خاورمیانه، قربانگاه دموکراسی
منوچهر یزدی
25 دی 1391

سال 2012 میلادی را جهان با دغدغه بحران مالی و کشمکش های سیاسی و قصه پر جنجال ایران اتمی و تهدید ها و تطمیع ها پشت سر نهاد و با همان تشویش ها و نا سازگاریها و نا دیده گرفتن حقوق ملتها از سوی دولتها به سال نو گام نهاد ...

اما خاور میانه هم چنان در کانون بحران و جنگ دست و پا میزند و دستخوش تنش های سیاسی و نزاع های فرقه ای و بحران های نظامی است به طوری که منطقه به انبا ر باروت مبدل گردیده و با یک خطای سیاسی ، قابلیت انفجار بزرگی را یافته که منجر به در گیری جهانی خواهد شد . با این دور نما نه تنها امید به دموکراسی در چنین فضای نا امنی از بین رفته بلکه بعکس سبب تقویت حکومت های غیر ملی ، نا بسامانی های اقتصادی و جذب سر ما یه های ملی به سوی تسلیحات نظامی و خرید سلاح گردیده است و در این میان سر کوب ملتها و خاموش ساختن صدای اعتراض میهن پرستان و گسترش فساد مالی ، اخلاقی و سیاسی زندگی را بر مردم منطقه تنگ و تنگتر کرده و امید به آینده را کمرنگ کرده است .

آمریکا که دستش آلوده به تمامی این جنایات است هم چنان آشکارا ، با وقاحت و بی شرمی از شبکه های ترور و سیاستمداران کوتولو وتوطئه های نفاق افکن ، به قصد غارت ثروت خاور میانه حمایت میکند .

حمله به افغانستان و عراق و نابودی زیر ساخت های این کشور ها ، حمله به لیبی و دخالت در تونس و یمن و مصر و سوریه ثمره ای جز افزایش رنج و درد مردم و نهادینه شدن افتراق های سیاسی و مذهبی نداشته است و شگفت ان که هزینه این پروژه دردناک را از کیسه کشور های عر بی ساحل جنوبی خلیج فارس هزینه میکند .

سران نگون بخت عربستان ، قطر ، امارات متحده عربی ، کویت و بحرین در امد های نفتی خود را از یک سو باید صرف سلاح و تجهیزات جنگی نمایند تا بازار ورشکسته اقتصاد غرب فرو نپاشد و از سوی دیگر بر خلاف همه موازین انسانی و سیاسی و حقوقی ، دست شان را به خون مسلمانان و آزادیخواهان منطقه آلوده ساخته اند و به ناچار مامور به ایجاد بحران های نظامی و ایجاد تفرقه بین فرق مذهبی گردیده اند و در پی این رسوایی سیاسی است که عربستان برای سرکوب آزادیخواهان بحرین و یمن نیرو اعزام میدارد و برای بر هم زدن نظم سیاسی عراق سر مایه گذاری میکند و با اعزام وهابیون مزدور به مناطق سنی نشین به اختلافات مذهبی بین شیعیان و اهل تسنن دامن میزند و در انقلاب تونس و مصر یار گیری میکند و برای در هم شکستن ارتش سوریه تروریست اعزام میدارد و بر این گمان است که با پنهان شدن پشت سه ناوگان آمریکایی و یک ناوگان انگلیسی در خلیج فارس از حمایت لازم بر خوردار بوده و از خشم مردمان سر زمین خود در امان خواهند بود . غا فل از اینکه قدرت های سرمایه داری و دولت های غربی قابل اتکا نیستند و ثابت کرده اند که به هنگام نیاز ، صمیمی ترین یاران شان را به پای منافع و مقاصد غیر انسانی خود قربانی میکنند .

