در آذربایجان چه گذشت؟ رازهای سر به مهر آشکار می شوند
دکتر حمید احمدی
18 آذرماه 1391

وقایع یک ساله آذربایجان در فاصلهء شهریور 1324 تا پایان آذر مان 1325،بی‏گمان از مهمترین‏ رویدادهای ایران در قرن بیستم به شمار می‏رفت. اهمیّت و منحصر به فرد بودن این وقایع بدان جهت‏ بود که پس از گذشت حدود یک قرن از جنگهای‏ ایران و روس و جدا شدن بخشهای عمده‏ای از خاک‏ ایران،بار دیگر در جریان اشغال شمال غرب ایران‏ (آذربایجان و بخشهایی از کردستان)توسّط ارتش‏ سرخ،به دنبال تأسیس فرقهء دموکرات آذربایجان و جمهوری‏های خود مختار در آذربایجان و کردستان،تمامیّت ارضی ایران در معرض مخاطره‏ چالش جدّی قرار می‏گرفت.به علّت همین‏ منحصر به فرد بودن و اهمیّت است که هنوز هم‏ بحث و بررسی پیرامون این حوادث از موضوعات‏ اساسی پژوهشهای تاریخی و جامعه شناسی سیاسی ایران‏ معاصر محسوب می‏شود.
در شهریور ماه 1324،تقریبا پس از چهار سال حضور نیروهای‏ شوروی و در پی تلاشهای گستردهء عوامل اتّحاد شوروی و جمهوری‏ آذربایجان برای ترویج و گسترش‏ تضادهای قومی و نشاندن هویّت‏ قومی در برابر هویّت ایرانی در آذربایجان،گروهی جدید به نام‏ فرقهء دموکرات آذربایجان توسّط سید جعفر پیشه‏وری از کمونیست‏های با سابقهء ایران در تبریز تأسیس شد و این فرقه پس از چندی با تشکیل یک حکومت محلّی و اعلام خود مختاری‏ آن با کمک و حمایت نیروهای ارتش سرخ و نیروهای سیاسی اتّحاد جماهیر شوروی و پان‏تر کیست‏های جمهوری آذربایجان(به رهبری‏ میر جعفر باقراوف،به تصرّف پادگانهای ارتش‏ ایران در شهرهای آذربایجان و اعمال کنترل سیاسی‏ و نظامی و اقتصادی خود بر منطقه دست زد. مخالفت گستردهء نیروهای داخلی ایران با این‏ ماجراها از یکسو،و فشارهای بین المللی از خارج، و سرانجام مذاکرات مستقیم میان دولت ایران(به‏ ریاست قوام السّلطنه)و دولت اتّحاد جماهیر شوروی،به خروج سربازان ارتش سرخ،فرار رهبران و سرکردگان فرقهء دموکرات و جمهوری‏ خودمختار ساخته و پرداختهء آنها به شوروی،و سرانجامم استقرار مجدّد حاکمیّت ایران بر این بخش‏ از خاک کشور انجامید.
پس از این حوادث،نوشته‏های زیادی در رابطه‏ با تجزیه و تحلیل این رویدادها انتشار یافت و پژوهشگران ایرانی و خارجی به بحث و بررسی‏ پیرامون تحوّلات مذکور پرداختند.کودتای 28 مرداد 1332 و استقرار اقتدار گرایی در ایران باعث‏ شد که اندک طرفداران فرقهء دموکرات آذربایجان‏ (چه در ایران و چه در اتّحاد جماهیر شوروی) عملکردهای سیاسی دولت پس از 28 مرداد را به دوران پیش از کودتا نیز تعمیم دهند و از جمله‏ پایان گرفتن بحران آذربایجان و رهایی این بخش از خاک ایران را نیز در چارچوب‏ بحث مربوط به«دیکتاتوری‏ پهلوی»بگذراند و با تحریف‏ واقعیّت‏های انکار ناپذیر،به‏ توجیه عملکردها و اقدامات فرقه‏ دموکرات آذربایجان بپردازند و آنرا یک حرکت اصیل برخاسته‏ از داخل و دارای پایگاه مردمی‏ وانمود کنند و اصولا منکر هرگونه ریشه و علّت بیرونی‏ برای آن شوند.
در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی،توجّه‏
افراطی به اندیشهء انتر ناسیونالیسم‏ اسلامی و غافل ماندن از اهمیّت و ضرورت تحقیق‏ و پژوهش پیرامون مسائل مربوط به وحدت و هویّت ملّی و نیز گشایش‏های سیاسی در آن سالها و سپس از 1376 به بعد از یک سو،و در نتیجهء آن‏ ظهور مجدّد نشریّات قوم گرا و به صحنه آمدن‏ چهره‏های عضو یا طرفدار فرقهء دموکرات‏ آذربایجان از سوی دیگر،به انتشار آثار و نوشته‏های‏ جانبدارانه از این گروه و جمهوری خود مختار آذربایجان در دوران سلطهء شوروی بر شمال غرب‏ ایران منجر شد.تهیّه کنندگان این گونه نوشته‏ها، همهء آثار و پژوهشهای موجود پیرامون این حوادث‏ را نفی کرده و با یکجانبه خواندن یا«شووینیستی» شمردن آنها،در صدد بر آمدند تأسیس فرقهء
دموکرات و اقدامات آن را اصیل و مردمی بنمایانند. همهء اینها باعث شد که نوعی احساس نیاز به آثار و نوشته‏های بیطرفانهء جدید متکّی به اسناد در جامعهء ایران بویژه در میان پژوهشگران پدید آید تا ماهیّت‏ این حوادث و تحوّلات بر هموطنان روشن شود. گرچه برخی آثار جدید الانتشار خارجی،بویژه‏ کتاب بسیار مهمّ دیوید نیسمان با عنوان شوروی و آذربایجان ایران:بهره برداری از ناسیونالیسم برای‏ نفوذ سیاسی‏1که بر پایهء یافته‏های جدید متکّی بر اسناد استوار بود،تحوّلی چشمگیر در حوزهء پژوهشهای مربوط به تاریخ معاصر ایران محسوب‏ می‏شد،امّا نیاز بیشتر به پژوهشهای مبتنی بر اسناد محرمانهء آن سالها را از میان بر نمی‏داشت.دیوید نیسمان در کتاب خود مطالبی تازه بویژه در رابطه با اقدامات اتّحاد جماهیر شوروی و جمهوری‏ آذربایجان در جهت گسترش اندیشه‏های‏ سوسیالیستی و پان ترکی ارائه داده که نشان می‏دهد اشغال آذربایجان ایران از سوی شوروی،اقدامی‏ حساب شده برای گسترش نفوذ اتّحاد جماهیر شوروی به سوی جنوب بوده و اصولا تأسیس فرقهء دموکرات آذربایجان و جمهوری خود مختار آن‏ بخشی از یک پرژهء گسترده‏تر در راه طرحهای‏ آیندهء استالین و میر جعفر باقراوف به شمار می‏رفته‏ است.
به هر روی،نوشته‏های نیسمان در خصوص‏ پروژه‏های مسکو-باکو در رابطه با آذربایجان،نکات‏ جدیدی را مطرح می‏کند که مطالعات بیشتر و شکافتن دقیق‏تر مسائل را ضروری می‏سازد. گرچه اسناد و مدارک و شواهد مربوط به بحران‏ آذربایجان و کردستان موجود در ایران خود می‏توانسته و می‏تواند بازگو کنندهء واقعیّتها در آن‏ سالها باشد،امّا طرفداران فرقه همچنان موضع‏ غیر واقعگرایانهء خود را حفظ کرده‏اند و می‏گویند که این گزارشها و اسناد احتالا یکجانبه جمع آوری‏ شده و مدارک بیشتری در این زمینه مورد نیاز است. افزون بر این،ادّعای کهنهء خود مبنی بر«پان فارسی» بودن این گونه پژوهشها را کماکان دستاویزی برای‏ عدم پذیرش واقعیّات مربوط به ماهیّت فرقهء دموکرات و پروژهء جمهوری خود مختار آذربایجان‏ قرار می‏دهند.بدین ترتیب،پژوهشهای تازه‏ای‏ مورد نیاز بود که بر اسناد موجود در آرشیوهای‏ غیر ایرانی بویژه آرشیوهای اتّحاد جماهیر شوروی‏ و جمهوری آذربایجان یا بر نوشته‏ها و خاطرات‏ آذربایجانیهای ایران پیرامون حوادث آن سالها استوار باشد.
تحوّلات شوروی در پایان دههء 1980 میلادی‏ و بویژه فروپاشی این امپراتوری در سال 1991 و احتمال انتشار اسناد محرمانهء دولتی شوروی و جمهوری آذربایجان می‏توانست کمک زیادی به‏ روشن شدن واقعیّت‏ها در آن دوران بکند.امّا متأسّفانه با گذشت بیش از 10 سال از فروپاشی‏ اتّحاد شوروی،هنوز پژوخش معتبری بر اساس‏ اسناد محرمانهء اتّحاد شوروی و جمهوری‏ آذربایجان انتشار نیافته است.بی‏گمان بی‏توجّهی‏ در جمهوری اسلامی ایران به اهمیّت این کونه اسناد از یک سو و روسی بودن متن این اسناد و عدم تمایل‏ مقامات جمهوری آذربایجان به انتشار اسناد رسمی‏ مربوط به این حوادث باعث شده است که گشایش‏ عمده‏ای در این زمینه حاصل نشود.با این همه،این‏ بدان معنی نیست که پژوهشگران ایرانی از تلاش‏ باز ایستاده‏اند و اثر معتبری در این خصوص انتشار نیافته است.در سالهای اخیر دستکم سه اثر برجستهء مستند،یکی بر اساس خاطرات‏ دست‏اندر کاران مقامات جمهوری آذربایجان و اسناد آرشیوهای این جمهوری و اتّحاد شوروی، دیگری بر پایهء خاطرات یکی از روحانیون برجستهء تبریز از آن سالها و بالاخره کتابی حاوی متن‏ گزارشها و یادداشتهای نمایندگیهای سیاسی و کنسولی آمریکا،انگلیس و اتّحاد جماهیر شوروی‏ در ایران و هنچنین مکاتبات انجام شده میان دولت‏ ایران و نمایندگیهای مذکور و نیز رهبران فرقهء دموکرات و حکومت خود خوانده آذربایجان انتشار یافته است.
اثر نخست که«رازهای سر به مهر:ناگفته‏های‏ وقایع آذربایجان»نام دارد،به همّت حمید ملاّزاده، روزنامه نگار با سابقهء تبریز تدوین و تنظیم شده و حاصل تلاشهای وی برای دستیابی به اسناد محرمانهء مربوط به تحوّلات آن دوره در آن سوی‏ رود ارس است.اثر دوم با عنوان«بحران آذربایجان‏ (سالهای 1324-1325 ش)»،در واقع خاطرات‏ روزانهء آیت اللّه میرزا عبد اللّه مجتهدی روحانی‏ نامدار اهل تبریز از وقایع آن سالهاست که به کوشش‏ مسئله آذربایجان، بی‏گمان از حسّاس‏ترین‏ رویدادها در تاریخ ایران در سدهء بیستم و نخستین‏ بحران بزرگ پس از پایان‏ گرفتن جنگ جهانی دوم در سطح روابط بین الملل بوده‏ است.
بحران آذربایجان از آن جهت اهمیّت داشت که‏ پس از گذشت نزدیک به‏ یک قرن از جنگهای ایران و روسیه که به جدا شدن‏ بخشهای بزرگی از خاک‏ ایران انجامید،بار دیگر به‏ علّت اشغال شدن استانهای‏ شمال غربی ایران از سوی‏ ارتش سرخ و در سایهء آن، سر برآوردن جمهوریهای‏ خود مختار در آذربایجان و کردستان،یکپارچگی و تمامیّت ارضی کشور مورد تهدید جدّی قرار گرفته‏ بود.
رسول جعفریان از سوی انتشارات مؤسّسهء مطالعات تاریخ معاصر ایران در 1381 چاپ شده‏ است.کتاب سوم یعنی غائله آذربایجان نیز که در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت،تألیف‏ شادروان دکتر خانبابا بیانی است که بوسیلهء انتشارات زریاب به چاپ رسیده و انتشارات علمی‏ پخش آنرا به عهده گرفته است.
«رازهای سر به مهر»:ابعاد خارجی‏ بحران آذربایجان ایران
کتاب«رازهای سر به مهر»چند سال پیش یعنی‏ در 1376 شمسی از سوی انتشارات مهد آزادی در تبریز انتشار یافته است،امّا همانند بسیاری از آثار ارزشمند نویسندگان و پژوهشگران ایرانی دور از مرکز،ناشناخته مانده است.از سوی دیگر،گروهها و نشریّات قوم گرای طرفدار فرقهء دموکرات که این‏ اثر مهم را با دیدگاهها و ادّعاهای خود در تضاد می‏دیده‏اند،از کنار آن گذشته و هنچنان به تکرار حرفهای جانبدارانهء خود و انتشار نوشته‏های‏ احساسی و سطحی و قوم گرایانه دربارهء حوادث‏ سالهای مذکور ادامه داده‏اند.
