پیشگفتار:
مطلب پیش رو بخش کوچکی از کتاب کالبد شکافی روشنفکران دینی و سیاسی سرور منوچهر یزدی (سخنگوی حزب پان ایرانیست) میباشد که در سال 1382 در نشریه حاکمیت ملت انتشار یافت.
جنگ قدرت های بیگانه در ایران آشکار بود. جناح مسکو پس از نجات آذربایجان رو به افول بود. جناح لندن دستش آلوده به خون و رسوا شده بود... حال این جناح واشنگتن است که دارد آهسته آهسته به میدان گام می نهد.
انتخاب حسنعلی منصور به نخست وزیری حکایت از آن داشت که نیروی پیاده نظام آمریکا وارد صحنه شده است. بنابراین می شد گمان برد که طوفانی جدید در راه است.
این طوفان در روز اول بهمن 1343 با ترور حسنعلی منصور نخست وزیر ایران در مقابل مجلس شورای ملی وزیدن گرفت و منصور به دست گروه اسلامی موتلفه به قتل رسید .
شادروان منصور از جمله نخست وزیرانی بود که علاقمندی اش را به سیاست آمریکا و دوری از انگلستان به طور آشکار ابراز میداشت و چهره کابینه او موید باورها یش بود و به همین گناه از صحنه روزگار حذف گردید!
نحوه ترور منصور را از قول علی حیدری یکی از دوستان حاج مهدی عراقی در گفت و گویی با روزنامه کیهان 12 مهرماه 1358 با هم میخوانیم:
".... از زمان نواب صفوی با عراقی آشنا بودم، فعالیت زیادی داشت، گروه موتلفه را تشکیل دادیم، اعضای اصلی این گروه بخارایی، حاج صادق امانی، نیک نژاد و هرندی بودند. یک شب گروه، من و یکی دیگر را مامور کرد تا نزد آیت الله میلانی در مشهد رفته و حکم ترور منصور (نخست وزیر) را بگیریم تا مجوزی داشته باشیم و این از نظر بستن دهان گروهی بود که وظیفه شان را تشخیص نمیدادند، چون مشغله آیت الله میلانی زیاد بود و دور و بر ایشان کسانی بودند که نمی بایست از تاییدیه خبر دار شوند، ما با تهیه زنبیلی بنام خرید از بقالی، نامه ای را که ایشان میبایست تایید میکرد در زنبیل مخفی کرده و به ایشان رساندیم و با ایشان در ساعت 5 بعد از ظهر قرار گذاشتیم، در ساعت مقرر مرحوم آیت الله میلانی ضمن رساندن سلام به دیگر برادران هیات موتلفه، نامه مزبور را صحه نهاد که بعد از چند روز منصور ترور شد ..."
سوال اینست که آیا ایت الله میلانی و روشنفکران اسلامی میدانستند که دارند با کارت انگلیسها بازی میکنند یا نه ؟ فقط باید در ایران زندگی کنی تا پاسخ آن را در یابی . زیرا تاریخ شفاهی ایران که ورد زبانها ست در دوران استبداد مذهبی و اختناق سیاسی مکتوب نمیشود . باید عاشق ایران باشی تا دوستان و دشمنان اش را بشناسی .
هیات موتلفه چگونه تشکیل شد و چه کرد؟
از تشکل های مذهبی، که دنباله رو فداییان اسلام شدند، یکی هم هیات های موتلفه اسلامی بودند که از سه هیات تشکیل میشدند.
هیات نخست_ هیات مسجد امین الدوله که افراد برجسته آن عبارت بودند از: مهدی عراقی (که بعد از انقلاب هدف تروریسم انقلابی قرار گرفت و در گذشت) حبیب الله عسکر اولادی، حاج حبیب الله شفیق، مصطفی حائری، حاج مهدی احمد، حاج سید محمود محتشمی، و حاج هاشم امانی.
هیات دوم– هیات مسجد شیخ علی که نفرات بر جسته آن عبارت بودند از: صادق امانی، محمد صادق اسلامی، سید اسدالله لاجوردی (رئیس زندان اوین در بعد از انقلاب که به تیر مجاهدین در گذشت)، حاج احمد قدیریان، عباس مدرسی فرد (که بعدها به مسعود رجوی پیوست)، حاج حسین رحمانی و حاج عبدالله مهدیان.
هیات سوم گروه اصفهانی ها که آدم های سرشناس شان عبارت بودند از: حاج سید علاءا لد ین میر محمد صادقی، حاج مهدی بهادران، عزت الله خلیلی، حاج محمد متین و اسدالله بادامچیان.
اگر نظرات و روایات پیرامون هیات موتلفه را جمع بزنیم به این نتیجه میرسیم که آیت الله میلانی در تشکیل هیات های موتلفه نقش اساسی داشت و آنان سپس به آیت الله خمینی پیوستند و پس از دیداری که با امام خمینی بعمل آوردند آقایان مطهری و بهشتی و محی الدین انواری و مولایی از روحانیون نیز به آنان ملحق شدند که در این میان مرحوم بهشتی طرحی جامع برای تاسیس یک حکومت اسلامی تهیه کرده بود.
بهشتی از سال 1338 با نوشتن مقالاتی پیرامون حکومت اسلامی، نگاهش به انقلاب اسلامی و ایجاد یک حکومت اسلامی بود. بنابراین حضور نامبرده در صف هیات موتلفه اسلامی برای آنان هویت فکری به ارمغان آورد و نگاهشان معطوف به قدرت سیاسی حکومت دینی گردیدکه هم دنیا را داشت و هم آخرت ...
