این یک شعار نیست ، یک حقیقت یا " باید " تاریخی است که متاسفانه دولتهای ایران تا به حال آن چنان از کنار آن بی تفاوت گذشته اند که اینک قضیه معکوس شده و دشمنان ، با ساختن و پرداختن حزبی به نام " جبهه آزادی ملی آذر بایجان جنوبی " این فرصت تاریخی را تبدیل به تهدید علیه تمامیت ارضی ایران نموده اند.
آن زمان که اتحادجماهیر شوروی فروپاشید و زنجیر های اسارت و بردگی از دست و پای اقوام ایرانی در آن سوی مرزهای تحمیلی گسسته گشت هم میهنان رها شده از بند ، به آب های رود ارس زدند تا در آغوش ایران ، سرزمین مادری شان آرام بگیرند و لذت باهم بودن و در کنار هم بودن با خانواده های ایرانی را پس از چند دهه اسارت در خاک ایران بچشند ، اما شور بختانه در آن روزهای پر تنش فریاد برادارن و خواهران قفقازی و تاجیک ما در فضای خون و آتش جنگ تحمیلی که قدرتهای استعماری برای منطقه تدارک دیده بودند گم شد زیرا ملت ایران داشت با چنگ و دندان رشته های نیرنگ و توطئه جهانی را از هم می درید و از وجب به وجب خاک خود که دستخوش هجوم و تجاوز عربهای بعثی و یاران زنجیر به گردن شان گردیده بود دفاع میکرد.
پس از پایان دفاع مقدس ، دولتمردان جمهوری اسلامی با آن که تجربه گرانبهایی از دوران جنگ و نیات دول دور و نزدیک کسب کرده بودند اما نتوانستند به یکی از مقدس ترین فریاد ها که از دل قفقاز برخاسته بود پاسخ شایسته بدهند .... این فریادها از سرزمینهای جدا شده از ایران هرگز قطع نشده بود ولی نه دولت سازندگی و نه دولت گفتگوی تمدنها و نه دولت عدالت طلب ، هیچیک قادر به درک عظمت و شکوه این فریادها نبودند و از درک اولویت های سیاست خارجی کشورعاجز ماندند وبه جای پرداختن به اهمیت مزیت های بالقوه قومی و فرهنگی سرزمین های ایرانی جدا شده ازایران بزرگ ، خود نیز در گرداب دیپلماسی های ایدئولژیکی فرو رفتند و از تماشای فروغ جاودانه ای که درآن سوی مرزها زبانه میکشید غافل شدند.
ما پان ایرانیستها همیشه و در طول حیات سیا سی خود اهمیت بازنگری نسبت به سیا ست خارجی ایران و عنایت ویژه به برادرانی که با عهد نامه های ننگین دوران قاجار مانند عهد نامه گلستان و ترکمن چای و پاریس و آخال ، از ایران بزرگ جدا شده بودند را برای دولتمردان بر شمرده ایم و ایجاد ارتباط های فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی با این بخش از ملت ایران را یا دآور شده ایم و حتی پس از گذ شت یک صد سال از عمر آن قرار دادها و ختم زمان قانونی آن ، به حاکمین جمهوری اسلامی یاد آور شدیم که قدرت ایران را مصروف کشور هایی که با ملت ایران سر نا ساز گاری دارند نکنند ... قدرت ما در بازگشت به ایران بزرگ و تحکیم پیوند های تاریخی با مردمی تحقق می یابد که قرنها در یک سرزمین زیسته و در راه پایداری و سر بلندی آن خونها داده و فرهنگها ساخته و تمدن باشکوه ایرانی را به جهانیان عرضه نموده اند.
