هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران!
دکتر سهراب اعظم زنگنه
22 شهریور 1393

نهضت مقدس پان ایرانیسم که برآمده از فرهنگ پربار و همه انسانی ملت بزرگ و کهنسال ایران است، به اتکاء اندیشه ی رهایی بخش ناسیونالیسم ایرانی که شادروان شهید دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر) آن را در دو بخش علمی ناسیونالیسم تاریخی و ناسیونالیسم اجتماعی پرورانده اند و به جامعه ایران و نهضت ما چون چراغی روشن و نگاهی علمی و منطقی و به دور از هیجان های خام و زود گذر و صرفاً عاطفی پیشکش نموده اند و حزب پان ایرانیست بیش از هفت دهه آن را فرا راه کوشش های بیداری بخش ملی و ناسیونالیستی خود قرار داده و خواهد داد و روشن بینی تصمیم های ایران پرستانه رهبران پان ایرانیست در این هفت دهه ی گذشته که دوست و دشمن به آن معترفند به دلیل اتکاء به همین مکتب نجات بخش ناسیونالیسم علمی بوده است.


از جمله مباحث علمی مطرح شده توسط ناسیونالیسم تاریخی بحث چگونگی آیین فرمانروایی تاریخی و ملی ایرانیان بوده که به عنوان عالی ترین و شکوهمندترین و استوارترین شیوه منطقی برآمده از فرهنگ همه انسانی ملت ایران و تاریخ پربار آن توسط حزب پان ایرانیست به عنوان "نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران" برای اداره جامعه ایرانی و مدیریت و فرمانروایی بر ملت بزرگ و کهنسال ایران و اندیشمندان دلسوز و میهن پرست پیشکش گردیده است، نظامی که عالی ترین و انسانی ترین جلوه تاریخ و فرهنگ ایران می باشد و با خود همه ی رازهای عظمت، نیرومندی و یگانگی اقوام گونه گون ایرانی و تداوم حیات سربلند فرد فرد ایرانیان را در عرصه بین المللی با همه ی سنت ها، زبان ها، لهجه ها، آیین ها و اعتقادات و ادیان و مذاهب رنگارنگ و ویژه آن ها میسر و فراهم می نماید و نظامی است مقدس که بنیادهای آن بر یکپارچگی و یگانگی اقوام ایرانی و فرهنگ مشترک و زبان مشترک ملی همه ی آن ها و اصول درخشان انسانی آن فرهنگ قرار داشته و اگر خواستی در جامعه و کشور ما برای عظمت و سربلندی، رفاه و امنیت، پیشرفت های علمی و فنی و حاکمیت اصول اخلاقی و ارزش های والای انسانی وجود داشته باشد تنها راه بر آوردن آن آرزوها و آرمان ها استقرار "آیین یگانه ی فرمانروایی بر ملت بزرگ ایران یعنی" نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران" است و بس، و اتخاذ هر شیوه دیگری برای فرمانروایی بر ملت بزرگ ایران که با مفاهیم ارزشی و فرهنگی و اصول حیات بخش "نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران" در تعارض باشند، ستم بر فرهنگ ایرانی و اقوام ایرانی و کوشش مشترک و هماهنگ آن ها به سوی پیشرفت و تعالی خواهد بود و درازای تاریخ چند هزار ساله ملت ایران هرگاه فرمانروایان ایران به این اصول و ارزش های انسانی و فرهنگی عنایت داشته اند و در جهت آن ها کوشیده اند، دوره های شادابی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان و حرکت پرتوان و یگانه همه اقوام ایرانی به سوی روشنایی ها و پیشرفت های زندگی و گسترش فرهنگی و اجتماعی خودشان و جهان بشری استمرار داشته و در چنین روزگارانی حمایت همه جانبه ی مردم و پیوند محکم و متین آن ها با حاکمین و فرمانروایان همان است که در تاریخ به نام "فر ایزدی" شناخته شده که نصیب فرمانروایان می شده و دوری و کوتاهی فرمانروایان از اصول و ارزش های نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران زمین به "گریز فر ایزدی" از آن ها یعنی عدم تایید پروردگار جهانیان و حمایت مردمان ایرانی از آن ها تعبیر و تفسیر گردیده است.


