تاریخ نگاری ایران در بند هیجانا ت، منفعت طلبی و خودمحوری
مصطفی لطفی کیان
27 امرداد 1393

بعد از غائله ای که با نام مصدق در ایران برپا کردند امروز با انتشار اسناد جدید و بازخوانی اسناد پیشین و بعد از روشن شدن زوایای تاریک عملکرد مصدق، مطمئنن استفاده از نام مصدق کارایی سابق را برای روشنفکرنمایان دیروز و امروز نخواهد داشت. به همین دلیل این روشنفکران خودمحور برای اینکه همچنان راه براندازان پنجاه و هفتی را ادامه دهند به سراغ دیگر نخست وزیران دوران پهلوی رفته اند تا باز هم طبق روال شصت ساله همه خوبی ها را از جانب نفرات دوم و سوم مملکت و همه بدی ها را از جانب نفر اول مملکت اعلام کنند. احمد قوام و شاپور بختیار که آن ها نیز چون محمد مصدق نخست وزیران نظام پادشاهی ایران بودند. صحبت از قوام بعد از شش دهه از سوی وارونه سازان فکری جامعه ایران می تواند امیدی به وجود آورد که شاید برخی از این صاحبان مدارک دانشگاهی می خواهند گامی فراتر از چارچوب هایی که برایشان ترسیم شده برداند ولی روی آوردن به بختیار یعنی دوباره به ابتدای خط برگشتن.

 

همزمان با اروپای غربی که تاریخ نگاری خود را از بند متافیزیک رها کرده و هر روز پیوند بیشتری با علوم انسانی همجوار چون اقتصاد و به خصوص جغرافیا برقرار می کند، در ایران روشنفکران برانداز و انقلاب باوران کنونی به بررسی تاریخی نظام ها یا دوره های تاریخی با انگشت گذاشتن بر روی یک فرد و قضاوت آن هم از روی احوالات شخصی و زندگی خصوصی با رویکرد احساسی یا شاعرانه می پردازند که سرمنشأ تحریف و دروغ پردازی است. شوربختانه بسیاری از کسانی که طی این چند دهه از این روش برای به اصطلاح نوشتن تاریخ و عرصه آن به بازار مکاره پوپولیسم و آنارشیسم استفاده کرده اند نه تحصیل و نه حتا تجربه ای در زمینه دانش تاریخ نداشته اند و از آنجا که تاریخ را عرصه ای از بحث و جدل می دانند که می توان نظرات شخصی را در آن به هم دوخت و با ارائه چند نمونه دلخواه و کمی حرافی، حرف خود را به کرسی نشاند وارد این عرصه می شوند. هر کدام از این گونه افراد چنانچه شخصی وارد حریم شغلی و تخصصی خودشان شود فورن از او مدرک و سابقه می خواهند ولی به خودشان اجازه می دهند بدون ارزیابی شدن و ارائه مدرک و سند هر چه می خواهند بنویسند و بگویند. در این هزاره سوم میلادی که همه علوم روز به روز تخصصی تر می شوند و بیمار حتا برای یک بیماری ساده و فصلی نیز به دنبال بهترین و مجرب ترین پزشک با کارنامه روشن می گردد سپردن امور پژوهشی تاریخی مملکت به کسانی که با پیش زمینه های منفعت طلبانه شخصی یا فرقه ای از هر دری وارد عرصه تاریخ نگاری می شوند نادرست و بنا بر تجربه تاریخی سال 57 زیانبار است.

 

برای خروج از وضعیت انقلابی و قهقرایی و قدم گذاشتن در راه توسعه تنها داشتن تکنولوژی و مظاهر مدرنیته شرط اصلی نیست. ملت هایی که امروز صاحب کشورهای جهان اول هستند پیش از توسعه اقتصادی و صنعتی با پروتستانیسم و اومانیسم شفافیت و انسانیت را در سرزمین هایشان نهادینه کردند و سپس وارد مسیر تجدد شدند. بزک کردن عقاید کسانی که به عنوان روشنفکر دینی و شبه دینی و لنینی وضعیت امروز را به ملت ما تحمیل کرده اند و بازتزریق آن به جامعه به خصوص نسل جوان و نوجوان نتیجه ای بهتر از آنچه تا کنون به دست ملت ایران داده نمی دهد. برای بازگرداندن ملت ایران به روال زندگی باید همه حوزه های علمی و عملی کشور را از احساسات و هیجانات، منفعت طلبی ها و خود محوری ها پاک کرد و زمینه را برای شفافیت امور و شکوفایی انسان ایرانی در راه خدمت به کشور و تعالی آن فراهم نمود.

