4 - مارکسیسم تجارتی استعمارگران
دکتر محمد رضا عاملی تهرانی (آژیر)

تا كنــون سه سيمـــاي متـــداول مـــاركسيسم را شــرح داده‌ايم، نخـست «ماركسيسم تاريخي» به معني آنچه پيرامون مــاركس و افكـار و عقايد او در كتـــابهاي فلــسفه تــاريخ خواهد آمد و از نظر پژوهندگان مباحث فلسفي و اجتماعي شايان دقت است. در مورد اين سيما عقيده داريم كه بايد در كتابهاي آموزشي دبيرستان و دانشگاه آنچنان كه لازمه آموزش علــمي است به مانند مكــاتب ديگر بحث شود تا دانش‌آموختگان ايــران نسبت به واقعــيت تاريخي اين مكــتب و مباني آن، علم و آگاهي داشـته باشند.
سيــماي دوم «مــاركسيسم مبــارزات گارگران» است و آن شرح زمـان درخشــندگي افكــاري اقتــصادي ماركس است و مــوجبات تاريخي ايـن درخشندگي و عللي كه سبب سقــوط علمي نظــريات ماركس شد و ايـن مكتب را در زمره داوريهاي «تاريخ گذشته» در آورد بحث مي‌كنند.
سيماي سوم «ماركسيسم متـوليان حكــومتهاي سرخ» است كه از قالب آموزشهاي ماركس، شبه مذهب خاصي پـديد آورده‌اند تا به كمك آن هر كس را كه مي‌خــواهند در زمــره مومنان و هر كس را كه نمي‌خواهند، تكفير كنند و مهر بــاطله بزنند. از نظــر مـلتهاي جهان و از جمـله ملت ايران، سه سيماي ياد شده ماركسيسم، سيمـاهاي مرده و بي‌اثر هستند و تنــها سيمــاي چهــارم كه به شــرح آن خواهيم پرداخت، شايان توجه است. مـــاركسيسم تــاريخي اكنـــون مبحــثي است مثــل داروينــيسم يا فرويديسم. اينكه منشاء تاريخي اين مكتبها چه باشد يا فصول معـتقدات هر يك از چه مــباحثي تــركيب شده باشد، جـاروجنجالي بر پا نمي‌كند و مسئله اجتماعي پديد نمي‌آورد و حتي اينكه صاحبنظران مسكو رقيبهاي چيـني خود را به چه فـــرمولي محكــوم نمايند و يا پيروان مائو، عمــال مسكــو را با چه القــابي بخوانند در ســرنوشت مردم و جـوانان مناطق گــوناگون جهان تـــاثيري نمـي‌گذارد ولي يك جـــريان مخصــوص سبب مي‌شود كه از ماركسيسم، حــربه‌اي خاص ســاخته شود و اين حربه در ميان جــوامع آسيــب‌پذير، سبب ايجـــاد مــاجراها و مشكــلات اجتماعي مخصوص گـــردد. براي اينكه مــوضع تاريخي ماركسيسم تجارتي بهتر شنـــاخته شود لازم است به اين نكته اشــاره كنيم كه در عصر ما نوعي تجارت بيـــن‌المــللي پنهاني وجود دارد، گرچه آثار اين تجـــارت پنهاني بسيار آشكار است و در اين تجـــارت پنهاني هر كــالايي كه بتواند براي سوداگران اصلي سودمند باشد به موقع خريد و فروش گذارده مي‌شود. هدف در اين ســوداگري تحــصيل سودهاي كلان است و اين سودجويي سبعــانه هيچــگونه ارزش بشــري را لازم به رعــايت نمــيداند. در اين سوداگري بين‌المللي مــوادمخدر، كـــالاهاي قاچاق از هر نوع و بردگان نمايشي كاباره‌ها به وسيله باندهاي مخصوص خـريد و فروش مي‌شوند در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم بر خريد و فروش اين بازار پنهاني يك كـالاي ديگر نيز افـــزوده شد و آن ماركسيسم و ديگر فــرآورده‌هاي سياسي استعمارگران بود. اينگونه ماركسيسم الزاماً مربوط به مسكو يا پكــن نيست بلكه در آغاز به وسيله تــوطئه‌گران بين‌المللي كه جناح‌هاي مخصوصي از هيـأت‌هاي حــاكمه بلـوك‌هاي غرب و شرق در آن سهيم هستند به عنوان يك توطئه مداوم طــرح‌ريزي مي‌شود و تنها در مراحل حســاس است كه يكي از قـــدرتهاي استــعماري به نحــو قـــاطع بــراي بهره‌برداري نهايي پا در ميان مي‌گذارد.