اصول و ارزش هایی که نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران زمین بر آن ها استوارند به طور خلاصه عبارتند از، چهار اصل جدایی ناپذیر :
1- اصل خون– یعنی فرمانروایان می بایستی در همه جا و همه وقت مدافع همه جانبه ی اقوام گوناگون ایرانی باشند .
2- اصل خاک– یعنی فرمانروایان باید از تمامیت ارزی تاریخی و سرزمینی ملت ایران در هر شرایطی محافظت و دفاع نماید .
3- اصل پیوستگی خون و خاک– در درازای تاریخ پیوند خون اقوام گوناگون ایرانی با خاک ایران بزرگ و تاریخی حاصل گرانقدری به پیشگاه جامعه ی بشری تقدیم نموده است که به آن "فرهنگ انسانی ملت بزرگ ایران می گویند". فرهنگ کلیه ی دست آوردهای نیکوی مادی و معنوی، سنت ها و آرمان ها و ویژگی های اقوام ایرانی با شرایط جغرافیایی و ژئوپلتیک و آب و هوای اقلیمی ایران زمین می باشد که حاصل کوشش مشترک تاریخی اقوام گوناگون ایرانی و بشری است که نسل های پیاپی ایرانیان اولاً آن را پرورانده اند و ثانیاً خود در آن پرورده شده اند و با بالندگی بیشتر آن را به نسل های بعد سپرده اند .
4- اصل ایفای نقش انسانی ملت ایران در پیشگاه جامعه ی بشری که به طور خلاصه در سه اصل ضد استعمار، ضد استثمار و ضد استبداد تجلی کرده و وظیفه همیشگی و انسانی ملت ایران است که می بایست همواره از سوی فرمانروایان بر ملت ایران در سطح جهانی اعمال گردند.


به روشنی و درستی می توان دریافت آیین فرمانروایی بر ملت ایران هر شکلی که داشته باشد باید محتوا و رسالت آن متکی بر چهار اصل بر آمده از خون و خاک و فرهنگ ملت بزرگ ایران و ایفای نقش انسانی ملت ایران در پیشگاه جامعه ی بشری باشد.
با دقت در آنچه که به عنوان"نظام شکوهمند شاهنشاهی ایرانزمین" بیان کردم نسبت آن را با شعار به حق "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران" بررسی می نماییم.


آنجا که "نظام شامخ شاهنشاهی ایران" بر چهار اصل و ارزش انسانی کهنسال تنیده به هم استوار گردیده و فرمانروایان بر ملت ایران و اقوام ایرانی پاسدار و نگهبان همه ی آن ارزش ها و اصول می باشند و نمی توانند و حق ندارند که هیچکدام از آن میزان ها را معطل و یا نادیده بگیرند، ایفای نقش انسانی ملت ایران در پیشگاه جامعه ی بشری و جهان ملت ها حکم می کند که در هر شرایطی و بر طبق امکانات موجود ملی و جهانی ایرانزمین بیشترین تلاش و وجهه خود را مصروف تحقق هر چه بیشتر نقش ضد استبدادی، ضد استثماری و ضد استعماری ملت بزرگ ایران نمایند که نپرداختن به این نقش شکوهمند انسانی برابر است با گریز فر از آن ها که به ناچار در سراشیبی سقوط قرار خواهند گرفت و صد البته و روشن است که نباید به بهانه ایفای این نقش جهانی، ملت ایران را در معرض نابسامانی های بی خردانه و متکی به هیجانها و احساسات خام نمایند، زیرا رفاه و نیرومندی و تداوم پیشرفت های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی اولویتی است که به هیچ بهانه ای نمی توان آن ها را نادیده گرفت و باید مردم ما توانمند، شاداب و نیرومند و مرفه باشند تا ایفای نقش در پیشگاه جامعه بشری ممکن و موثر گردد و میان خیالبافی و رویا با واقعیت های موجود کشور و جهان و روابط بین المللی فاصله از زمین تا آسمان هاست. به سخن اصلی خود برگردیم