این روزها بحث فساد گسترده در ارکان نظام ، سوژه محافل سیاسی و اجتماعی و نیز اسباب دغدغه مردم شده است ، گر چه برخی از رسانه ها و یا جمعی از دولتمردان ، سعی میکنند فساد موجود را به دولت گذشته ربط دهند و بررسی و آسیب شناسی فساد را که در طول تاریخ ایران سابقه نداشته به انحراف بکشانند و در خاکستر دعواهای سیاسی جناحی و فرقه ای مدفون سازند اما بی گمان این قبیل تلاش های مذبوحانه دیگر راه به جایی نخواهد برد زیرا غده چرکین سی سا له، سر باز کرده وحتی شامه خودی ها و اصحاب فساد را نیز آزار میدهد.
اما ... به شهادت مندرجات و نشریات حزب پان ایرانیست در سال های پس از انقلاب ، ما به گونه ای خستگی ناپذیر به عواملی که میتواند حکومت را به سوی فساد سوق دهد اشارات صریح و روشن داشته و رفتار و اقدامات غیر مسئولانه دولتمردان را در عرصه های اقتصادی – سیاسی و اجتماعی منعکس ساخته ایم ... ما به سیاست هایی که در زمینه روابط بین الملل و خارجی اتخاذ میشد معترض بودیم ... ما به سیاست های اقتصادی و رانت خواری ها و تمرکز قدرت سیاسی در بدنه نظام اقتصادی ایراد داشتیم. ما به ضعف مدیریت در اداره کشور که سر منشا همه نا بسامانی هاست تاکید داشتیم. ما دخالت نهادهای نظامی را در اقتصاد کشور خطرناک میدانستیم. ما بی اعتنایی به حقوق ملت را که در قانون اساسی تصریح شده عامل قانون گریزی و اشاعه فساد سیاسی و مالی بر می شمردیم . ما سانسور مطبوعات و جلوگیری از کوشش احزاب و نهاد های مردمی را برای امنیت و مصلحت کشور مضر میدانستیم ... ما بارها اعلام کردیم که با سخنرانی و وعظ و خطابه نمیتوان کشوری را اداره کرد زیرا اداره مملکت برنامه میخواهد و اجرای برنامه به نیروی متخصص و افراد مسئول و میهن پرست و کاردان نیاز دارد . ما گفتیم و نوشتیم و فریاد زدیم که " فساد " فقط در بستر " اختناق " رشد میکند.
اما نه تنها به توصیه های ما که ریشه در آرمان میهن پرستانه ما داشت توجهی نشد بلکه به بهانه و اتهام تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت کشور به پای میز محاکمه و بازجویی فرا خوانده شدیم و پاسخ دلسوزی های ما و دوستان ما را با زندان و تهدید و تعقیب و اخراج دادند . در تمامی بازجویی ها و یا ملاقات های اداری ، ما به روند نامطلوب و غیر متعارف امور جاری و اثرات خانمان برانداز تمرکز کارها در دست عده ای خاص تاکید داشتیم ولی مقامات مسئول اصرار بر روند صحیح امور داشتند و در مسیر کوشش های حزبی ما سنگ اندازی میکردند تا هر صدایی را خاموش نمایند و شاید بر این گمان بوده و هستند که ساکت کردن مردم هزینه کمتری دارد در حالی که سکوت گورستانی به هیچ یک از عزاداران آرامش نمیدهد.
از این که در تمامی سی و چهار سال گذشته بر ما چه رفت می گذریم ولی اجازه دهید این بار آنچه که بر ملت ایران رفته و کشور را در بحران اقتصادی قرار داده از زبان خودی های نظام که متهم به تشویش اذهان عمومی و اختلال در امنیت کشور نمیشوند بشنوید :
مصطفی پورمحمدی٬ وزیر دادگستری دولت روحانی ریشه فساد را در تحریمها میداند بی آن که اشاره کند که مردم چه نقشی در تحریم ها داشتند میگوید :
«تحریمهای بینالمللی عوامل گسترش فساد در جمهوری اسلامی شد. تحریمها فساد اقتصادی را در ایران توسعه داد. ما ارتباط تحریمها با گسترش فساد در ایران را به مقامهای سازمان ملل هم اعلام کرده ایم .»
آقای وزیر به عذر بدتر از گناه متوسل شده و با اطلاع رسانی به سازمان ملل ، بار بزرگ مسئولیت را از دوش قوه قضاییه برداشته است.