کتاب«رازهای سر به مهر»از این جهت حائز اهمیّت است که مطالبش بر خاطرات و اسناد دست اوّل مربوط به تحوّلات آذربایجان استوار است و پیش از آن در هیچ یک از آثار ایرانی و خارجی مطالبی چنین افشاگرانه و مستند به چاپ‏ نرسیده است.در این کتاب چهار بحث اصلی و تازه‏ به چشم می‏خورد که زوایای پنهان و تاریک حوادث‏ در آن سالها را روشن می‏سازد:1-خاطرات سرگرد ابراهیم نوروزاوف افسر اطّلاعاتی ارتش سرخ و پیشقراول نیروهای اعزامی شوروی به ایران در شهریور 1320؛2-اظهارات محمّد علی مصدّق‏ سر کردهء فدائیان فرقه دموکرات آذربایجان در میانه؛ 3-اسناد محرمانهء مربوط به شرح کامل پروندهء بازپرسی محمّد بی‏ریا وزیر فرهنگ رژیم‏ پیشه‏وری در شوروی؛4-نامه استالین به‏ پیشه‏وری.جز مطلب آخر،که بعدها در کتاب‏ ریچارد کاتم،«نفت ایران،جنگ سرد و بحران‏ آذربایجان»(نشر نی،1379)انتشار یافته،بقیّهء مطالب کتاب«رازهای سر به مهر»همچنان در نوع‏ خود منحصر به فرد و جالب توجّه است.
بی‏گمان مهم‏ترین بخش این کتاب،خاطرات‏ سرگرد ابراهیم نوروزاف افسر اطّلاعات ارتش‏ سرخ شوروی و اهل باکو است که از همان روزهای‏ آغازین طرّاحی عملیّات در ایران از سوی‏ میر جعفر باقراوف تا به هنگام خروج نیروهای‏ ارتش سرخ و پان‏تور کیست‏های اعزامی از باکو از آذربایجان ایران،شاهد دقیق تحوّلات بوده است.او پس از فروپاشی شوروی در دوران کهولت، خاطرات خود را به هنگام سفر حمید ملاّزاده به‏ باکو(ملاّزاده در زمرهء نخستین ایرانیانی بود که پس‏ از فروپاشی اتّحاد شوروی و استقلال جمهوری‏ آذربایجان به این منطقه از سرزمینهای سابق ایران‏ رفت)در اختیار این روزنامه نگار ایرانی گذاشت. خاطرات سرگرد نوروزاف نه تنعا مطالبی را که‏ دیوید نیسمان در کتاب با ارزش خود دربارهء پروژهء سیاسی کمونیستی-پان ترکی در مورد آذربایجان‏ گفته بود،تأیید می‏کند،بلکه به نکات بسیار مهمّی‏ اشاره دارد که در هیچ یک از منابع مربوط به بحران‏ آذربایجان در سالهای 25-1324 به چشم‏ نمی‏خورد و برای نخستین بار به خوانندگان معرّفی‏ شده است.
یکی از جالب‏ترین بخشهای مربوط به‏ خاطرات نوروزاف،برداشته شدن نخستین گامها از سوی استالین و میر جعفر باقراوف برای‏ طرح ریزی عملیّات در آذربایجان است.به گفتهء نوروزاف،این مذاکرات ده روز از اوّل شب تا سپیده دم بی‏وقفه ادامه یافته(ص 40)و این دو بر سر اهداف این عملیّات در ابتدا اختلاف نظر داشته‏اند (ص 38)،چرا که به احتمال قوی در حالی که‏ استالین در پی گسترش سوسیالیسم و کمونیسم در ایران و به تبع آن تحقّق منافع ملّی اتّحاد جماهیر شوروی از طریق گسترش ارضی آن به داخل ایران‏ بوده،میر جعفر باقراوف که از پان‏تر کیست‏های‏ برجسته و به ظاهر سوسیالیست بوده،رؤیای‏ وحدت باصطلاح«آذربایجان»و الحاق آذربایجان‏ ایران به جمهوری آذربایجان شوروی به رهبری‏ خود را در سر می‏پرورانده است.نوروزاف سپس‏ به توافق نهایی استالین و باقراوف و انتخاب جعفر پیشه‏وری به عنوان طرف ایرانی عملیّات و مجری‏ سیاست‏های مسکو و باکو اشاره می‏کند.سرگرد

ابراهیم نوروزاف می‏گوید به دنبال این توافقها و تدوین طرح بود که میر جعفر باقراوف در نقطه‏ای‏ در نخجوان با پیشه‏وری ملاقات کرد و جزئیّات‏ طرح را به اطّلاع او رسانید.در این ملاقات، پیشه‏وری ضمن توافق با این پیشنهاد و به عهده‏ گرفتن مسئولیّت اجرای برنامهء استالین-باقراوف، دربارهء پایبندی روسها به وعده‏هایشان ابراز تردید کرد(صص 20 و 34).
به گفتهء سرگرد نوروزاف،میر جعفر باقراوف که‏ فرماندهی اصلی عملیّات گسترش نفوذ شوروی و باکو در آذربایجان ایران را به عهده داشت،پس از توافق با استالین در جریان یک فراخوان از همهء کسانی که د آنسوی مرز در آذربایجان ایران‏ بستگانی داشتند خواست که همراه ارتش سرخ به‏ تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان بروند و ضمن‏ برقراری تماس با آنها زمینه‏های وحدت دو آذربایجان را فراهم سازند(صص 6-5).نوروزاف از این نکته اظهار شگفتی می‏کند که چگونه همین‏ ایرانیان مقیم باکو و سایر شهرهای آن سوی رود ارس،تا آن زمان از همهء حقوق محروم بوده‏اند و گروه حاکم در باکو کمترین توجّهی به آنها نمی‏کرده‏اند،امّا امروز برای پیشبرد برنامه‏های‏ خود در ایران،به دنبال آنها می‏گردند(ص 7). باقراوف در این جلسهء توجیهی گفته بود هدف از اعزام آنها تلاش برای بیداری شعور ملّی(قومی) اهالی آذربایجان و تبلیغ به نفع شوروی و سوسیالیسم است(ص 10).
به گفتهء سرگرد نوروزاف بر طبق طرح اوّلیه‏ قرار بود در اکثر شهرهای آذربایجان ایران، روزنامه‏ها و نشریّاتی با محتوای پان ترکی برای‏ تشویق و بیداری باصطلاح«شعور ملّی»مورد نظر ایجاد شود.امّا به علّت دشوار بودن این کار،کمیتهء مرکزی حزب کمونیست اتّحاد جماهیر شوروی و شاخهء باکوی آن تصمیم گرفت تنها در شهرهایی‏ روزنامه‏ها و نشریّه‏های ترکی زبان چاپ شود که‏ شوروی پادگان نظامی داشته باشد(ص 13).این‏ نکته،گزارش دیوید نیسمان را تأیید می‏کند که‏ می‏گوید نشریّاتی چون«وطن یولندا»،با محتوی‏ پان ترکی و ضدّ ایرانی،در چاپخانهء ارتش سرخ در تبریز به چاپ می‏رسیده است.در این خاطرات، گذشته از اشاره به انتشار«وطن یولندا»به سردبیری‏ میرزا ابراهیم‏اف فعّال فرهنگی و پان‏تر کیست‏ برجستهء ساکن باکو،آمده است که خود سرگرد نوروزاف ابتدا قرار بود سردبیری روزنامه‏ای را در اردبیل به عهده داشته باشد(ص 13)،امّا بعد به‏ ارومیه اعزام شد و با کمک ارتش سرخ شوروی در این شهر،روزنامهء قیزیل عسکر(سرباز سرخ)را انتشار داد.نوروزاف می‏گوید در سالهای‏ 38-1937،نشریّه‏ای به همین نام در باکو چاپ‏ می‏شده است(ص 15).بر اساس این خاطرات، نوروزاف مدّتی مدیر شعبهء مجلّهء آذربایجان به‏ مدیریّت رسول رضا بوده است(ص 19).نوروزاف‏ پس از مدّتی مأموریّت می‏یابد که نشریّه‏ای به زبان‏ ترکی به نام«وطن»در میانه منتشر کند و میرزا ابراهیم‏اف نیز قول داده بود برای تهیّهء کاغذهای‏ مورد نیاز آن تلاش کند.سرگرد نوروزاف همچنین‏ توضیح می‏دهد که وظیفهء تأسیس شعبهء«انجمن‏ روابط فرهنگی ایران و شوروی»در میانه نیز به‏ عهدهء او گذاشته شده بوده است(ص 24).
نوروزاف می‏گوید که در سفر نخست خود به‏ آذربایجان ایران،در قطار با سلیمان رستم شاعر معروف پان‏تر کیست که از شعبهء هفتم ادارهء جبههء ماوراء قفقاز احضار شده بوده و به تبریز می‏رفته‏ همراه بوده است(ص 6).سلیمان رستم در واقع‏ مأموریّت داشت بخش ادبی نشریّهء«وطن یولندا»را اداره کند و با اشعار خود بحث‏های قوم گرایانهء ضدّ ایرانی در مورد تعلّق آذربایجان ایران به جهان ترکی‏ و«ادبیّات اشتیاق»مبنی بر آرزوی وحدت دو آذربایجان را مطرح سازد.نکتهء جالب توجّه این‏ است که پس از شکست سیاست‏های شوروی و نوروزاف و بازگشت سلیمان رستم،میرزا ابراهیم‏اف‏ و دیگران،وی(سلیمان رستم)در باکو به سرودن‏ اشعار اشتیاق ادامه داد و حتّی در سالهای پایانی نظام‏ پهلوی،اشعاری با محتوای پان ترکی خطاب به‏ شهریار شاعر ایرانی سرود که شهریار نیز در پاسخ، با ظرافت تمام در قالب شعری مناطق ماوراء ارس، یعنی قفقاز(جمهوری آذربایجان»را متعلّق به ایران‏ دانست.
ظاهرا سرگرد نوروزاف یکبار هم برای‏ مأموریّتی از تبریز به باکو رفته و هنگام بازگشت به‏ تبریز،ژنرال آقا کیشی‏اوف را که حامل پیام‏های‏ بسیار مهمّی در رابطه با فرقهء دموکرات بوده، اسناد و مدارک و نتایج‏ بررسی‏های انجام شده و حتّی گواهی‏ دست‏اندر کاران غیر ایرانی‏ در بحران آذربایجان جای‏ کمترین تردیدی باقی‏ نمی‏گذارد که دولت‏ شوروی و دولت جمهوری‏ آذربایجان بویژه شخص‏ میر جعفر باقروف نقش‏ اصلی را در شکل دادن‏ حوادث سالهای 25-1324 در آذربایجان داشته‏اند و فرقهء دموکرات و حکومت‏ پیشه‏وری چیزی جز آلت‏ دست و مجری برنامه‏های‏ مسکو-باکو نبوده‏اند.
در حالی که استالین‏ در پی استقرار کمونیسم در ایران و افزایش نفوذ و تحقّق‏ منافع اتّحاد جماهیر شوروی از راه گسترش‏ ارضی بود، پان‏تور کیست‏های‏ جمهوری آذربایجان به‏ رهبری میر جعفر باقروف‏ رؤیای الحاق آذربایجان به‏ جمهوری آذربایجان‏ شوروی را در سر می‏پروراندند.
همراهی کرده است.نوروزاف توضیح می‏دهد که‏ آقا کیشی‏اوف چمدانی امانتی را از باکو به تبریز حمل می‏کرد که سخت مراقب آن بود.در ادامهء خاطرات نوروزاف می‏خوانیم که این چمدان حاوی‏ اساسنامهء فرقهء دموکرات آذربایجان بوده که در باکو توسّط باقراوف و دستیاران او تهیّه شده بود (ص 21).به نوشتهء سرگرد نوروزاف پس از ورود ژنرال آقا کیشی‏اوف به تبریز و تحویل اساسنامه، اوّلین کنگرهء فرقهء دموکرات آذربایجان ایران به‏ ریاست پیشه‏وری در تبریز بر پا شد.
یکی از نکات جالبی که نوروزاف بدان اشاره‏ می‏کند،نظارت شدید نیروهای پان‏تر کیست‏ اعزامی از باکو بر کار برخی از سران ایرانی فرقهء دموکرات است که ظاهرا به پیشنهاد باقراف صورت‏ می‏گرفته است؛از جمله نظارت بر کارهای غلام‏ یحیی دانشیان رئیس سازمان فدائیان فرقهء دموکرات‏ در میانه(که بعد از مدّتی ارتقاء مقام یافت)بود،که از سوی مدد حسن‏اف از مأموران خفیفهء باقراوف از باکو زیر نظر قرار داشت.نوروزاف توضیح می‏دهد که حسی‏اف از عوامل کمیتهء امنیّت دولتی یا کا.گ.ب بود که تجربیّات زیادی در مسایل امنیّتی‏ و نظامی داشت و به عنوان مشاور غلام یحیی با او کار می‏کرد(ص 26).
