دیدار با دکتر محمود سریعالقلم با موضوع «مبانی عملی عقلانیت» عصر چهارشنبه هفتم اسفند ۹۲ با حضور تعداد زیادی از علاقهمندان در کافه کتاب فروشگاه مرکزی شهرکتاب برگزار شد.
سریع القلم در این نشست به مدت یک ساعت موضوع توسعه، عقلانیت و رشد فردی را گشود و مخاطبان نیز پس از پایان سخنرانی، پرسشهایشان را مطرح کردند و سریعالقلم به مدت یک ساعت و نیم، به بحثها و پرسشهای حاضران پاسخ داد.
در ابتدای برنامه، مهندس مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه شهر کتاب در صحبتهایی کوتاه گفت: امیدوارم این توفیق را داشته باشیم تا طبق قول و قراری که با دکتر سریعالقلم گذاشتهایم سالی دوبار در فروشگاه مرکزی شهرکتاب بحثی را با هم پی بگیریم و به مدد پرسش و پاسخ حاضران، جریانی هرچند در حد یک آب باریک خوشگوار از آبشخور فرهنگ و ادب به جامعه ارائه کنیم.
فیروزان همچنین گفت که دکتر سریعالقلم هفته گذشته از پانصد و سی و پنجمین کنفرانس بینالمللیاش برگشت و این موضوع نشاندهنده پویایی و فعالیتهای زیاد این استاد دانشگاه است.
دغدغه هر ایرانی
سخنرانی استاد دانشگاه شهید بهشتی با مقدمهای آغاز شد که در آن به شایستگی ایرانیان برای توسعه، امکانات توسعه و مبانی فردی و جمعی برای زندگی و برنامهریزی عقلانی پرداخته شده بود. او مبحث خود را با طرح مشکل عقلانیت در ایران شروع کرد و گفت: من به واسطه رشته تحصیلیام فرصت داشتهام تا کشورهای زیادی را از نزدیک ببینم و آنها را با هم مقایسه کنم. اینکه ایران جایگاه شایسته خودش را در جهان ندارد، دغدغه هر ایرانی است. اگر در کشور ما امکانات رشد و پیشرفت نبود، شاید لازم نبود که این دغدغه را داشته باشیم.
وی با بیان اینکه هر کس باید از ظرفیت و تواناییاش برای پیشرفت کشور استفاده کند، افزود: سنگاپور کشوری به اندازه تهران است ولی در تمامی شاخصهای توسعه جزو ۱۰ کشور اول دنیاست. این نشاندهنده آن است که حتی اگر کشوری در مساحت سنگاپور اراده پیشرفت داشته باشد، میتواند به آن دست یابد.
در دنیایی زندگی میکنیم که همه کشورها به فکر خودشان هستند
استاد دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که همه کشورها به فکر خودشان هستند. شما ببینید که کشور قطر با جمعیت ۲۵۰ هزار نفری (به اندازه یک محله در تهران) چه امکاناتی برای خودش مهیا کرده است. یا ویتنام تبدیل به جایی شده که کشورهای پیشرفته در حوزه فناوری اطلاعات برای رقابت به قصد حضور در این کشور با هم رقابت میکنند.
او با ذکر مثالی دیگر گفت: در خبرها اعلام شده که شرکتهای بوئینگ و ایرباس قرار است ظرف ۲۰ سال آینده ۳۵ هزار هواپیما تولید کنند. پس این شرکتها نیاز به مواد خام، مهندس و بازار فروش دارند تا جایگاه خودشان را حفظ کنند. ایران از جمله کشورهایی است که بهترین مهندسان و دانشکدههای مهندسی را دارد و چه خوب میشد اگر همه این دانشآموختهها و دانشکدهها میتوانستند بخشی از تولید ناخالص جهانی را در اختیار بگیرند.
نویسنده کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ادامه داد: درحال حاضر مکزیک به شرایطی رسیده که به جایی قابل اعتنا و رشد یافته در دنیا تبدیل شده است. زمانی مکزیکیها برای کاریابی باید به امریکا میرفتند ولی امروز نرخ مهاجرت در این کشور به دلیل توسعهیافتگی داخلی بسیار کاهش یافته است.
