اسلام بازیچه سیاست بازان است؛ یکی داعش می شود، یکجا جمهوری اسلامی، جای دیگر طالبان و القاعده، جای دیگر عربستان، و اکنون نوبت ترکیه است که با نام اسلام آزادی ها را به مسلخ ببرد.
دانش ناسیونالیسم به ما می گوید جهان، جهان ملت هاست. بیداری و آگاهی ملی در ایران و جهان در حال رشد است. یکی از نتایج این رشد این خواهد بود که ملت ها ارزش داشته ها و موقعیت خود را بدانند و خود را درگیر ایدئولوژی ها، تنشها و جنگ های بی ثمر و ویرانگر نسازند و با تعامل با یکدیگر به ساخت و آبادی میهن خود بپردازند و راه زندگی و پیشرفت را پیش گیرند.
در این میان گروهی "دین خو" در ترکیه سر برآورده و تحت نام عدالت و توسعه قدرت را به دست گرفتند. روش معمول، سخنرانی های پر آب و تاب، وعده های رنگارنگ، بازارگرمی ذی نفعان، به جوش آوردن دیگ طمع طماعان و فریب ناآگاهان بود.
نو دولتیان از زمان روی کار آمدن شمشیر را برای گروه های قومی و مذهبی غیر ترک از رو می بندند و همزمان به همکاری با گروه تروریستی داعش که دو کشور همسایه جنوبی یعنی سوریه عراق را غرق جنایت و ویرانی کرده است می پردازند؛ چندی بعد کودتایی مصلحتی رخ می دهد و بلافاصله وضعیت اضطراری برقرار می شود؛ صحبت از انواع دشمنان فرضی و احتمالی و پنهان ورد زبان رهبران حاکم می گردد و بهانه برای قلع و قمع هرآنکه غیر خودی است فراهم می آید؛ تسویه ادارات و ارکان حکومتی و در رأس آن ها ارتش و دادگستری آغاز می شود؛ نه ماه پس از ادامه وضعیت اضطراری شبه رفراندومی همانند آنچه در دوازدهم امرداد ۱۳۳۲ و دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ در ایران انجام شد برگزار می شود و آرا به سود نودولتیان از صندوق ها بیرون می آیند. به راستی ملت های زنده و بیدار از تاریخ خود درس می گیرند و ملت های پیشرو و هوشیار از تاریخ دیگر ملت ها.
در پی رفراندوم نظام ریاستی جای نظام پارلمانی را خواهد گرفت؛ از شبه رفراندوم مجوزی ابدی برای سلطه بر مردمی که نسلی از آن ها فریفته مشتی شایعه و شعار شدند اخذ می شود و سپس دستکاری قوانین و نظام سازی آغاز می گردد، ولی ایدئولوژی اسلام به تنهایی کارساز نیست زیرا کسانی دیگر هستند که داعیه رهبری امت اسلام را دارند، از این رو دسته حاکم برای ادامه به نام های بی مسمای پان ترکیسم و پان تورانیسم متوسل می شود ولی آیا ترکیه تجزیه شده است که نیاز به همگرایی و وحدت داشته باشد؟
آنچه تجزیه شده است امپراتوری اسلامی عثمانی بوده نه ترکیه کنونی. علاوه بر اینکه درون مرزهای این کشور اقوام و اقلیت های مذهبی ایرانی ساکنند و هم مرز با این کشور هم ملل یونان و بلغار و سوریه و ایران و اقوام وابسته هستند پس برای عملی نشان دادن پان ترکیسم چاره ای جز دست زدن به دروغ و جعل و تجاوز نمی ماند، در نتیجه آنچه که بر ارمینان و کردها و علویان و کلیمیان روا داشتند به شکل دیگری ادامه خواهد یافت و مصائب جدیدی رخ خواهد نمود. مصائبی که شوق پیوستن ترک ها به اتحادیه اروپا و اخطارهای کشورهای اروپایی تا حدودی مانع از تشدید آن ها می شد.
وضعیت نابسامان امنیتی سوریه و عراق و ایدئولوژی و فساد حاکم بر ایران نیز محرکی برای این هوس ها شده است. بنابراین آنچه گروه تازه به حکومت رسیده در ترکیه به دنبال آنست نه پان ترکیسم و نه ناسیونالیسم که نوعثمانی گری و ترکتازی است که در جهان ملت ها پذیرفتنی نیست.
با این روال آینده ترکیه چه خواهد شد؟ کشور زیبای ترکیه علیرغم موقعیت خوب جغرافیایی خود به انزوا خواهد رفت و میراث آتاتورک به فراموشی و حسرت سپرده خواهد شد؛ التزام عملی به رئیس جمهور مطلق العنان جایگزین شایسته سالاری خواهد شد؛ رابطه و فساد و لفاظی بر فضای جامعه چیره شده و کشور به جای پیوستن به اتحادیه اروپا هم رده جمهوری های آمریکای لاتین و شوروی سابق خواهد گشت؛ عدالت و توسعه وعده داده شده تبدیل به تبعیض و پسرفت می شود و اقوام و اقلیت های خرد و کلان بیش از پیش مورد کشتار و آزار قرار خواهند گرفت؛ کشور به جای اینکه میهن و خانه مردم ترکیه و اقوام و اقلیت های درون مرزها باشد صحنه ضعیف کشی و پایگاهی برای ماجراجویی و جهاد، و ساکنان آن وسیله ای برای ثروت اندوزی گروه تازه به قدرت رسیده می شوند. و در نهایت کشور به جای اینکه تولید کننده و مقصد سرمایه گذاران و گردشگران باشد به مبدأ خبرهای ناگوار و مایه نگرانی همسایگان و منطقه تبدیل شده و به درجات پایین رده بندی های جهانی سقوط خواهد کرد. |