برای معرفی این گروه لازم است به اولین اقدام سیاسی آنان اشاره کنم که با جنایت و ترور و ریختن خون یک هم وطن بی گناه آغاز گشت، تروری که برای ایران و ملت ایران و اسلام سودی دربر نداشت بلکه با این جنایت، یکی از سیاست های خارجی سود میبرد که به دنبال منافعش بود و از ابزارهای داخلی استفاده میکرد. نبرد سیاستهای خارجی در ایران بین دو جناح راست، انگلیس و آمریکا آشکار تر از آن بود که پشت پرده ابهام بماند.
اولین اقدام هیات موتلفه همان گونه که به آن پرداختیم، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر ایران در اول بهمن سال 1343 خورشیدی بود که فتوای آن از سوی آیت الله میلانی صادر شده بود.
ترور توسط یک گروه سه نفره شامل محمد بخارایی، رضا صفارهرندی و مرتضی نیک نژاد صورت گرفت... البته آقای جلال الدین فارسی معتقد است که "... بنده و حاج صادق امانی این کار را رهبری کردیم".
علاوه بر این عده دو برادر صادق و هاشم امانی و مهدی عراقی و سید علی اندرزگو هم گروه ترور را حمایت میکردند ... .
در اینجا باید اشاره کنم که هیات موتلفه به خیال خود برای ایجاد حکومت اسلامی در پی حذف شاه بودند و نقشه ترور شاهنشاه را داشتند و تایید آن را هم از آیت الله میلانی گرفته بودند ولی چون شاه در دسترس نبود به نخست وزیر اکتفا کردند. البته آن چه که آن روز ها بر سر زبانها میگذ شت و باید آن را از روایات مردمی دانست آن بود که منصور فدای نبرد پنهان دو سیاست آمریکا و انگلیس در ایران شد ... .
انگلوفیلها دولت منصور را که گرایش آمریکایی داشت نمی پسندیدند و باید وی را از صحنه سیاست ایران خارج کنند بنابراین منصور را هدف ترور قرار دادند ولی پافشاری شاهنشاه برای ادامه کابینه منصور و انتخاب امیرعباس هویدا به جانشینی منصور نقشه روشنفکران دینی و سفارت انگلیس را بر هم زد و این نیز یکی دیگر از گناهان نا بخشودنی شاه محسوب شد که انگلیسها پادشاه ایران را به دلیل این انتصاب هرگز نبخشید ند ...!!
ترور حسنعلی منصور به وسیله یک گروه تروریست مذهبی نشان از آن داشت که هیات موتلفه نیز مانند سایر گروههای سیاسی و مذهبی برای آزادی و تامین حقوق مردم نمیجنگد، بلکه جنگ اصلی بر سر حفظ منافع قدرتها بود که عده ای به ظاهر ایرانی آلت اجرای آن بودند و صد البته که بعدها قاتلین و طراحان ترور منصور پاسخ خدماتشان را تمام و کمال دریافت داشتند و با گردش چرخ روزگار و انقلاب اسلامی به پست و مقام رسیدند و آنان که اعدام شدند نیز راهی بهشتی گردیدند که به دیگران وعده میدادند و میدهند.
مسببین ترور منصور نخست وزیر ایران به سرعت دستگیر شدند. محمد بخارایی و رضا صفارهرندی و مرتضی نیک نژاد و صادق امانی عاملین جنایت به اعدام محکوم شدند. این حکم با همه فشارهای داخلی و خارجی روز 26 خرداد 1344 اجرا شد و عسکر اولادی و مهدی عراقی و محمد تقی کلافچی و ابوالفضل مدرسی فر به حبس ابد و محی الدین انواری به 15 سال زندان محکوم شدند. آقای انواری همراه با 66 نفر دیگر در بهمن ماه 1355 از زندان آزاد شدند و بلافاصله پس از آزادی به زمینه سازی برای انقلاب پرداخته و تمام توان و وقت خود را برای فرو پاشی نظام و انتقام از شاهنشاه ایران مصروف داشتند.با پیروزی انقلاب اسلامی ، گروه موتلفه بر مراکز قدرت دست انداختند . آیت الله انواری با سمت قاضی شرع در مسند قضا نشست و تحت حمایت دولت موقت و پا در میانی دکتر ابراهیم یزدی و با شتابی باور نکردنی، حکم اعدام فرماندهان ارتش را صادر و آنان را در پشت بام مدرسه رفاه تیر باران کردند.
هیات موتلفه برای ترور منصور بهای سنگینی پرداخت و تقریبا تار و مار شد ولی هیات های دیگری هم در مساجد شکل میگرفت که جملگی گرایش سیاسی داشتند از جمله "هیات اتفاقیون" بود که در سال 1343 تشکیل و شهید محلاتی و سید احمد جبرئیل برای آنان سخنرانی میکردند و نیز"هیات انصار القرآن" که واعظ آنان نیز محلاتی بود و همچنین "هیات انصارالحسین" که آقایان هاشمی رفسنجانی و باهنر و محلاتی برایشان وعظ و خطابه میکردند و از نبودن آزادی ...!! داد سخن داده و همگان را به یک انقلاب اسلامی وعده میدادند که اگر برای پامنبری ها، نان و آبی نداشت برای آقایان همه چیز داشت به ویژه آب و نان دوران پس از اتقلاب که خیلی هم چرب است.
"هیات حسین مظلوم" نیز یکی دیگر از این گروهها بود که در سال 1337 با مسئولیت حسین صدری تاسیس شد.
به یاد داشته باشیم که این هیات ها در سراسر کشور و در کمال آزادی تشکیل میشدند و در پناه بیرق اسلام هر آن چه را که لازم میدانستند میکردند و میگفتند و حتی نظام موجود را زیر سوال می بردند و شگفتا که این همه هتاکی های علنی بر روی منابر در سالهایی صورت میگرفت که همه معتقدند آزادی وجود نداشت ...!!
|