وی به موضوع شرکتهای چندملیتی و رشد آسیاییها اشاره کرد و افزود: امروز شرکتهای چندملیتی غربی ۳۰ درصد کاهش یافتهاند. اگر حدود ۲۰ سال پیش، ۳۰ درصد رشد جهانی به امریکا تعلق داشت حالا سهم آنها ۱۴ درصد است و چین از ۱۰ درصد به ۳۴ درصد رسیده است. امروزه دولت امریکا برای تامین بخشی از کسری بودجهاش نیازمند بازار چین است.
یکبار به کره جنوبی سفر کنید
سریعالقلم اضافه کرد: من پیشنهاد میکنم شما یکبار به کره جنوبی سفر کنید تا ببینید در ۲۰ سال گذشته به چه شرایط ممتازی در سطح جهانی و از نظر تولید، خدمات، حقوق شهروندی، نظام حزبی و احترام بینالمللی رسیده و صادرات و واردات سالانه این کشور به ۱. ۱ تریلیون دلار رسیده است. پس اگر کشوری تصمیم به رشد بگیرد، در نظام رقابتی جهانی میتواند سهمی برای خود کسب کند.
سریع القلم که مبنای مثالها و مصداقهای بحث خود را بر کشورهای آسیایی گذاشته بود، تاکید کرد: توصیه میکنم درصدی از وقت خود را در هفته به مطالعه درباره کشورهای آسیایی اختصاص دهید. امروزه فیلیپین، اندونزی، ویتنام و… در حال رشد هستند و اگر ما میخواهیم برای آینده برنامهریزی کنیم، همکاری با کشورهای آسیایی باید سهمی جدی در آن داشته باشد.
مولف کتاب «فرهنگ سیاسی ایران» با بیان اینکه در این دنیای پرتلاطم هیچکس به فکر دیگری نیست و پیشرفت هر کشوری به برنامهریزی خودش بستگی دارد، افزود: در یک تحقیق آمده است که ۹۲ درصد مردم خاورمیانه گفتهاند که توجه مردم ما به این است که دولت یا حکومت چکار میکند، در حالی که مردم اروپا اغلب میگویند ما از دولت جز امنیت عمومی و نظارت بر قوانین چیزی نمیخواهیم.
سریعالقلم گفت: اگر تکتک ما ایرانیان رشد نکنیم، شاید ۲۰ سال دیگر هم شرایطمان بهتر از امروز نباشد. امروز یک تبعه اماراتی یا ترکیهای نسبت به ۱۰ سال پیش خود بسیار فرق کرده است.
۳۰۰ سال پیش نیمی از مردم انگلستان رمان میخواندهاند
او با مهم شمردن رشد فردی در تعیین سرنوشت جوامع گفت: ۵۳ درصد جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند و این نیرو و انرژی عظیم باید برای رشد و ورود به صحنه اجتماعی برای خودش وقت بگذارد. من سالهاست این نکته را مطرح کردهام که یکی از منابع رشد زنان در ایران، استقلال مالی است و به میزانی که آنها استقلال پیدا کنند میتوانند به اندازه تخصصشان رشد کنند. جمع رشد فردی آدمهاست که به جامعه مدنی منتهی میشود. شما در نظر بگیرید که ۳۰۰ سال پیش نیمی از مردم انگلستان رمان میخواندهاند.
این استاد دانشگاه به وجود برخی ناهنجاریها و بداخلاقیهای اجتماعی در ایران اشاره کرد و افزود: چرا در جامعه ما افراد خیلی زود عصبانی میشوند؟ یکی از دوستان روانشناسم به من گفت که دلیل این مساله، عدم تسلط بر خویش است. درواقع ما دقت نمیکنیم که چه میگوییم، چرا میگوییم و در چه شرایطی میگوییم. ما کسانی هستیم که برای خودمان وقت نمیگذاریم. یکی از لایههای قابل توجه در نوشتههای دکتر عبدالحسین زرینکوب این است که بخشی از تاریخ ایران را حسد و کینه رقم زده است. روزی یک اقتصاددان به من گفت که ما در کتاب اول دبستان نباید بنویسیم «بابا نان داد» باید بگوییم که من زحمت کشیدم و نان به دست آوردم. یعنی باید تلاش کنم روی پای خود بایستم و به خودم متکی باشم. همین اتکای به خویش است که آلمان را آلمان و ژاپن را ژاپن کرده است.