مــاركسيسم تجـــارتي استعمـــارگران واقعــيت خــاصي است كه هنــوز شناسايي آن به طور كامل انجام نگرفته است.
درست همانطور كه باندهاي قاچاقچيان بين‌المللي مــواد مخدر هنـوز به طور كامل معرفي نشده‌اند و چه بسا پس از كشف يك باند و بي‌اثر شدن فعاليت افراد آن، باند ديگري كار را شروع نمايد.
ماركسيسم تجارتي استعمـارگران با اينكه مــوجوديتش آشكار است ولي بايد تركيب دروني آن مورد تحقيق قرار گيرد.
اين بايد از چه عــواملي ســاخته مي‌شـود؟ كدام جــناح از كدام سازمان استعــماري آنــرا پــديد مي‌آورد؟ عـــوامل بلــوك شـرق تا چه اندازه در ساختمان اين باند شركت دارند نقــش تضــاد و تصادم قطبهاي مسكو و پكن در ســاختمان دروني اين بــاند چيست؟ استعــمارگران آمــريكايي و انگليسي در داخل اين باند چه نقشي دارند و كدام جناح سيـاسي آنها با اين باند همكاري دارد؟
بـــالاخره آيا فقــط يك بـــاند مـاركسيست تجارتي وجود دارد يا باندهاي مختلفي وجود دارند؟ آيا باندهاي گـوناگون هميشه با هم مخالف هستند و يا ممكن است در بعضي صحنه‌ها در كنار هم به عمل بپردازند؟
اينــها قسمــتي ازمســائلي اسـت كه در مـــورد مـــاركسيسم تجـــارتي استعمارگران مطــرح مي‌شود و جبهه‌هاي رزمنــده ناسيوناليست يعني تمــام نيـــروهاي مــبارز اجتماع كه براي تــامين آرمانهاي ملي تــلاش مي‌كنند و بر اراده مــردم ميــهن خود متــكي هستند بايد شنــاسايي اين جبهه خطرناك را وجهه همت خود قرار دهند تا بتوانند دسيسه‌هاي اين توطئه‌گران را به مـوقع بشناسند و خنـــثي كنند. مـــاركسيسم تجـــارتي استعمــارگران در كنار اصطلاح ديگري قرار مي‌گيرند و آن « كمونيسم بين‌الملل» است. اصطــلاح كـــمونيسم بيـــن‌المــلل يـــادآور تـــلاشهاي سازمانهاي اوليــه كمـونيستي است كه مي‌خــواستند با تشــكيل نـــوعي سازمان جهاني، مبارزات كمونيستي را درسراسر جهان گسترش دهند. دو نـــوع معـــروف اين ســـازمانها يعني «كميـنترن» و «كمـينفرم» تا هنگــامي كه روسهــا سلطــه بي‌رقابتي در هدايت كمونيستها داشتند به وجــود آمد و عمر هر دو در نـــاكامي به پــايان رسيد و امروز به سبب رقـــابتهاي شديد و خشن قــطب‌هاي مسكــو و پكـن، وجود يك سازمان بــين‌المللي يك دست كمــونيستي كه بتــواند مظــهر آن گــونه كمونيسم بين‌المللي باشد منتفـــي است ولي مـــاركسيسم تجارتي استعمارگران به عنوان نوعي داروي زهربار كه با مشاركت پنهاني استعمارگران غربي و شرقي ساخته مي‌شود، واقعيت دارد اين ماركسيسم در هر كشوري به وسيله باندي از عوامل سودجو و سياست بازان ذيعلاقه ساخته مي‌شود و هــدايت مي‌گردد و كم و بيــش ممكن است از تمايلات يكي از قطبهاي كمونيسم بين‌المللي نيز آبياري شود.
بنــابراين سيمــاي چهارم ماركسيسم نــوعي تجارت بين‌المللي است كه گروهي كالايي را مي‌سازند و آماده مي‌كنند و آنگاه جنــاح‌هاي سياسي در هنگام ضــرورت آن كــالا را از تــوليد كنــندگانش مي‌خرند و به كار مي‌برند.