این پیوند ها نادیده گرفته شد تا آنجا که اینک هر ناحیه جدا شده از ایران بزرگ به یک کانون دسیسه ضد ایرانی با رهبری اتحاد شوم صهیونیستها ، فراماسونها و برخی لابی های آمریکایی تبدیل گردیده و بر نا مه های زیر را تدارک دیده اند :
1 – ملت سازی به بها نه تنوع زبانی
2- هویت سازی قومی به قصد اختلال در وحدت ملی
3 – تبلیغ فدرالیسم و ناسیونالیسم قومی به بهانه تنوع لهجه و مذهب
4 – اهانت به زبان و تاریخ و هویت ملت ایران
5 – تاریخ سازی های جعلی و غیر علمی وتدریس آن در کلاسهای درسی و تبلیغ آن در برخی مجامع فرهنگی و سیاسی جهان
بی توجهی دولت جمهوری اسلامی به اقدامات فوق که بیخ گوش مان صورت میگیرد سبب گردید که آخرین زمزمه شوم ، ادعای الحاق آذربایجان ایران به اران اشغالی را توسط " جبهه آزادی آذربایجان غربی " فرزند نا مشروع پان تورکیسم با صدای بلند بشنویم . و یا شاهد انتشار ترهاتی به نام تاریخ باشیم که در کتابهای درسی ابتدایی باکو به نسل های آینده آموزش داده میشود . در آ ن کتابها نوشته شده :
" .. 500 سال پیش کشوری به نام آذربایجان بوده که اردبیل و تبریز هم جزو آن بوده و ایرانیان با همد ستی روسیه آن را به دو نیم ، بخش کرده اند . دراین کتابهای درسی ، دوران چنگیز و تیمور را عصر طلایی نامیده اند
ونیز مازندران و گیلان را هم جزو کشور اذربایجان به مرکزیت باکو یاد کرده اند !!.
این جبهه ضد ایرانی شاهنامه فردوسی و نام خلیج فارس را هم مورد هتاکی قرار میدهد ."
بی تردید مقامات وزارت خارجه ایران خوب میدانند که طرح ایجاد "خاورمیانه " جدید توسط سیاستمداران آمریکایی با این دسیسه ها معنی پیدا خواهد کرد و حمایت بیدریغ ما یکل لد ین آمریکایی از تجزیه طلبان را به خوبی میفهمند.
مقامات وزارت خارجه ایران حتما شنیده اند که رهبران اسراییلی آشکارا اعلام کرده اند که :
" چند ایران کوچک برا ی ما بهتر از یک ایران بزرگ است " !!
راستی ملت ایران چگونه میتواند به این هرزه گویان پاسخ دهد زمانی که دست و قلم ناسیونالیستها را میشکنند و به کوچک کردن و لاغر نمودن نیروهای ملی مباهی هستند ؟
و یا هنگامی که مسئولان دیپلماسی ایرا ن نگاه شان را از قفقاز تا آمو دریا و از دره سند تا تیسفون تاریخی بر گردانیده و از این قدرت بزرگ ایرانی چشم پوشیده اند چگونه فرزندان ایران قادرند صدای نوچه های امپراطوری ورشکسته عثمانی را که از زبان رهبران کشورهای همسایه شنیده میشود خاموش کنند ؟
و نیز هنگامی که مسئولان دیپلماسی ایران ، دشمنان سوگند خورده ایران را که هشت سال برابر اقتدار ملت ایران ایستادند برادران مسلمان خویش خطاب میکنند چگونه ملت ایران قادر است جلوی قتل عام شیعیان در سراسر جهان را بگیرد . قتل عامی که نقشه و هزینه آن از سوی همان برادران اسلامی فراهم میگردد ؟!
متاسفانه دیپلماسی جمهوری اسلامی دارد آلوده به جنگهای فرقه ای و مذهبی که یادگار دوران سیاه استعمار غرب و شرق است میگردد و به مناقشاتی دل بسته که جز به زیان مسلمانان جهان و ویرانی خاور میانه نخواهد انجامید ..
جنگ وحشیانه و ویرانگری که امروز دامان خاور میانه را گرفته فقط قدرتهای سرمایه داری را خوشنود میسازد و اسراییل از آن بهره میبرد زیرا دشمنان اسراییل دارند خون یکدیگر را با خشونت و بیرحمی میریزند ، خانه ها ی یکدیگر را بر سر زنان و کودکان مسلمان ویران میکنند ، کارخانه ها و مزارع یکدیگر را به آتش میکشند ، در کوچه و بازار های شهر با بمب گذاریهای نا جوانمردانه ، زن و مرد مسلمان را به خاک وخون میکشند.
