مباحث اتمی ایران ابتدا از دوران سلطنت پهلوی در اواسط دهه 1340 خورشیدی و سپس از سال های پس از جنگ و همزمان با تصمیم ایران برای احیای طرح نیروگاه اتمی بوشهر و تنها به دلیل وجود یا عدم وجود توجیه فنی و اقتصادی تولید برق اتمی مطرح بود و ابتدا هیچ جایگاه سیاسی نداشت، ولی طی سنوات اخیر ابعاد سیاسی و بین المللی برنامه اتمی ایران همزمان با مباحث تحریم ها در داخل کشور باعث شده تا موضوع اتمی ایران ابعادی بسیار گسترده و پیچیده داخلی و خارجی پیدا کند که ورود به هر یک از این بحث ها، نیازمند فرصت و مجال بسیاری است که از حد یک مقاله خارج است.
اخیراً نیز نقدهای متضاد توافق هسته ای ایران و گروه 5 + 1 طی مذاکرات ژنو تا بیانیه لوزان حساسیت های بیشتری را باعث شده که من نظیری برای آن در تاریخ معاصر ایران و جهان نمی شناسم. همین مباحثات باعث شد تا من نیز با دوستان مختلف در محیط ها مختلف اعم از محافل سیاسی و فنی و دوستانه تا فضای مجازی و اینترنتی گفت و گوهای چالش برانگیزی داشته باشم. در تمام این مباحثات سعی داشتم تا در حد اطلاعات محدودم ابهامات فنی، اقتصادی و بالاخره حقوقی مذاکرات و طرح جامع اتمی ایران را به زبان عموم مردم و نه الزاماً زبان فنی متخصصین حرفه ای شیمی یا مهندسی روشن نمایم.
هرچند که تاکنون بسیاری از مقامات سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه در این جهت اقدامات ارزنده ای کرده اند ولی متأسفانه هنوز به وفور مشاهده می کنم که اغلب منتقدین سیاسی و حقوقی هسته ای - نظیر دکتر فواد ایزدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران یا دکتر وحید یامی پور و حتی بسیاری از روحانیون مانند حجت الاسلام نبویان و سیاست مداران، روزنامه نگاران و بسیاری دیگر از علاقمندان - به دلیل عدم اطلاع درست از مباحث فنی دچار اشتباهات فاحش می شوند. از جمله مرتب می بینم که "اکسید شدن ذخایر هگزا فلوراید اورانیوم" کشور را مترادف نابودی آن قلمداد کرده و یا تغییر طراحی "قلب راکتور اتمی اراک" را نوعی عقب نشینی و در حد خیانت به خون شهیدان برنامه اتمی ایران می پندارند که تنها ناشی از درک نادرست از این مباحث است.
امروز در این مقاله قصد دارم تا حد ممکن پاسخ پرسش های دوستان بزرگوار را در مورد ابعاد فنی و سیاسی بیانیه لوزان و توافق هسته ای ایران و گروه 5+1 تقدیم کنم. ضمن اینکه باید پذیرفت توافقی که متن آن بیش از 20 صفحه و با 50 صفحه متمم هایش مجموعاً حدود 70 صفحه خواهد بود و قرارست به امضاء 7 کشور دنیا برسد و هنوز هم اطلاعات زیادی از درون اتاق مذاکرات منتشر نشده، نباید انتظار داشت که در یکی دو صفحه رمز گشایی شود و یا رمزگشایی آن خالی از خطا باشد.
1- روند پیشرفت مذاکرات در 12 سال اخیر:
آنچه باور دارم اینست که دولت کنونی با ریاست "دکتر حسن روحانی" و نیز"تیم مذاکراتی جدید" به ریاست "دکتر محمد جواد ظریف" به لحاظ حقوقی و سیاسی و شیوه مذاکراتی و تسلط بر قوانین بین الملل و دانش نحوه به کارگیری قواعد جهانی "با تیم قبلی تفاوت فاحش دارد ولی تیم فنی و تبع آن سیاست های فنی سازمان انرژی اتمی در همه دولت های 12 سال اخیر یکسان و در امتداد همند و تغییر شگرفی نکرده اند.
