چندی پیش استادی فرهیخته وادب شناسی قابل احترام را دیدم ، با توجه به شناختی که از من داشتند در یک گفتگوی کوتاه، بی مقدمه یادآور شدند : " در فرهنگ ایران مکتب ناسیونالیسم جایگاهی ندارد " و برای اثبات آن به جر یان های سیاسی بعد از مشروطه ودوران پادشاهی پهلوی اشاره کرده وگفتند: " در گذشته سه گروه فکری فعالیت می کردند ، فرماسون ها ، توده ای ها ومذهبیون که این هر سه دیدگاهی انتر ناسیونالیسم (جهان وطنی) داشتند."
این گفتگوی کوتاه انگیزه ای شد تا به عنوان پان ایرانیستی که مکتب ناسیونالیسم ملتها را باور دارد بگویم ، اگرچه در گذشته اشتباهاتی رخ داد اما این اشتباهات نمی توانند سند ومدرکی باشند برای جلوگیری از حرکتی که به سر بلندی ایران ختم می شود .پس حق نداریم تسلیم سرنوشت شویم واز وظایف خود روگردانیم ومنفعل وبی تفاوت با شیم . ناسیونالیسم راه بیداری ملتهاست، نه مکاتب سرمایه داری یا فرماسونری یا کمونیزم . امپریالیسم شرق وغرب اغلب در پی منافع خود از هیچ جنا یتی روگردان نیستند .اینان از هر فرصتی بهره میجویند تا به حکومتهایی که با مردم سرزمین خود پیوندی ندارند راه یابند وبا تطمیع برخی دولتمندان آنان تیغ اتهام را از روی خود برداشته ووسیله مزدوران داخلی تیشه به ریشه ملت ها بزنند ومردم را از اگاهی وبیداری دورساخته وباباورهای خود درگیر سازند،چنین است که حضورشان در کشورها پررنگ میشود.
این تاریخ است که میگویدچگونه بی وطنان داخلی به عروسک گردانی همسایه شمالی بانام فعالان سیاسی مسبب بستن قراردادهای ننگین ترکمانچای، گلستان وپاریس شدند که به تجزیه نیمی از سرزمینهای ایران منجر شد و دشمن با شناسنامه جعلی سرزمینهای جداشده را به جغرافیای خود افزود.
پس آسانترین راه پیشگیری از نفوذ بیگانه پیاده کردن مکتب ناسیونالیسم است که راه رابر بیگانه می بندد.
اما مذهبییون. ایرانی بادین ومذهب مشکل ندارد، من ایرانیم، ایرانی که نیاکانش اولین انسانهایی بودند که یکتاپرستی را ترویج نمودند وبردستورات وتعالیم زرتشت بزرگ که هیچگاه نخواست خود را پیامبر بخواند عمل کردند. وبر سه اصل حیات بخش وانسان سازاو "گفتار نیک ، پندار نیک ، کردار نیک " پای بند بودند .
تا روزگار حمله تازیان به ایران ایرانی خواه به جبر ویا به اختیار اسلام آورد بدان دلیل که در هیچ جای کتاب آسمانی پیامبر اکرم (ص) نخوانده بود که مبلغین دین هر جا رفتند مردم را با شمشیر زور و بی عدالتی به اسلام هدایت کنند ویا این که اول هویت وملیت اورا بگیرند وبعد مسلمانش گردانند . استنباط غلط در گذشته این بود که ناسیونالیسم را رودر روی دین قرار دادند. با این استنباط سران فرماسونری وکمونیسم بر علیه ملت ها قد علم کردند و تعیین تکلیف نمودند . و اما ناسیونالیسم.آیا شنیده اید که گفته اند از ماکیان آموز درس وطن داری را؟پس
میهن کجاست ؟ میهن جایگاه پابر جا وشایسته ی پیوند های دودمانی است .
میهن خانه جاودان وپایگاه استوار همیشگی ملت است
تا ملت نباشد میهن در جهان وجود خارجی نخواهد داشت .
پس میهن وسرزمین متعلق به ملت است وآنچه در آن اتفاق افتاده از جنگها ،پیروزی ها ،شکستها ،کوه ها، دره ها ،آبها ، منابع زیرزمینی ، هنر شعر، ادب ، آداب و رسوم ، سنگ نوشته ها، سازها،آوازها ،قصه ها وپیوستگی خون وخاک در گذر زمان وهمه وهمه از آن ملتی است که سازنده سرنوشتش می باشد ملتی که بتواند در سازمان ملی خود نظام طبیعی خویش را بشناسد وآن را راهنمای خود سازد وبه قوانین آن گردن نهند راه زندگی در خور و شایسته خود را بهتر انتخاب می کند . ملتها به دست نوابغ وبرگزیدگان خود فرهنگ ها را می سازند . ملت کهنسال وبزرگ ایران از نخستین روزگاری که دودمان هایش در فلات ایران جایگزین شدند برابر حملات آشور، بابل ، کلده، مصر، یونان، روم، عرب، مغول، ترک ودیگر زرد نژادان وانیرانیان ایستادگی کرد وفاتحین را در زیر قدرت دانش وفرهنگ وتوانایی خویش زبون ساخت وآنان را که رود های خونین از خون ایرانیان جاری ساختند ومناره ها از سر های سرافراز ،برافرازیدند مغلوب فرهنگ و تمدن خود ساخت .