از دیگر نکات جالب در خاطرات سرگرد نوروزاف،دیدار او با محمود پناهیان رئیس گروه‏ سربازگیری برای فرقهء دموکرات،و ژنرال بعدی‏ فرقه است که به زبان ترکی آذربایجانی امّا بسیار آمیخته با کلمات روسی سخن می‏گفته‏ است(ص 32).در این بخش اطّلاعات جالبی از پیشینهء پناهیان ارائه شده است.قابل ذکر است که‏ محمود پناهیان پس از فرار به شوروی،در سالهای‏ دههء 1350 شمسی در یک مأموریّت از باکو به بغداد اعزام شد و در آنجا ضمن همکاری با رژیم بعث‏ عراق به تأسیس یک گروه سیاسی به نام«جبههء ملّی‏ خلق‏های ایران»دست زد و شعبه‏هایی از آن به تبلیغ‏ قوم گرای در آذربایجان،کردستان،بلوچستان و خوزستان ایران پرداخت.مدّتی بعد،محمّد تقی‏ زهتابی چهرهء شناخته شدهء پان‏تر کیست(که در شاخهء جوانان فرقهء دموکرات فعّالیت داشت)،به‏ پناهیان پیوست و در بغداد در رادیوی گروه او به‏ تبلیغ اندیشه‏های پان ترکی پرداخت و در دانشگاه‏ بغداد نیز تدریس می‏کرد.وی پس از سقوط شاه به‏ ایران بازگشت و به ترویج افکار پان ترکی در تبریز مشغول شد،و همو بود که با تکیه بر نوشته‏های‏ پان ترکی و تاریخ نگاری‏های تخیّلی محافل‏ پان ترکی باکو و استانبول-آنکارا،و سرهم‏بندی‏ حوادث پراکندهء تاریخی و تحریف آنها تلاش کرد کتابی به نام«تاریخ باستانی ترکهای ایران»تهیّه کند، که اصولا آذربایجان را از حوزهء تمدّن ایرانی خارج‏ می‏کرد و به جهان پان ترکی متّصل می‏ساخت. حلقهء پان ترکی طرفدار او در داخل ایران و در جمهوری آذربایجان تبلیغات فراوانی برای ترویج‏ نوشته‏های او و جا انداختن آن به عنوان تاریخ‏ آذربایجان با ترکهای ایران کرده‏اند امّا این نوشته‏ها به علّت ذهنی بودن و عدم تطابق با واقعیّتها و نوشته‏های معتبر تاریخی،در نزد مورّخان و پژوهشگران ارزشی نیافته است.
به هر روی،پس از توافق 1975 الجزیره و پایان‏ یافتن اختلافات ایران و عراق،محمود پناهیان، محمّد تقی زهتابی و گروه اعزامی مجدّدا به باکو بازگشتند و فعّالیت باصطلاح«جبههء ملّی خلقهای‏ ایران»نیز به پایان رسید.
در خاطرات نوروزاف،شرح روزهای آخر حضور او و اعضای فرقهء دموکرات و طرفداران آن‏ در آذربایجان ایران به هنگام خروج ارتش سرخ در آذر ماه 1325 نیز خواندنی است(صص 37-34). سرگرد نوروزاف همچنین به وضع نابسامان فراریان‏ و مهاجران ایرانی به باکو و نواحی اطراف آن و بی‏توجّهی کلّی مقامات جمهوری آذربایجان و اتّحاد جماهیر شوروی به زندگی پریشان آنها و برخوردهای توهین آمیز با ایرانیان مذکور اشاره‏ کنکاش پیرامون ماجرای تصادف ماشین‏ جعفر پیشه‏وری رئیس فرقهء دموکرات آذربایجان‏ است که به مرگ او انجامید و باعث شد شایعاتی در مورد احتمال قتل او رواج پیدا کند(صص 76-64).
سرگذشت تلخ محمّد بی‏ریا
همان گونه که پیشتر اشاره شد،پس از خاطرات‏ سرگرد نوروزاف،بخش مربوط به سرنوشت تلخ‏ محمّد بی‏ریا وزیر فرهنگ حکومت فرقهء دموکرات در تبریز و محاکمات و رنجهای او در زندانهای شوروی به مدّت حدود 30 سال،از امتیارات برجستهء کتاب حمید ملاّزاده است.در این بخش شرح دقیق و مستندی از دستگیری‏ محمّد بی‏ریا به عنوان جاسوس آمریکا در باکو و محاکمهء او آمده است.گفتنی است که محمّد بی‏ریا پس از فرار به شوروی و مشاهدهء اوضاع نابسامان‏ ایرانیان در آنجا،خواستار بازگشت به وطن خود ایران تماس برقرار کرد.مأموران اطّلاعات‏ شوروی و عوامل میر جعفر باقراوف که نگران‏ بازگشت او و احتمال افشای نقشه‏ها و برنامه‏های‏ خود بودند،وی را دستگیر کردند و سپس به‏ جاسوسی برای آمریکا متّهم ساختند.ظاهرا بهانهء این اتّهام نیز ملاقات بی‏ریا با کنسول آمریکا در تبریز بوده است،که در مقام وزیر فرهنگ‏ پیشه‏وری و بنابراین با اجازهء او و تأیید مقامات ارتش‏ سرخ صورت گرفته بود.حمید ملاّزاده در واقع به‏ دقیق ترین وجه زندگی بی‏ریا و بویژه محاکمات او را در کتاب رازهای سر به مهر ارائه کرده و حتّی‏ جزئیات مکالمات تلفنی او با کنسول ایران در باکو را که در پرونده بی‏ریا در جمهوری آذربایجان‏ موجود بوده ذکر نموده است(صص 134-132؛ صص 142-140).شرح دقیق باز جویی‏های‏ مأموران جمهوری آذربایجان و در واقع عوامل‏ استالین و باقراوف از بی‏ریا و پاسخهای او به‏ پرسشها،از امتیازات دیگر کتاب است.محمّد بی‏ریا پس از تحمّل دو ماه بازجویی‏های طاقت فرسا و اتّهامات بی‏اساس،در 11 اوت سال 1948 به جرم‏ جاسوسی برای آمریکا(!)به 10 سال زندان‏ محکوم می‏شود و به اردوگاههای کار اجباری در سیبری اعزام می‏گردد(ص 166).پس از مرگ‏ استالین،بی‏ریا در 1955 نامه‏ای به مالنکف‏ می‏نویسد و در آن توضیح می‏دهد که او را بی‏دلیل‏ به جاسوسی برای آمریکا متّهم کرده‏اند (صص 168-167).همین باعث می‏شود که در سال 1956 دوباره از محمّد بی‏ریا بازجویی شود. سرانجام در 30 اوت 1956،حکم سال 1948 لغو و او آزاد می‏شود(174).امّا بد فرجامی بی‏ریا آن‏ بود که پس از آزادی از زندان،در مسکو در نزد دوستان و محافل ایرانی مهاجر،به افشای‏ شکنجه‏های اعمال شده در زندانهای مناطق یخ زدهء سیبری می‏پردازد،و همین باعث می‏شود که دوباره‏ او را دستگیر کنند و به 10 سال زندان محکوم گردد (ص 175).بی‏ریا پس از تحمّل 10 سال بعدی در زندان،به باکو بر می‏گردد و برای بازگشت به ایران به‏ نزد همسر و ییگانه فرزندش تلاش می‏کند،امّا در مسکو به هنگام گرفتن روادید از سفارت ایران‏ دستگیر و به جرم اهانت به پلیس برای سومین بار به‏ دو سال زندان در«تومبو»از بد آب و هواترین مناطق‏ شوروی محکوم می‏شود(ص 175).او پس از آزادی به باکو بر می‏گردد و در همان جا زندگی را به‏ سختی می‏گذراند تا اینکه سرانجام در 1980 پس‏ از 30 سال زندگی سخت و طاقت فرسا،پس از انقلاب اسلامی به ایران باز می‏گردد و 5 سال بعد، بی‏نصیب از محبّت خانواده،در تبریز در گمنامی‏ می‏میرد.
بخش کوچک دیگری از کتاب به خاطرات‏ محمّد علی مصدّق یکی از فرماندهان فدائیان فرقهء دموکرات اختصاص دارد که در دیدار با حمید ملاّزاده در باکو بیان شده است.خاطرات‏ محمّد علی مصدّق در واقع شرح جالب روزهای‏ آخر حضور نیروهای مسلّح فرقهء دموکرات در ایران در مناطق قافلانکوه و چگونگی فرار سخت او به شوروی،و سرانجام زندانی شدن وی و دیگر ایرانیان در آنجا و بد رفتارهای مقامات شوروی و جمهوری آذربایجان با آنها است.این بخش هم در جای خود بسیار خواندنی است(صص 108-91). کتاب«رازهای سر به مهر:ناگفته‏های وقایع‏ آذربایجان»همان گونه که پیشتر اشاره شد یکی از بهترین آثار مربوط به ماجرای آذربایجان در سالهای‏ حضور ارتش سرخ و حکومت فرقهء دموکرات در 25-1324 است و چنان که در ابتدا تأکید شد،این‏ فرضیّه را تأیید می‏کند که اصولا تأسیس این‏ حکومت و خود فرقهء دموکرات سناریوی از پیش‏ طرّاحی شدهء مسکو-باکو برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی و در نهایت جدا سازی آذربایجان‏ از خاک ایران و الحاق آن به اتّحاد جماهیر شوروی‏ در قالب«آذربایجان واحد»بوده است.
کتاب با همهء مزایایش به لحاظ تاریخی،دارای‏ برخی اشکالات نیز هست که بیشتر در سازماندهی‏ فصول و ترتیب مطالب تجسّم یافته است.برای‏ نمونه،در متن برخی بحث‏ها،مطالب فرعی‏ پس از توافق نهایی‏ استالین و میر جعفر باقروف‏ و تدوین طرح عملیّات در آذربایجان و انتخاب جعفر پیشه‏وری به عنوان طرف‏ ایرانی در این عملیّات و مجری سیاستهای مسکو- باکو،جزئیات طرح در نقطه‏ای از نخجوان به اطّلاع‏ پیشه‏وری رسید.

ژنرال آقا کیشی‏اوف‏ اساسنامهء فرقهء دموکرات‏ آذربایجان را که در باکو توسط میر جعفر باقروف و دستیارانش تهیّه شده بود و تبریز آورد و پس از تحویل‏ اساسنامه،نخستین کنگرهء فرقهء دموکرات آذربایجان به‏ ریاست پیشه‏وری در تبریز بر پا شد
نامربوط به فصل نیز به چشم می‏خورد.از جمله‏ می‏توان به نامهء مهّم استالین به پیشه‏وری اشاره کرد که در فصل مربوط به محمّد بی‏ریا درج شده است. امید می‏رود که در چاپ جدید این اثر بسیار مهم، نویسنده و ناشر محترم به سازماندهی مجدّد مطالب‏ و بهینه کردن آن دست بزنند.
خاطرات آیت اللّه مجتهدی:نگاهی از درون
در مقایسه با آثار و نوشته‏های مربوط به سالهای‏ اشغال آذربایجان بوسیلهء نیروهای شوروی و ظهور رژیم فرقهء دموکرات که بیشتر به ابعاد خارجی‏ مسئله پرداخته و برنامه‏ها و سیاست‏های مسکو- باکو یا سیاست قدرتهای جهانی مانند آمریکا را در قبال این بحران بررسی کرده‏اند،کتابهای کمتری به‏ ابعاد داخلی بحران مذکور اختصاص یافته‏اند. گذشته از نوشته‏هایی که به بحث‏ پیرامون انعکاس وقایع آذربایجان و کردستان در تهران می‏پردازند یا به‏ مذاکرات رهبران فرقهء دموکرات‏ یا حزب دموکرات کردستان و مقامات مرکزی اشاره می‏کنند، هنوز نوشته‏های بی‏طرف کافی در رابطه با واکنش مردم این دو منطقه‏ نسبت به حضور ارتش سرخ‏ شوروی و مداخلات آن،و مهمتر از آن نسبت به هم پیمانی فرقه‏ دموکرات با نیروهای اشغالگر و اصولا ماهیّت‏ حکومت محلّی و سیاست‏های آن انتشار نیافته‏ است.گرچه در سالهای پس از اشغال نوشته‏هایی‏ در خارج و داخل دربارهء این تحوّلات از سوی‏ طرفداران این دو گروه انتشار یافته است،امّا با توجّه‏ به ایدئولوژیک بودن و جنبه‏های تبلیغاتی و حزبی‏ این نوع نوشته‏ها،چندان نمی‏توان بازتاب‏ سیاست‏های این حکومت‏ها را در میان مردم عادی‏ دریافت.در این زمینه بیش از هر چیز به نوشته‏های‏ بی‏طرف کسانی نیاز است که خود از نزدیک شاهد رویدادها بوده و آنها را مکتوب کرده‏اند.«بحران‏ آذربایجان:خاطرات آیت اللّه میرزا عبد اللّه‏ مجتهدی»یکی از این معدود آثار محسوب‏ می‏شود.این کتاب که در آبان ماه 1381 به‏ کوشش آقای رسول جعفریان و به همّت«مؤسّسهء مطالعات تاریخ ایران»انتشار یافته است، یادداشتهای دقیق و موشکافانهء یکی از برجسته‏ترین روحانیون تبریز در دوران یک سالهء میان شهریور 1324 و 21 آذر 1325،یعنی‏ روزهای سلطهء رژیم پیشه‏وری بر آذربایجان‏ است.