چنانکه دکتر علی اکبر صالحی حداقل از سال 69 تاکنون همواره بخشی از تیم فنی هسته ای کشورمان بوده و هست یعنی بخش زیادی از کارهایی که امروز در سازمان و در مذاکرات فنی دیده می شود از سال ها قبل مطرح بوده و به مرور برایش برنامه ریزی شده است. اینکه ایران 25 سالست که می داند سانتریفیوژهای IR1 که ناشی از مهندسی معکوس سانتریفیوژهای P1 پاکستانی است و محدودیت ها و نواقص فنی بسیاری داشته و تعداد خرابی های آن و راندمان تولیدی نامطلوبی دارد و باید با نسل های جدیدتر جایگزین شوند ولی باز هم 19000 از آن را در نطنز می سازند و حتی 10000 را هرگز نصب نمی کنند، نه اتفاقی بوده و نه اشتباهی. و اینکه امروز می پذیرند که 6000 را نگهدارند و باقی را جمع کنند بازهم نه اشتباهی است و نه اتفاقی!
این در حالیست که دکتر صالحی اعلام می کند که در سال 1388 و در زمان ریاستش بر سازمان انرژی اتمی، دستور توقف تولید سانتریفیوژهای آی آر یک و تولید انبوه آی آر 4 را صادر می کند ولی در سال 1390 که در وزارت امور خارجه بوده، سازمان به دلایلی که بیان نشد تصمیم به تولید انبوه آی آر 1 ها می گیرد!
شک شخصی من اینست که اولاً دسترسی به تمام قطعات آی آر 4 میسر نشده و دوماً سازمان برای معامله با غرب نیازمند قربانی هایی بود که 19000 آی آر یک تولیدی با قطعات در دسترس همان قربانی پیش بینی شده در مرحله امتیاز دهی است؟! لذا من بر این باورم که تمام سیاست های فنی سازمان از قبل و به دلایل مختلف و بنا به ضرورت ها طی سال های گذشته برنامه ریزی و به مرور به مورد اجرا گذاشته شده است. منتها به دلایل سیاسی بیان همه آن ها ممکن و به مصلحت نبوده است. من نیز تنها به دلیل نداشتن مسئولیت سیاسی قادر به بیان آزاد نظراتم هستم.
نگاه آمریکا به مذاکرات با ایران
آمریکا به دلایل متعدد می دانست که با به چالش کشیده شدن سیاست تحریم توسط ایران و کشورهای مختلف مانند چین، روسیه، هند، کره جنوبی، ترکیه، عراق و چندین کشور همسایه ایران و حتی چندین کشور اروپایی و آمریکای جنوبی و حتی شرکت ها و بانک های مختلف - که هر روز رو به تزاید بودند - و در نتیجه توسعه نارضایتی عمومی بسیاری از کشورهای دنیا از سیاست های آمریکا در قبال یران، ادامه تحریم ایران نمی تواند ادامه یابد. از سویی ایران نشان داد که علی رغم مشکلات سال های ابتدای تحریم به مرور راهکارهای مقابله با آن را آموخته و اقتصاد خود را با وجود تحریم ها می تواند تا حدود زیادی سامان دهد. به یاد داریم که اروپا، چین، روسیه، هند، کره جنوبی و بسیاری دیگر دائم نقض تحریم می کردند و مرتب دعوای مجازات کشورهای خاطی بین آمریکا و متحدانش ادامه داشت، از سویی آمریکا هم نمی تواست اعتراف به شکست سیاست تحریم در مهار پرونده اتمی ایران نماید. لاجرم باید مسئله را به گونه ای خاتمه می داد که یک پیروزی برای حزب دموکرات و شخص اوباما قلمداد شود، زیرا همه می دانستند که جنگ راه حل در دسترس و مؤثر و بی خطری برای آمریکا نبوده و خود معضلی بزرگ برای غرب به وجود می آورد که هیچ کس در غرب از آن استقبال نمی کرد، با این حساب تنها یک راه می ماند و آن حل مسئله از طریق مذاکره بود.