آینده خاورمیانهایها در دست بیل گیتسهاست
وی با طرح دو سوال «فکر انسان چطور رشد میکند؟» و «چرا در جامعه ما افراطیگری هست؟» گفت: دلیل افراطیگری این است که این اشخاص فقط در مدار خودشان زندگی میکنند. وارد مدارهای تازه شدن، نیازمند مطالعه و اعتراف به این است که «من نمیدانم». من یکبار به یکی از دوستانم چهار رمان از چارلز دیکنز را معرفی کردم و گفتم اینها را بخوان تا مدار متفاوتی در ذهنت شکل بگیرد و ذهنت با جهانی غیر از خودت هم آشنا شود. او آنها را خواند و من باز کتابهای دیگری به او معرفی کردم. مثلا وقتی سرگذشت نلسون ماندلا را میخوانیم میفهمیم که چقدر برای خودش وقت گذاشت تا توانست روی زندانبانش نیز تاثیر بگذارد. باید روی کتابها و نویسندگان مختلف وقت بگذاریم تا مدارهای تازهای در زندگیمان بگشاییم و در خودمان محصور نمانیم.
سریعالقلم اضافه کرد: همچنین باید تحمل دیدگاههای مخالف و مختلف را در خود ایجاد کنیم و با کسانی هم که متضاد ما هستند معاشرت کنیم. از سوی دیگر، رشد فکری نیاز به هممباحثه دارد؛ کسی که با او بحث و گفتگو کنیم. رسانههای مجازی در این عرصه بسیار تاثیرگذارند و حضور در این فضاها قدرت تحمل را بالا میبرد. ما با اینترنت و فیسبوک و… به هم وصل شدهایم. من در اجلاس داووس گفتم که آینده خاورمیانهایها در دست بیل گیتسهاست.
این نویسنده و محقق به تاریخ ایران اشاره کرد و ادامه داد: ما در طول تاریخمان نظامهای استبدادی داشتهایم و دائم باید و نباید شنیده و منع شدهایم و در چنین موقعیتی، فرد رشد نمیکند. درواقع فرد ایرانی هیچگاه فرصت رشد نیافته ولی دنیای جدید دارد درها را باز میکند.
دو نیمروز را در هفته برای خودتان بگذارید
او به مخاطبان توصیه کرد: دستکم دو نیمروز را در هفته برای خودتان بگذارید تا موسیقی گوش کنید، مطالعه کنید، به جنگل و کوه بروید یا به هر طریق، وقتی را به خودتان اختصاص دهید تا به سمت استقلال فکری حرکت کنید.
وی با اشاره به سی ویژگی انسان عقلانی – که چندی پیش در قالب یادداشتی در سایت تابناک منتشر کرده بود – گفت: اولین ویژگی انسان عقلانی این است که به خودش بگوید من نمیدانم. بگوید نمیدانم و نیاز به کسب اطلاع و دانایی بیشتر دارم. شما دیدید که در هفتههای گذشته یک سیاستمدار ایرانی بابت کاری از مردم عذرخواهی کرد. ظاهرا این اولین بار در تاریخ ایران بود که یک سیاستمدار از مردم عذرخواهی میکرد. این کار خیلی خوبی است که اشتباه خود را بپذیریم. ما باید روی فرهنگ و ذهنیت خودمان کار کنیم تا به سمت عقلانیت پیش برویم.
این استاد دانشگاه در ادامه برشمردن ویژگیهای انسان عقلانی افزود: در مقابل کسی که نمیداند، زیاد خرده نگیرید و سعی کنید روی او تاثیر بگذارید. ما اگر طبع انسان را در نظر بگیریم، توقعاتمان نسبت به دیگری کاهش مییابد و کمتر همدیگر را محکوم میکنیم. بحثی در رشته ما هست که میگوید اگر میخواهید ملتی را خوب بشناسید، اولین روش این است که بدانید روش حل اختلافهایشان چگونه است. ما ایرانیها ظرف پنج ثانیه عصبانی میشویم. آیا این تربیت و آموزش را به خودمان دادهایم که برای مدت طولانی صبور باشیم، واکنش منطقی از خودمان بروز دهیم و آن پنج ثانیه را به پنج سال افزایش دهیم؟ انباشتگی پروندههای قضایی در دادگاههای ما به خاطر این است که در خانواده و جامعه نیاموختهایم چگونه مشکلاتمان را حل کنیم.