گرچه آیت اللّه مجتهدی منحصرا به شرح‏ وقایع و واکنشهای مردم آذربایجان و بویژه تبریز در برابر رژیم پیشه‏وری و اقدامات آن پرداخته است، امّا در لابلای بحث‏های کلّی او که ناظر به حوادث‏ بین المللی،رویدادها در تهران،تبریز و دیگر نقاط آذربایجان است نکات ظریف و جالبی به چشم‏ می‏خورد که تاکنون در جای دیگری دیده نشده‏ است.
آیت اللّه مجتهدی با تبزیینی، رویدادهای آذربایجان را با توجّه‏ به ابعاد بین المللی،داخلی و محلّی آن رد جای جای خاطرات‏ خود آورده است.از میان این‏ بررسی‏ها است که می‏توان به‏ واکنش و نظر مردم نسبت به‏ حکومت پیشه‏وری و حضور نیروهای اشغالگر شوروی پی‏
برد.خاطرات آیت اللّه مجتهدی‏ نه تنها بازگو کنندهء نگرانی‏های عمیق وی در مورد آیندهء ایران و مناطق آذری نشین ایران است،بلکه‏ نشانگر این نکتهء مهم نیز هست که اصولا عموم‏ مردم آذربایجان در این نگرانی وی سهیم بوده‏اند و اعتمادی به حکومت خود مختار تحت حمایت‏ نیروهای اشغالگر اتّحاد جماهیر شوروی‏ نداشته‏اند.این خاطرات همچنین بیانگر بی‏اعتمادی مردم نسبت به برنامه‏های حکومت‏ فرقه و عزم آنها به سرپیچی در برابر برنامه‏ها و دستورهای آن است.کتاب را می‏توان به لحاظ اهمیّت،بر اساس موضوعات زیر مورد توجه قرار داد:

1-مقاومت ایران دوستان و سرکوب‏ آنان.
مجتهدی در خاطرات خود بارها از ایستادگی مردم در برابر نیروهای فرقهء دموکرات‏ آذربایجان و سرکوب آنها از سوی دموکرات‏ها سخن می‏گوید.این مقاومت بویژه در زنجان مشهود بوده است که ساکنان آن ضاهرا حاضر نبوده‏اند این‏ منطقه را بخشی از سرزمین تحت کنترل حکومت‏ جمهوری خود مختار فرقهء دموکرات بدانند.به‏ نوشتهء آیت اللّه مجتهدی،غلام یحیی دانشیان، معون وزیر جنگ حکومت پیشه‏وری،که از مهاجران روسیه بوده،با پشتیبانی نیروهای اشغالگر شوروی در چند منطقه از آذربایجان،بویژه در سراب تشکیلاتی انقلابی شبیه به تشکیلات‏ انقلابی روسیه به وجود آورده بود و در این شهر به‏ قتل و غارت می‏پرداخت و از طریق باقراوف با مقامات شوروی رابطهء رسمی داشت.او به هنگام‏ مأموریّت خود در زنجان به سرکوب مقاومت‏های‏ مردمی دست زد و چند نفر از اهالی آن سامان نظیر حاجی علی اکبر توفیقی و دیگران را اعدام کرد (صص 2-301).حکومت فرقهء دموکرات که‏ نتوانسته بود در جریان مذاکره با دولت مرکزی، زنجان را در زمرهء مناطق تحت کنترل خود در آورد، به اقداماتی چون تهیّهء تلگراف‏های فرمایشی از سوی اهالی زنجان به پیشه‏وری و اعلام تمایل آنها به‏ پیوستن به جمهوری خود مختار فرقهء دموکرات‏ روی آورد(ص 301).با توجّه به اشارات قبلی‏ آیت اللّه مجتهدی مبنی بر اینکه اصولا اهالی زنجان‏ و حوالی آن در گذشته نیز در برابر هر گونه‏ حکومت محلّی دست نشاندهء خارجی در آذربایجان‏ (همانند اقدامات حاجی شجاع الدّوله تحت حمایت‏ روسها در عصر مشروطه-ص 63)مقاومت‏ می‏کرده‏اند،و با در نظر گرفتن اینکه در این مورد اهالی زنجان همراه با نخبگان ایلی-نظیر ذو الفقاری‏ها-واکنش شدید و مسلّحانه نشان‏ داده‏اند(ص 62)،می‏توان نتیجه گرفت که سلطهء طرفداران پیشه‏وری بر زنجان از گرفتاریهای عمدهء فرقهء دموکرات بوده است و در این راه به تلاشهای‏ گوناگون از جمله صدور تلگراف‏های مورد بحث‏ دست می‏زده‏اند.
اردبیل نیز یکی دیگر از کانونهای مقاومت ایران‏ دوستان در برابر رژیم تحت حمایت ارتش سرخ‏ بوده است.آیت اللّه مجتهدی از پخش شب‏ نامه‏های ضدّ حکومت پیشه‏وری در اردبیل سخن‏ می‏گوید و اینکه:
این شب نامه‏ها که ناشر آنها تا حال کشف‏ نشده است،شبانه به دیوارها چسبانده شده‏اند و مضمون آن بدگویی بلکه فحش به رژیم‏ فعلی و رؤسای حکومت از جمله آقای‏ پیشه‏وری و بی‏ریا بود.معلوم می‏شود که این‏ شب نامه‏ها دولت را خیلی متأثّر نموده است. دلیلش هم علاوه بر تعقیب ماشین‏های‏ تحریر آن است که چند نفر را به اتّهام نشر شب نامه توقیف...نموده‏اند.از جملهء این‏ اشخاص چند نفر از جوانان اردبیلی‏ها بوده‏اند(174).
همان گونه از متن خاطرات آیت اللّه مجتهدی‏ بر می‏آید،حکومت پیشه‏وری به همه اعلام کرده‏ بود«برای تجدید جواز به ادارهء نظمیّه مراجعه‏ نمایند والاّ رادیو و ماشین او ضبط خواهد شد»(همان صفحه).مجتهدی در بخش دیگری از خاطرات خود پس از خروج تدریجی روس‏ها از اردبیل می‏گوید که خبرهای غیر مساعدی نسبت به‏ حکومت آذربایجان و دموکرات‏ها از اردبیل در میان‏ مردم شایع است و اینکه مقام دموکرات‏ها و حکومت ملّی در اردبیل متزلزل شده است‏ (ص 239).گذشته از اردبیل،مجتهدی از مقاومت‏ مردم در برابر حکومت فرقهء دموکرات در شهر ارومیه و اقدامات فرقه برای سرکوب آنها اشاره‏ می‏کند.آیت اللّه مجتهدی تأکید می‏کند که این‏ شب نامه‏های ضدّ فرقه‏ای بیشتر از سوی‏ دانش آموزان مدارس ارومیه تهیّه شده و همین‏ مسأله به دستگیری و شکنجه این دانش آموزان ا سوی فرقه منجر شده و نفرت اهالی را از حکومت‏ پیشه‏وری افزایش داده است.(صص 80-279).
اینگونه مقاومت‏ها در تبریز نیز،علی رغم‏ حضور گستردهء نیروهای مسلّح شوروی و فرقهء دموکرات و عوامل خبرچین آن،دیده می‏شده‏ است.آیت اللّه مجتهدی دربارهء پخش همین نوع‏ کمیتهء مرکزی حزب‏ کمونیست اتّحاد جماهیر شوروی و شاخهء آن در باکو تصمیم گرفتند در شهرهایی از آذربایجان که‏ ارتش سرخ پادگان نظامی‏ داشت روزنامه‏ها و نشریّاتی به زبان ترکی با محتوای پان ترکی و ضدّ ایرانی به راه افتد.«وطن‏ یولندا»در چاپخانهء ارتش‏ سرخ در تبریز به چاپ‏ می‏رسید.
سلیمان رستم شاعر معروف پان‏تور کیست از باکو مأموریّت یافت که‏ بخش ادبی نشریّهء«وطن‏ یولندا»را اداره کند و با اشعار خود بحث‏های‏ قوم گرایانهء ضدّ ایرانی در مورد تعلّق آذربایجان به‏ جهان ترکی و«ادبیّات‏ اشتیاق»مبنی بر آرزوی‏ وحدت باصطلاح دو آذربایجان را دامن زند.
شب نامه‏ها در تبریز می‏گوید و اینکه در آنها از دولت‏ آذربایجان بدگویی شده و ضمن شکایت از بی‏کاری‏ و فقر عمومی به رهبران فرقهء دموکرات،بویژه‏ محمّد بی‏ریا وزیر فرهنگ توهین و حمله شده بود (ص 133).
مقاومت مقامات مذهبی در برابر سلطهء فرقهء دموکرات و حامیان کمونیست آن بیش از همه‏ مشهود بوده است.یکی از همین روحانیون به نام‏ ملاّموسی علیه فرقهء و حامیان آن حکم جهاد داده و رژیم پیشه‏وری او را همراه دیگر مخالفین اعدام‏ کرده است.مجتهدی در این رابطه می‏نویسد:
امروز صبح(8 اسفند 1324)از رفقای‏ مباحثه شنیدم که چهار نفر را به دار کشیده‏اند.یکی از آنها هم آخوند بوده است‏ به اسم ملاّموسی.از این خبر خیلی متأثّر شدیم،چون جرم آخوند را هم نقل شد که‏ حکم جهاد بر علیه حکومت ملّی نوشته‏ بوده‏اند.(ص 141).
گرچه از نوشته‏های آیت اللّه مجتهدی چنین‏ بر می‏آید که فرقهء دموکرات و شخص پیشه‏وری‏ تلاشهای زیادی برای کسب حمایت روحانیون‏ شیعه در آذربایجان،از جمله علما و مراجع و بزرگان حوزه‏های علمیّه به عمل آورده بود،(برای‏ نمونه صص 55-50)امّا هیچ نشانی از این حمایت‏ از سوی روحانیون به چشم نمی‏خورد.برخی از روحانیون بلند پایهء تبریز نظیر آیت اللّه سید کاظم‏ شریعتمداری پس از اعلام حکومت فرقهء دموکرات‏ و حمایت ارتش سرخ از آن،به اعتراض،همراه‏ خانوادهء خود شهر تبریز را ترک کرد و بعدها پس از خروج نیروهای ارتش سرخ به این شهر بازگشت و مورد استقبال بسیار شدید مردم قرار گرفت.(ص 328)
2.نارضایتی مردم از اقدامات فرقهء دموکرات.
از دیگر نکات مهمّی که در خاطرات‏ آیت اللّه مجتهدی به چشم می‏خورد،نارضایتی‏ اهالی آذربایجان نسبت به اقدامات فرقهء دموکرات و سرپیچی از دستورهای حکومت پیشه‏وری است. آیت اللّه مجتهدی در جای جای نوشته‏های خود به‏ این نوع نارضایتی‏ها و نافرمانی‏های مردمی اشاره‏ می‏کند و یکجا می‏نویسد:
امروز(21 اردیبهشت 1325)هفت ماه از تأسیس حکومت ملّی آذربایجان می‏گذرد. من نمی‏دانم که حکومت در اقدامات خود موفّق شده است یا نه،و اساس با دوامی‏ گذاشته شده است یا نه؛ولی این قدر می‏دانم‏ که در قلوب اهالی جاگیر نشده است و این‏ حکومت قبول عامّه ندارد.سهل است که‏ منفور هم هست.گذشته از منفوریّت‏ حکومت فعلی،عامّهء مردم آن را قابل دوام‏ نمی‏دانند و مثل یک حادثهء ناگوار موقّتی تلّقی‏ می‏نمایند(ص 255).
آیت اللّه مجتهدی ضمن اشاره به این نکته‏ که«اهالی شهر[تبریز]عموما از دولت آذربایجان و زمامداران آن خوششان نمی‏آید»(ص 256)،در جریان شرح و توصیف مقاومت‏های مسلّحانهء مردمی در برابر رژیم فرقهء دموکرات در هشترود در جنوب شرقی تبریز،و ابراز شادمانی عموم مردم از ضربات وارد شده بر نیروهای فرقهء دموکرات، تصریح می‏کند که«این اخبار...در میان مخالفین‏ دولت،یعنی اکثریّت صدی هشتاد اهل شهر ایجاد امید و سرور نموده است»(ص 126).
