نداشته اشاره کرد؛ او با صداقت پرده از نیمه پنهان آمریکا که در سراشیبی سقوط قرار دارد برداشت اما فراموش کرد بگوید که دولت آمریکا خود مسبب نابسامانی های کشورش بوده. دولت های گذشته آمریکا بودند که تروریسم را به مردم جهان تحمیل کردند. او از دخالت آمریکا در فروپاشی نظام سیاسی – اجتماعی ایران دوست و متحد غرب و جنگی که به ایران تحمیل کردند یادی نکرد. آقای ترامپ به تلاش سازمان های امنیتی آمریکا برای روی کار آوردن حکومت های دینی و ایجاد جنگ و اختلاف بین کشورهای اسلامی اشاره ای ننمود. اما کیست که نداند آتشی که غرب در خاورمیانه افروخت دامان خودش را نیز گرفته است و این همان وضعیتی است که قبلاً پادشاه ایران پیش بینی کرده و گفته بود: «اگر ایران فرو بپاشد همه جهان از آن آسیب خواهند دید».
اما نکته قابل تأمل در سخنان ترامپ اینست که ایشان در ارتباط با ایران هنوز دچار کندذهنی است. او چاره ایران را در تحریم های جدید می داند. غافل از آن که تحریم های قبلی علیه ایران جز به تقویت پایه های قدرت حکومت و تضعیف بنیه اقتصادی ملت ایران نینجامید. تحریم ها هیئت حاکمه جمهوری اسلامی را به دور زدن تحریم ها و ورود به جرگه مافیایی مالی جهانی سوق داد که نتیجه آن فساد گسترده مالی، قانون گریزی، نابودی طبقه متوسط، افزایش بیکاری و فساد اجتماعی، فروپاشی ارزش های اخلاقی و شکست کامل برنامه های اقتصادی بود و در این رهگذر آنکه آسیب دید مردم بودند نه حاکمیت. از این روی ملت ایران به سیاست های تحریمی که از سوی هر دولتی علیه ایران اعمال گردد با بدگمانی و سوء ظن می نگرد و آن دولت را مخالف جمهوری اسلامی نمی شناسد بلکه دشمن ملت ایران و طرفدار تداوم بحران و جنگ در خاورمیانه به شمار خواهد آورد. ملت ایران با روش های موذیانه و سیاست های دوگانه بیگانگان آشنایی پیدا کرده و درک درستی از دشمنی های آشکار و دوستی های پنهان آنان پیدا کرده است.
اگر آقای ترامپ طالب صلح است باید دست از سیاست های دوگانه بردارد و برای یک بار هم که شده پای درد دل ملت ها بنشیند و صدای مردمانی را که در بند هستند بشنود. ملت ایران نیز طالب صلح و دوستی با همه کشورها با حفظ حقوق خود می باشد. ملت ایران بنا به شهادت تاریخ و با تکیه بر اصول و مبانی فرهنگی خود آغازگر هیچ جنگی در سده های اخیر نبوده و از جنگ دوری گزیده است اما این حکومت ها و دولت ها هستند که بر طبل جنگ می کوبند، نه مردمی که بنیانگذار حقوق بشر بوده اند.
اگر آقای ترامپ کمربه نابودی داعش بسته باید بداند که تنها میدان های نبرد پاسخکوی این ادعا نیست، بلکه کارزار واقعی در حوزه اندیشه است و تفکر داعشی باید ریشه کن شود. تفکری که از آبشخوار غرب و نهادهای مافیایی تغذیه می گردد و به جهان تحمیل گردیده است. این تفکر ضد انسانی که خود را منتسب به آسمان ها می داند از غرب راهی خاورمیانه شد و در میان حکومت های وابسته به غرب جا خوش کرد. غولی که با همت آزادگان جهان در شیشه محبوس شده بود با تمهیدات موذیانه غرب به بیرون رانده شد و امروز آقای ترامپ از همان غولی سخن می گوید که پا روی خرخره غرب نهاده است. بنابراین اگر اندکی صداقت و خردمندی در وجود دولت ترامپ یافت شود می فهمد که ملت ها درد مشترکی دارند و چاره کار در جنگی دیگر و تحریمی دیگر نیست. برای رسیدن به صلح پایدار باید غرب دست از حمایت حکومت های غیر مردمی و واپسگرا بردارد و به سوی ملت ها روی آورد. ممکن است ملت ها گاو شیرده نباشند ولی گرگ درنده نیز نخواهند بود.
|