تغییر دولت در ایران تنها فرصت طلایی بود. به قول دوستی ایرانی مقیم کانادا در زمستان سال 91 می گفت فرق نمی کند چه کسی رئیس جمهور بعدی شود، حتی اگر معاون احمدی نژاد هم بیاید دولت آمریکا با وی مذاکره و مصالحه خواهد کرد؛ چنانکه امروز می دانیم مذاکرات اولیه ایران و آمریکا در عمان و در دوره وزارت امورخارجه دکتر علی اکبر صالحی آغاز شد ولی با نزدیک شدن انتخابات در کشور معلق ماند و به دولت یازدهم سپرده شد.
ریاست جمهوری "دکتر حسن روحانی" و شخصیت هایی مانند "دکتر محمد جواد ظریف" با سوابق بین المللی شناخته شده بهانه خوبی بود تا همه اعضای 5+1 مسائل خود را با ایران حل کنند. دکتر روحانی و تیم مذاکراتیش نیز شرایط را به خوبی می دانستند و لذا خواسته های حداکثریش را تحمیل کردند. شرایطی که ایران بعد از مذاکرات آلماتی تصورش را نیز نداشت. با اینکه تیم قبلی مذاکرات هسته ای ایران در "مذاکرات آلماتی" دنبال حذف پاره ای تحریم های مهم و تأثیرگذار بانکی و نفتی و فلزات قیمتی در قبال تعلیق بخشی از فعالیت های اتمی کشور بود، دکتر حسن روحانی از "لغو کامل همه تحریم ها" تنها در قبال محدودیت شفاف سازی برنامه هسته ای دم زد، زیرا می دانست که آمریکا خواهد پذیرفت زیرا ناچارست بپذیرد. در نهایت هم تعلیق فعالیت بخشی از غنی سازی برای یک دوره اعتمادسازی 10 ساله را پذیرفت که حداقل خواسته های غرب بود و نه سقف خواسته آنان!
نتیجه مذاکرات هم تا اینجا بد نبوده. باید امیدوار باشیم بعد از این نیز طرف های غربی زیر فشار لابی اسرائیل دبه نکنند و مجبور به عقب نشینی از مذاکرات نشوند.
2- چه تحریم هایی در توافق نهایی لغو خواهند شد؟
یکی از ابهاماتی که در هفته های اخیر به وجود آمده اینست که طبق "بیانیه لوزان" فقط ایران خواهان لغو تحریم های اتمی بوده، حال آنکه تعداد بسیار زیادی از تحریم های تأثیرگذار رئیس جمهور و گنگره آمریکا علاوه بر بحث اتمی به دلایل و بهانه های دیگر شامل برنامه موشکی ایران، نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و نظایر آن به وجود آمده و لاجرم در این گفت و گوها لغو نخواهند شد. این موضوع در توضیحات مکرر دکتر ظریف و دکتر عراقچی معاون حقوقی وزارت امور خارجه آمده که من آن را مجدد بیان می کنم.
واقعیت آنست که مهم ترین تحریم های ایران از سال 1384 به بعد و در جریان "تشدید تحریم های جهانی علیه ایران به بهانه ادامه برنامه هسته ای غیر صلح آمیز کشورمان" وضع شده اند که تحریم های 6 گانه شورای امنیت سازمان ملل – که محکم ترین تحریم ها به لحاظ اعتبار حقوقی بین المللی هستند - تحریم های اتحادیه اروپا و تقریباً تمام تحریم های اقتصادی اساسی کنگره و رئیس جمهور آمریکا از آن جمله اند ولی در حین نگارش متن تحریم به دلایل دیگر هم اشاره شده است که چاشنی بحث اتمی بوده و نه دلیل اصلی آن، یعنی در آش اتمی کمی هم نخود لوبیای حقوق بشری و تروریسم و غیره هم گنجانیده اند تا علت خطرناک بودن ایران برای صلح جهانی را توجیه پذیرتر کنند.