اما ، در دنیای امروز شکل مبارزه تغییر کرده وجنگ سرد حاکم شده است وکمونیزم وسرمایه دار زیر نقاب دموکراسی راه می پیمایند وقدرت خویش را به عنوان قدرت مطلق به رخ جهانیان می کشند وراه را بر عنصر ضد ملی می گشایند ومانع حرکت ناسیونالیستی ملت ها می شوند . زیرا می دانند که هیچ قوم وطایفه خارج از آغوش ملت جایی ندارد واندکی نمی پاید که از هم پاشیده می شود . پس برای رهایی از این نقاب های دروغین وغارتگرو خونخوار باید که به راه مکتب ناسیونالیسم حرکت کرد زیرا این مکتب مکتب شناخت ملت هاست وناسیونالیسم قدرت نهفته هر ملت است که او را از درون تاریکی ها وگمراهی ها بیرون می کشد ونظم طبیعی و ناموس ملی را به او می شناساند وملت را از انحراف وکج روی ها می رهاند واجازه نمی دهد که نا آگاهانه به سوی آرمان های ملی خویش حرکت کند وضمن این که جایگا هشان را به خودشان می شناساند آن ها را به حق وحقوق طبیعیشان می رساند . این مکتب لیاقت ها وشایستگی ها وسرنوشت ملت هارا در شاهراه زندگیشان تعیین می کند . در جامعه آگاه ناسیونالیستی سرمایه داری اشتراکی راهی ندارد ، حکومت به دست متجاوزین نیرنگ باز نخواهد بود، سرمایه های مادی ومعنوی ملت به دست گروهی چپاولگر ازبین نخواهد رفت ، دولت با دسیسه های تبلیغاتی ووعده های دروغین روی کار نخواهد آمد. دولت نماینده وبرگزیده ملت است و پاسدار شئون تاریخی ومفاخر ملی وافزون به آنها سپردن به نسل آینده خواهد بود، پس یک دولت برای منافع یک نسل روی کار نخواهد آمد بلکه نماینده نسل های یک ملت وحافظ حقوق وشئون همه آنها خواهد بود ودر برابر گذشته وآینده هردو باید احساس مسئولیت داشته باشد و برقراری روابط سیاسی فرهنگی اقتصادی روی سلیقه شخصی یا فردی نمی تواند باشد. روابط باید بر اساس نیاز وحیثیت وپیشرفت وسر بلندی وسرافرازی ملت باشد .ثروت ها بایدبرای حفظ و پرورش دودمان ها ونیکبختی آن ها در دامان ملتها به کار رود . دولت باید مسئول حفظ نگهداری وبه کار انداختن صحیح وبهتر استفاده رساندن این ثروت ها برای ملت باشد . دولت نباید اجازه دهد سرمایه های ملت در دست عده ایی محدود صرف حوایج شخصی وخصوصی آن ها شود .زمین ها ، سرمایه ها ومنابع زیرزمینی از آن دولت یا عده ای به خصوص نیست مال ملت است هر نظمی که ملت را به سعادت ورفاه برساند دولت باید آن را برقرار سازد وبه بهبود جامعه ملی کمک کند . درنظام ناسیونالیستی دولت نمی تواند به میل وسلیقه خود ثروت ملی را صرف ایجاد اسلحه سازی ،جنگی موشکی ودیگر صنایع سنگین بکند و مسائل دیگر را از نظر دور دارد وپیشرفت های مختلف را در نظرنگیرد در جامعه ملی آموزش وپرورش از روی تقلید کور کورانه کشور های واپس مانده نباید پا بگیرد بلکه متکی بر سرنوشت وویژگی های نهادی ملت باشد ،و وظیفه تعلیم وتربیت بایستی پرورنده نبوغ صفات باطنی وطبیعی افراد ملت باشد واستفاده از پیشرفت ها وترقیات دیگر ملت ها به جای خود در نظر گرفته شود.
در جامعه ناسیونالیستی زن ومرد آرایش دهنده زندگی ومکمل یک دیگرند وسازنده کانون های دولتی وملی خویشند واز علم ودانش در جایگاه خود استفاده خواهند کرد.
ناسیونالیسم کشنده هر نظم غیر ملی است ومکتب تربیتی هر ملت روی ریشه های ملی اش بنا خواهد شد. قالب اصیل ناسیونالیسم جهانی اصالت ملت است وفرم کامل آن برای ایران و ایرانی پان ایرانیسم می باشد یعنی ملت را به کمال وسرافرازی وزندگی سربلند در سایه درفش پر افتخارش ب
رساند تا به تمام حقوق وشئون سیاسی اقتصادی فرهنگی وتاریخی اش دست یابد .
|