یکی از نکات جالب مربوط به انواع‏ نافرمانی‏های مدنی مردم تبریز در برابر رژیم‏ پیشه‏وری،سرپیچی آنها از چاپ اعلان‏های ختم به‏ زبان ترکی به جای فارسی بوده است.به نوشتهء آیت اللّه مجتهدی مردم تبریز زیر بار اعلان ترکی‏ برای مجالس ترحیم و تعویض تابلوهای فارسی‏ مغازه‏ها نمی‏رفتند.در این زمینه همچنین ابراز نگرانی می‏شود که فرقهء دموکرات بیشتر در صدد معمول کردن«ترکی قفقازی»است تا ترکی‏ آذربایجانی.از عمده‏ترین موارد سرپیچی مردمی‏ از دستورهای فرقهءدموکرات،تن ندادن به فرمان‏ پیشه‏وری برای خدمت در زیر پرچم حکومت او و مبارزه با نیروهای دولت ایران است که در جای‏ جای خاطرات به چشم می‏خورد.در این باره‏ می‏خوانیم:
بر خلاف ادّعاهای روزنامهء آذربایجان
[روزنامهء پیشه‏وری‏]،مردم دعوت حکومت‏ را به داخل شدن به زیر پرچم حسن استقبال‏ نمی‏کنند.در تبریز که مسلّما این دعوت‏ حکومت،نتیجهء مطلوب را نداده است.مردم‏ به اعلان‏های اسامی مشمولین که به دیوارها چسبانده‏اند،ترتیب اثر نمی‏دهند.در کارخانه‏ها که عمله‏ها مشغول خدمت‏ هستند،مأمورین نظامی غفلتا وارد شده و از عمله‏ها آنهایی را که مشمول بوده‏اند گرفته و سوار ماشین نموده و برده‏اند.چند نفر را هم‏ من شخصا می‏شناسم که فرار نموده و مخفی‏ شده‏اند.در مراغه هم گویا جریان نظام وظیفه‏ مطابق میل حکومت آذربایجان نیست. می‏گویند بازار در مراغه تعطیل شده و چند نفر از اهل مراغه توقیف شده‏اند(ص 127).
بدیهی است همان گونه که پیشتر ضمن بررسی‏ خاطرات آیت اللّه مجتهدی گفتیم،حکومت‏ پیشه‏وری در برابر این نافرمانی‏ها و مقاومت‏ها به‏ سرکوب شدید و حتّی اعدام و قتل مخالفان خود متوسّل می‏شده است.آیت اللّه مجتهدی در همین‏ ارتباط از«ترور و سخت گیری حکومت‏ آذربایجان»سخن می‏گوید(ص 160).
3.سانسور رسانه‏های گروهی‏ و جلوگیری از آگاهی مردم.
مرحوم مجتهدی‏ در بخشهایی از خاطرات خود به اقدامات حکومت‏ پیشه‏وری در اعمال سانسور بر مطبوعات و جلوگیری از آگاهی مردم از تحوّلات اشاره‏ می‏کند.یکی از این اقدامات جلوگیری از ورود روزنامه‏های چاپ تهران بوده که مردم برای خواندن‏ آنها و اطّلاع از اخبار آذربایجان و عکس العمل‏ مرکز و اقدامات آن برای پایان دادن به بحران تلاش‏ می‏کردند.آیت اللّه مجتهدی دراشاره به روزهای‏ اوّلیه اعلام تشکیل حکومت پیشه‏وری و ترس و نگرانی و وحشت مردم از مسلّط شدن فرقه، می‏نویسد که فرقه‏ای‏ها«روزنامه‏های طهران را جمع نموده و در خیابان آتش زده‏اند(ص 30). یکی از دلایل تلاش مردم جهت خواندن‏ روزنامه‏های تهران یا گوش دادن به اخبار رادیوی‏ مرکزی یا رویدادهای فارسی زبان خارجی،سانسور شدید نشریّات فرقهء دموکرات بود.دموکراتها مانع‏ از آگاهی مردم از واقعیّت تحوّلات می‏شدند و تنها می‏خواستند اطّلاعات و اخبار هدیت شده را از طریق کانالهای تبلیغاتی خود به گوش مردم‏ آذربایجان برسانند.مجتهدی در جایی می‏گوید:
«اوضاع آذربایجان مثل سابق مبهم است.اخبار مهّم‏ را در روزنامه‏های آذربایجان درج‏ نمی‏نمایند»(ص 191).از خاطرات مجتهدی‏ چنین بر می‏آید که مردم توجّهی به رسانه‏های‏ گروهی فرقهء دموکرات یا نشریّات گروههای‏ پان‏تر کیست اعزامی از باکو،نظیر نشریّهء«وطن‏ یولندا»نمی‏کرده‏اند چون این گونه نشریّات تحت‏ سلطهء مقامات ارتش سرخ اداره می‏شده و در آنها دخالت می‏کرده‏اند(ص 126).بی‏توجّهی مردم به‏ تبلیغات رادیویی فرقه دموکرات به حدّی رسید که‏ به دستور پیشه‏وری در خیابانهای ارومیه بلندگو نصب کردند تا بدین طریق مردم اجبارا از تبلیغات‏ رادیویی فرقه آگاهی پیدا کنند(ص 280).
از خاطرات مجتهدی چنین بر می‏آید که مردم‏ تبریز به سوی رسانه‏های خبری فارسی زبان،که‏ فرقهء دموکرات در برابر آنها حسّاس بود،تمایل‏ بیشتری نشان می‏داده‏اند.در بخشی از خاطرات‏ چنین می‏خوانیم:
در یک مغازه که از سه چهار سال به این‏ طرف در خیابان پهلوی مفتوح شده و جراید و مجلات انگلیسی و مطبوعات مربوطه به‏ تبلیغات برله انگلیسها و متفقّین می‏فروشد، یک رادیو گذاشته شده و اخبار فارسی لندن و طهران را اول شب نشر می‏کند.در وقت‏ معیّن،مردم زیادی در جلویش اجتماع نموده‏ و به گفتار رادیو گوش می‏دهند.از قرار معلوم از این ترتیب،اولیای امور خوششان‏ نمی‏آید.روز گذشته(18 اسفند 1324) برای اینکه جمعیّت را متفرّق نمایند چند تا درشکه را از وسط جمعیّت رانده‏اند. بعد از آن،اشخاص مجهول که مأموریّت‏ مخصوص در این قضیّه داشته‏اند،داد و قال راه‏ ابراهیم نوروزاف‏ افسر اطّلاعاتی ارتش سرخ‏ و پیشقراول نیروهای‏ اعزامی شوروی به ایران در شهریور 1320،در سال‏ 1324 با کمک ارتش سرخ‏ روزنامهء«قیزیل عسکر»را در ارومیه منتشر کرد.او مدّتی مدیر شعبهء نشریهء «آذربایجان»بود وسپس‏ مأموریّت یافت نشریّه‏ای به‏ نام«وطن»در میانه به راه‏ اندازد.

غلام یحیی دانشیان‏ معاون وزیر جنگ در حکومت پیشه‏وری که از سر دسته‏های مهاجران‏ بود،با پشتیبانی ارتش‏ سرخ در چند منطقه از آذربایجان بویژه درسراب‏ تشکیلاتی مشابه‏ تشکیلات انقلابی روسیه به‏ وجود آورد و دست به قتل‏ و غارتهایی زد که نظیر آنها در دیگر شهرهای‏ آذربایجان روی نداده بود. او در زنجان نیز به سرکوب‏ مقاومتهای مردمی‏ پرداخت و گروهی از اهالی‏ را به جوخه‏های اعدام‏ سپرد.
انداخته و شیشه‏های مغازه را شکسته‏اند. صاحب مغازه در این وقت در مغازه را بسته و مردم متفرّق شده‏اند(ص 161)...
آیت اللّه مجتهدی نشان می‏دهد که چگونه‏ مردم تبریز به تبلیغات فرقهء دموکرات یا رادیوها و رسانه‏های روسی و تحت ادارهء شوروی اعتقاد نداشته‏اند.به گفتهء او:«یک مغازه تبلیغات روس‏ها هم در خیابان دایر است که آن را هم مغازهء استالین‏ اسم گذاشته‏اند.آن هم رادیو دارد؛ولی مشتری آن‏ بسیار کم است»(همان).
تلاشهای حکومت فرقهء دموکرات برای‏ جلوگیری از آگاهی مردم آذربایجان از واقعیّت‏ها، بویژه اطّلاع از مواضع و سیاست‏های دولت مرکزی‏ ایران،تا آخرین روزهای عمر آن ادامه داشت. آیت اللّه مجتهدی در بخشهای پایانی خاطرات خود (20 آذر 1325)در اشاره به تلاش مردم تبریز برای به دست آوردن اطّلاعیّه‏های دولت ایران که از طریق هواپیما برای اهالی تبریز ریخته می‏شده‏ می‏نویسد:«مأمورین حکومت و آژانها مردم را نمی‏گذارند که آن اوراق را بخوانند؛امّا مردم‏ محرمانه آن اوراق را دست به دست به همدیگر می‏رسانند»(ص 352).
4.خروج سربازان شوروی و ایستادگی‏ بیشتر مردم در برابر فرقهء دموکرات.
آیت اللّه‏ مجتهدی این نکته را نیز در خاطرات خود بیان‏ می‏کند که مردم تبریز و دیگر نقاط آذربایجان از خرج روسها بسیار شادمان بوده‏اند و با از میان‏ برداشته شدن حمایت نظامی آنها از فرقهء دموکرات‏ و نیروهای حکومتی آن،با شجاعت بیشتری در برابر آن ایستادگی می‏کرده‏اند:
تمام مردم شهر شاد بودند.اکثر به آن‏ جهت شاد بودند که روس‏ها را عمده مسبّب‏ فشار چند ماه اخیر می‏دانستند.خیلی از مردم در خود یک سبکی و نشاط که غیر معهود بود،حس می‏کردند.یک نفر از اهل‏ بازار را شنیدم که می‏گفته است بگذار روس‏ها بروند،به تنهایی جواب ده(10) دموکرات را می‏دهم(ص 252).
بدیهی است که فرقهء دموکرات از توافق میان‏ استالین و قوام الّسلطنه مبنی بر خروج نیروهای‏ شوروی بسیار نگران بوده و می‏دانسته که با خروج‏ نیروهای ارتش سرخ،حکومت خود مختار نمی‏تواند مدّتی دوام آورد و این نگرانی با عقب نشینی ارتش سرخ و افزایش شجاعت مردم‏ در برابر دموکرات‏ها گسترش می‏یافته است:
از بین رفتن روس‏ها در روحیهء دموکرات‏ها که از حرف‏ها یایشان و رفتارشان ظاهر می‏شود،جالب توجّه است.بعضی از ایشان‏ ناشی‏گری را به حدّی می‏رسانند که مدّعی‏ می‏شوند که روس‏ها نرفته‏اند یا اینکه موقّتا رفته‏اند.در هر صورت رعب دموکرات‏ها از دل مردم به مقدار قابل اعتنایی زایل شده‏ است(253).
5.وفاداری نسبت به آیین‏های ایرانی و اسلامی.
یکی از نکات مهم در خاطرات آیت اللّه‏ میرزا عبد اللّه مجتهدی اشاره به این مسأله است که‏ چگونه با وجود نارضایتی حکومت دموکراتها، مردم تبریز برای حفظ شعائر اسلامی و بزرگداشت‏ آیین‏های ملّی ایرانی تلاش می‏کرده‏اند.از جملهء این آیین‏ها،به مراسم چهار شنبه آخر سال‏ (چهار شنبه سوری)و مراسم عید نوروز و چیدن‏ سفره هفت سین و به گردش رفتن در روز 13 فروردین اشاره می‏کند(صص 184 و 212)ولی‏ این واقعیّت تلخ را نیز متذکّر می‏شود که سلطهء حکومت پیشه‏وری و شورویها و نابسامانیهای ناشی‏ از آن،مردم را از حوصله انداخته بوده‏ است(ص 184).
بزرگداشت مراسم مذهبی شیعه در دوران‏ حکومت فرقهء دموکرات،علی رغم ماهیّت سکولار آن نیز قابل توجّه است.آیت اللّه مجتهدی بارها و بارها به برپایی این مراسم،از جمله در روزهای‏ محرّم و نیمهء شعبان اشاره می‏کند و با ظرافت تمام، نارضایتی مقامات فرقهء دموکرات و حکومت‏ پیشه‏وری از توجّه مردم به اینگونه مراسم را یادآور می‏شود(ص 325).