اما سندیکای کارگران بر خلاف نظر وزیر دادگستری ، فساد را امری داخلی میداند و طی نامه ای سر گشاده به رییس جمهور مینویسد وفریاد میزند کجا رفت حکومتی که قرار بود ناجی مستضعفان باشد . در این نامه آمده :
«سالهاست که مسوولان از ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی و از بحرانی شدن وضعیت منابع پولی این سازمان سخن میگویند و ما کارگران در این سخنان شک کردهایم. حال با افشای اسناد حیف و میل در این سازمان بر همه ما مسلم شده که نگرانی مسوولان از کم شدن منابع مالی نه دلسوزی برای کارگران و تامین اجتماعی، بلکه نگران پاداشها و حقوق های چند صد میلیونی خود از جیب ما بودهاند.
میگویند از ۲۰۸ کارخانهای که از پولهای ما خریداری شده بود ۱۳۸ کارخانه را بدون گرفتن ریالی پول به فردی به نام بابک زنجانی فروختهاند. بیمه شده ای که برای گرفتن یک عینک که حق او است باید کفش آهنی بپوشد و برای دریافت پول عینک باید چند جورسند ارایه دهد، چگونه باور کند بدون گرفتن پولی ۱۳۸ کارخانه را فروختهاند؟ آیا این پول حق بیوه زنان و فرزندان کارگران پدرمرده نبود؟ آقایانی که فقط در شهریور و مرداد امسال ۸۴۰ میلیون پاداش برای خود نوشته و گرفتهاند، این چنین به ماخدمت کردهاند. و این درحالی است که تامین اجتماعی از بیمه کردن کارگران ساختمانی علیرغم تصویب دولت و مجلس خوداری میکند و ازبازنشستگان با سابقه ۱۰ سال فرانشیز ۳۰ درصدی در درمانگاههای تامین اجتماعی میگیرند.
ما کارگران از ریاست محترم جمهورآقای دکترحسن روحانی میخواهیم:
نظر به وسعت تخلفات انجام شده در سازمان تامین اجتماعی، که داراییاش از حق بیمه خیل عظیم کارگران طی سالها گردآوری شده و تامین کننده حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران و خانوادههای بیسرپرستی است که از تامین اجتماعی حقوق میگیرند و این دخل و تصرف بدون اطلاع و رضایت ۳۰ میلیون خانواده تامین اجتماعی صورت گرفته، تبدیل به یک پرونده ملی گشته است. نتیجه این پرونده هرچه باشد کمتر از مذاکرات هسته ای و یا مسایل مهم دیگر نیست و میتواند اعتماد و یا بی اعتمادی را نسبت به شما داشته باشد. با توجه به ویژه بودن این پرونده و شاکیان 30 میلیونی آن که همگی از زحمتکشان ایران هستند و با توجه به تعهد شما در دفاع از حقوق افراد جامعه از شما میخواهیم، تا بازگرداندن آخرین ریال اموال به غارت رفته سازمان تامین اجتماعی را پیگیری و نتیجه را به کارگران ایران گزارش دهید.»
اخطاری دیگر از یک روزنامه خیلی خودی :
از لشگر فقر بترسید .... !!
در روزنامه جمهوری اسلامی آمده است:
«کوتاهیها در برخورد با فساد اقتصادی برای بعضی از مردم، بدآموزیهای خطرناکی دارد. آنها میگویند وقتی در نظام اسلامی، یکنفر میتواند با توسل به پارتی بازی و ابزارهای مختلف، ظرف مدت کوتاهی به یک ثروتمند عمده تبدیل شود، چرا ما برای حل مشکلات زندگی به کارهای خلاف متوسل نشویم؟ متأسفانه، طی یک دهه اخیر فسادهای مالی متعددی در بدنه اجرائی کشور رخ داد که در طول تاریخ ایران بیسابقه بود. از ماجرای شهرام جزایری تا فساد سه هزار میلیاردی در نظام بانکی، پرونده بیمه، سوءاستفاده در سازمان تأمین اجتماعی، ماجرای بابک زنجانی و... همگی فسادهای بزرگی هستند که نه تنها از رخ دادن آنها جلوگیری نشد، بلکه برملا شدن آنها هیچ تغییری در مدیریتهای مرتبط اجرائی کشور پدید نیاورد! نه وزیر عوض شد، نه رئیسجمهور استعفا داد، نه دولتها تسویه شدند، نه وکلا تکان خوردند و نه تغییر و تحولی در سازوکارهای موجود برای محکم کاری پیش آمد.
تغییر ۱۰ وزیر در ترکیه به خاطر فساد اقتصادی اخیر که گفته میشود با بعضی عناصر دخیل در مفاسد اقتصادی ایران نیز مرتبط است، رویداد کوچکی نیست. اینکه چند وزیر یک کابینه از سمتهای خود استعفا بدهند تا راه برای بررسی بدون مشکل اتهامات آنها و بستگانشان توسط دستگاه قضائی باز شود، نشان دهنده حساسیت نظام سیاسی و اجتماعی ترکیه نسبت به مفاسد است.
