چنگيزخان خونخوار دشمن سفاك تاريخ ايران بر پرده سينماهاي تهران، سندي محكوم كننده براي همه سازمانهاي آموزشي كشور و دستگاهي كه در پديد آوردن افكار ملي سهيم اند .
گروهي از سينماهاي تهران، با تبليغات فراوان وعده مي دهند كه بزودي چنگيزخان بر پرده سينماهاي پايتخت ظاهر خواهد شد. در اين فيلم از سركرده خونخوار مغول چنان ستايش شده است كه به او عنوان پرنس فاتحان را بخشيده اند.
در تاريخ ملت ايران ، هيچ نامي شوم تر و نفرت انگيز تر از نام چنگيز خان نيست. اين نام ياد آور غارت هاي وحشيانه آدم كشي هاي توام با قساوت و سفاكي است. تنها در يك مورد از قتل عام نيشابور، تاريخ نويسان رقم هزار هزار نفر يعني از يك ميليون زن و مرد و كودك بي گناهي را كه به دستور چنگيز خان به قتل رسيده اند، ياد كرده اند. با وجود اين خاطرات تلخ و درد ناك تاريخي، اكنون اوراق تبليغاتي سينماهاي بزرگ تهران وعده ديدار اين خونبارترين چهره تاريخ و سبع ترين دشمن تمدن و فرهنگ ملت ما را با آب و تاب فراوان عرضه مي دارند.
اينجا است كه بايد پرسيد چرا؟ چگونه درميان ملتي چنين حالت به وجود مي آيد كه بتواند ستايش مخوف ترين دشمن تاريخي خود را تحمل كند و نسبت به آن پول هستند ، مسائل و حقايق تاريخي در نظر آنها بازيچه اي بيش نيست.
ما نمي دانيم ملت آمريكا، تاريخ را چگونه تلقي مي كند ولي مسلم مي دانيم و آثار سينمايي کمپانی های هالیوود نیز گواه است که سازندگان این فیلم ها هنوز به آن مرحله از رشد دماغی نرسيده اند كه بتوانند مسائل تاريخي را از لحاظ زمان و مكان تشخيص دهند. فيلم هاي آنها فاقد كوچكترين ارزش تاريخي است. به طور مسلم آنها از تاريخ ملتهاي آسيايي اطلاعي ندارند و هزار و يك شب در نظر آنان رنگين تر از حقايق تاريخ مشرق زمين است. بنابراين ما از كمپاني هاي آمريكايي توقع آن را نداريم كه در آثار خود حقايق تاريخي را مجسم كنند و خونخوارترين درنده بازماندگان كساني كه كشورشان مورد هجوم و تاخت و تاز چنگيزخان مغول قرار گرفته است به بازارهاي ايران عرضه نكنند.
اين بار عقيده نداريم كه از اعضاي كمسيون نمايشات كه پروانه فيلم را صادر مي كنند شكوه و شكايتي كنيم زيرا قطعا آنها خواهند گفت كه چند سال پيش نيز فيلمي از اين چهره جاني و شقي به عنوان فاتح در تهران نمايش دادند و مردم هم بي خيال به ديدن آن رفتند. اگر مردم فيلمي را محكوم نمي كنند دليل ندارد كه اعضاي كمسيون نمايش آن را محكوم كنند.
ما هم بدون بررسي اين استدلال را مي پذيريم و انتظار هم نداريم كه تمام سنگيني بار رعايت حقوق تاريخي و مسائل عاطفي ملت ايران را به دوش چند نفر اعضاي كمسيون نمايش و مسئولان وزارت فرهنگ وهنر هموار كنيم. راست است مردم تحمل مي كنند، مردم اين توهين بزرگ را كه دشمن ملت ایران و ددمنش ترين خونخوار عالم بشري را شاهزاده فاتحان بنامند تحمل مي كنند. از جيب خود پول مي دهند و كودكان خود را به ديدن چنگيز خان مي برند ولي جان كلام اينجا است چرا ؟
چرا مردم از نسلهاي گذشته گسيخته اند . چرا با آنان احساس مشترك ندارند ، چرا دشمنان ايران را در ميان خود حتي بر پرده سينما مي پذيرند؟ مي پرسيم آيا مردم فرانسه و انگلستان و شوروي امروز حاضر هستند فيلم ستايش آميزي درباره شخصيت هيتلر مشاهده كنند و آيا صندلي هاي سينمايي را كه بخواهند چنين فيلمي را به معرض نمايش بگذارد بر سر صاحبش خرد نخواهند كرد؟
مي دانيد علتش چيست ؟ علت آن است كه دستگاه تبليغاتي اين كشورها با استفاده از تمام وسائل، آن چنان نسل كنوني را در حالت تنفر از مهاجمان جنگ گذشته قرار داده اند كه احساس نسل زمان جنگ فراموش نشده است و به همين دليل نسل كنوني ستايش هيتلر را تحمل نمي كند و در حقيقت در اين كشورها، سازمانها و وسائل تبليغات به وظيفه تربيتي خود عمل كرده اند و مردم را بيدار نگه داشته و احساس مشتركشان را نسبت به دشمن ملي آنان حفظ كرده اند.
در ميان ما نيز چهره هاي تاريخي ديگري هستند كه چون شناساندن آنان در دستگاههاي دولتي به عهده نداشته اند حقشان به نيكي ادا شده است. در ضمن تعليمات مذهبي شخصيت حسين بن علي (ع) به عنوان نشانه اي از شجاعت و حق طلبي تصوير شده و اثر خود را بر قلب و روح مردم بخشيده است. به همين مناسبت امروز به خوبي مي توانيم تصور كنيم كه اگر بخواهند فيلمي در ستايش از شمر ذي الجوش يا يزيد بن معاويه بر پرده آورند مردم تحمل نخواهند نمود. زيرا مربيان مذهبي وظيفه خود را لااقل در اين مورد بخوبي انجام داده اند و به مردم خوب و بد را شناسانده اند.
پس اگر مردم ستايش چنگيز را تحمل مي كنند و با خونسردي به ديدن اين شقي تاريخ مي روند تنها به يك دليل است و آن عبارتست از بي حالي و بي خيالي دستگاه هاي مسئول تربيت مردم. اين دستگاهها موظفند كه با تعليم صحيح تاريخ در مردم احساسات مشتركي را زنده و بيدار نگه دارند. اين دستگاه ها موظفند كه همراه با آموزش حقوق تاريخي ملت ايران بر كودكان و جوانان چهره هاي دوست و دشمن را عرضه كنند و تعليمات اينان است كه بايد چنان بر جسم و جان نسل جوان اثر بخشد كه بتواند را را از چاه و دوست را از دشمن تميز دهند.
اينكه هزاران دانشجو و دانش آموز ما بي خيال و بي تفاوت، چند روز ديگر چهره مرد عربي را كه در نقش چنگيز خان ظاهر شده است با تمجيد و ستايش خواهد نگريست سند محكوم كننده است براي دستگاه هاي آموزشي كشور ما و براي همه دستگاههايي كه پديد آوردن افكار عمومي سهيم اند و مسئوليت هدايت و رهبري نسل جوان را به عهده دارند.
در اين عالم بي خبري كه يك مدير سينما به خود اجازه مي دهد عواطف انساني ملتي را به بازيچه گيرد چرا دشمن ملت ما، با استفاده از اين بي خبري درصدد تعرض به ملت و مسخ نسل جوان نباشد؟ آيا مسئولان اين وضع، در پيشگاه ارواح شهيدان ايران كه در جنگهاي مغول شربت شهادت نوشيده اند بخشيده خواهند شد؟
|