نقش بازيگران جهانی و منطقه ای در اين بحران
جمال حسن زاده
23 امرداد 1393

چرا محور مشترك مجموعه بازيگران اين بحران: عدم موافقت با آتش بس است؟!
مجموعه بحران ها و رويدادهای سياسي بعد از جنگ جهاني اول و دوم قرن 20م و سال هاي نخستين سده 21م و پيامدهايش را مي توان نقطه عطف و مركز ثقل مناسبات حاكم بر روابط بين ملل و جامعه جهاني حال و آينده ناميد. بحران هايي مانند: بيدار كردن غول خفته بنيادگرايي اسلامي در كشورهاي مسلمان نشين و به راه انداختن جنگ هاي مذهبي و فرقه اي در ميان امت اسلامي كه بعضا هم ميهن نيز مي باشند و ربيع العربي (در اين اواخر) و ديگر بحران هاي طراحي شده براي آسياي ميانه و به ويژه خاورميانه از جمله: بحران هاي افغانستان، عراق، ليبي، تونس، سوريه، مساله هسته اي جمهوري اسلامي، مصر (كه به دلايلي از فاز بحران خارج كردند)، شمال شرق افريقا،اكراين (كانون بحران در اروپا) و... كه در ظاهر جدا از هم ولي در باطن زنجيروار به هم متصل مي باشند و مي توان با واكاوي جداگانه هر كدام ازين بحران ها و در كنار هم قرار دادن بررسي ها به مخرج مشترك حاكم بر آن ها كه اعمال سياست هاي جهاني است رسيد. يكي از اين بحران هاي كلان كه مي توان از آن به عنوان "بحران مادر" نام برد بحران فلسطين و اسرائيل است. پس از جنگ جهاني دوم كه سردمداران سرمايه داران جهاني شالوده سياست هاي نوين جهاني را پي ريزي مي كردند نياز به وجود يك كانون بحران كلان و دايمي در منطقه ژئوپلتيك خاورميانه را براي پيشبرد اهدافشان صلاح دانستند. و بر پايه همين مشي سياسي بود كه با آماده كردن زمينه ها از قبل دولت اسرائيل را كه معجوني از باورهاي قوم يهود و اليگارشي صهيونيسم بود به وجود آورده و رسميت بخشيدند و كانون بحران شكل گرفت و اندك اندك پاي بازيگران و بازيچه گران و ماجراجويان حكام منطقه اي نيز به اين معركه كشانده شد. در سال هاي گذشته پژوهندگان و كنشگران سياسي كه با ديدگاه مستقل اين بحران را ارزيابي كرده اند مي توانند كم و بيش به اين نتيجه برسند عليرغم وجود راه حل مسالمت آميز براي اين مساله توسط هدايت گرانش، ولي اراده حاكم و مشي سياسي جهاني نانوشته بازيگران اين بحران خاورميانه مبني بر عدم سازش و راهكارعقلايي براي رسيدن به تفاهم و صلح پايدار است.

 

در بررسي روند اين بحران مي توان به سه عامل موثر در سطح تحليل بحران ها را در نظر داشت:
1- بحران هاي سيستمي جهاني
2- بحران هاي سيستمي منطقه اي
3- بحرانهاي ملي و داخلي.
دو عامل نخست نقش پر رنگ تري در بحران غزه (از بحران اسراييل و فلسطين مي توان با عنوان بحران غزه نيز نام برد زيرا قلب بحران اسراييل و فلطين است) دارند، هر چند عامل سوم يعني داخلي بودن آن نيز با تشكيل دولت كودتايي غزستان در نوار غزه و اعلام حضور و جدا شدنش از دولت تشكيلات خود گردان بر پيچيدگي هاي اين بحران افزوده است. وجود بحران درسيستم جهاني و به تبع آن در سيستم منطقه اي كه در حال هدايت و تداوم رفت و برگشتي اند، يعني بحران از راس هرم به قاعده هرم و از قاعده هرم به راس هرم در جريان است و دليل آن "تعارضات" حاكم بر مجموعه سيستم جهاني و همچنين سيستم منطقه ايست.