پاینده ایران

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
بسیار بجا و درست نگاشته اید . شوربختانه تا این روشنفکران چپ و دینی و ... هستند حوزه نقد و تاریخ نگاری در کشور ما روی دادگری و توازن را نخواهد دید .
علی موسوی
ممنونم سرور موسوی عزیز. بله شوربختانه تاریخ نگاری مانند دیگر رشته های علوم انسانی جولانگاه حوزه و توده و این جناح و آن جناح شده و مهمترین کارایی های خود همچون شفاف سازی و زمینه سازی برای برنامه ریزی های کلان ملی از دست داده است.
مصطفی لطفی کیان
هرچند مدیریت نوین و یا اقتضایی در دهه هشتاد مطرح شدولی به نظرمن ایالات متحده و غرب از همون دهه 50 این سیستم مدیرتی رودر سیاست پیاده کردن که همه یا هیچ نباشن واینکه بعضی از اوقات باید ازحق یا نظری صرفه نظرکرد با وضعیت بدتری پیش نیاد. به نظر من یکی از محدود کسانی درایرن که این دید بسیار ارزشمند ودوراندیشی ژرف رو داشت دکتر مصدق بود ،اون با اینکه خودش رو نخست وزیرقانونی می دونست ولی حاضرنشد به هرقیمتی حکومت رو بدست بیاره ،این نظرمن به این دلیل که شاید همه ما در تاریخ خوندیم که دکترمصدق بعضی ازنزدیکان شاه رو در روزهای کودتا برسرکارنهاد ویا حتی از مردم خواست که به خیابانها نریزند به نظرمن دکتر می دونست که اگه بخواد به هرقیمتی جلوی اقدامات طرفداران حکومت شاه فقید رو بگیره ،می تونه منجر به اتفاقات وحشتناک و به حکومت رسیدن یا بسیارقوی شدن توده ای ها ومذهبیون افراطی بشه که یقینا اگه اونا به جا شاه به حکومت می رسیدن صدها برابرشاه فقید مرتکب خشونت می شدند ،بنابراین با اینکه مصدق تا آخرین لحظه مرگش برحق خودش پافشاری می کرد ولی به راستی نشون داد که حاضرنیست برای رسیدن به حقش شرایط رو به هرسمتی ببره و از هرطرفدارعقیده های ارتجاعی و ضد ملی برای پاسداری ازحق و مبارزه با رقیب قانون شکن ولی حداقل ایراندوست ،استفاده کنه . تاییدحرف من در انقلاب 57 رخ داد که دیدیم بعضی از چهره های ملی چگونه از حرکت دوراندیشینانه دکتر پند نگرفتند با هر عقیده و مرامی درجهت سرنگونی شاه فقید (شبهه خودکامه ولی ایران دوست )همکاری نمودند که البته خود آنها اولین قربانیان عملشان بودند!!!
رضا
کودتای ۲۸ مرداد؟؟؟ وقتی‌ مصدق در ۲۵ مرداد از پست نخست وزیری کنار گذشته شد او دیگر نخست وزیر نبود که کودتایی علیه او صورت بگیرد. ولی‌ وقتی‌ او زیر :.7.ار نرفت و فرمان عزل خود را زیر پا گذشت، هر گونه اقدام مسلحانه علیه او نه تنها کودتا نیست بلکه توسل به زور برای برکناری یک نخست وزیر قانون شکن و سرکش است.
داریوش
سرور لطفی کیان بسیار زیباست . من این نوشته شمارو نخونده بودم . کاملن درسته و حرف دل میهن پرستان است .ناسیونالیست ها ملت گرا هستند اما انترناسیونالیستها و اندیویدوئالیستها( فرد پرستان )ذاتن منفعت طلب و خودمحورهستند،همانند توده-مذهبی ها که علیه شاهنشاهی ایران ساز بلند شدند تا "خود را" بسازند نه "ایران" را.
کیوان زارع
    
 
کلمات کلیدی :    مصدق    روشنفکر    پوپولیسم    پهلوی    مصطفی لطفی کیان    حزب پان ایرانیست
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 13 فروردين 1403