اين ماجرا چه از لحــاظ سازندگان كالاي تبلــيغاتي (يعني ماركسيسم) و چه از نظر جــناح‌هاي سيـــاسي كه آنرا به كار مي‌برند، شدت و ضعف دارد. توليد كنندگان كالاي تبليغاتي ماركسيسم نيز خود دو نوع هسـتند: حرفه‌ايها و غير حرفه‌ايها، حرفه‌ايها كساني هستند كه سالها در حول و حوش چند فرستنده راديويي گرد مي‌آيند. حرفه‌ايها با مختصر مـواجبي كه از قطبهاي استعمار سرخ مي‌گيرند اين فرستنده‌ها را اداره مي‌كنند و سالها از خود گفتارهاي ماركسيستي مي‌تراشند. اينگونه حرفه‌ايها چون دستــرسي به اخبــار دست اول در كشــورهاي مـورد علاقه خود ندارند براي دست يافتن به خبر، غالباً از حرفه‌ايهاي جناح‌هاي ديگر كه غـالباً وابسته به استعمارگران غير سرخ هستند استفاده مي‌كنند و در حـقيقت هر يك بازيچه ديگري مي‌شوند. گروهي ديگر از حرفه‌ايها نشـرياتي را كه در كشورهاي اروپايي و آمريكا با كمال آساني و آزادي تهيه مي‌شود به شكل نشريات پنهاني توزيع مي‌كنند.
عده‌اي ديگر نيز مامور شركت در تظاهرات هستند و همين عـده هستند كه گاه در كنار حرفه‌ايهاي غرب و گاه در كنار حرفه‌ايهاي آفـريقايي در برنامه تظاهراتي كه زير نظارت غربيها صورت مي‌گيرد و يا با تــوافق آنها انجام مي‌شود با نقاب و بي‌نقاب ظاهر مي‌شوند.
صــداي حرفه‌ايها به وسيله گــروهي غير حــرفه‌اي، دانسته يا ندانسته تقويت مي‌شود. اينها كساني هستند كه تظاهر به مخــالفت و چپ نمايي را ژست اجتــماعي خود قرار داده‌اند در ميان اين گــروههاي به ظــاهر غير حرفه‌اي از هر قماشي پيدا مي‌شود: از صاحبان مقــامات سابق كه اكنــون نوبت خود را از دست رفــته مي‌يابند تا برخي تحصيل كرده‌هاي خــارج كه چپ نمـــايي را تنها شكل ابراز روشنــفكري مي‌دانند، معلوم نيست آن گروه از نمــايندگان مجــلس انگــلستان را كه در بسيـــاري از ماجراهاي تظاهراتي حرفه‌ايها به دفــاع بر مي‌خيزند بايد از گردانندگان اصلي مــاركسيسم تجارتي شناخت و يا آنها را هم بايد از زمــره كساني دانست كه سرشان بي‌كلاه مانده است و از طريق چپ نمايي مي‌خـواهند براي خود ميداني پيدا كنند؟
خلاصه آنكه مجموع فعـــاليتهاي حرفه‌ايها و غير حــرفه‌ايهاي چپ نما، كالايي را پديد مي‌آورد كه گاه و بيگاه در بازار سياست به موقع خريد و فروش گذارده مي‌شود. درسالهاي اخيرشاخه جديدي برفعاليت حرفه‌ايها افزوده شده است و آن استفاده از بعضي اردوگاه‌هاي نظامي براي تعليم عوامل به اصطلاح چريكي است. اين اردوگاه‌ها كه مخارج آنها از طرف استعمارگران پــرداخت مي‌شود در نقـاط مختلفي پراكنده هستند، بعضي از آنها در كشـــورهاي كمــونيستي و برخي در خـــاورميانه قرار دارند مجموعه اين ساخت اجتماعي مخصوص، كه از عوامل حرفه‌اي و غير حرفه‌اي تشكيل مي‌شود و فعاليت‌هاي گوناگوني را كه ذكر آن گذشت بر عهــده دارند، شبكه «مـــاركسيسم تجـــارتي استعــمارگران» را تشكيل مي‌دهد. مصلحت استعمارگران درآن است كه به وسيله جناحهاي آشكار يا پنهان خود، اين شبكه را آبيـــاري نمايند و هميشه آماده بهره‌برداري نگهدارنده تا در هنگام ضرورت از موجوديت آن استفاده كنند. استراتژي استفاده از شبكه تجارتي ماركسيسم معمولاً از دو نكته اصلي تشكیل مي‌شود: يكي به كار بردن شبكه برعليه نيروهاي ملي و ملکوك ساختن مبــارزات آنها از طــريق تبليغات وسيع انحرافي بر عليه آنان و به سود قطبهاي گرداننده شبكه و تحميل نظرات استعمار بر آنها. عجيب نيست كه غالــباً به هنگام طرح شعــارهاي ملي از جــانب ملتها، يكباره سرو كله اعمال چپ نماي ماركسيستم تجارتي آشكار مي‌شود و زمـاني به صورت مــوافق و زماني به صــورت مخــالف به ايجــاد جو رعـب و وحشت مي‌پـــردازند به هنــگام طرح «شعـار ملي شدن نفت در سراسر ايران» كه يـك شعــار صد درصد نـــاسيوناليستي و مورد حمــايت همه گـــروه‌هاي ملـــت ايـــران بود، همه به خـــاطر داريم كه چگــونه عمال ماركسيسم تجارتي كه در آن هنگام به حق لقب «تــوده- نفــتي» گرفتند در ميـــدان مبـــارزات وارد شدند و چه نقـشهاي مخرب و كارشكنانه‌اي اجرا كردند.
