مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی برای اجرای موفق برنامه های توسعه کشور و عبور از موانع توسعه پیشنهاد تشکیل نظام فدرالی را داده است.
موانع ذکر شده در این گزارش عبارتند از: نبود تطابق زمانی دوره فعالیت قوای مجریه و دوره مقننه با دوره زمانی برنامههای توسعه ایران، ساختار اقتصاد ایران، متکی بودن به درآمدهای نفتی، دخالت نامناسب در سازوکار بازار، توان نامتناسب فنی و آمار و اطلاعات کشور، عدم روند تکاملی و پیشرفت در برنامهریزی، عدم تناسب پیشبینیها و هدفگذاریها با محتوای برنامهها، مساله حقوق مالكيت و محيط زيست، غیرقابل تحقق و اجرا بودن سياستهای كلی برنامه در ظرف زمانی پنج ساله، کمی بودن بسیاری از سیاست های کلی و اشكالات موجود در روابط مجلس و دولت.
موانع فوق هیچ ربطی به مناطق کشور ندارد و همین تحرک اقتصادی موجود داخلی نیز به مدد ارتباط گسترده اقتصادی بین مناطق است. موانع آورده شده گویای مسائل و مشکلات دستگاه اداره کشور است که باعث تحمیل هزینه های سنگین بر دوش مردم شده است.
در این گزارش آمده که حدود 65 سال از شروع برنامه ریزی در ایران می گذرد و در این مدت 10 برنامه عمرانی و توسعهای در سه نوع تهیه شده است ولی ذکری به میان نیامده که درصد موفقیت و رشد برنامه های پیش از انقلاب چه میزان بوده است؟
اقتصاد ملی در اوج بود و اقتصاد انقلابی در حضیض است. آیا نظام پیشین فدرالی بود؟ آیا اقتصاد دچار این موانع و پسرفتها بود؟
چه کسی سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد که در گزارش به مطلوب بودن فعالیت دوباره آن اشاره شده است؟
چه کسانی استان ها و ارگان های عریض طویل ساختند تا نورچشمی هایشان استاندار و رئیس و مدیرکل آنها شوند و بودجه ها را ببلعند؟ و دوباره پیشنهاد تاسیس يك نهاد مستقل برای امر نظارت بر برنامههای توسعه می دهند؟ مشکل نهادهای کنونی چیست؟ اگر مشکلی ندارند چرا نهاد جدید و اگر مشکل دارند چرا منحل و بازخواست نمی شوند؟ لابد قرار است عده ای با حقوق و مزایای آنچنانی عضو ستاد و فرماندار فدرال شوند!
مشکل فلاکت اقتصادی ایران برادران قاچاقچی، اسکله های غیرقانونی، آقازاده ها و حاج آقازاده ها، اختلاس های پی در پی، بدهی های دانه درشت ها به بانک ها، رانت خواری، گم شدن میلیون ها و میلیارها ریالی و دلاری پول های نفت و ...، بازار داغ رشوه، گم شدن پرونده های مفاسد اقتصادی در دادستانی، نابودی تولید کننده داخلی، رواج دلالی، صادرات مواد خام و واردات اجناس غیر ضروری، سفته بازی، نزول خواری و ربا، احتکار، اضمحلال کشاورزی و دامپروری، ناامنی و بی ثباتی برای سرمایه گذاری، بازگشت نداشتن پول و سرمایه وارد شده به مؤسسات مذهبی، مدیران و مسئولان ناآشنا به اقتصاد و شرایط و تاریخ اقتصاد ایران، شفاف نبودن فعالیت های کلان اقتصادی، ضعف آمار و اخبار اقتصادی و .... است نه مردم و نواحی کشور، هرچند که با فدرالی کردن و تغییر قوانین و ارتباطات بین مناطق ضربه دیگری به اقتصاد مملکت وارد خواهد آمد.
در این دریای تکنولوژی و سرعت که زمان و فاصله ها را به حداقل رسانده و اداره واحدهای بزرگتر را روز به روز آسان تر کرده چگونه مرکز پژوهش به این نتیجه رسیده که فدرالیزم را پیشنهاد بدهد؟
گویا مجلسیان می خواسته اند همه چیز اعم از جغرافیای ایران و نظام پیش از انقلاب را زیر سؤال ببرند به غیر از مسئولان و مدیران و مجریان طرح های اقتصادی طی این 34 سال؟!
به هر حال در کشوری که نماز را در دانشگاه برگزار کنند و نمایشگاه کتاب را در مسجد و مصلی مایه تعجب نیست که علاج اقتصاد را در فدرالیزه کردن کشور ببینند.
|