غم انگیز است وقتی مشاهده میکنیم که از سراسر شمال آفریقا و آسیا و هر آنجا که مسلمانان زندگی میکنند بوی نفرت و خشونت و آتش و مرگ به مشام میرسد و شگفتا که هزینه این قتل عام گسترده و نا امنی و جنگ را کشور های مسلمان عربستان و قطر و امارات متحده عربی می پردازند . این رهبران نا لایق عرب با دلارهای نفتی ، به شنیع ترین اقدام غیر انسانی دست زده و از سراسر جهان تروریست و قاتل و مزدور استخدام میکنند تا در سوریه و عراق و پاکستان و افغانستان و یمن و لیبی و مصر و تونس وووو خون مسلمانهای دیگر را بریزند ... با این اوصاف دیگر چرا باید آمریکا و اسراییل و انگلیس به این کشور ها حمله نظامی بکنند ؟ آنچه که دارد اتفاق می افتد برادر کشی بدست برادر هم دین اش است.
و متاسفانه در این فضای مرگبار است که جغدان شوم تجزیه طلب از هر جنس و رنگی به پرواز در می آیند و مستانه حرف هایی که در دهان شان نهاده اند بازگو میکنند . در این شرایط است که اردوغان هم خواب امپراطوری عثمانی می بیند و با نمایش فیلم " حریم سلطان " قدرت سلیمان را به رخ برادران اسلامی اش میکشد.
جهانیان باید ادامه حیات سیاسی سلطان سلیمان را در تاریخ خلافت عثمانی دنبال کنند تا سقوط اخلاق و انسانیت و سیاست و دین به ژرفای تباهی و خشونت را در یابند شاید که خلیفه های آینده از تکرار نام آن در پیشگاه مردم جهان شرمنده گردند.
اینک با اعمال سیاست هایی که جمهوری اسلامی دنبال میکند جبهه گسترده ای از دسیسه های ضد ایرانی علیه منافع و مصالح ملت ایران گسترده شده و متاسفانه همصدا با موج بی حرمتی به هویت ملی در خارج از کشور ، در درون ایران نیز برخی مقامات مذهبی وابسته به قدرت ، هویت ملی و فرهنگ ایرانی و مفاخر ما را زیر سوال برده و میگویند :
" ... غلط کردید که با این کتاب ( شاهنامه ) سراسر تخیل موجب شدید زبان قرآن کنار گداشته شود و بجای آن عجم زنده کردید !. من خود فارسی زبان هستم ولی میگویم : این فارسی چه گلی بر سر مازد ؟ "
از سخنان حجت الاسلام و المسلمین دکتر آقا تهرانی
شما گمان میکنید ادبیات پان تورکیستها و سایر حقوق بگیران ضد ایرانی غیر از سخنان دکتر آقا تهرنی و یا مصباح یزدی است ؟
و اما در این آشفته بازار سیاسی و بر خلاف انتظار ، از روزنامه کیهان و سپس مجلس شورای اسلامی صدایی بر خاست غیر منتظره ، که بر خلاف صدای ما پان ایرانیست ها که به جا یی نمیرسد به سرعت رسا نه ای شد و به آنتن های بی بی سی هم رسید و آن فریاد اعتراض مدیر کیهان و چند تن نماینده مجلس شورای اسلامی علیه اقدامات ضد ایرانی در آذر بایجان شمالی است و سپس ارائه پیشنهادی که در باره رفراندم در جمهوری آذر بایجان داده شد که آیا مردم آن سامان حاضر به الحاق به ایران سرزمین مادر هستند یا نه ؟
پیشنهاد شایسته ای است بشرط آن که مقامات وزارت خارجه آن را دنبال کنند و موضوع یک سوژه انتخاباتی نباشد .
|