که دفاع از مردم مظلوم فلسطین و غزه و فریاد از ظلم و جنایتی که در حق آن ها می شود بخشی از اصول "نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران" و فرمانروایی منطبق با خرد و تاریخ و فرهنگ بر ایرانیان است پس "هم غزه". اما شعار "هم لبنان" منطبق با آن بخش از اصول شاهنشاهی ایران است که بر اصل دفاع از فرهنگ ایرانی و وابستگان فرهنگی ملت ایران قرار دارد و فرمانروایان بر ملت ایران بایستی به این خواست اساسی و تاریخی ملت ما گردن نهند. حمایت از همه وابستگان فرهنگی ماست که در هر کجای جهان زندگی می کنند و ملت ما تمایزی میان این وابستگان به معنی همراهی همگانی از چگونگی افکار و عملکرد آن ها و درستی و نادرستی ارزش ها و عقایدشان قائل نیست و صرفاً مدافع حقوق انسانی آن ها و حق آزادی دارا بودن آن افکار برای آن هاست و تشیع بدون تردید یکی از شاخه های برومند فرهنگ ایرانی است که به هرحال وضعیت پیروان آن رو به سوی قبله ملت ایران دارند و حاکمین و فرمانروایان نمی توانند و نباید آن ها را تنها بگذارند، (بگذریم که شیعیان شرق حجاز و بحرین وابستگان خونی و فرهنگی ملت ایرانند و در این جهان پرآشوب جز ملت ما پناهی ندارند...).


پس "هم لبنان" و "جانم فدای ایران" هم برترین آرزوبرای هر ایرانی است که به روشنی به تاریخ و فرهنگ انسانی ملت بزرگوار خویش می بالد و سرافراز است... پس شعار "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران "شعاری ملی و بر آمده از ارزش های انسانی و فرهنگی و ملی "نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران" و مورد تایید و خواست پان ایرانیست هاست.

پاینده ایران

 
فرستادن دیدگاه
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﻴﺮ و ﺧﻮﺭﺷﻴﺪﺗﺎﻥ ﻧﻪ اﻋﺘﻘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻴﺘﺎﻥ ﻭﻧﻪ اﻳﺮاﻥ ﭘﺮﺳﺘﻴﺘﺎﻥ ﻧﻤﻴﺘﻮان ﺑﺎﻭﺭ ﺩاﺷﺖ! اﻳﻦ ﺷﻌﺎﺭ ﻋﻠﻲ اﻟﺨﺼﻮﺹ 2 ﻗﺴﻤﺖ اﻭﻝ اﻥ ( ﻫﻢ ﻏﺰﻩ ﻫﻢ ﻟﺒﻨﺎﻥ)ﺑﺎ ﻫﻴﭻ ﻣﺴﻠﻛﻲ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻠﻲ و ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻃﻴﻒ ﻳﺰﺩﻱ و ﺭاﻳﮕﺎﻥ : ﺟﻮﺭﺩﺭ ﻧﻤﻴﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﻧﻮﻉ ﭘﺎﺭاﺩﻭﻛﺴﻴﻜﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ ﻣﻂﺎﻟﺒﺘﺎﻥ اﺳﺖ!!!!! ﺑﺠﺎﻱ اﻳﻦ ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻱ اﺭﺯﺷﻲ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺁﺯاﺩﻱ - ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ -ﺳﻜﻮﻻﺭﻳﺴﻢ -ﺭﻓﺎﻩ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ -ﻣﺪﺭﻧﻴﺘﻪ - ﻧﻤﺎﺩﻫﺎﻱ ﻣﻠﻲ -و......ﺑﭙﺮﺩاﺯﻳﺪ. ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻏﺰﻩ و...اﺯ ﻟﺤﺎﻅ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ اﺳﺖ اﻣﺎ اﻳﻦ ﺣﺎﻛﻲ اﺯ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺗﻼﻕ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ اﺳﺖ. ﻧﻪ ﻏﺰﻩ ﻧﻪ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﻓﻠﺴﻂﻴﻦ ﻧﻪ ﻛﺮﺑﻼ ﻧﻪ ﻗﺪﺱ ﻧﻪ ﻣﻜﻪ ﻧﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ .... ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎﻧﻢ ﻓﺪاﻱ اﻳﺮاﻥ ﻋﺰﻳﺰ و ﺑﺰﺭﮒ .