ایران همه این تحریم ها را جزو تحریم های اتمی می داند و در مذاکرات به آنها تأکید داشته است. از سویی به دلیل تنوع آن ها و وجود اختلاف دیدگاه های طرفین در مذاکرات، از اوایل بهار 1393 تیم های تخصصی بابت ابعاد و مسائل تحریم ها در کنار تیم های فنی مذاکراتی از سوی ایران، اتحادیه اروپا و نیز آمریکا تشکیل شد تا مسائل تحریم ها را به جزء مشخص کنند و به اعضای گروه 6 و ایران گزارش نمایند که این کار انجام شد. در نهایت کشورها در متن نهایی اقدام مشترک، نام و مشخصات تمام تحریم ها را ذکر می کنند و راهکار لغو آن ها را نیز مشخص می کنند. به این ترتیب تمام تحریم های بانکی، نقل و انتقالات مالی، فروش نفت و گاز و پتروشیمی، بیمه، کشتیرانی، گمرکات، سرمایه گذاری، صنایع هواپیمایی و بسیاری از صنایع غیر نظامی، تحریم تجهیزات فنی با کاربرد دوگانه نظیر سیستم های استین لس استیل که کاربری مشترک در صنایع غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی و البته صنایع اتمی دارند و خیل عظیمی از تحریم های نانوشته و نوشته از سالهای 1384 به بعد در این توافق لغو یا Terminate می شوند. ضمن اینکه کمیته ای نیز برای نظارت بر خرید تجهیزات فنی با کاربری دوگانه نظامی و غیر نظامی ایران تشکیل می شود تا خرید های فنی ایران را برای مدت 10 سال اعتمادسازی کنترل کند و جلو توقف خرید تجهیزات صنایع غیرنظامی گرفته نشود.
"تحریم های حقوق بشری و حمایت از تروریسم و برنامه موشکی ایران" اغلب مشمول تحریم افرد و شرکت های دخیل در برنامه موشکی و حساب های بانکی و دارایی های آن ها، تحریم ورود اشخاص به آمریکا و اتحادیه اروپاست که بحث مذاکرات هسته ای نبوده و باقی می ماند. مواردی هم توقیف حساب های بانکی مسئولین نظام است که خیلی قدیمی است و ادامه دارد و اصلاً موضوعیتی هم ندارد. تحریم های نظامی هم ادامه خواهد داشت که بابت بحث موشکی وضع شده اند. پاره ای قوانین مانند قانون داماتو مشمول ممنوعیت سرمایه گذاری در صنایع نفتی ایران که سابقه ای بسیار طولانی دارد و مانند آن نیز باقی می مانند که همان زمان هم تا قبل از تسری تحریم ها به تحریم های فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل، عملاً خاصیتی نداشتند.
در مجموع نوع تحریم های قابل لغو در مذاکرات هسته ای و سپس مکانیزم لغو تحریم ها و نظارت های آژانس بر تأسیسات اتمی ایران از چالش برانگیزترین مباحثات سیاسی توافق اتمی ایران در توافق نهایی است که در ادامه و در بخش پایانی همین مقاله بدان خواهم پرداخت.
3- اشتباهات رایج در مفهوم چند موضوع فنی توافق نامه:
همانطور که قبلاً گفتم بسیاری از منتقدین مذاکرات هسته ای و حتی مدافعین آن به دلیل عدم آشنایی کافی با مباحث فنی برنامه هسته ای ایران، پاره ای اقدامات ایران را خیانت به تلاش های سنوات قبل و نیز خیانت به خون شهدای هسته ای دانسته اند که تنها به دلیل اشتباه درک موضوع است.
3-1) از جمله رایج ترین خطاهای فنی منتقدین موضوع اکسید شدن ذخایر هگزا فلوراید اورانیوم است؟!
چنانکه اگر به تصویر پیوست دقت نمایند و یا به منابع موجود در اینترنت به زبان فارسی که مطالب را به زبان ساده توضیح داده اند و یا سایت های فنی معتبر جهانی مراجعه نمایند در می یابند که ترکیب "هگزا فلوراید اورانیوم" که ماده ای گازی شکل است تنها در مرحله عملیات غنی سازی مورد استفاده قرار می گیرد و کاربرد دیگری ندارد، یعنی اورانیوم به شکل فلوراید آن گازی شکل است و قابل غنی سازی در سانتریفیوژهای گازی مخصوص قبل و پس از غنی سازی اورانیوم که فلزی واکنش پذیرست باید به شکل ترکیبات پایدار آن که رایج ترین شکلش پودر سفید "اکسید اورانیومUO2 " است، در آمده و سپس فشرده شود تا بتوان از آن قرص و میله سوخت یا صفحات سوخت تهیه کرد.
