حزب پان ایرانیست و «آن دیگران»
سیاوش رهایی
4 آذر 1391

حزب پان ایرانیست همچنان سوژه ای داغ برای نهادهای به اصطلاح پژوهشی جمهوری اسلامی است. در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی تاکنون سه کتاب و چند مقاله ی به اصطلاح پژوهشی مفصل از سوی این نهادها درباره حزب پان ایرانیست منتشر شده است. این رقم در صورتی است که تازش های رسانه هایی چون خبرگزاری فارس، روزنامه ی کیهان، هفته نامه جوان و... را به حساب نیاوریم.
از آن جا که بیشتر این پرداختن ها به حزب پان ایرانیست در دو سال گذشته بوده است، نشان می دهد «علاقه» آقایان به حزب پان ایرانیست به گونه ای تصاعدی در حال افزایش است. آخرینِ این موارد، مقاله ای است با عنوان «پان ایرانیسم، پان ایرانیست ها و فرآیند تشکیل حزب پان ایرانیست، 1320 – 1330» در شماره ی پنجاه و هفت و پنجاه و هشت فصلنامه ی تاریخ معاصر ایران.
اصولا همه ی این نوشته ها اعم از کتاب و مقاله و خبر و... دارای دو ستون اصلی است که همواره تکرار می شود :


یکم ) حزب پان ایرانیست گروهی است کوچک، غیر قابل اعتنا و بدون هیچ پایگاه مردمی!
دانسته نیست اگر حزب پان ایرانیست حزبی کوچک و بدون پایگاه مردمی است این همه پرداختن بدان و این همه فشار برای چیست؟! در مقاله ی اخیر آقای شاهدی به حزب در مقطع زمانی 1320 تا 1330 در 65 صفحه پرداخته اند. هم ایشان در سال 1388 در کتاب شان در پانصد و هفتاد صفحه به حزب پرداخته بودند و البته در جای جای کتاب هم یادآور شده بودند حزب پان ایرانیست چه در دوران پهلوی و چه امروز گروهی کوچک با اعضایی اندک می باشد!


دوم) استناد همه ی این نوشته ها به کتاب ناصر انقطاع
محور بنیادین همه ی این نوشته ها اعم از کتاب و مقاله، کتابی است که آقای ناصر انقطاع چند سال پیش در آمریکا منتشر کرد که ظاهراً سال گذشته نیز با کسب مجوز از وزارت ارشاد در ایران به چاپ رسیده است! ناصر انقطاع از اعضای مکتب پان ایرانیست بود که بعدها به حزب ایرانیان دکتر صدر (که به تجزیه بحرین رای مثبت داده بود) پیوست. نامبرده با نوشتن کتابِ سراسر مغرضانه و بی پایه و اساس خود نشان داد که پس از شصت سال نتوانسته است درگیری های دوران نوجوانی خود و دوستانش را در سنین 16 – 17 سالگی با محسن پزشکپور و عاملی تهرانی فراموش کند. خوشبختانه با انتشار بخش هایی از اسناد ساواک دروغ بودن بسیاری از ادعاهای ایشان به ویژه در ماجرای بحرین بر همگان روشن شد.


اما مقاله ی اخیر؛
فصلنامه ی تاریخ معاصر ایران متعلق به « موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران » می باشد. این موسسه در معرفی خود هیچ توضیحی درباره بنیان گذاران آن و شخص یا اشخاصی که هم اینک این موسسه را در دست داشته و اداره می کنند ارایه نمی کند. تنها شناختی که تارنمای اینترنتی این نهاد به ما می دهد این است که این موسسه در سال 1365 « با بهره گیری از اسناد قابل توجهی که پس از پیروزی انقلاب در اختیار این مرکز قرار گرفته بود شکل گرفت ». تصاویر موجود از مخزن اسناد این موسسه هرگونه احتمال مستقل و غیر دولتی بودن آن را به صفر می رساند.

مخزن اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


نویسنده ی مقاله ی مورد گفتگو آقای مظفر شاهدی است. ایشان پیش از این و در سال 1388 کتاب « حزب پان ایرانیست » را از سوی موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی منتشر کرده بودند. مقاله ی اخیر در حقیقت بخش سال های 1320 – 1330 همان کتاب است با اندکی مطالب و عکس های بیشتر.
نکته ی آغازین در خصوص پژوهش آقای شاهدی و اصولا دیگر نویسندگان «ارزشی» این است که ایشان در پژوهش خود حتی ظاهر بی طرفی را که از صفات بایسته ی یک پژوهشگر و نویسنده است رعایت نمی کنند. ایشان هیچ گاه برای تهیه مقاله و کتاب های خود هیچ تماسی با حزب پان ایرانیست نگرفته و نخواسته اند که از این دریچه نیز مطالبی به پژوهش خود بیافزایند.
از آن جا که آقای شاهدی کتاب ناصر اقطاع را مرجع اصلی خود در پرداختن به رویدادهای دهه 1320 قرار داده اند، جدا از افتادن در دام غرض ورزی های ایشان طبیعتاً مرتکب همان اشتباهات تاریخی شده اند. اشتباهاتی همچون عضویت سروران پزشکپور و عاملی تهرانی در حزبی با نام «برنا» پیش از تشکیل «انجمن» که کاملا نادرست است.
مجله ی تاریخ معاصر ایران در شماره ی پنجاه و سه و پنجاه و چهار خود نیز اقدام به چاپ مصاحبه ای با دکتر حسین تجدد نموده بود با عنوان « حزب ایرانیان و مروری بر کارنامه پان ایرانیست ها ». دکتر حسین تجدد از نخستین هموندان مکتب پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست هستند که در نخستین کنگره ی حزب پان ایرانیست از سوی باشندگان به عضویت در کمیته ی عالی رهبری حزب و همچنین به عنوان یکی از پنج نفر اولیه و دایمی مکتب پان ایرانیسم درآمدند. ایشان بعدها در اواخر دهه 1340 از حزب پان ایرانیست جدا شده و با تشکیل حزب ایرانیان توسط دکتر فضل الله صدر به این حزب پیوستند.

دکتر حسین تجدد


دکتر تجدد نیز هرچند در گفتگوی خود از غرض ورزی دور نمانده، اما روایت های تاریخی اش از مکتب پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست غالباً درست و دقیق است.
پایان سخن این که حزب پان ایرانیست هیچ گاه خود را از نقد و نظر بی نیاز ندانسته است اما یک نقد می تواند همراه با ارایه ی اطلاعات درست تاریخی به مخاطب نیز همراه باشد. ما از نوشته هایی مانند مقالات اخیر نیز استقبال می کنیم. باور ما بر این است که خواننده ی آگاه ایرانی که در سی سال اخیر با انواع و اقسام این گونه تاریخ سازی ها آشنا شده به خوبی می تواند همانند یک اره مویی اطلاعات درست و نادرست را از هم جدا کند، هرچند هم که این اطلاعات درست اندک باشد.

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
payandeh iran dorod bar nasle javane poyandeh va sadeghe hezbe ghahreman va piroze paniranist
sohrabazamzangeneh
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403