حکومت امارات متحده عربی و قطر که از یک سو در معرض تهدیدهای اخوان المسلمین تربیت شده در مصر قرار دارند و از سوی دیگر در ورطه اختلافات رهبران کشور های عربی خلیج فارس غوطه ورند ، برای فرار از شرایط موجود و جلوگیری از یک بهار عربی دیگر که در راه است تن به بازی های غرب داده اند و با ورود به جهنم سوریه آتش بیار معرکه ای شده اند که فقط عربها دارند جان می بازند و خانه های شان به آتش کشیده میشود تا پیرامون اسراییل خلوت و خالی از قدرت گردد وبالاخره این جوامع عربی و اسلامی هستند که در آتش توطئه های جهانی میسوزند و منطقه را آلوده به خود زنی کرده اند ..

و بدین گونه است که تونس پس ا زبهار عربی روی خوش نمیبیند . یمن هم چنان در اتش انقلاب میسوزد و در معرض تجزیه قرار دارد . لیبی به ویرانه ای بدون صاحب مبدل شده که مردم برای بازگشت قذافی مجنون از آسمانها دست به دعا برداشته اند و مصر نیز با انقلاب اسلامی آمریکایی و حضور کسی مانند مرسی ، به کلاف سر در گمی تبدیل شده که از یک سو برای پر کردن خزانه خالی مصر باید به پای بوس شیخ عربستان و قطر برود و برای خوش آمد آنان به ایران رو ترش کند و از سوی دیگر دست بیعت به سوی نتا نیا هو دراز نماید وبالاخره با دیپلماسی فریب و ریا بر گرده یک ملت باستانی و علاقمند به دموکراسی سوار شده و تن به قبول خطاهای غرب بدهد .

ترکیه تازه مسلمان که از زمان آتا تورک همیشه در پناه قدرت آمریکا بسر میبرده با استشمام نسیم اسلام خواهی یک باره با گردش 180 درجه ای سیاسی و علیرغم وجود قانون اساسی که نگا هبان سکولاریسم بود به طیف غمگساران فلسطینی در آمد و رو به قبله بیت المقدس به قرائت نماز سیاسی پرداخت و برای تداوم ارتباط دیرینه اش با امریکا تن به پذیرش سیاستهایی داده که لاجرم ترکیه را به ابزار قدرتها تبدیل نموده است تا انجا که اردوغان و گل رهبران این کشور بر خلاف قراردادهایی که با دولت سوریه داشتند و علیرغم اراده و عزم ملی به وادی پر خطر و خونین سوریه گام نهاده اند . ترکیه با دلارهای نفتی قطر و عربستان به تربیت و تجهیز تروریست پرداخته و به دستور آمریکا آنان را به کشور همسایه اش روانه میکند . ترکیه در هر حال بازیگر نمایش امریکاییهاست ، خواه در سوریه باشد و خواه در عراق و یا ایران . غافل آز آن که توسعه اقتصادی این کشور در پناه حاشیه امنی بود که آن را با زحمت فراهم ساخته بود و امروز با شلیک اولین گلوله در این سرزمین ، دو عامل توسعه اقتصادی ترکیه یعنی توریسم و تولید از این کشور رخت بر خواهند بست.

پاکستان و افغانستان به خانه امن القاعده و طالبان و کانون تربیت تروریست های اسلامی تبدیل شده و سربازان بیگانه امنیت و ارامش و صلح را در این ناحیه از بین برده اند و مردم در فقر و تنگدستی و عقب ماندگی بسر میبرند .

عراق که از زیر بار جنگ و حضور خارجی کمر راست کرده و میرفت نفسی تازه کند اخیرا در معرض توطئه های عربستان و ترکیه و جنگ فرقه ای و قومی قرار گرفته و روز های پر تنشی را تجربه میکند .

اردن با فلسطینی های اخوان المسلمین آتش زیر خاکستر است و دیر یا زود آتش منطقه دامانش را خواهد گرفت .