پس اورانیوم طبیعی ابتدا طی مراحل مختلف در اردکان یزد شست و شو می شود و به صورت کیک زرد در می آید. کیک زرد به UCF اصفهان رفته و طی مراحلی به هگزا فلوراید اورانیوم در می آید که گازست. این گاز در تأسیسات غنی سازی نطنز تا میزان دلخواه مثلاً 3.65 درصد برای میله های سوخت مورد نیاز بوشهر یا 20 درصد برای نیاز صفحات سوخت مورد نیاز نیروگاه تحقیقاتی امیرآباد تهران غنی می شود؛ سپس گاز به دست آمده باید اکسید و فشرده شده تا قابل شکل گیری شود. پودر سفید اکسید اورانیوم در کارخانه ای در اصفهان با غلاف زیرکونیومی ابتدا به قرص بدل گردد؛ در کارخانه ای دیگر در بوشهر تعداد زیادی قرص روی هم انباشته شده و میله بلند سوخت تولید می گردد. تعدادی میله کنار هم نیز تشکیل یک "مجتمع سوخت" را تشکیل می دهند که تصاویر آن ها را در تلویزیون و سایت ها زیاد دیده اید.
هر یک از این مراحل که در نیم خطی نوشته می شود نیازمند ده ها نوع دانش فنی و تأسیسات و مواد و امکانات ویژه و نیز تولید کنندگان قطعات و ادوات مخصوصیست که خوشبختانه در سنوات اخیر در کشورمان ایجاد شده اند. از جمله در ساخت سانتریفیوژها ده ها نوع تخصص از شیمی و علم مواد تا متالوژی و برق و الکترونیک و کامپیوتر و ابزار دقیق باید به کمک دانشمندان فیزیک هسته ای بیایند تا یک سانتریفیوژ ساخته شده و ده ها از آن به صورت آبشار یا پیوسته حرکت کنند و اورانیوم طبیعی تا حد دلخواه غنی سازی شود. از آن پس نیز تکنولوژی های بسیار زیادی باید به خدمت گرفته شوند تا اورانیوم غنی شده به مجتمع سوخت بدل شده و در راکتورهای مخصوص تبدیل به جریان برق صنعتی شوند.
3- 2) توسعه غنی سازی با کدام تکنولوژی سانتریفیوژها صورت خواهد پذیرفت؟
چه مذاکرات ایران با گروه 6 باشد و چه نباشد، تمام سانتریفیوژهای "آی آر 1" موجود - چه نه هزارتای فعال و چه 10 هزارتای غیرفعالش - باید جمع آوری شوند و با تکنولوژی جدید سانتریفیوژهای "آی آر 2 ام" , "آی آر 4","6" یا "8" جایگزین شوند که جز "آی آر 2 ام" و "آی آر "4 که آماده تولید انبوه و صنعتی هستند، هیچیک تمام مراحل تست خود را طی نکرده اند و تا چند سال آینده امکان تغییر آن ها وجود ندارد. تست یک سانتریفیوژ جدید اگر با مشکل غیر قابل پیش بینی مواجه نشود از 8 تا 10 سال زمان می برد.
ظرفیت عملیاتی سانتریفیوژهای "آی آر 1" حدود 0.9 تا 1 سو است. از سویی به دلیل سرعت بالای روتور این دستگاه ها که حدود 40000 تا 60000 دور در دقیقه اند و نباید در این شرایط نوسان داشته باشند و در نوع "آی آر "1 این قاعده کلی رعایت نشده، میزان کرش Crash یا انهدام و خرابی آن ها بسیار بالا و راندمانشان پایین است. در همین حال ظرفیت عملیاتی "آی آر 2 ام" حدود 3 تا 3.5 سو و "آی آر 4" حدود 5.5 تا 5.7 سو و سانتریفیوژ "آی آر 8" که ابعاد بزرگ تری دارد و هنوز حتی تمام تست های مکانیکی خود را طی نکرده بین 24 تا 25 سو است. لازم به ذکرست که انجام هر مرحله تست یک سانتریفیوژ حدود 300 تا 350 روز یعنی نزدیک یک سال زمان می برد، لذا برای ما که در 10- 12 سال آتی به ظرفیت 19000 سو در سال نیاز داریم، اصلاً تولید و راه اندازی کل نطنز با حدود 48000 سانتریفیوژ "آی آر "1 هیچ توجیه فنی و اقتصادی ندارد و لذا باید پس از طی مراحل تست سانتریفیوژهای نسل جدید که ممکن است 7 تا 9 سال سال به طول بیانجامد با روش های نوین به استقبال 190000 سو برویم.