6.موسم رهایی و قیام در برابر حکومت
دست نشاندهء فرقهء دموکرات.بخشهای پایانی‏ خاطرات آیت اللّه مجتهدی از رفع نگرانی‏های‏ مردم آذربایجان و شادمانی‏های تدریجی آنان از چشم انداز زوال حکومت فرقهء دموکرات خبر می‏دهد.این شادی‏های بویژه زمانی بیشتر آشکار می‏شود که خبر می‏رسد فرقه‏ای‏ها یا به عبارت‏ درست‏تر عناصر میانه‏روتر آن همچون شبستری و سلام اللّه جاوید دست از مقاومت در برابر حکومت‏ مرکزی برداشته‏اند.شادی زمانی گسترش می‏یابد که رهبران فرقه دموکرات،بویژه تندروهایی نظیر پیشه‏وری و غلام یحیی از صحنه ناپدید شده و میانه‏روترها جای آنها را می‏گیرند.آیت اللّه‏ مجتهدی تأکید می‏کند که هر چه تواضع رهبران‏ فرقه در برابر حکومت مرکزی بیشتر می‏شد،مردم‏ شادمان‏تر می‏شدند.با اعلام خبر تسلیم شدن‏ بلاشرط حکومت فرقه به دولت مرکزی از سوی‏ شبستری و جاوید،شادمانی سراسر شهر تبریز را فرا می‏گیرد.مرحوم آیت اللّه مجتهدی در این‏ خصوص می‏نویسد:
از این خبر غیر منتظره خیلی خوشوقت‏ شدیم.از بس خبر خوش و باور نکردنی بود تا مدّتی در اطراف نمی‏توانستیم درست فکر کنیم.همین قدر متوجّه بودیم که نام‏ پیشه‏وری در این جریان به میان نیامده‏ است(ص 353).
بعدها طرفداران فرقهء دموکرات آذربایجان و نیروهای پان‏تر کیست متحّد جمهوری آذربایجان و حزب افراطی«جبههء خلق»تبلیغات گسترده‏ای‏ راجع به مقاومت‏های مردمی‏1در تبریز در برابر حکومت مرکزی و ارتش ایران به راه انداختند و چنین وانمود کردند که ارتش ایران با کشتار و خونریزی حکومت پیشه‏وری را از میان برداشته‏ است.فقدان اطّلاعات دقیق در این باره تا مدّتی‏ برخی‏ها را دچار تردید کرده بود.امّا گزارشهای‏ دست اوّل شاهدان و ناظران،به این گونه تبلیغات‏ بی‏اساس پایان داد.گزارشهای بعدی حاکی از آن‏ دوست تبریز پیش از ورود ارتش به آن شهر،در برابر حکومت پیشه‏وری و بقایای نیروهای سیاسی‏ و نظامی آن طغیان کرده و به عمر آن پایان داده‏اند.2 از آنجا که این گزارشها بیشتر از سوی گزارشگران‏ خارجی یا روزنامه نگاران اعزامی از تهران انتشار می‏یافت،طرفداران فرقهء دموکرات آنها را دروغ و هدفدار قلمداد می‏کردند و همچنان بر ادّعای خود مبنی بر ایستادگی مردم در برابر ارتش پای‏ می‏فشردند.یادداشت‏های مرحوم آیت اللّه میرزا عبد اللّه مجتهدی برای همیشه به این گونه ادّعاهای‏ بی‏اساس پایان می‏دهد و سند معتبری از یک منبع‏ بی‏طرف و آگاه در برابر چشم همگان می‏گذارد.
او در روز 21 آذر 1325 می‏نویسد:
با صدای لاینقطع تیر از خواب بیدار شدیم.قبل از طلوع آفتاب توسّط نوکری که‏ برای خرید نان صبحانه بیرون رفته بود،مطّلع‏ شدیم که اوضاع به کلّی برگشته است.اهل‏ شهر علیه حکومت پیشه‏وری قیام نموده و شهر را متصّرف شده‏اند.فدایی‏ها و مهاجرها را خلع سلاح نموده و دسته دسته مردم‏ شهری که مسلّح شده‏اند،مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران و سرکردگان آنها می‏باشند.پیشه‏وری فرار کرده است.نظمیّه‏ به تصرّف اهل شهر در آمده است و مهاجرهایی‏[قفقازی‏ها]که در خانه‏های‏ مصادره شده اسکان‏[داده‏]شده بودند،بیرون‏ ریخته شده‏اند.از هر طرف صدای تیر تفنگ و طپانچه مسلسل که به خوبی از همدیگر متمایز بودند،شنیده‏ می‏شد(354).
خاطرات آیت اللّه مجتهدی در واقع بیانگر مواضع و دیگاههای آن گروه از روحانیون‏ میهن دوست و ایران خواهی است که علی رغم همهء تبلیغات و تلاشهای فرقهء دموکرات برای‏ برانگیختن احساسات قومی و ابزاری کردن مسألهء زبان و تفرقه اندازی میان باصطلاح ترک و فارس، همچنان به تمامیّت ارضی،استقلال و جدایی ناپذیری آذربایجان از ایران پایبند ماندند.این‏ در واقع نشانهء تداوم و گستردگی موضع دیگر روحانیون میهن دوست در سایر نقاط ایران بود که‏ برای رهایی آذربایجان از یوغ سلطهء نیروهای بیگانه‏ آیت اللّه مجتهدی، هفت ماه پس از روی کار آمدن حکومت فرقهء دموکرات در آذربایجان در خاطرات خود نوشت:
«این حکومت در قلوب‏ اهالی جاگیر نشده است و قبول عامّه ندارد؛سهل‏ است که منفور هم هست. گذشته از منفوریّت‏ حکومت فعلی،عامّهء مردم‏ آن را قابل دوام نمی‏دانند و مثل یک حادثهء ناگوار موقّتی تلّقی می‏نمایند.»
حکومت پیشه‏وری‏ در برابر نافرمانی و مقاومتهای مردمی به‏ سرکوب شدید و اعدام و کشتار مخالفان متوسّل‏ می‏شد.یکی از روحانیون‏ به نام ملاّ موسی که برای‏ مبارزه با فرقهء دموکرات و حامیان کمونیست آن حکم‏ جهاد داده بود،به دستور رژیم پیشه‏وری به دار آویخته شد.
و وابسته به آنها تلاش می‏کردند.از جملهء این‏ روحانیون غیر آذربایجانی،می‏توان به آیت اللّه سید محمود طالقانی اشاره کرد که به نمایندگی‏ همکاران خود همراه ستونهای اعزامی ارتش ایران‏ به منظور تشویق سربازان به فداکاری در راه میهن به‏ آذربایجان رفت.
خاطرات آیت اللّه مجتهدی حاوی اطّلاعات‏ بسیار جالبی در مورد اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آذربایجان بویژه تبریز در دورهء یکسالهء حکومت پیشه‏وری است و نشان می‏دهد که در این‏ مدّت چه کسانی زمام امور و اختیار جان و مال و ناموس مردم را به دست داشته‏اند وچه بر سر هموطنانمان آمده است.
در یاداشت‏های آیت اللّه مجتهدی نکات بسیار مهمّی به چشم می‏خورد که بازگو کنندهء حقایق زیر است:1-استفادهء فرقهء دموکرات از افراد عامی و ناآگاه روستایی و بی‏فرهنگ و خشونت طلب. 2-بی‏ارتباط بودن سران و نیروهای برجستهء فرقهء دموکرات یا آذربایجان ایران.3-وجود احساس‏ ناامنی و بی‏نظمی در میان مردم آذربایجان بویژه در تبریز.4-ظلم و ستم‏های حکومت پیشه‏وری بر مردم و سرکوب مخالفان و ایران دوستان. 5-مصادرهء اموال مخالفان فرقه،ایران دوستان و طرفداران دولت و توصیف آنها به عنوان«دشمنان‏ خلق».6-بی‏اعتمادی مردم آذربایجان به برنامه‏ها و سیاست‏های فرقهء دموکرات و تجزیه طلب دانستن‏ آنها.7-دست زدن به اقدامات اصلاحی به عنوان‏ نوعی تبلیغات برای جذب مردم.8-سرپیچی مردم‏ از دستورهای حکومت فرقهء دموکرات و خشنودی‏ مردم از سیاست‏های قاطعانهء دولت قوام السّلطنه در برابر طرحهای شوروی و برنامه‏های فرقهء دموکرات.9-مقاومت‏های مردمی در برابر فرقه. 10-قتل عام بی‏رحمانهء بیش از 300 نفر از پرسنل‏ ژاندارمری ایران که به دموکرات‏ها تسلیم شده‏ بودند و سوگواری مردم آذربایجان برای آنها. 11-شیوع هرج و مرج و بی‏نظمی و بی‏سامانی‏ اجتماعی و اقتصادی در دورهء حکومت فرقه.
برای نمونه،به موارد زیر توجه فرمایید:
-22 آذر 1324:«آقای پیشه‏وری به عمارت‏ عالی قاپو منتقل شده است....مأمورین نظمیّه از طرف دولت جدید مأمور حفظ انتظامات شده‏اند. فدایی‏ها با آنها همکاری می‏نمایند.فدایی‏ها همان‏ افراد مسلّح هستند که نیروی جنگی دموکرات را تشکیل می‏دهند و غالبا حوادث ناگوار توسّط آنها به وقوع‏ می‏رسد.»(ص 41)
-26 آذر:«خیلی‏ها هستند که فکر می‏کنند که‏ این عمل با این اهمیّت‏[خلع سلاح واحدهای‏ نظامی ایران در تبریز]که ممکن است تاریخ ایران‏ را در مجرای دیگری بیندازد،نبایستی که با این‏ سهولت و با های و هوی بک عدّه دهاتی تمام‏ بشود.»(ص 44)
-27 آذر:«در تبریز مردم از کابوس ناامنی آنی‏ که خلاص شده‏اند،حالا نسبت به آتیه احساس‏ نگرانی می‏کنند.»(ص 46)
-8 دی:«بعد از ظهر در جلو ادارهء شهربانی دو نفر را به دار آویختند....تیر باران نمودن دو نفر دیگر....ثابت نشده است.رئیس محکمهء صحرایی که مجرمین را محاکمه نموده است ظاهرا عبّاسعلی پنبه‏ای است که در میانج دکان پینه دوزی‏ (پاره دوزی)داشته و از آنجا به وکالت مجلس ملّی‏ آذربایجان انتخاب شده است.»(ص 55)
-8 دی:«مهاجرها اهل دهات هستند که مدّتی‏ در قفقاز به فعلگی اشتغال داشتند.تقریبا هشت‏ سال پیش دولت شوروی آنها ر از قفقازیه بیرون‏ نمود،به ایران آمدند....غالبا طرفدار نهضت توده‏ و دموکرات هستند.»(ص 56)
-15 دی:«مشهور بود که عصری یک نفر دیگر را هم به دار خواهند زد....اگر کار به دست این‏ جماعت بیفتد،چنان که یک زمانی در فرانسه افتاد، ممکن است برای تماشا آدمها را کشان کشان‏ بیاورند از دار بیاویزندو»(ص 68)
-26 دی:«دولت آذربایجان اعلام نموده است‏ که املاک اشخاصی که به طهران می‏روند تقسیم‏ خواهد شد.»(ص 83)
-29 دی:«چنین به نظر می‏آید که دولت ملّی‏ آذربایجان به مسائلی که جنبهء تبلیغاتی و حفظ ظاهر دارد،بیشتر از سایر مسائل اهمیّت
می‏دهد.»(ص 87)
-4 بهمن:«رادیوی ترکیه خبر از جنگ در ایالت خمسه می‏دهد که در آنجا سواران ذوالفقاری‏ با قوای ضدّ دولتی در زدوخورد هستند.ذوالفقادی‏ از همدان کمک خواسته است....و عشایر اطراف‏ همدان قسم وفاداری به دولت یاد نموده‏اند؛امّا در خود تبریز این تفصیلات را به مردم‏ نمی‏گویند.»(ص 96)
-10 بهمن:«اوضاع داخلی آذربایجان تاریکی‏ خود را حفظ می‏نماید....تا امروز که دهم بهمن‏ است حقوق ادارات پرداخت نشده است.کم‏کم آن‏ عدّه از اجزای ادارات که مدد معاش خارجی ندارند به تلاش افتاده‏اند و بنای همهمه‏ گذاشته‏اند.»(ص 106)
-17 بهمن:«در این شماره‏[روزنامهء آذربایجان‏]مقاله بامضای ص.ب.نوشته شده بود که به یک لحاظ معنی‏دار بود.نویسنده به این جمله‏ که آذربایجان جزء لاینفکّ ایران است که به منزلهء شعار طرفداران دولت گردیده است اشاره نموده و آن را تضعیف نموده بود.نویسنده سئوال کرده‏ است که کی و در کدام محضر آذربایجان به‏ مرتجعین فارس فروخته شده است تا اینکه جزء لاینفکّ ایران باشد؟نوشته است که ما از تهمت‏ تجزیه طلبی نمی‏ترسیم.ص.ب.که امضای‏ صاحب مقاله است،احتمال دارد که صادق پادگان‏ باشد که حالا از رؤسای فرقه است و از وکلای‏ تبریز است.از مقالهء مزبور،مخصوصا لحن آن‏ می‏توان حدس زد که استقلال داخلی که در اوّل کار موضوع درخواست بود،کم‏کم به کجاها منجر خواهد شد.»(ص 112)
-20 بهمن:«اصلاحات شهری آسفالت و ترایل بوس،دیگر به آن حرارت در اطراف آن‏ صحبت نمی‏شود.گداها را که چندی پیش جمع‏ نموده بودند،حالا رها نموده‏اند.»(ص 116)
-13 اسفند:«نزدیک شدن موعد مقرّر حرکت‏ روس‏ها از ایران و اخبار سازش ایران و روس و پذیرایی گرم قوام السّلطنه در مسکو دست به دست‏ داده،رعب و حیثیّت دولت آذربایجان را از نظرها برده است.در هر جا هر مجلس صحبت از عقب‏ بودن کارهای اینها یعنی دموکراتها در میان است و مخالفین دولت و دموکرات‏ها از بدگویی و مضمون‏ کردن بر علیه دولت فعلی و رؤسای آن خودداری‏ ندارند.»(ص 133)
-6 اسفند:«مشمول‏های زیادی من سراغ دارم‏ که مخفی شده‏اند.آنچه به نظر می‏آید آن است که‏ مردم شهر عمدتا به دو جهت از خدمت در نظام‏ موقّت آذربایجان تکاهل می‏نمایند:یکی اینکه به‏ استقرار قطعی دولت جدید هنوز باور نمی‏کنند. دیگر آنکه دولت جدید وسایل اداره و اعاشهء سربازان را ندارد.»(ص 138)
-7 اسفند:«روزنامه‏های تبریز،آذربایجان و آزاد ملّت و وطن یولوندا مقالات غرّایی در تمجید قشون سرخ و رهبر داهی آن مارشال استالین‏ نوشتند.»(ص 139)
-7 اسفند:«در روزنامهء آذربایجان دو مقالهء آتشین و شدید اللحن نوشته شده بود....این‏ مقاله‏ها برای حاضر کردن افکار عامّه و ایضا برای‏ تشجیع خودشان به خونریزی نوشته شده‏ است.»(ص 140)
-8 اسفند:«از دو ماه به این طرف،این دفعهء دویم‏ است که حکومت ملّی به مجازات اعدام اقدام‏ می‏نماید.نکتهء قابل توجّه این است که در هر دو مورد اعدام شدگان عدّهء چهار نفری بودند.معلوم‏ می‏شود که دو جین اعدام،چهار است و در هر مورد دو نفر به دار آویخته شده و دو نفر تیر باران شده‏اند تا اجر هر دو قسم ازلهء روح،عاید حکومت ملّی‏ بشود.»(ص 142)
-16 اسفند:«کشتن یاغیان و مخالفین حکومت‏ ملّی که به یک ملاحظه انصار و وفاداران حکومت‏ قانونی مرکزی محسوب می‏شوند،در نظر افکار عامّه آنقدرها هم کار عادلانه...تلّقی نمی‏شود. مخفی نگاه داشتن اعضای محکمهء صحرایی هم‏ مبتنی بر همین احتیاط یا ترس از عواقب‏ غیر منتظرهء امور است.»(ص 188)
-5 فروردین 1325:«آیا واقعا حکومت ملّی‏ فرزندان آذربایجان را برای جنگ با قشون ایران‏ اجبار خواهد نمود یا نه؟از شعار آقای پیشه‏وری که‏ گفته است:...«مردن هست،برگشتن نیست» از جمله جنایات‏ رژیم پیشه‏وری،قتل عام‏ سیصد نفر ژاندارم بود که‏ پس از تسلیم شدن واحد نظامی مستقر در ارومیه و امضای قرارداد با فرمانده آن‏ صورت گرفت.

