همه پولهایی که صرف نگهداری زندانیان فریب خورده می شود، همه پولهایی که صرف کوششهای انتظامی برای مقابله با مجرمان می گردد، در حقیقت بخشی است از درآمد ملی که از جریان امور موثر تولیدی دور میشود .
ارشاد ملی در اصل یک مساله معنوی است ولی از آنجا که ما در عصر اقتصاد زندگی می کنیم، ناگزیر باید هر مساله را از جنبه اقتصادی نیز مورد مطالعه قرار دهیم. بنابراین بحث امروز خود را به تذکر کوتاهی پیرامون مفهوم معنوی ارشاد ملی و بررسی اقتصادی این مساله تخصیص می دهیم.
وجود یک ملت، مانند یک فرد، آمیخته ای از استعدادهای گوناگون است. همانگونه که منظور تربیت و رشد شخصیت فرد آن است که جنبه های مفید و عالی وجودش را تقویت کنند تا دیگر مجالی برای رشد جنبه های زیان بخش و پست باقی نماند؛ منظور از ارشاد ملی نیز آن است که افکار اجتماع را به مسائل اساسی و خطیر معطوف دارند و رغبت به کوشش در راه هدفهای عالی انسانی و آرمانهای ملی را در مردم برانگیزند تا اینگونه فعالیتها در اجتماع غلبه داشته باشد و افکار عمومی از سرگرم شدن به مسائل ناچیز و زیانبخش بی نیاز گردد؛ این است جنبه معنوی ارشاد ملی.
اما از جهت اقتصادی، هر ملتی در جهان امروز بخشی از درآمد ملی خود را در رشته های مختلفی صرف می کند که در پدید آوردن افکار عمومی و ساختن روحیه اجتماعی موثر است. گذشته از مبلغی را که دولت در راه دستگاه های تبلیغاتی خود مانند رادیو و تلویزیون، نشریات دولتی و رپرتاژهای مطبوعاتی خرج می کند، که البته رقم کوچکی نیست، رقم بزرگتری را نیز مردم و به اصطلاح بخش خصوصی در راه پدید آوردن و استفاده از روزنامه ها و فیلم سینمایی و تئاتر، دستگاه گیرنده رادیو و تلویزیون صرف میکند .
بطور ساده اگر دقت کنیم، هر خانواده قسمتی از درآمد خود را در کانالهای تبلیغاتی و روانی صرف میکند. حال که خرج کردن مبالغی در این راه مسلم است باید دید که خرج را باید به کدام حساب بگذاریم و تاثیر بعدی چنین هزینه ای چیست؟ آیا این خرج را باید به حساب مصرف گذاشت یا به حساب سرمایه گذاری، یا به عبارت دیگر صرف این مبلغ توانایی ما را در راه سرمایه گذاری های بعدی افزایش می دهد، یا بر میزان مصرف ملی ما می افزاید؟
اگر بد آموزی های فیلم ها و رنگین نامه ها را که به حساب آماری دقیق، سبب افزودن بر اعتیادها و جرائم می شود در نظر آوریم مشاهده میشود که صرف هزینه در راه فیلمهای بد و مطبوعات بد، تنها برابر با دور ریختن آن مقدار پول نیست که در وهله اول در این راه خرج می شود بلکه به دنبال آن برای معالجه معتادها و مقابله با مجرمان باید مبالغ بسیار دیگر خرج کرد و یا صحیح تر بگویم دور ریخت.
همه پولهایی که صرف نگهداری زندانیان فریب خورده می شود، همه پولهایی که صرف کوششهای انتظامی برای مقابله با مجرمان بدآموخته میگردد، در حقیقت بخشی است از درآمد ملی که از جریان امور موثر تولیدی دور میشود.
صرف نظر از جنبه های خطرناک بدآموزی که منجر به جرائم می شود باید دید رواج نامتعادلی کارهایی که جنبه تفریح و به عبارت دیگر وقت کشی دارد تا چه حد از لحاظ اقتصادی به صرفه و صلاح یک جامعه است. آیا صحیح است که ملتی دو ساعت کار کند و پول آنرا صرف چند ساعت تفریح خود نماید و پول را تنها در مسیری به گردش اندازد که نوید ساعات کمتری از فعالیت و ساعات بیشتری از تفریح را بدهد؟
بالاخره از لحاظ اقتصادی باید تعیین کنیم که ما می خواهیم با صرف پول خود بر گردش چر خ های تولید سرعت بدهیم یا بر گردش چرخهای تفریح؟ ما می خواهیم بیشتر توانایی پس انداز داشته باشیم یا بیشتر توانایی مصرف؟ و بالاخره باید به این پرسش پاسخ بدهیم که ما می خواهیم با فعالیت و کوشش مردم سیرک و بالماسکه بزرگی پدید آوریم تا همه مردم بخصوص نسل جوان آنقدر در آن تفریح کنند تا از پای درآیند یا می خواهیم کوره ای بوجود آوریم تا وجود آدمی در آن گداخته شود و گوهرهای تابناک آن ظاهر گردد؟!
تمام عظمت عصر ما درآن است که می توانیم به کیفیات اجتماعی در قالب کلی آن بیندیشیم و در فکر شکل دادن به موجودیت کلی حیات یک ملت باشیم در چنین وضعی نمیتوانیم در مورد بازده رقم عظیمی از درآمد که صرف امور روانی خانواده ها می گردد اعم از آنچه در راه کتاب، روزنامه و مجله، تفریح های اجتماعی و سینما و تئاتر صرف می کنند، بی اعتنا باشیم.
صرف این مبلغ باید بتواند به توانایی های جامعه ما بیفزاید، افکار مردم را در مسیر حرکت جهان امروز قرار دهد، مردم را برای فهم و درک مسائل عظیم ملی و جهانی که ناگزیر از مقابله با آن هستند آماده سازد، سبب هم آهنگی کوشش ها شود، سبب همدلی مردم گردد تا گردش کارها سهل و سریع تر شود.
برای پیشرفت یک ملت تنها نقشه های خوب و طرح های مترقی کافی نیست بلکه ملت نیازمند روحیه ای است که خواهان پدید آوردن طرح های عالی و اجرای آن باشد. باید در مردم عشق به پیشرفت را ایجاد کرد. باید فلسفه ای را در روح مردم رخنه داد که مشتاق و طالب همکاری و پیشرفت باشند. این عامل روحی از هر عامل مادی و اقتصادی و اجتماعی مهمتر و ضروری تر است.
بسیاری از ملتها نشان داده اند که در ملت عقب مانده به حالت یک ملت پیشرفته و مترقی تغییر دهند و این مدت کوتاه درست همان زمانی است که به عللی در وضع روانی آنها تغییراتی پدیدار شده است که در همه شئون اجتماعی و اقتصادی آنان تاثیر گذاشته است. مساله ارشاد ملی جز این نیست که ما هزینه کلانی را که مردم در بهبود روانی صرف میکنند در مسیری به حرکت آوریم که سبب هم آهنگی و وحدت مردم در راه آرمانهای ملی گردد .
|