 

وجود همين تعارضات در آن سطوح منجر به اين شده است كه اين بحران قديمي منطقه اي و جهاني پس از مرحله "شروع" خود كه مدت مديدي از آغازش گذشته به صورت تناوبي و سينوسي وارد فاز "تشديد" خود شود و در اين فاز بنا به همان سياست و مشي جهاني و بازيگران منطقه اي هر از چند گاهي بر طبل تشديد آن در دو سطح "عمودي" توسط سيستم جهاني و سطح"افقي" توسط بازيگران منطقه اي كوبيده و منجر به جنگ شود.
به عكس تمامي بحران ها كه سه مرحله : شروع، تشديد، پايان دارند و اين بحران در مرحله تشديد خود قفل شده و پايان بحران در آن تعبيه نشده است. مي توان دلايل و ويژگي هايي را كه سبب تداوم و تشديد اين بحران شده است را چنين ارزيابی کرد:
1- اين بحران مانند ديگر بحران هاي منطفه اي كه در بالا اشاره كردم در بعد سيستم جهاني در خارج از بخش مسلط سيستم از لحاظ جغرافياي مستقر مركز سيستم (دولت هاي اصلي درگير در بعد جهاني) رخ داده يا بهتر بگويم طراحي شده و قدرت هاي برتر براي حفظ اهداف و منافع جهاني خود علاقه اي به پايان آن ندارند.
2- موضوع وعلت شكل گيري اين بحران از قدمت زيادي برخوردار است.
3- واحدهاي (دولت و شبه دولت ها) درگير در سطح افقي از بعد جغرافيايي در كنار يكديگر هستند.
4- بازيگران متعدد با اهداف خاص خود در اين بحران درگيرند.

 

مجموع اين دلايل به تشديد اين بحران همراه با خشونت منجر شده است. با توجه به اينكه دولت هاي درگير فلسطين و اسرائيل هر كدام از حمايت هاي ويژه قدرت هاي عمده سيستم جهاني و منطقه اي برخوردارند سبب شده كه به فراخور منافع متضاد اين واحدها بحران تداوم يابد. با مطالب گفته شده و توجه به اوضاع فعلي منطقه و جهان مي توان دريافت كه چرا اسرائيل و حماس و ديگربازيگران دخيل در اين بحران ظاهرا مخالف آتش بس هستند! از لحاظ منافع سياسي طرف هاي درگير در اين بحران به دنبال حداكثر سود و حداقل ضرر هستند. تعارضات و تضاد منافع حاكم در اين بحران همچنين عدم مسئوليت پذيري و خلا مديريت دولت هاي جهاني و منطقه اي (كه شايد هم خود نوعي اعمال مديرت است) در قبال اين بحران باعث شده است اسراييل و حماسي ها نيز احساس مسئوليت ننمايند. اين در حاليست كه با وقوف اسراييل به مسايل فعلي منطقه و جهان، ازين خلا مديريتي و خاطر جمع بودن از عدم مداخله نظامي و لژستيكي دوستان حماس به ويژه جمهوري اسلامي به يكه تازي در اين جنگ يك طرفه دست بزند تا منافع وجودي و حياتش را تثبيت بخشد. با كمي ريزبين شدن درباره مطلب گفته شده در سطر بالا مي توان نقش هاي دولت هاي درگير را بيشترنمايان ساخت و دليل روي آوردن اسرائيل به خشونت بيشتر در اين جنگ را فهميد زيرا اسرائيل با توجه به توان نظامي و حمايت هاي لابي جهاني و مطابق مشي سياسي نظاميش از آغاز بهترين دفاع را حمله مي داند و در خلا به وجود آمده كه در زير به آن ها اشاره خواهد شد به دنبال "حداكثر سود" مي باشد. به عنوان مثال دولت حماس از جمهوري اسلامي و حزب ا... لبنان (كه بازوي اجرايي جمهوري اسلامي در اين بحران بوده و گوش به فرمان جمهوري اسلامي است) شاكيست كه چرا در جنگ فعلي تنهايش گذاشته و فقط از دور برايش شعار مي دهند! ازسوي ديگرجمهوري اسلامي نيز متقابلا از حماس بر سر مساله سوريه و عدم حمايت حماس از سوريه به دليل تضاد ايدولوژيكي با بشار اسد دلخور است و به شعاردادن براي حماس و مانور جنگ رواني عليه اسرائيل بسنده كرده است و از ورود به فاز عملياتي در اين جنگ اجتناب نموده است، گرچه اخيرا آيت ا... خامنه اي در نماز عيد فطر در راستاي حمايت توده پسند خواستار تسليح كامل نوار غزه شد و فرمانده سپاه قدس نيز طي نامه اي خواستار ايستادگي و مقاومت براي برادران حماسي شده و اذعان كرده به هر نحو ممكن سنگر مقاومت را تنها نخواهيم گذاشت! هم ميهنان توجه داشته باشند اين حمايت هاي زباني در حالي مي شود كه تيم ديپلماسي دولت مجريه جمهوري اسلامي چنان كه از شواهد برمي آيد در راند آخر رينگ مذاكرات جامعه به محوريت حل مساله هسته ايش با 5+1 است و به نقطه برگشت ناپذير نزديك شده است. اگر بخواهد وارد فاز عملي در اين بحران شود با توجه به تمديد مذاكرات به 4 ماه آينده (شايد آخرين دور تمديد باشد) نه تنها امتيازي به دست نياورد بلكه رشته هاي تيم ديپلماسيش در اين 10 ماه نيز پنبه شود و موضعش در مذاكرات آينده ضعيف تر از وضع كنوني گردد. گرچه عده اي از جناح هاي حكومت نيز آرزوي شكست مذاكرات را داشته و حتي بحران فعلي غزه را نيز محل تسويه حساب هاي ميان جناحي قرار داده اند و از آن براي زدن يكديگر و انتقام از شعار ملي "نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران" استفاده مي كنند. شعاري كه با شعور نهاده در آن به زبان ساده مشي سياست خارجه مستقل ملي را به حكومت ديكته مي كند و يك الويت اول و آخر دارد و آن "ايران" است ولي پس از 4 سال از سردادن اين شعار شاهديم در نماز جمعه گذشته آقاي احمد خاتمي با برافروختگي فرياد سر مي دهد: هم غزه، هم لبنان،جانم فداي اسلام!