وی با انتقاد از برخی رسانهها گفت: الان در بعضی از رسانههای ما طوری بحث میشود که گویی جنگ سرد امریکا و شوروی همچنان برقرار است. یعنی آنها نمیدانند که معادلات و رقابتهای بینالمللی دیگر براساس تانک و تفنگ چیده نمیشود و همه چیز به عرصه اقتصاد کشیده شده است. این قبیل تحلیلها یعنی ذهن ما ۴۵ سال عقب است.
سه ساعت مطالعه در روز غوغایی در شخصیت فرد به وجود میآورد
سریعالقلم با بیان اینکه اگر میخواهیم فکرمان را اصلاح کنیم باید به سراغ مطالعه برویم گفت: سه ساعت مطالعه در روز غوغایی در شخصیت فرد به وجود میآورد. خواندن تاریخ ایران، تاریخ جهان، ادبیات، علوم اجتماعی و… در این راه بسیار اثرگذار است. به نظرم، موضوع کتاب نخواندن ما ایرانیان، توجیه اقتصادی ندارد. یک خانواده چهار نفره معمولا ۶۰ هزار تومان برای پیتزا میپردازند و با این رقم میتوان دستکم سه کتاب خوب خرید.
وی درباره ناهنجاریهای اجتماعی نیز گفت: بسیاری از ناهنجاریهای جامعه ما بهخاطر فقدان آموزش است. من آموزش و تربیت خانوادگی را مهمترین عامل – و بهخصوص مهمتر از تاثیر ساختار سیاسی و رسانهها – میدانم. ما باید یاد بگیریم که به عنوان انسان برای همدیگر ارزش قائل شویم. باید نهضتی برای احترام گذاشتن به یکدیگر ایجاد کنیم تا شاهد رفتارهای ناهنجار و غیرقانونی نباشیم. اگر رئیسجمهور آلمان یا نخستوزیر ژاپن استعفا میکنند به این خاطر است که حیثیت کشور وشان مردم خود را حفظ کنند. دست یافتن بهشان و حقوق فردی، مشروط بر این است که تکتک ما برای خودمان وقت بگذاریم، به ضعفهایمان پی ببریم و خود را تقویت کنیم.
افراطیگری در جامعه از عدم آموزش ریشه میگیرد
دکتر سریعالقلم اضافه کرد: ما به جای گفتار درمانی باید فرهنگ فردیمان را رشد دهیم. عذرخواهی از فرزند کوچکمان به دلیل یک تاخیر چند دقیقهای از صد سخنرانی موثرتر است و بر تربیت او تاثیر میگذارد. سقف تربیت فرهنگ مدنی، ۱۲ سال است؛ یعنی تا آن سن باید به ما یاد بدهند که به حقوق دیگران احترام بگذاریم و در مقابل مردم چه رفتاری داشته باشیم. در مدارس ابتدایی کره جنوبی، در دو سوم زمان کلاسها معلم با بچهها دور یک میز مینشیند و آنها روش بحث و گفتگو و گوش کردن را میآموزند. وقتی این قبیل آموزشها نباشد، میتوانیم بگوییم افراطیگری در جامعه از عدم آموزش ریشه میگیرد که نمیدانیم با تفاوتها و اندیشههای دیگر چطور برخورد کنیم.
وی در تشریح سایر موارد مندرج در یادداشت «سی ویژگی انسان عقلانی» افزود: سعی کنیم تا جایی که میتوانیم از رفتارهای متضاد و هنجارهای متفاوت ناراحت نشویم. زودتر از موعد قضاوت نکنیم، کمتر حرف بزنیم و بیشتر فکر کنیم و بعد حرف بزنیم. توصیه من این است که برای خودتان دفترچهای داشته باشید و خلقیات و عکسالعملهای خود را بنویسید و سعی کنید به خودتان نمره بدهید و ضعفهایتان را بپوشانید. تا زمانی که من ایرانی رشد فردی نکنم، جامعه ما هم رشد نمیکند و نیازمند باقی میماند.