پیشه‏وری:«در این‏ حوادث‏[آذربایجان‏] فجایع زیادی ارتکاب شده‏ است؛ولی لازمهء هر انقلابی،از این حوادث‏ است.»
چنین به نظر می‏آید که اقّلا خود پیشه‏وری تا آنجاها حاضر است و از خونریزی ابا و امتیاع‏ ندارد.»(ص 193)
-12 فروردین:«خواندن روزنامهء آذربایجان....یک چیز بسیار نامطبوع...است. آدم رغبت نمی‏کند که بخواند؛از آن طر هم لازم‏ است که راجع به مسائل جاریهء روز کسب اطّلاع‏ بشود؛مثلا معلوم بشود که ملک آدم جزء خالصهء انتقالی صورت داده شده است یا نه؛....از آن رو آدم‏ مجبور می‏شود که روزنامهء رسمی مملکت را بخواند همان طور که مجبور به خوردن فلوس و دواهای دیگر می‏شود....در این اواخر قیمت‏ روزنامه را کم نموده و ده شاهی می‏فروشند؛باز هم‏ خواننده ندارد....»(ص 210 و 211)
-12 فروردین:«مسألهء روزنامه و کلیّاتا مطبوعات یکی از مشاکل حکومت ملّی خواهد بود و حلّ آن با عادت نمودن توده خوانندگان به ترکی و تربیت نویسندگان ماهر که به ترکی مطالب علمی و سیاسی و ادبی را بنویسند...میّسر خواهد شد.» (ص 211)
-12 فروردین:«شایع است که در اطراف‏ زنجان زد و خورد بین دموکراتها و ذوالفقاری‏ها شدّت نموده است....از قراین معلوم می‏شود که‏ ولایت خمسه زیر بار تسلّط آذربایجان نمی‏خواهد برود.»(ص 10-209)
-12 فروردین:«روزنامهء آذربایجان هر روز صورتی از املاک را نشر می‏کند که متعلق به‏ اشخاصی است که به طهران رفته‏اند.حالا دیگر قید دشمن خلق هم زیادی به نظرشان می‏رسد و از استعمال آن خودداری می‏نمایند که تکلیف به‏ گردنشان نیاید.»(ص 210).
-13 فروردین:«اوّل کار که قوام السّلطنه روی‏ کار آمد خیلی‏ها از این بابت نگرانی داشتند که مبادا قوام السّلطنه برای سازش با روسها آذربایجان را فدا کند و استقلال داخلی و وضع فعلی آذربایجان را به رسمیّت بشناسد که در آن صورت تمام‏ امیدواری‏های مردم که نوعا در تحت فشار حکومت آذربایجان هستند از بین می‏رفت.حالا که‏ می‏بینند که قوام السّلطنه در مقابل درخواست‏های‏ بی‏جای روسها به این سختی ایستادگی می‏کند بی‏اختیار برای وی آفرین می‏گویند.»(ص 214)
-15 فروردین:«شایع شده است که قدم اوّل این‏ تشبّث،یعنی تهییج مردم و دموکرات‏ها برای مقابله‏ و مبارزه با طهران با عدم موفقیّت مواجه شده‏ است....شنیدم که خود آقای پیشه‏وری هم در اجتماع حومه نطق می‏نمود.در ضمن گفته است‏ که باید به قرآن قسم بخورید که در دفاع از حکومت‏ ملّی آذربایجان حاضر هستید.از میان جماعت‏ زمزمه‏هایی بلند شده است.هس هس نموده‏اند. پیشه‏وری هم اوقاتش تلخ شده است.»(ص 215)
-15 فروردین:«در هشترود از بلوک‏های‏ آذربایجان که واقع در جنوب شرقی تبریز است، اشکالات جدیدی برای دولت ملّی ظهور کرده‏ است....خبر می‏رسد که در کوههای هشترود سنگربندی نموده و توپ کشیده‏اند.با وجود این‏ شایع شده است که قریهء عزیز کندی که از قرای‏ مشهور هشترود است،به دست مخالفین افتاده است‏ و حاجی کلانتر که صدر فرقه بوده است،به قتل‏ رسیده است.»(ص 216)
-17 فروردین:«ظهور علایم حرکت روس‏ها از ایران مصادف شده است با خبرهایی از فعّلیت‏ دسته‏های ضدّ دموکرات در هشترود و خمسه و افشار.مردم شهر این اخبار و وقایع را پهلوی هم‏ قرار داده و از آنها عقب بودن کارهای حکومت‏ آذربایجان را استنتاج می‏نمایند و بالنتّیجه خیلی‏ خوشوقت هستند.»(ص 220)
-2 اردیبهشت:«محاکمهء سرهنگ زنگنه‏ (فرمانده سابق قوای ایران در ارومیه)امروز پایان‏ یافت.سرهمگ و دو نفر صاحب منصب دیگر هر یک به ده سال محکوم شدند....در اثنای جلسات‏ محاکمه گاهی از حاضرین که اغلب عدّهء زیادی‏ بودند ابراز احساسات برله متّهم‏ها به عمل‏ می‏آمد....گفته است این ترتیبات محاکمه‏ را کودکانه می‏دانم...و از محکمه استرحام‏ نمی‏نمایم....گفته است که یک محکمهء حقیقی‏ دیگری باید تشکیل بشود و به قضیّهء کشتار سیصد نفر ژاندارم که بعد از امضای قرارداد و تسلیم به عمل آمده است،رسیدگی نماید....

حضّار برله متّهمین کف می‏زنند و بعضی‏ها هم‏ گریه می‏کنند.»(ص 238)
-3 اردیبهشت:«خبرهای غیر مساعدی نسبت‏ به حکومت آذربایجان و دموکراتها از اردبیل در میان‏ مردم شایع است....ظاهرا حکومت از کونترول‏ حرکات شاهسون‏ها عاجز مانده است....در خلخال و مشکین شهر هم ناراحتی احساس‏ می‏شود.طالش را می‏گویند قوای ژاندارم اشغال‏ نموده است....شاید از اینها جدّی‏تر از نقطه نظر حکومت آذربایجان مسألهء خوی باشد.» (ص ص 40-239)
-7 اردیبهشت:«چند روز پیش آقای پیشه‏وری‏ چند نفر از تجّار را دعوت نموده و سفارش‏هایی‏ کرده بود.از جمله...توصیه نموده بود که از بعضی اظهارات خودداری بنمایند.ظاهرا این‏ توصیه راجع به احتمال آمدن ناظرین خارجی برای‏ مطالعهء اوضاع آذربایجان است که آقای پیشه‏وری‏ می‏ترسد که تجّار و کسبه...حقایق قضایا را به عالم‏ خارج به عنوان شکایت اطّلاع بدهند.»(244)
-8 اردیبهشت:«نمایندگانی که در تحت‏ ریاست آقای پیشه‏وری عازم تهران شده‏اند عبارت‏ می‏باشند از:1-آقای صادق پادگان که...سابقا مدّتی مقیم مسکو بوده و متمایل به کومونیزم است. 2-آقای جهانشاه لولیدر دموکراتهای زنجان که بنا به مشهور سهم بزرگی در فجایعی که در زنجان‏ ارتکاب شده است دارد....3-آقای فریدون‏ ابراهیمی...سنّش جوان و وجههء خوبی ندارد و مناقشه با هدی در روز محاکمهء زنگنه،معرّف فهم و هوش وی می‏باشد.4-صادق دیلمقانی که... شنیدم آدم عوام و دهاتی منش است.این آقایان‏ نمایندگان آذربایجان هستند.»(ص 245)
-8 اردیبهشت:«آقای پیشه‏وری...اظهار داشت که آذربایجانی‏ها و کردها،سر حدّ عراق و ترکیه را حفظ می‏نمایند و ترکیه(زیر ترکیه نوشته‏ شده است«ترکها»)از قدیم دشمن ما است.» (ص 246)
-9 اردیبهشت:«محل‏های خالی را حکومت‏ ملّی تصرّف نموده،فدایی یا نظامی در آنها اسکان‏ می‏نماید؛چون غالبا صاحبان آن خانه‏ها به طهران‏ رفته‏اند،دشمن خلق محسوب شده،عذر حکومت‏ ملّی را آسان نموده‏اند.»(ص 248)
-9 اردیبهشت:«از رؤسای فعلی،غیر از آقای‏ شبستری«سایرین یا از مهاجرین قفقاز هستند که‏ در آنجا نشو و نمو یافته تربیت شده‏اند؛مثل آقای‏ پیشه‏وری؛یا اهل تبریز نیستند،از قبیل آقای‏ کبیری...؛بعضی هم اهل شهر هستند امّا محیط و طرز تربیت ایشان مقبول عامّه نیست،از قبیل آقای‏ بی‏ریا و آقا رضا رسولی.یک عدّه هم هستند که هیچ‏ معلوم نیست که از کجا پیدا شده‏اند،از قبیل دکتر جاوید وزیر داخله.»(ص 248)
-10 اردیبهشت:«خبر دیگری که بین مردم‏ شایع است...آن است که روس‏ها اسلحه‏ای که به‏ دموکراتها داده بودند مسترد می‏نمایند.توپ و تفنگ و طپانچه‏های خود را می‏گیرند....در هر صورت خبر در شهر با مسرّت زیادی تلّقی شده‏ است.چون که این اقدام روس‏ها را یک نوع‏ اعراضی از حکومت ملّی آذربایجان و تقویت دولت‏ قوام السّلطنه تلّقی می‏نمایند و هر خبری از این‏ قبیل موافق امیال باطنی اهل شهر که مخالف‏ دموکراتها هستند خواهد بود.»(ص ص 49-248)
-14 اردیبهشت:«در تبریز گفتگو می‏شود که‏ در آن قسمت از کردستان که متصّل به آذربایجان‏ است،اوضاع مختل است.یک عدّه زخمی از آن‏ طرفها به تبریز آورده‏اند و یک عدّه هم فدایی با اتومبیل از تبریز به محلّ حادثه فرستاده شده‏اند.» (ص 251)
-16 اردیبهشت:«رعب دموکراتها از دل مردم‏ به مقدار قابل اعتنایی زایل شده است.رفتن‏ پیشه‏وری به طهران و پس گرفتن روس‏ها اسلحهء خود را از مأمورین حکومت آذربایجان در این زوال‏ رعب خالی از مدخلیّت نبوده است.»(ص 253)
-5 خرداد:«روی هم رفته کارهای حکومت‏ ملّی آذربایجان خوب پیشرفت نمی‏کند. بی‏نظمی‏های زیادی در وزارت جنگ ظاهر شده‏ است.مخصوصا در قسمت تغذیه و تهیهء وسایل‏ استراحت سربازان اجباری که کار به کلّی مغشوش‏ شده و از پرده بیرون افتاده است.»(ص 270)
-17 خرداد:«در ارومیه شب نامه‏هایی پراکنده‏ با رسیدن ارتش ایران‏ به میانه در 20 آذر 1325، سران حکومت خود خواندهء آذربایجان شبانه از تبریز به‏ شوروی گریختند و رهبرشان(پیشه‏وری)را که‏ بارها گفته بود«مرگ هست‏ ولی بازگشت نیست»یا«از تبریز مثل استلینگراد دفاع‏ خواهیم کرد»همراهی کردند.