اسراییل هم چنان در حصار نظامی و امنیتی فرو رفته و نگران ایران و غزه و حماس و حزب الله لبنان است و برای ایران خواب های اشفته میبیند و در بازی اتمی ایران و تحریک غرب نقش اول را بازی میکند و از هیچ اقدامی علیه ایران فرو گذار نیست

بنا براین درسراسر خاور میانه ، نهاد های دموکراتیک و عدالت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی قربانی شعارها ی مذهبی و قومی گشته و در این میان جنازه دموکراسی بر دار های آمریکایی آویزان و زندانها مملو از آزادیخواهان و مغزها و سرمایه ها به سوی سراب غرب فراری و سر گردان .

و اما جمهوری اسلامی ایران که از اغاز تولد با ورود به چرخه گروگان گیری و بیعت با یاسر عرفات و نفی وجود اسراییل ، گام در میدان پر تنش سیاسی نهاده بود با تجاوز صدام حسین ، رسما در کارزار یک جنگ بزرگ منطقه ای وارد شد و فضای انقلابی به فضای جنگی مبدل گشت و در گیر مسائل و مصا ئبی گردید که با همه جانفشانی های غرور افرین جوانان ایرانی و بیرون راندن دشمن از خاک میهن ، هنوز نتوانسته از چنگال کشمکش های سیاسی و نظامی و مذهبی برهد .

اینک که ایران در استانه سال 2013 میلادی ایستاده ، پس از سالها فراز و نشیب ، دچار تحریم هایی است که بر اقتصاد کشور لطمه های جدی وارد آورده ، ارزش ریال بشدت کاهش یافته و جنگ قدرت را به سطوح بالای نظام گسترش داده وسبب مرگ ساختار مدیریت اگاه در تمامی زمینه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی گردیده است ، گرچه جمهوری اسلامی در سال های پس از انقلاب با سرازیر شدن انبوه دلارهای نفتی ، گام هایی در جهت عمران و ابادانی و رشد اقتصادی برداشته است و امار ها حکایت از رشد صادرات ، رشد بهای نفت ، افزایش تعداد مدارس و دانشگاهها و بیمارستانها و جاده ها و ساختمان سازی و شهر سازی و یا رشد تولید محصولات کشاورزی و صنعتی دارد و یا به فن آوریهایی علمی و صنعتی و نظامی دست یافته اما هیچیک از این خدمات به رفع فقر و بیکاری ومحرومیت و فساد و تبعیض نینجامیده است زیرا توسعه اقتصادی با رشد اقتصادی متفاوت است . آنچه که دولتها در آمار های اقتصادی اعلام میدارند همان رشد بی برنامه و بی رویه و فاقد مدیریت و لجام گسیخته ای است که رفاه عمومی و اقتدار ملی و مشارکت همگانی را همراه نداشته بلکه در پناه رشد سر طانی موجود ، عده ای به ثروت های کلان دست یافته و طبقه جدیدی بنام نوکیسه پدید آمده که مافیا وار ثمره تلاش جامعه را می بلعد و انگل گونه بر بدنه نظام اقتصادی و سیاسی کشور جا خوش کرده است و ملت ایران نا توان از مبارزه با این انگلهاست و درد ناک آ ن که قوانینی برای مبارزه با این طیف وسیع وجود ندارد و دردناکتر ان که اراده ای برای پاک سازی جامعه از وجود این مافیای قدرت بچشم نمیخورد .

شاید لازم باشد در فرصتی دیگر به این مهم پرداخته شود و به این سوال اساسی که چرا در امد های هنگفت نفتی نتوانسته رفاه و اسایش همگانی را رقم بزند پاسخ داده شود . زیرا اگر در بر همین پاشنه بچرخد نه در مبارزه با استکبار جهانی توفیق خواهیم یافت و نه به حوزه امنیت اقتصادی و عدالت سیاسی راه خواهیم یافت .

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
بسیار شیوا نوشته اید. درود بر شما. تنها چنین بر می آید که این نوشتار ناقص است. همانگونه که در پایان گفته اید در باره ی ایران گفتنیهای فراوانی بازمانده که من چشم به راه دنباله ی داستان می باشم. با درود و سپاسی دوباره
کسرا
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403