در فرانسه طی ۲۰۰ سال گذشته، ۲۵ هزار نفر برای رشد عقلانیت زحمت کشیدهاند
این استاد دانشگاه در جریان پرسش و پاسخهای نشست گفت: یکی از مشکلات ما این است که بیش از اندازه قضاوت میکنیم و بیش از اینکه بپرسیم قضاوت و جمعبندی میکنیم. من در هفت کشور دیگر درس دادهام. بهجز ایران دانشجویان دائم سوال میکنند و از من مطلب میخواهند. من یکبار در کنفرانسی بین المللی بودم و دیدم که خانم مرکل به یک دانشگاهی گفت که سه سوال دارم، آیا شما میتوانید به آنها جواب بدهید؟ بیل گیتس هم از دیگران سوال میکند. تصور کنید اگر بیل گیتس در ایران بود این کار را میکرد؟ پرسیدن برای بهتر فهمیدن بسیار تعیینکننده است. در ادبیات دینی ما هم آمده است که کسی که بیشتر فکر کند کمتر حرف میزند. شخصیت عقلانی داشتن نتیجه فکر کردن است. شما در کشورهایی که افراد در آنها رشد کردهاند میبینید که صحبتهایشان محدود به چیزی است که در آن تخصص دارند و درباره چیزهای دیگر اعتراف میکنند که چیزی نمیدانند.
وی در پاسخ به سوالی درباره راهحل رشد عقلانیت گفت: ما چون سابقه مدنیت نداشتهایم کارمان سختتر است. اما به هرحال باید از جایی شروع کرد. اگر تاریخ فرانسه را مطالعه کنید میبینید که در ۲۰۰ سال گذشته حدود ۲۵ هزار نفر برای رشد و بسط عقلانیت زحمت کشیدهاند؛ از فیلسوف و جامعهشناس بگیرید تا هنرمند و وکیل و سیاستمدار. بنابراین اگر بخواهیم این مسیر را برویم باید جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهیم. البته کشور ما کشور وقایع است تا کشور فرایندها. یعنی یک اتفاق ممکن است پیامدهای مثبتی به وجود بیاورد.
سریعالقلم افزود: به نظرم نسل جوان ایران که در دهه ۲۰ و ۳۰ خودش است، بسیار متفاوت از سایر نسلهاست. فکر میکنم وقتی آنها فرصت مدیریت پیدا کنند اتفاقات بزرگی در کشور ما میافتد. آمادگی برای بهتر شدن در ایران زیاد است. من در خارج از ایران به دیدن تئاتر رفتهام، وقتی به تماشای تئاتر ایرانیان میروم آنها را بسیار توانمندتر از رقبای خودشان در سایر نقاط دنیا میدانم. دانشجویان امروز ما تحملشان بالاتر است و تعامل فکری راحتتری میتوان با آنها برقرار کرد. مساله ما مساله زمان است. ما اگر دورهای را بگذرانیم که نسلهای جدید در ایران فرصت مدیریت در کشور را پیدا کنند، خیلی سریع اتفاقات بزرگی در ایران میافتد.
او با اشاره به کنجکاوی و تلاش برای بهبود شرایط از سوی نسل امروز گفت: هفته پیش برای معاینه فنی خودروی شخصیام رفته بودم. کسی که در آنجا فرم مرا گرفت، با دیدن نام من گفت که «شما نویسنده مطلب سی ویژگی عقلانیت هستید؟ من آن را در اینترنت خواندهام.» برایم شگفتآور بود کسی که شغلش مکانیکی است اینطور وقت گذاشته و این مطلب را در اینترنت خوانده است. شاید من اشتباه میکنم ولی مشاهدات عمومیام به من میگوید که نسل جدید خیلی متفاوت از نسلهای دیگر است.
در دو نهاد خانواده و مدرسه وقت بیشتری بگذاریم
وی درباره اینکه چطور باید این تغییرات را ایجاد کنیم، گفت: ما نمیتوانیم در انتظار رسانهها بنشینیم تا رفتار و شخصیت عقلانی را در جامعه بسط دهند. ما در دو نهاد خانواده و مدرسه میتوانیم وقت بیشتری بگذاریم. اگر والدین با مدارس فرزندانشان ارتباط برقرار کنند، تاثیر مثبتی میتوان روی فکر و رفتار بچهها گذاشت. خودم در دورهای این کار را کرده و جواب مثبت گرفتهام. ما به صورت عمومی نمیتوانیم انتظار زیادی داشته باشیم چون در گرو مسائل سیاسی و… است که خارج از کنترل من و شمای شهروند است اما در خانواده، مدرسه و حلقههای دوستانهمان میتوانیم وقت بگذاریم و فرزندانمان را منطقی و عقلایی کنیم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: اگر اعتقاد داریم که نیاز به عقلانیت داریم، پارادایم فکری ما، ادبیات و واژگان و نگاه ما به زندگی و جهان باید مثبت باشد. برای تحقق این تغییرات نیاز به زمان داریم و شاید باید منتظر تغییرات نسلی باشیم.