 

از ديگر حاميان حماس دول همسو تركيه و قطر هستند كه داراي ريشه مشترك اخوان المسلميني و ارتباطات معنوي و مادي با حماسند و فرقشان با جمهوري اسلامي در تضاد ايدئولوژيكي و توان نظامي - عملياتي است. در صف ديگر حاميان حماس دول همسو امارات و عربستان هستند كه كاملا با اخوان المسلميني ها در تضاد و تنش هستند، نمونه تضاد وتنششان در دولت اخواني قبلي مصر يعني دولت محمد مرسي است كه براي ساقط كردنش همه كار كردند. حال اين سه ضلع متضاد ايران +حزب ا... – قطر+ تركيه – عربستان + امارات تشكيل مثلث حاميان حماس را مي دهند و مي توان دريافت كه چرا اسرائيل از اين خلا استفاده كرده فرصت را غنيمت شمرده و به بهانه انهدام كامل تونل هاي زير زميني غزه به دنبال منافعش است. گو اينكه اين تونل هاي مجهز يك شبه با حفر و خاكبرداري در آن سطح و صرف ميليون ها تن سيمان در كنار چشمان موصاد به وجود آمده اند و از آن خبر نداشته اند! حتي پيگيري هاي امريكا براي 72 ساعت آتش بس نيز به 4 ساعت نمي كشد و اسراييل اهميتي به اين خواسته ها تا رسيدن به حداكثر سود از اين قائله تن در نميدهد. خواه ناخواه هر دو طرف مجبور به قبول آتش بس خواهند شد بايد به انتظار رويدادهاي روزهاي آينده بود تا بتوان آثار و زواياي سياسي جنگ فعلي را در ابعاد منطقه اي و جهاني نمايان ساخت.