مردم آذربایجان‏ بویژه اهالی تبریز،پیش از ورود ارتش ایران به آن‏ شهر،به عمر حکومت‏ پیشه‏وری پایان دادند. آیت اللّه مجتهدی در خاطرات خود می‏نویسد:
«اهل شهر علیه حکومت‏ پیشه‏وری قیام نموده و شهر را متصرّف شده‏اند، فدایی‏ها و مهاجرها[ی‏ قفقازی‏]را خلع سلاح‏ نموده و دسته دسته مردم‏ شهری که مسلّح شده‏اند. مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران و سرکردگان آنها می‏باشند. پیشه‏وری فرار کرده است.
می‏شود.حتّی روی میز اداره‏ها هم از نسخه‏های‏ شب نامه گذاشته شده بود....شاگردان مدارس‏ مظنون نشر شب نامه می‏شوند....در حقّ‏ شاگردهای مدارس بعضی شکنجه‏ها اعمال‏ می‏شود.می‏گویند به انگشتان آنها سیخ زده‏اند و این‏ مسأله بیشتر بر انزجار مردم از حکومت ملّی‏ آذربایجان می‏افزاید.»(ص ص 80-279)
-23 خرداد:«به طور قطع می‏شود ادّعا نمود که‏ اکثریّت اهالی آذربایجان موافق با دموکراتها نیستند.»(ص 287)
-24 خرداد:«اثر قرارداد در ادارات دولتی که‏ مخصوصا در تبریز هیئت اصلیهء آن دست نخورده‏ مانده است و همهء آنها طرفدار دولت ایران هستند ظاهر خواهد شد.»(ص 287)
-25 خرداد:«مالکین آذربایجان نسبت به‏ اوضاع آینده نگران هستند....به دهقانان تفنگ‏ داده و آنها را بر علیه مالکین تحریک و تشجیع‏ نموده‏اند و در بسیاری از ده‏ها عایدات مالک را سال‏ گذشته غارت و پامال نموده‏اند و چند نفر از مالکین‏ به دست رعایا مقتول گردیده و قاتلین بلا تعقیب‏ مانده‏اند.»(ص 289)
-26 خرداد:«آقای پیشه‏وری گفته است که در این حوادث فجایع زیادی ارتکاب شده است؛ولی‏ لازمهء هر انقلابی از این حوادث است.»(ص 290)
-28 خرداد:«ممکن است که قتل و غارت‏ شدیدی در آن قسمت آذربایجان(خوی)حاصل‏ بشود و نتایج ناگوار و غیر مترقّب بر آن بار بشود. مخصوصا اینکه مأمورین حکومت ملّی در آطراف‏ تبریز و شهرهای کوچک غالبا از اشخاص نالایق و کم تجربه انتخاب شده‏اند و نفوذ حزبی در انتخاب‏ آنها دخیل بوده است و به جهت دور بودن از جلو چشم،مراقبت کامل هم از اعمال ایشان به عمل‏ نمی‏آید.»(ص 296)
-2 تیر:«تشکیلات مهاجرین در سراب که‏ بیشتر از همهء قسمتهای آذربایجان مهاجر داشت‏ مهمتر بود و در آنجا قتل و غارت‏هایی هم به عمل‏ آمد که نظیر آنها در سایر قسمت‏های آذربایجان‏ اتّفاق نیفتاد....غلام یحیی(ژنرال دانشیان)آن‏ زمان از سردسته‏های مهاجرین انقلابی‏ بود.»(ص 301)
-20 تیر:«کارهای عمومی به حال عادی‏ برنگشته و اندیشه‏های مردم مرتفع نشده است.... مطالبات مردم از بانک ملّی پرداخت نمی‏شود. مع هذا اختلال در امور اجتماعی بیشتر از امور اداری و سیاسی می‏باشد.مالکیّت‏ بالمعنی الاخص...متزلزل شده....فشار در زمینهء عقیدهء سیاسی و فشار در زمینهء تربیت و فرهنگ هم از یک طرف اسباب ناراحتی مردم تا اندازه‏ای می‏شود؛ولی نگرانی‏ها و ناراحتی‏های‏ دیگر مجال برای تفکّر و غصّه خوردن در این‏ زمینه‏ها را نمی‏گذارد.»(ص 322)
-23 تیر:«روابط آیندهء کردها و دموکرات‏های‏ آذربایجان که هر دوشان بر علیه دولت مرکزی‏ ایران مظهر حمایت روس‏ها هستند،موجب اندیشه‏ است.اگر گاهی به ذهن می‏آید که هر چه محرّک‏ حکم بکند،متحرک‏ها هم همان را خواهند کرد،امّا حرف در این است که قوّهء محرّکه چه قسم امر خواهد نمود.»(ص 324)
-24 تیر:«یکی از مسائل مشکل و مبتلا به روز همان مسألهء مصادرهء اموال شخصی است که اسم‏ دشمن خلق به روی آنها گذاشته و املاک و خانه‏ و اموال منقول آنها را ضبط نموده‏اند و غالبا این‏ دشمنان خلق منسوب به طبقهء مالکین هستند که‏ مطلوب‏ترین طبقات حدّاقل در آذربایجان همین‏ها می‏باشند.»(ص 326)
-3 مرداد:«دوباره خبر اغتشاش در ارومیه‏ منتشر گردیده است.بنا به شایعت،کردها در ارومیه چند نفر از مأمورین دولت را به قتل‏ رسانده‏اند و فرماندار را محاصره نموده‏اند.... آقای رفیعی چهارمین پنجمین فرماندار است که‏ بعد از تشکیل حکومت ملّی به ولایت ارومیه تعیین‏ گردیده است....شاهین(یکی از فرماندارن)هم‏ در ارومیه مقتول گردید.»(ص 344)
-20 آذر:«هر روز عدّه‏ای فدایی و نظامی به‏ جبهه‏های جنگ میانه و میاندوآب فرستاده‏ می‏شود.برای رساندن قشون و مهمّات هر چه‏ ممکن است از وسائل نقلیّه از دست صاحبان آنها منتزع می‏شود و برای حمل و نقل قشونی به کار
برده می‏شود.حتّی الاغ آسیابان را هم آژان توقیف‏ نموده و می‏برده است....حتّی دوچرخه‏ها را می‏گرفتند.»(ص 352)
-20 آذر:«در 20 آذر قوای دولتی وارد میانه‏ شدند و درست در آستانهء ورود به تبریز بودند که‏ سران دموکرات شبانه این شهر را ترک کردند و به‏ شوروی گریختند.»(به یاد آوریم که پیشه‏وری گفته‏ بود در صورت لزوم از تبریز مثل استالینگراد دفاع‏ خواهیم نمود)ص 216.
در بخشهای پیوست کتاب،مقالات گوناگونی‏ دربارهء شرح زندگی و خدمات دینی و اجتماعی‏ مرحوم آیت اللّه مجتهدی و خاندان ایشان و نیز خاطرات سایر شخصیّت‏ها ارائه شده است.از جمله اینها می‏توان به خاطرات آیت اللّه جعفر سبحانی اشاره کرد که از خدمات و فداکاریهای‏ آیت اللّه مجتهدی ستایش می‏کند (صص 308-393).
گذشته از این،کتاب حاوی عکس‏ها و تصاویر بسیار جالبی از دوران سلطهء فرقهء دموکرات بر آذربایجان،و شخصیّت‏ها و رهبران این فرقه و نیروهای نظامی و غیر نظامی آن است.
جمع بندی نهایی
بی‏گمان کتاب‏های«رازهای سر به مهر:
ناگفته‏های وقایع آذربایجان»اثر حمید ملاّزاده،و «بحران آذربایجان:خاطرات آیت اللّه مجتهدی» که به کوشش رسول جعفریان تدوین شده است از برجسته‏ترین آثار مربوط به حوادث آذربایجان در دوران اشغال ایران به شمار می‏آید.
این دو اثر در واقع تا حدّ زیادی به 2 سئوال‏ اساسی مربوط به این حوادث جواب می‏دهد:1-تا چه حد اتّحاد جماهیر شوروی و جمهوری‏ آذربایجان محرک تحوّلات مربوط به تأسیس فرقهء دموکرات و جمهوری خود مختار آذربایجان در سالهای 25-1334 بوده‏اند و 2-مردم آذربایجان و بویژه ساکنان تبریز چه موضعی در برابر رژیم‏ پیشه‏وری داشته‏اند و تا چه حد با آن موافق یا مخالف‏ بوده‏اند؟
مطالعه این دو کتاب نشان می‏دهد که بر اساس‏ اسناد و خاطرات دست‏اندر کاران غیر ایرانی این‏ حوادث،اتّحاد جماهیر شوروی و دولت جمهوری‏ آذربایجان،بویژه شخص میر جعفر باقراوف نقش‏ اساسی را در شکل دادن به حوادث سالهای‏ 25-1324 در آذربایجان ایران بازی می‏کرده‏اند و فرقه دموکرات و«حکومت ملی»پیشه‏وری چیزی‏ جز ابزار دست و مجری برنامه‏ها و منافع محور مسکو-باکو نبوده است.پاسخ کتاب خاطرات‏ آیت اللّه مجتهدی به سئوال دوم آن است که‏ علی رغم همه تلاشهای چند ساله اتّحاد جماهیر شوروی و نیروهای ارتش سرخ و شرق شناسان‏ وابسته به آن از یکسو،و تلاشهای نخبگان‏ پان‏تر کیست جمهوری آذربایجان و فرقه دموکرات‏ آذربایجان از سوی دیگر،رژیم پیشه‏وری از مقبولیت و حمایت مردمی در میان آذربایجانی‏های‏ ایران برخوردار نشده و همه تلاشهای‏ پان‏تر کیست‏های وابسته به دستگاه میر جعفر باقراوف و متّحدان ایرانی آن برای رواج قوم گرایی‏ ضد ایرانی،احساس ایران دوستی و میهن پرستی‏ آذربایجانی‏های ایران و بویژه اهالی تبریز را ضعیف‏ نکرده و رژیم پیشه‏وری و دست‏اندر کاران آن پس از خروج ارتش سرخ و فرار رهبران فرقه دموکرات، با خشم و طغیان مردم تبریز و دیگر نقاط آذربایجان‏ ایران مواجه شده‏اند.
یادداشتها
(1).بنگرید به:
Press,1987). for Political Penetration(Boulder:Vetview Iranian Azerbaijan:The Use Of Nationalism David B.Nissman,The Soviet Union and
(2).شرح کوتاه این اقدامات مسکو-باکو در اثر زیر آمده است:
حمید احمدی،قومیّت و قوم گرایی در ایران:افسانه و واقعیّت(تهران:نشر نی،1379).صص.333-329.
(3).برای نمونه می‏توان به گزارشهای سایکس خبرنگار آمریکایی اشاره کرد:
Sounding(Febrmary 1947).pp.51.52. Christopher Sykes,"Russia and Azerbaijan", نیز بنگرید به حمید احمدی،پیشین.ص 138.

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403