کاش ما دو هزار نفر در ایران داشتیم که…
او در پاسخ به سوالی دیگر درباره تضاد منافع در کشور که مانع رشد عقلانیت میشود گفت: ما این تضاد منافع را چطور میخواهیم حل کنیم؟ در بحث امروزم به این دلیل روی رشد فردی تمرکز کردهام چون معتقدم این مساله به اندازه کافی در حوزه عمومی مطرح نشده است و نهادینه شدن آن در کشور خیلی سخت است. تضادهای مختلف اجازه رشد عقلانیت را در جامعه نمیدهد. اما در هر شرایطی ما باید وظایف خودمان را انجام دهیم. من طی سال ۹۲، ۱۴۸ صحبت در شهرهای ایران داشتم و به هر شهری رفتهام برایم جذاب بوده که افرادی در شهرهای کوچک، آگاه و علاقهمند هستند و میخواهند رشد کنند. کاش ما دو هزار نفر در ایران داشتیم که وقتشان را برای بسط عقلانیت در ایران گذاشته بودند. از آنجا که نمیتوانیم به امید رسانهها بنشینیم، ما شهروندان باید این کار را بکنیم. ما باید شرایط و امکانات خود را درک کنیم و وظیفهمان را انجام دهیم. امیدواریم که دانشگاهیان وارد عرصه عمومی شوند و خودشان را به تدریس و ارائه مقاله و تصحیح اوراق دانشجویان محدود نکنند.
سریعالقلم در پاسخ به انتقاد یکی از حاضران نیز گفت: اگر صحبتهایم انسجام نداشت عذرخواهی میکنم ولی من سعی کردم با توجه به فضای کتابفروشی و مردمی که دوست دارند موضوعی را گوش کنند تا شاید نکات مهمی را برداشت کنند، از بحث طولانی دوری کنم و خیلی نظری صحبت نکنم. هدف من متمرکز شدن روی مساله فرد بود. من فرد را در جامعهمان ضعیف میبینم و کسانی را میبینم که زندگیشان طوری شکل گرفته که فرصت پرداختن به خودشان را نیافتهاند؛ در حالی که در کشورهای دیگر مردم وقت بیشتری برای خودشان میگذارند. مثلا در مالزی مردم خیلی کتابخوان شدهاند و طالب رشد و زندگی بهتری هستند. ما در فرهنگ عمومیمان علاقه داریم که هرشب دور هم جمع شویم. دورهم جمع شدن خوب است ولی اگر این اتفاق هرشب بیفتد زیاد خوب نیست.
او ادامه داد: اقتصاد ما در سی سال گذشته، به خوبی مورد مناظره و نقد قرار گرفته است؛ هم در دانشگاهها و مجلات هم در موسسات تحقیقاتی و حتی در تلویزیون. در موضوع فرهنگ نیز به اندازهای نقد و بحث داشتهایم. اما اگر بخواهیم درباره وضعی که در صحنه بینالمللی برای ما ایجاد شده صحبت کنیم، میگویم یک دلیلش این است که ما هیچ وقت سیاست خارجی خود را نقد نکردهایم و همیشه گفتهاند کسی وارد این بحث نشود – یعنی فکر جدیدی وارد این بحث نشود. بگذارید کاربردیتر صحبت کنم. اگر پدر و مادری ببینند که دوستان پسر جوانش به او زنگ زدهاند و گفتهاند برویم استخر و پسر گفته که نمیآیم، آن پدر و مادر میدانند که او چون شنا بلد نیست با آنها نمیرود. اما آیا اگر والدین در شش سالگی به فرزندانشان شنا یاد بدهند، مساله حل شده نیست. درواقع با فکرمان میتوانیم خیلی از کارها را به نحو احسن انجام دهیم. مثلا اینکه بفهمم بهترین زمان کتاب خواندن چه زمانی است یا اینکه اگر بخواهم به شهرکتاب بیایم از کدام مسیر بیایم که سر موقع برسم. من این کار را کاربردی، عقلانی و ساختاری میدانم. انسان در سنین مختلف به مراقبتهای پزشکی نیاز دارد. اگر جوانی ۲۰ ساله روزی چهار تا بستنی بخورد مهم نیست ولی یک آدم ۶۰ ساله نمیتواند اینقدر بستنی بخورد و کارش غیرعقلانی خواهد بود.