برای درک بهتر دشواری های تکنولوژیک صنعت غنی سازی باید بگویم که ایران از سال 1369 تا 1376 بر اساس قطعات منفصله سانتریفیوژهای "پی یک" وارداتی از پاکستان، تنها توانست 2 دستگاه را مونتاژ و راه اندازی کند و از سال 1376 تا 1385 توانست به اولین آبشار 165 تایی سانتریفیوژ "پی "1 پاکستانی دست یابد. همین دستگاه ها نیز بعدها تحت کد "IR 1" در کشورمان از طریق مهندسی معکوس ساخته شدند که به علت نقص ذاتی در طراحی آن با مشکلات و نوسانات فوق العاده ای مواجه هستند و باید از رده خارج شوند. همزمان نیز ایران روی طراحی مفهومی سانتریفیوزهای جدید کار کرد و به سانتریفیوژهای "آی آر 2 ام" تا "آی آر 8" رسید. هر یک از انواع سانتریفیوژ "IR 2 m" و "IR 4" هم اکنون یک آبشار موفق 165 تایی در حال کار هستند که همه مراحل تست را طی کرده اند و ساخت قطعات آن توسط شرکت های داخلی میسر شده است.
کارخانه غنی سازی نطنز می تواند به راحتی بیش از 40000 آی آر 8 (و یا 48000 آی آر 1) را در خود جای دهد که معنی آن اینست که تنها یک "کارخانه نطنز" با روش جدید می تواند بیش از 200000 سو تولید کند و دیگر ما نیازی به ساخت 4- 5 کارخانه مشابه نطنز با سانتریفیوژهای "آی آر یک" برای تأمین سوخت تنها یک نیروگاه بوشهر نخواهیم داشت.
در مجموع با توافق پیشرو در نطنز حدود 5060 سانتریفیوژ "آی آر یک" با ظرفیت غنی سازی 1500 کیلوگرم اورانیوم زیر 5 درصد در سال مشغول به کار خواهد بود که تا رسیدن به ظرفیت 30 تن در سال راه درازی را در پیشرو خواهیم داشت. از سویی ایران تا 10 سال امکان توسعه بیش از این را نخواهد داشت که این بزرگ ترین امتیاز کمی و فنی ایران به غرب پس از نظارت های مستمر طبق پروتکل الحاقی در این مذاکرات است. ضمن اینکه باید دانست که ایران برای دستیابی به تکنولوژی سانتریفیوژهای نسل نو خود به همین میزان یعنی حدود 10 سال نیاز داشت و لذا چیز زیادی را در این مدت از دست نمی دهد. جدا از اینکه اصولاً هیچ انسان میهن پرستی از وجود محدودیت های بین المللی و نظارت های خارجی بر تأسیسات خود خوشنود نخواهد شد ولی همیشه ایده ال ها با واقعیت ها هم راستا نیستند!
بدین ترتیب ایران از مجموع توان عملیاتی تولید 2200 کیلوگرم تولید اورانیوم 3.65 درصد تا قبل از توافق به حدود 1500 کیلوگرم پس از توافق نهایی برای 10 سال می رسد که در هر حال برای نیاز 30 تن در سال یک راکتور مشابه بوشهر عدد بزرگی نیست . بدین معنی که ایران قبل و پس از توافق نهایی , توان عملیاتی بزرگی نداشته و باید برای رسیدن به ظرفیت 30 تن در سال و به عبارتی 190.000 سو در سال باید ظرفیت های جدیدی ایجاد کند که به کمک سانتریفیوژهای آی آر یک انجام پذیر نیست و سانتریفیوژهای نسل جدید نیز هنوز آماده تولید انبوه نیستند که در بخش خود توضیح داده ام.