ﺳﻮﺷﺎ
سوشای عزیز . اگر فرصت فراغت از هیاهو های تبلیغاتی جهانی پیدا کردید یکبار دیگر این مقاله را با اعصاب آرام بخوانید تا اهداف انسانی نظم شکوهمند شاهنشاهی را در ان پیدا کنید .
اخگر
حسن پزشکپور. پس "پزشکپور بزرگ" زنده است چرا که روح بلندش در تک تک اعضای شورای رهبری حزب ساری و جاریست.
کیوان زارع
متاسفانه فراموشی ما ایرانیان از تاریخ ما رو به مسیرهای غلطی رهنمون می کند،آقایان و خانمهای مهین پرست و سلطنت طلبی که در خارج کشور سکنا گزیده اید ،ایران در زمان ساسانیان واشکانیان (بگذریم از هخامنشیان که غرب درآن موقع سیستم حکومتی مشخصی نداشت ) همیشه در هر حالی مانع از تصرف فلسطین و لبنان و سایر نقاط همجوار مدیترانه توسط حکومت آن موقع غرب یعنی رم می شد،متاسفانه دشمنی و عداوت دیوانه وار و غیرعقلانی با حکومت فرقه ای باعث شده است عده ای از ایرانیان به خصوص شخص رضا پهلوی به دامان غرب پناه ببرند وکورکورانه و بدون اینکه زوایای پنهان و آشکار ناسیونالیسم فرهنگی ایران را بشناسند هم آوا با اهداف کثیف و سلطه جویانه غرب شده و هرآنچه به آنان القا می شود برزبان برانند ،آقایان به اصطلاح وطن پرست!! ما در زمان ساسانیان و اشکانیان 800 سال با غرب جنگیدیم خونها دادیم حالا شما رفتید به دامان غرب و آقارضاپهلوی میره به کانادا نامه تشکر آمیزمی ده که حقوق بشر در ایران رو محکوم کردید آخه نیست کسی به ایشون بگه برادرمن پدر بزرگتو که آواره کردند پدرتو که بازیش دادن !اونوقت شما می ری به غربی که برای منافعش دست به هر جنایتی می زنه و خاورمیانه رو برای کنترل نفتش به جنگ وویرانی کشونده و برای کشورت نقشه تجزیه کشیده،بهشون پناه می بری و میگی که حقوق بشرتو ایران محکوم کنن!آخه دشمن دشمن من دوست منه ! آخه این چه داستانیی که آقایون میرن از اسرائیل کمک می خوان ،اون کشور الان به عنوان نمادغربه که تو خاورمیانه علمش کردند!آقایون حکومت فرقه ای مشکلات زیادداره ولی قابل اصلاحست امکانش هست که روزی به ناسیونالیسم ایرانی که تنها راه انتخابه رو بیاره ولی آیا اون حکومتی که غرب برای ایران درنظرگرفته چیه !غلام حلقه به گوش یا کشور فدرالی آماده براتجزیه !دلیل نمیشه که ما بخوایم مطلق گرا باشیم و با هر عمل و تفکر حکومت جمهوری اسلامی مخالفت کنیم !آیاتجربه انقلاب 57 خوب بود که شماها دنبالشید !چرا ما عقلانیت رو محور قرارنمیدیم که هرسخن جا و هر نکته مکانی دارد!