نقش استـــراتژيك ديگر شبــكه ماركسيسم تجـــارتي، ايجـاد انحراف در مفهوم مبارزه و در نتيجه جلوگيري از رشد طبيعي جبهه مبارزات ملي و ناسيوناليستي است.
عوامل چپ نماي وابسته به شبكه تجارتي، همه جا مي‌كوشند كه مفهوم مبارزه را به ژستهاي خاص عوامل خود محدود كنند و براي كوششهاي گسترده مردم كه سيمـاي دلخواه آنان را ندارند ارزشـي قائل نشوند و هر جا كه بتوانند به تخطئه آن بپردازند و خـلاصه مبـــارزه را در قالبي عرضه كنند كه تنها در شرايط مخلوق تباني اربـابان آنها قـابل اعمال باشد. مثلاً آنها از تمام كوششهاي ملت ايران در طول تـاريـخ كه نتيجه آن حفــظ تمــاميت ارضــي كشور بوده است تنها حــركت تجــزيه طلبانه پيشه‌وري را كه زير حمايت مستقيم نيروي بيگـانه انجام گـرفت مــبارزه مي‌دانند و بر تمــام تلاشهاي ديــگر مردم ميهن ما خـط بـطلان مي‌كشند از اين رو هرگونه تلاش و تبــليغ براي محــدود كردن مفـهوم مبارزه به قالبهاي مورد نظر شبكــه تجــارتي ماركسيسم، ايجاد نـوعي انحراف در مبارزه ملي خواهد بود.
در جــامعه آسيـب‌پذير كه خصــوصيت اصــلي آن عــدم هـماهنگي ميان گروههاي اجرايي و مردم در مورد سـياست ملي است به علـت آنكه يك سيستم توجيهي مشترك نمي‌تواند استقرار پيدا كند، حـــالت خلاء فكري پيدا مي‌شود و در اين زمينه آماده، توجيهات زيركانه ساخت ماركسيسم بين‌الملل كه در زمينه‌هاي گوناگون طرح‌ريزي شده است همراه با ديگر توجيهات بيمار گونه، امكان بروز و نفوذ پيدا مي‌كنند.
اين اشتـــباه است كه تصـــور كنيم در جــامعه آسيـــب‌پذير تنهــا افكـــار مــاركسيستي مي‌تواند بــروز كند. هرگونه انـديشه‌اي كه بتواند طبيعت نابسامان چنين اجتماعي را توجيه كند امكان بروز دارد.
هيپيسم كه يكي از انواع انديشه‌هاي فردگرا و بدور از ريشــه‌هاي ملي است در ميان بسياري از جوامع آسيب‌پذير بروز كرده است. وقتــي به سبب عدم هماهنگي هئيت حاكمه و جوانان، جامعه حالت آسيب‌پذير پيدا مي‌كنند، پذيراي انديشه‌هاي پيوند گسلي چون «هي‌پيسم» مي‌گردد.