چرا در ایران چنین حساسیتی وجود ندارد؟ چرا وقتی وزیر اقتصاد توسط نمایندگان مجلس استیضاح میشود، دستهای قدرتمند بکار میافتند تا او از سقوط نجات پیدا کند و باز هم بر مسندی تکیه بزند که در زیرمجموعه آن یکی از بزرگترین فسادهای اقتصادی رقم خورد؟ چنین واقعهای میبایست موجب استعفای آن وزیر و حتی رئیس دولت وقت میشد، ولی نه تنها چنین نشد بلکه آنها فرصت پیدا کردند تا آخرین لحظات عمر دولت بر مسندهای خود تکیه بزنند و هر کاری که مایل هستند انجام بدهند!
در ماجرای سازمان تأمین اجتماعی، بعد از آنکه اعلام شد تعداد زیادی از نمایندگان مجلس در این واقعه سهیم بودند، هیچیک از آنها نه استعفا دادند و نه مؤاخذه شدند، بلکه به توجیه اقدامات خود پرداختند و طوری صحبت کردند که گوئی به این کشور و این ملت خدمت شایانی کردهاند و در آینده نیز چنین خواهند کرد.
در ماجرای بیمه هنوز دانه درشتها محاکمه نشدهاند و در مواقع مختلف به شکلهای گوناگون تکریم هم میشوند و پیروزمندانه حضور خود را به رخ هم میکشند. در ماجرای بابک زنجانی، مسائل آنقدر مبهم و مشتبه مطرح میشوند که خود بابک زنجانی به صحنه میآید و طلبکارانه اعلام میکند من نه تنها کار خلافی نکردهام بلکه یک قهرمان هستم!
واقعیت اینست که مفاسدی که در یک دهه اخیر در عرصه اقتصادی رخ داده، بهیچوجه متناسب شأن نظام جمهوری اسلامی نبوده و کوتاهیهائی که در برابر این مفاسد صورت گرفته نیز خلاف انتظار مردم بوده است.
این کوتاهیها، برای بعضی از مردم، بدآموزیهای خطرناکی دارد. آنها میگویند وقتی در نظام اسلامی، یکنفر میتواند با توسل به پارتی بازی و ابزارهای مختلف، ظرف مدت کوتاهی به یک ثروتمند عمده تبدیل شود، چرا ما فشارهای اقتصادی سخت را تحمل کنیم و برای حل مشکلات زندگی به کارهای خلاف متوسل نشویم؟
این استدلال البته غلط است، ولی نتیجه طبیعی چنین وضعیتی در کشور همین است. چه کسی میتواند این واقعیت را انکار کند که در کنار افرادی همچون شهرام جزایری و بابک زنجانی و هزاران کارتن خواب و میلیونها خانواده زیر خط فقر در کشور وجود دارند و کسانی هم هستند که زمستان را در خانههای سرد به پایان میبرند و علاوه بر سرما با گرسنگی نیز دست و پنجه نرم میکنند؟ شرمساری پدران خانوادههای فقیر در برابر زن و فرزندان را نمیتوان با وعدههای پرزرق و برق برطرف کرد. به سؤالات بیشمار مردم درباره نابرابریها، اشرافیتهای جدید و بیعملیهائی که در برابر این روند خطرناک مشاهده میشود، نمیتوان با شعارهای بیپشتوانه پاسخ داد. مسئولان این نظام باید درصورت کوتاهی از انجام این وظیفه از طغیان غیرقابل پیشبینی " لشکر فقر " بترسند.»
علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی پا را فراتر برداشته و بر نقطه عطف نهاده و میگوید :
«رئیس قوه قضائیه باید به جای شعار دادن به حل مساله اقدام کند. حل این موضوع نیازمند قوه قضائیه مستقل است، نه قوهای که از این نهاد و آن دفتر و دستگاههای امنیتی دستور بگیرد و تاثیر بپذیرد قوه قضائیه مستقل، قوهای است که بتواند همه را در هر سمتی که هستند به دادگاه بکشد و حکم عادلانه بدهد. این در حالی است که قوه قضائیه به عنوان مثال بعد از گذشت بیش از چهار سال هنوز نتوانسته است تکلیف معاون اول رئیس جمهور سابق را در پرونده بیمه ایران مشخص کند..»
شاهدی دیگراز خودی ها :
امیر عباس سلطانی نماینده مجلس شورای اسلامی وعضو کمیسیون انرژی مجلس اسلامی گفت :
«بابک زنجانی یک گواهی از بانک مرکزی تاجیکستان ارائه کرده مبنی بر اینکه تمامی بدهی خود به دولت جمهوری اسلامی را در این کشور به حساب بانک مرکزی ایران واریز کرده است اما با پیگیریهای مجلس مشخص شد حتا یک ریال هم به حساب دولت ایران واریز نشده و گواهی صادرشده نیز با پرداخت یک میلیون دلار از سوی بابک زنجانی صادر شده که حالا اسم این پول را میخواهند رشوه بگذارند یا هر چیز دیگر، اما این گواهی جعلی است.