رضا
اﻗﺎ ﺭﺿﺎ: اﮔﻪ ﺷﺎﻫﺰاﺩﻩ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺖ ﺑﻪ ﻏﺮﺏ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺒﺮﻩ ﻛﻪ اﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺪﻭ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ اﻳﻦ ﺭﮊﻳﻢ ﻭﺟﻨﮓ ﻭﻳﺮاﻧﮕﺮ 8ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺮاﺩﺭ ﻣﺴﻌﻮﺩ!!! ﻣﻴﺮﻓت ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺻﺪاﻡ ﻭ ﻫﻤﭙﻴﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ و اﺯ اﻧﺠﺎ ﺩﺭ ﺩاﻣﺎﻥ ﻏﺮﺏ ﻣﻴﺎﻓﺘﺎﺩ. ﻳﺎ اﮔﺮ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻢ ﻏﺮﺏ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﻮاﺩﺙ 88 ﺑﻂﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺎﻳﻜﻮﺗﺶ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻧﺪ و ﺩﺭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻭﻟﺘﻲ ﺟﺎﺵ ﻣﻴﺪاﺩﻧﺪ. اﮔﺮ ﻭﻱ ﺣﺐ ﻭﻃﻦ ﻧﺪاﺷﺖ ﻛﻪ اﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺳﺮ ﮔﺸﺎﺩﻩ را ﺧﺪﻣﺖ اﻗﺎﻱ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﺑﺮاﻱ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻳﻚ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻫﻮاﻳﻲ ﻧﻤﻴﺪاﺩ. اﮔﺮ ﻭﻱ ﺩﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﻏﺮﺏ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ.ﻳﻜﻲ از ﻣﻌﺎﻭﻧﻴﻦ اﺣﻤﺪﻱ ﻧﮋاﺩ ﺣﻀﻮﺭ ﻭﻱ ﺭا ﺩﺭ اﻳﺮاﻥ ﺑﻼﻣﺎﻧﻊ ﻧﻤﻴﺪﻳﺪ. ﻳﺎ ﻣﻬﺪﻱ ﻛﺮﻭﺑﻲ ﺑﺮاﻱ ﻭﻓﺎﺕ ﺑﺮاﺩﺭﺵ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﻧﻤﻴﺪاﺩ! ﭼه ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﭼﻪ ﻧﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺷﺎﻫﺰاﺩﻩ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﻳﻚ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻣﻮﺛﺮ ر ﺩﺭ ﺳﻂﺢ ﺩاﺧﻠﻲ و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ.ﻛﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ. و اﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ. ﺑﺠﺎﻱ اﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﻛﻴﻬﺎﻧﻲ ﻳﺎ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ اﮔﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﻣﺸﻜﻠﻲ ﺩاﺭﻱ ﭼﺮا ﺳﻴﺒﻞ ﻫﻮﻳﺖ ﺭا ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻧﻤﻴﺒﺮﻳﻜﻪ ﻛﻪ ﺴﺮﺷﺎﻥ ﺗﻮ اﻏﻞ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ اﺳﻼﻣﻲ و ﻛﺎﻧﺎﺩا و ... اﺳﺖ . و ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ اﺳﺘﺎﺩ ﻣﻬﻤﺎﻥ و ﻓﻌﺎﻝ... ﺟﻮاﻳﺰ ﭘﻮﭺ و ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻡ ﺭا اﺯ ﻓﻼﻥ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻳﺎ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ اﻭﺿﺎﻉ و اﺣﻮاﻟﺸﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻮاﻳﺰﺷﺎن ﺭا ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺮﺯ ﻭ ﺑﻮﻡ ﺑﺮاﻱ ﺑﺮﻧﮕﺬاﺷﺘﻦﺁﺛﺎﺭﻱ اﺯ ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﻏﺮﺏ ﺑﺮاﻱ ﺗﺨﺮﻳﺐ و... ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ. 36 ﺳﺎﻝ اﻳﻦ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺖ ﭼﻬﺮﻩ ﺻﻠﺢ ﻃﻠﺐ و ﺩﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ ﺧﻮاﻩ اﻳﻦ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭاﻥ ﺧﻮﺵ ﺭا ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻛﻨﺪ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ ﻧﺸﺴﺘﻲ و ﺳﻨﮓ ﻣﻴﻨﺪاﺯﻱ. ﻣﻦ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ ﺧﻮاﻩ ﻫﺴﺘﻢ اﻣﺎ ﻣﺮاﻡ و ﻣﺴﻠﻚ ﻋﺪﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﮔﺮاﻳﻲ ﻭﻱ ﺳﺘﻮﺩﻧﻲ اﺳﺖ. ﺳﻴﻨﺎ اﺯ ﻣﺸﻬﺪ