حداقل نرخ رشد اقتصادی برای زندگی معقول در یک کشور باید سه درصد باشد
این نوینسده و پژوهشگر اضافه کرد: در منطقه خلیج فارس ۴۰۰ میلیارد دلار درآمد حاصل از نفت کشورهای عربی است. اگر روابط خوبی با کشورهای عرب داشتیم، امروز شش میلیون هندی در کشورهای همسایه ما کار نمیکردند. چرا ایرانی نتواند در آنجا کار کند و پول به ایران بیاورد. تمام پروژههای عمرانی عربستان، کویت، قطر، بحرین و عمان در دست هندیهاست؛ چرا نباید در دست ایرانیها باشد؟ اگر در سیاست خارجی عقلانی رفتار میکردیم میتوانستیم بهترین روابط را با کشورهای عربی داشته باشیم و اصلا کار به جایی میرسید که ویزای ایرانیها را بردارند تا شهروند ما به راحتی به آنجا برود و بتواند کار کند. این یک سیاست عقلانی میخواهد.
وی افزود: عقلانیت یک جنبه تئوریک و فلسفی دارد اما من از منظر توسعهیافتگی به آن میپردازم. یک کشور چه کارهایی را باید انجام دهد تا شهروندانی داشته باشد که به بهترین نحو زندگی کنند. امروز در دنیا تثبیت شده که اگر کشوری میخواهد مردمش معقول زندگی کنند حداقل نرخ رشد اقتصادیاش باید سه درصد باشد. ترکیه در یک دهه گذشته حداقل هشت درصد بوده و ما منفی پنج بودهایم. چرا ما میلیاردها دلار درآمد نفتیمان را به کالای مصرفی تبدیل کردهایم نه به اتوبانها و هواپیماهای بهتر؟ پس یک جای تصمیمگیریهای ما ایراد دارد. اینجاست که مشورت، برنامهریزی و تصمیمات منطقی، نامش میشود عقلانیت.
دنیا عدالت را چطور معنی کرده است
دکتر سریعالقلم افزود: الان تلقیای که جهان از ما دارد، تلقی شایستهای نیست. در دوره نوجوانی به یاد دارم که همهجا میگفتند ایرانیان مودبترین مردم دنیا هستند. امروز چرا تلقی دیگری از ما وجود دارد؟ چون منطقی و عقلانی عمل نکردهایم. ما در کشورمان دائم بحثهای ذهنی میکنیم. در تلویزیون بارها با زیباترین الفاظ درباره عدالت صحبت شده است. اما دنیا عدالت را چطور معنی کرده است. دنیا گفته که اگر حداقل درآمد سرانهتان ۹۰۰۰ دلار باشد، در کشور شما عدالت وجود دارد و دیگر نیازی نیست برای مردم از عدالت صحبت کنید. ما سمینار درباره فساد برگزار میکنیم و همه از مبارزه با فساد تعریف میکنند و از تعالیم یاد میکنند و مقاله ارائه میشود و بعد همه هم جایزه میگیرند و کیف میگیرند و میروند خانه. دنیا گفته نیازی به همایش و مقاله نیست. تنها راهش این است که قدرت سیاسی را از اقتصادی جدا کنید؛ یعنی کسی که تصمیم سیاسی میگیرد نباید پول دستش باشد. دیگر نیازی به برگزاری کنفرانس در جای جای ایران نیست.