پاينده ايران

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
من یه سوال راجع به کردهای ایزدی دارم خواهشمیکنم مسیولین این سایت به حرف من توجه کنند چرا وقتی هموطنان کرد ایزدی ما در عراق دچارمشکل می شوند چرا حکومت ایران و مردمش به داداونها نمی رسند چرا باید بزاریم که حکومتهای غربی به اونا کمک کنند ،مگه ما نمیدنیم که اونجا به دنبال تجزیه ایران هستند پس چرا ما نباید تو این فرصتی که بهمون دست داده بریم و آبی بریزیم برآتش تجزیه طلبی و با کمک رسانی و اسکان دادن اونا و سایرهموطنان کردعراقی در وطن مادری یعنی ایران ازاین فرصت برای کمک به یکپارپگی وشایدبرگشتن دوباره سرزمین های جداشده از امپراتوری ایران به قطعه اصلی ...خواهشمیکنم به حرف من توجه کنید ،همه ما می دونیم که غرب به دنبال چیه ،پس چرا نباید هوشیار باشیم .
رضا
با سپاس از سرور جمال بخاطر نوشتار جامع و مناسبتان. دوست گرامی جناب رضا؛ در مساله کردها بطور مشخص جناب بارزانی از روحانی بخاطر کمکهای همه جانبه ایران رسما سپاسگزاری کرد. ضمن اینکه فکر نمیکنم که گوش تجزیه طلبها به این مسائل بدهکار باشه. پاینده ایران
علی موسوی
جناب موسوی منظور من اینه که چراحساسیتی که مردم ایران نسبت به کشتار فلسطینیان به دست اسراییل نشون میدن نسبت به مردم کرد و ایزدیها نشون نمی دن،و همچنین غربیها خیلی هماهنگ و هدفمند به هر خبری واکنش نشون داده و اون را درجهت منافع بلندمدت و یا کوتاه مدت خود مورد بهره برداری قرار می دهند در مورد مسئله حمله گروه تروریستی داعش هم همینه ،ولی اون انسجامی رو که باید رسانه های مستقل و مهین دوست ایران چه در خارج و چه در داخل ،باید از خود نشون بدن رو نمیدن ،بهرحال امیدوارم همه ما یک روزی بفهمیم که ارزش یک سیستم و یک وطن داشتن یعنی چه.با تشکر
رضا
جناب موسوی اینجورخدمتتون عرض کنم در نقشه ای که در سال 2005 از نقشه خاورمیانه جدید منتشرشد همه کشورهای خاورمیانه وحتی ایران تجزیه شده و به کشورهای کوچکترتقسیم می شدند،وبعد ازاون با شدت بیشتری شروع به حمله به هویت ملی ایران کردند ،اما با مقاومت ایرانیان درسراسردنیا و باتوجه به اینکه هویت ملی درایران بسیارقوی وحتی ماندگارترازغرب بودو همچنین تجربه و تمدن درخشان پیش ازاسلام ایرنیان که حتی حکومت مذهبی و فرقه گرا با تمام قوا نتوانست آن را محوکندو حتی جنبش ناسیونالیسم ایران قوی ترشد ،ناامید شدند از تجزیه ایران ،بااین اوصاف نقشه جدیدی که منتشرشد ایران جزوش نبود ،فعلا اونا ایران رو رها کرده و به دنبال بقیه خاورمیانه هستند،قصه داعش هم همینه داعش به نظرمن یک بازیی که برطبق تئوری بازیها بوجود آوردنش تا بتونن نقشه های خودشون رو عملی کنند مثلا درعراق وقتی داعش به سمت عربها میره کاری نمکنند ولی به نظرمن توسط عوامل خودشون(همونطورکه می دونیم به راحتی میشه تحط لوای پیشوای مذهبی وارد این جورجماعتهای متعصب شد )درداعش دستورحمله به کردها رو صادرمی کنه که تحط عنوان حمایت از کردها بهانه ای بشه برای صادرات اسلحه به اونها و اینکه حالا می بینیم ارتش کردستان 200 هزارنفره و ارتش عراق 250 هزارپس قبلا فقط می تونست پشتیبانی معنوی کنن حالا می تونه پشتیبانی نظامی کنن که در نتیجه به راحتی یک کردستان نظامی مستقل و آماده استقلال وجود داره !! بعداز اینکه نقشه خاورمیانه تغییرپیدا کرد یعنی عربستان کویت و....اونوقت میان سراغ ایران ،همین الان هم می بیند مثلا درصدای آلمان خیلی زیاد به مسئله کردستان ایران پرداخته می شه وبا توجه به مراوده بسیار وحشتناک و نزدیکی که کردهای ایران با کردستان عراق دارند پتانسیل تشکیل کشور مستقل کردستان رو درخودشون و درایران می بینند !! جناب موسوی نیولیبرالا بورس بازن تغییرات رو در بورس اگه در یک ساعت ببینیدزمین تا آسمان با تغییرات در 1ماهه فرق می کنه به راحتی برای آدمایی که سطحین میشه برنامه چید که نتونن مسیرتغییریک حرکت بلند مدت رو ببینند !!من دارم با نگاه به همه رسانه ها و عملکردشون دردنیا به خصوص خاورمیانه همه نقشه های شومشون رومی بینیم !! حتی به گفته یکی از بستگان من یک مرکزهم در آلمان ایجاد کردند که همه خبرهای پخش شده رو مدیریت می کنه ،باید باورکنیم وقتی برای ورزش خوشون برنامه بلند مدت می چینن آیا برای سیاست این کار رو نمی کنن!!! تنها راه غلبه براین نقشه شومشون هم مطالعه تاریخ و سطحی نبودنه که می بینید که با تمام ابزارهای خودشون مثل تلوزیون من وتو وهمچنین خبرکزاریهاشون و هالیوود سعی دارن مردم ایران را سطحی و بی اطلاع از تاریخ نگه دارن .... واماو گردون نگردد مگر بربهی ،به ما بازگردد کلامهی امیدوارم با تشکیل دوباره امپراتوری ایران و تشکیل یک اتحادیه مثل اتحادیه اروپا با مردم سختی کشیده خاورمیانه، مجددا این منطقه رنگ آرامش رو ببینه !
رضا
    
 
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403