ﺳﻴﻨﺎ
اﻳﻦ ﻣﺰﺧﺮﻓﺎﺕ ﻫﻴﭻ اﻧﮕﻲ ﺭا ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺩﻭﻡ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ﺣﺘﻤﺎ اﻗﺎ ﺭﺿﺎ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﺩاﺭﻱ اﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﺳﺘﺎﺩ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ ﻻﺭﻳﺠﺎﻧﻲ ﺭﺟﻮﻉ ﻛﻨﺪ. ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ اﻳﺮاﻥ
ﭘﻴﻤﺎﻥ
ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺩ : ﺩو ﺳﺎﻝ ﭘﭙﻴﺶ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 2012 اﻳﻦ اﻓﺘﺨﺎﺭ ﺭا ﺩاﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﻴﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﺎ ﺷﺎﻫﺰاﺩﻩ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﺩﻳﺪاﺭ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. ﺩﺭ اﻳﻦ ﺩﻳﺪاﺭ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﻳﮕﺮ اﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻧﻢ ﻫﻢ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺑﻴﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﺤﺚ ﻭﺗﺒﺎﺩﻝ ﻧﻆﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ اﻣﺎ اﻳﻦ ﻟﺤﻆﻪ ﺭا ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ اﻳﺮاﻥ و ﺷﺮاﻳﻄ اﻥ ﺑﺤﺚ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻧﺎﺧﻮﺩاﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ اﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺟﻤﻊ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﻟﺤﻆﻪ اﻱ ﻧﻴﺰ ﻣﻦ ﺭا ﻫﻢ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩ. ﺣﺮﻓﻬﺎﻱ ﺷﻤﺎ اﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻫﺎ و ﺟﻬﺎﻟﺖ و ﺧﻮﻳﺶ ﮔﺮاﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ اﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﺪ. اﻗﺎﻱ ﭘﻬﻠﻮﻱ اﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻣﺘﺎﻧﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭﭼﺸﻤﺎﻥ اﻳﺸﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻭﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻳﻚ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ ﺧﻮاﻩ ﻫﺴﺘﻢ اﻣﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﻣﺰﺩﻳﺖ ﺑﺮاﻱ ﺳﻠﻂﻨﺖ اﻣﺎﺩﻩ ﺣﻤﺎﻳﺖ اﺯ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ اﺯ ﻛﺎﻧﺎﺩا
ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ
واقعا ماست مالیزاسیون تا کجا؟؟ ابزار دست دستگاه اطلاعاتی بودن و به فرمان آنها مطالب فرمایشی نوشتن تا کجا؟؟؟ براستی مایه خجالت است.
یک پان ایرانیست
به نام یک پان ایرانیست نظر دادن یک ریا و فریب است . اما این که وزارت اطلاعات دستور داده تا در مورد آیین شاهنشاهی مطلب نوشته شود این هم از ابداعات مسخره و نادانی های سیاسی و کژاندیشی مغرضانه است !!
مدیریت سایت
    
 
کلمات کلیدی :    پان ایرانیسم    غزه    لبنان    فلسطین    فرهنگ ایرانی    شاهنشاهی    خاک و خون    سهراب اعظم زنگنه    حزب پان ایرانیست
صفحه اصلی  بازگشت
 
تاریخ آخرین بروزرسانی : سه شنبه 15 اسفند 1402