این عضو کمیسیون انرژی با بیان اینکه پیش از این ادعاهای بابک زنجانی چیز دیگری بود، خاطر نشان کرد: در جلسهای که سه ماه پیش با بابک زنجانی داشتیم، او با ارائه یک سری گواهی مدعی بود نه تنها بدهیهای خود به دولت جمهوری اسلامی را پرداخت کرده بلکه اعلام میکرد حدود 2 هزار میلیارد تومان نیز طلبکار است، حالا چطور شده که حرف خودش را پس گرفته و با ارائه گواهی جعلی مدعی پرداخت بدهی خود به دولت ایران است؟!
سخنی دیگر در هم نوایی با نماینده ای دیگر از تریبون مجلس اسلامی در باره زنجانی مردی که خود را سرباز ولایت مینامد و مدعی است در بحران تحریم بزرگترین خدمت را به ایران کرده.
نماینده مردم بروجن در مجلس نهم با بیان اینکه این آقا همه را به تمسخر گرفته و دارد همه را بازی میدهد، یاد آور شد که باید زودتر این قضیه را به صحن علنی مجلس بیاوریم تا مشخص شود اصل جریان چیست و چهکسانی از این فرد حمایت میکنند.»
آقای نماینده مجلس تجاهل نموده و در پی آن است که بداند " اصل جریان " چیست ؟
اصل جریا ن تحریم هایی است که قرار بود کاغذ پاره ای بیش نباشند . تحریم هایی که گفته میشد آنقدر تحریم کنند تا تحریم دان شا ن پاره شود ...!!
اصل جریان اینست که باید ما به بهانه داشتن انرژی اتمی غارت شویم ولی ترکیه و چین و هند و روسیه به نان و نوایی برسند .
آن هنگام که ما فریاد میزدیم " انرژی اتمی حق ما است " هرگز گمان نمیبردیم که این حق را باید از دست مافیای سرمایه داری و سیاست بازان حرفه ای بگیریم . ما شهید ندادیم که در چنبره فساد بین المللی گرفتار شویم .
اگر به قول وزیر دادگستری تحریم ها عامل فساد گشته چرا نتوانستید جلوی انفجار بمب فساد را در داخل کشور بگیرید و چرا به این فساد دامن زدید ؟
در گوشه ای دیگر از کشور ، یکی از بچه های انقلاب بی طاقت شده و در دیدار با بازنشستگان صنعت نفت فریاد میزند :
«... در حال حاضر " مافیا " در صنعت نفت با قدرت تمام و سازماندهی شده مستقر است و زبان شان هم یک متر و نیم دراز است ... »
زنگنه بی آن که به زمان شکل گیری مافیا اشاره کند ملتمسانه ازبازنشستگان تقاضا میکند که " بیایند و کمک کنند و مدیر تربیت نمایند تا مدیریت صنعت نفت را به نسل بعد تحویل دهند تا هر ایرانی به آن مفتخر باشد ."
زنگنه فراموش کرد یاد آوری کند ، روزی که انقلاب کردند و شرکت ملی نفت ایران را تحویل گرفتند ، آن شرکت یکی از بزرگترین و کار آمد ترین شرکت های نفتی جهان بود . دوستان انقلابی ایشان آنجا را تصرف کردند و همه مدیران این شرکت را بیرون ریختند و بر سر آن نشستند و صنعت نفت کشور را همانند گوشت قربانی به مسلخ بردند و امروز جنازه اش را تحویل ملت ایران میدهند.
در همایش بازنشستگان صنعت نفت فیلمی از تجارب مدیران قبل از انقلاب نشان داده شد که با اشک چشم بازنشستگان استقبال گردید.
معلوم نیست اشک هایی که از چشمان مدیران رانده شده از صنعت نفت سرازیر شده چه دردی را دوا خواهد کرد؟ ونیز چه کسی پاسخ گوی مردمانی است که با هزار میلیارد دلار در آمد نفتی ، سفره شان تهی گشته و به بیماری روانی و افسردگی مبتلا شده اند ؟ آیا به قول سر مقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی باید " از لشگر فقر ترسید ؟ "
آیا میوه های درخت تنومند فساد که فقر و تبعیض و بیکاری و گرانی و اعتیاد و فرو پا شی ارزشها هستند هنوز امنیت کشور را به خطر نینداخته اند . .. ؟ !!
|