دانشگاه به کجا می رود؟
15 مهر ماه 1344
دانشگاه باید کانون پرورش سازندگان نظم شامخ فردا باشد.
 
در سال 1313 كه دانشگاه تهران پايه گذاري مي شد تنها يك ضرورت درك و احساس مي شد و آن لزوم داشتن موسسه اي به نام دانشگاه بود. همه استدلال مي كردند كه چون ملل مترقي جهان دانشگاه دارند، ما هم بايد داشته باشيم. وقتي هم كه دانشگاه گشوده شد، همه احساس كردند كه يكي از آرزوهاي ملي ما بر آورده شده است.
 
متاسفانه امروز كه متجاوز از سي سال از آن تاريخ مي گذرد ما هنوز در حال ذوق كردن هستيم كه صاحب دانشگاه شده ايم، هنوز استدلال ما مانند مردان سي سال پيش، آن است كه چون ملل مترقي فلان دانشگاه را دارند، ما هم بايد داشته باشيم، چون فلان رشته را دارند ما هم بايد داشته باشيم و مرتباً دانشگاه  خود را به تقليد ملل مترقي و فقط به تقليد بسط و توسعه داده ايم.
 
امروز خدا را شكر صاحب دانشگاه بزرگي هستيم كه از راه دلخوشي گاه آن را بزرگترين دانشگاه خاورميانه مي خوانيم. ولي چرخ زمان با سرعت بسيار گشته است. امروز ديگر براي هيچ كشوري كافي نيست كه داراي دانشگاه عريض و طويلي باشد كه در آن هر گونه موسسه اي براي بازديد وجود داشته باشد، بلكه امروز بايد دانشگاه و ديگر مراكز، آن توانايي را داشته باشند كه تحولات زمان رادرك كنند و سازمان خود را بخاطر تامين نيازمنديهاي حال و آينده كشور از لحاظ پرسنل هدايت كننده، شالوده ريزند.
 
دانشگاه از آنجا كه مجهز به عالي ترين مراكز تحقيق است و يا بايد باشد، در برابر همه مشكلات سياسي و اجتماعي كشور مسئول است. علت و ريشه همه گرفتاري ها از هر قبيل كه باشد بايد در دانشگاه بررسي و آشكار شود. تحقيقات دانشگاه بايد به عنوان مباني و مدارك هر طرح سازنده اي مورد توجه قرار گيرد .دانشگاه بايد دقيقاً در جريان برنامه گذاري هاي كشور باشد و از نيازمندي هاي آينده مطلع شود و سازمانهاي خود را بطور منظم كند كه جوابگوي احتياجات بعدي باشد.
 
دانشگاه تهران اولين مرحله حيات خود را بطوري منظم كند كه جوابگوي احتياجات بعدي باشد. دانشگاه تهران اولين مرحله حيات خود را كه مرحله نمايشي احراز موجوديت است سپري ساخته است و اكنون بايد قدم به مرحله دوم حيات خود گذارد؛ يعني با همه وجود و امكانات خويش قدم در راه وظايف تاريخي خويش گذارد و به حل مشكلات ملت ما و رفع نيازمنديهاي پرسنلي رده عالي پردازد. اين مرحله است كه ضرورت آن هر روز بيشتراحساس مي شود اما هنوز آثاري كه نماينده درك اين تحول باشد، در دانشگاه به چشم نميخورد.
 
برنامه آينده دانشگاه بطور قطع برنامه عظيمي خواهد بود؛ زيرا در اين برنامه بايد همه رهبران دستگاه هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي پرورده شودند. توده عظيم مديران و معلمان بايد پرورش نسل فردا را در روستاها و شهرها به عهده گيرند، انبوه پزشكان و شاغلان وابسته پزشكي كه بايد موسسات طب روستايي را اداره كنند و نگهبان تندرستي اكثريت ملت ايران باشند، مديران و گردانندگان چرخهاي صنعت كشاورزي مدرن وبازرگاني فعال و پركوشش فردا و ديپلماتهايي كه بايد در همه قاره هاي جهان به بررسي امكانات قابل بهره برداري براي ملت ما بپردازنند و از حقوق ايران در همه زمينه ها دفاع كنند، هنرمنداني كه بايد با آثار خود نمودار روح پرشكوه ملت ما باشند و غيره و غيره همه بايد در اين دستگاه پرورده شوند.
 
شايد عده اي مدعي باشند كه دانشگاههاي ما امروز هم ظاهراً همين نقش را عهده دار هستند ولي آنچه ما مي گوييم عبارت است از شرايطي كه دانشگاه در آن مانند يك كارگزيني كيفيت بخش عمل كند و هر فارغ التحصيل اين دستگاه از روز بعد از فراغت تحصيل با علم آگاهي و تجربه كافي در سر شغل خودحاضر شوند و به كار مشغول گردد، چنين بستگي دقيقي بايد بين دانشگاه فردا كه پرسنل تربيت مي كند و مراكز خدمت و توليد برقرار باشد.
 
روزي كه دانشگاه ها ما وظايف ملي خود را آغاز مي كند، ديگر الگوهاي تقليدي براي بسط سازمانها، از بين خواهد رفت و فقط نيازمنديهاي آينده راهنماي ما خواهد بود. مدتهاست در دانشگاه كوشش مي شود كه ارزش تحصيلات دانشگاهی را دقیقاً با ارزش تحصیلات برخي كشورها تطبيق بدهند؛ دوره دانشكده پزشكي از شش سال به هفت سال و از آن دانشكده هاي دندانپزشكي و داروسازي وفني و غيره هر يك، يكي دو سال افزوده شده است. معلوم نيست ما براي تامين نيازمنديهاي اين كشور درصدد چاره هستيم يا مي خواهيم بار تحصيلات مقدماتي را براي پزشكان مورد نياز آمريكا سبك سازيم؟
 
بر اثر سوء سياست دانشگاهي ما، همه ساله خيل انبوه از فارغ التحصيلان دانشگاهي ايران، بي آنكه لزوم ادامه تحصيلاتشان مسلم باشد و يا با برنامه پيش بيني شده اي تطبيق كند راه ديار آمريكا و كشورهاي اروپا را پيش مي گيرند. در حقيقت توسعه و اصلاح در دانشگاه تنها به خاطر امكان مهاجرت اين نيروي انساني صورت گرفته است.
 
براي هفتاد و پنج درصد از جمعيت ايران كه در روستاها پراكنده هستند، تا كنون با جهد بسيار، تنها صد اكيپ سپاهي بهداشت فرستاده شده است ولي از بركت هدايت صحيح مراكز دانشگاهي، هم اكنون صدها تقاضاي مهاجرت از جانب پزشكان ايراني تسليم مقامات خارجي شده است.
 
ارزش اين نيروهاي انساني كه تاكنون بوسيله دانشگاه هاي ايران به جامعه آمريكا و ديگر كشورها تقديم شده است از ارزش مجموع كمكهاي بلاعوض به شكل قرضه كه از هر طرق به ايران داده شده است بيشتر ميباشد و بيشتر بود است، تحولي كه ما از آن سخن مي گوييم تحولي است كه چنين روابطي را دگرگون كند و اين دانشگاه ها را كه از محل مالياتهاي زنان و مردان زحمتكش و پرآرزوي ايران اداره مي شود به سازمانهايي تبديل كند كه مفيد به حال اين مردم باشد .
 
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403