جوامع آسيب‌پذير كه در معرض طمع قطبهاي گـوناگون استعــمار سرخ هستند، به طور پيش‌بيني شده با تــوجيهات گوناگون ماركسيستي تغذيه مي‌شوند. بخشي از اين تــوجيهات به وسيــله دانشمــند نمــاها در شـكل تــوجيه مــادي تــاريخ عــرضه مي‌شود كه در زمينه بعضي از علـوم و مباحث اين تــوجيهات نشــانه چــپ‌گرايي است. محتــواي اين توجيهات هرگز مورد توجه نيست بلكه اين توجيهات از نظر گردانندگان تشكيلاتي كه در پشت پرده قرار گرفته است در حكم كليد رمز و اسم شب است. هر كس كه در بيانات خود به نحوي آن توجيه را به كار ببرد دانسته يا ندانسته به عنوان هوادار، نيروي غير حرفه‌ايها را تقويت مي‌كند.
اينــگونه توجيهات نشــانه‌دار حتي جاي خود را در ميان مباحث ديني و مذهبي نيز باز مي‌كنند و كم‌كم طرز توجيه خاصي از رويدادهاي مذهبي و به كار گرفتن بعض آيـات و احــاديث به مثــابه نشانه‌هاي آشنا به كار گرفته مي‌شود.
اين شيوه به علت سابقه طولاني كه در مشرق زمين دارد يكي از انواع شايع شيوه‌هاي تبليغاتي است كه گـــروه‌هايي خاص براي تامين مقاصد سيــاسي و اجــتماعي خود از آشـنايي مردم با تعــليمات مذهبي استفاده مي‌كنند. آنها ابتدا بر چند نكته حساس انگشت مي‌گذارند و سپس دامنه گفتگو و استدلال را به مواضع دلخواه خود مي‌كشانند.
تا اينجا توانسته‌ايم، تصوير روشني از ماركسيسم تجارتي استعمارگران را ارائه دهيم. طــرز تــركيب نيــروهاي انســاني آنرا از حرفه‌اي و غير حرفه‌اي بيان كرديم، علت وجود آنها را كه حــالت آسيــب‌پذيري جامعه است گفتيم و نـــيرنگهاي آنان را كه عبــارت است از رواج تـــوجيهات قالب‌گيري شده و نشان‌دار فاش ساختيم.
در برابر اين واقعيت خطرناك اجتماعي كه آغازگر شوم‌ترين شكل نـفوذ استعماري است، نيـروهاي مبارز ملي وظـــيفه سنگيني بر عـهده دارند زيرا در اين مبــارزه هم بايد با مـــوجبات آسيب‌پذيري جامعه بستيزند و هم بايد توطئه‌هاي استعمارگران را خنثي كنند.
مبارزه با حالت آسيب‌پذيري جامعه ملي، مبارزه‌‌اي ژرف و اصيل است. اين مبـــارزه بخشي از مبارزه كــلي يك ملـــت در راه استقـــرار نظـــم ناسيوناليستي محسوب مي‌شود به عبارت ديگر مبارزه ناسيـوناليستي خـــود مــبارزه‌اي براي معـــدوم كردن حــالت آســيب‌پذيري جـامعه نيز مي‌باشد.
براي آنكه يك مبارزه ملي بتواند بر حالت آسيب‌پذيري جامعه غـلبه كند بايد بر سه خصوصيت استوار باشد:
نخست ناسيوناليسم، يعني مبارزه بر آمــده از ويــژگي‌هاي حـيات مـلت بوده و بر نيروهاي مردم و آرمانهاي تاريخي آنان متكي باشد.
دوم اينكه اين مبارزه بايد متكي بر عقايد مــترقي و ســازنده‌اي باشد كه موجب استقرار عدالت اجتماعي و عدالت اقتصادي گردد.
و سوم آنــكه بايد اين مبـــارزه بر پــايه دمــوكراسي يعني كوشش براي مشاركت همه جمعيت يك ملت در مبارزات سياسي استوار باشد.
هر اندازه كه جبهه مبارزات ناسيوناليستي با خصوصياتي كه برشمرديم گسترده‌تر شود به هــمان نسبت دست گـــروههاي سوداگر و سودجو از ســرنوشت مـردم كـــوتاه خـــواهد شد و به همــان نســبت از خــاصيت آسيــب‌پذيري جــامعه كـــاسته خواهد شد و ديگر جايي براي نيرنگهاي ماركسيسم تجــارتي و ديگـــر خــدعه‌هاي استعـماري كه خاص جوامع آسيب‌پذيراست، باقي نخواهد ماند.

 
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403