استاد دانشگاه شهید بهشتی اضافه کرد: اگر کشوری میخواهد از لحاظ اقتصادی رشد کند، راهش این است که در منطقه با کشورهای دیگر قفل شود. یعنی اقتصاد ایران به اقتصاد کشورهای عرب، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان و ترکیه قفل شود. همچنین باید مشکلات غیراقتصادی را با همسایگان رفع کنیم. چنانچه مشکل مرزی، آبی، سیاسی و امنیتی داریم با آنها حل کنیم تا روابط روی اقتصاد متمرکز شود. من به این راهها میگویم عقلانیت. بنابراین نیاز داریم تا انتقالی در نظام فکریمان از مباحث ذهنی به مسائل کاربردی و عینی صورت دهیم. در مدیریت کشور باید به طرف ساختارها حرکت کنیم.
وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه مقصران عدم شکلگیری عقلانیت چه حوزههایی هستند گفت: اگر بخواهم نمره بدهیم، تاثیر مسائل سیاسی را عدد ۲۰، عوامل اقتصادی را عدد ۲۰ و عوامل تاریخی را عدد ۱۰ میدانم. نمیتوانیم بگوییم به خاطر ویژگیهای تاریخیمان نمیتوانیم تغییر ایجاد کنیم. اگر علت وضع موجود را بخواهیم بدانیم، میتوانیم عامل تاریخی را نام ببریم. من بیشتر تربیت و آموزش را موثر میدانم؛ البته با این پیشفرض که قبول کنیم میخواهیم فرهنگ عقلانیت داشته باشیم، چون ممکن است بخشهایی از جامعه بگویند ما آن را نمیخواهیم و نامهای دیگری بر آن بگذارند.
سریعالقلم در ادامه گفت: کتابی از عباس میلانی در دهه ۵۰ نوشته شده به نام “تجدد و تجددستیزی” که هنوز بعد از ۴۰ سال کتاب معتبری است. دکتر میلانی میگوید که بخشهایی از جامعه ما علاقهمند به تغییر نیست و میخواهد وضع موجودش را حفظ کند. در حالی که در ترکیه تمام اقشار جامعه – دقیقا تمام اقشار – به دنبال این هستند که ترکیه از لحاظ اقتصادی پیشرفت کند و راه پیشرفت کشورشان را تعامل بینالمللی میدانند. ما میدانیم که بخشهایی از جامعه نمیخواهد بینالمللی باشد. بنابراین برای تعمیم عقلانیت در جامعه اجماع نظر نداریم و تنها برشهایی از جامعه به دنبال عقلانیت هستند. من بازهم تاکید میکنم که مهمترین عامل در رشد عقلانیت جامعه، آموزش و تربیت است.
چه سروقت در جلسه حاضر شویم و چه دیر بیاییم، آخر میرویم زیر خاک!
وی اضافه کرد: مسئولان ما مدام در رسانهها هستند و از عدالت و اخلاق و کارهای خوب صحبت میکنند. شما نگاه کنید که در کشورهای دنیا مسئولان دولتی چقدر در رسانهها حضور دارند؟ در فنلاند چهره چند وزیر را در تلویزیون میبینید؟ همه دارند کار میکنند و اصلا در رسانهها نیستند. باید سبک گفتاردرمانی عوض کنیم و هر وقت ضرورت داشت، مسئولان را در رسانهها ببینیم.
وی با ذکر مثالهای متعدد از رفتارهای ناهنجار عمومی گفت: من بارها به کسانی که مسئولیت سیاسی دارند، گفتهام که شما میتوانید از مردم بخواهید نظم عمومی را رعایت کنند و آنها گفتهاند که این موضوعات چیز مهمی نیست. یکبار در جلسهای که ۹ صبح شروع شده بود، به آقایی که ساعت ۱۰٫۴۵رسید گفتم که یک ساعت و ۴۵ دقیقه دیر آمدید و این خوب نیست. او جواب فوقالعادهای به من داد و گفت: شما چرا اینقدر به نظم و وقت اهمیت میدهید؟ مگر غیر این است که همه ما را آخرسر توی قبر میگذارند؟ منظور او این بود که چه سروقت در جلسه حاضر شویم و چه دیر بیاییم، آخر میرویم زیر خاک! این جهانبینی در بخشی از جامعه ما هست. نمیتوانیم بگوییم به سراغ موسیقی و کتاب و نقاشی و ادبیات نرویم، چون آخرسر میمیریم و فایدهای ندارد. همچنین اگر میخواهیم پیشرفت کنیم نمیتوانیم بگوییم با نظم، علم، تکنولوژی و نرخ رشد اقتصادی سروکار نداریم.
خواستگاه: www.bookcitycentral.com |