پس از 10 سال رژیم حقوقی ایران عادی شده و امکان هرگونه توسعه کمی در کشور وجود خواهد داشت. توسعه کیفی نیز که مشمول تحقیق و توسعه است همچنان به قوت خود باقی است و ایران هیچگونه تعهدی در محدودیت تحقیق و توسعه خود را نپذیرفته است.
3-3) نیازهای ایران به غنی سازی کدامند؟
باید دانست که تولید محصول نهایی سانتریفیوژها یعنی اورانیوم غنی شده زیر 5 درصد نیز حداقل تا 8 سال آتی هیچ مصرف فوری ندارد، زیرا ما فقط یک راکتور نیروگاه اتمی بوشهر را داریم که تا 8 سال آتی – از مجموع 10 سال گارانتی خدمات آن - تحت ضمانت روسیه است و این کشور ملزم به تأمین سوخت آنست. لذا تأمین سوخت بوشهر نیز هیچ فوریتی ندارد. مگر روسیه نقض عهد کند که نمی کند زیرا بر اساس همین راکتور در ایران و چندین کشور دیگر پیمان های جدید بسته و آبرویش را با دست خودش نمی برد.
غنی سازی 20 درصد نیز برای کاربری صفحات سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی ایران هم طی 40 سال قبل از فرانسه، آمریکا، روسیه و آرژانتین خریداری می شد و پس از اوج تحریم ها در کشور ساخته شدند، برای 3 تا 4 سال آتی در کشور موجودند و پس از آن نیز توسط منابع قبلی تأمین خواهند شد و در غیر این صورت ایران می تواند رأساً اقدام به ساخت مجدد آن نماید. مصرف این محصول نیز تا راه اندازی راکتور اراک فقط در راکتور تحقیقاتی امیرآباد تهران است که تنها مصرفی حدود 20 کیلوگرم در سال دارد.
3-4) نیروگاه تحقیقاتی 40 مگاواتی آب سنگین اراک:
نیروگاه آب سنگین اراک که به غلط از تعطیلی یا نابودی آن سخن به میان می آید، پروژه ای ناکام بود که سال های متمادی است که در دست ساخت بوده و قبلاً قرار بود تا با تکنولوژی 50 سال قبل چینی ساخته شود ولی چینی ها بدون در اختیار گذاشتن نقشه های تفضیلی پروژه ایران را ترک کرده بودند و کارشناسان ایرانی بدون در اختیار داشتن طرحی کامل و نقشه های فنی و به روش سعی و خطا مشغول تکمیل مرحله به مرحله آن بودند و تا 3-4 سال آتی نیز امیدی به تکمیل و راه اندازی کامل آن نبود. این طرح هیچ نمونه تجربه شده ای در کشور نداشت و از لحاظ سطح تکنولوژی و تست های ایمنی استاندارد با مشکلات جدی مواجه بود که عملاً ساخت آن را به یک معضل فنی پر هزینه بدل کرده بود، ولی همین تجربیات چند ساله باعث شد تا متخصصین و دانشمندان کشورمان با طراحی مجدد بخش مهم آن که به "قلب راکتور" مشهورست و البته به مدد مشارکت فنی جهانی و نظارت های آژانس بین المللی انرژی اتمی بر کیفیت و ایمنی آن و بالاترین تکنولوژی روز دنیا که 10 برابر قوی تر یعنی قدرت پرتودهی 10 به توان 14 شار نوترونی از طراحی قبلی آن است، ساخته می شود.
علت نگرانی و یا بهتر بگوییم بهانه غرب از فعالیت این نیروگاه مربوط می شود به میزان سالیانه 7 کیلوگرم "پولوتونیوم" تولید شده از پسماند سوخت این نیروگاه که در روش جدید ایرانی این عدد به حدود یک کیلوگرم در سال کاهش می یابد. ضمن اینکه باید دانست که برای ساخت یک بمب اتمی قوی حداکثر 4 کیلوگرم پولوتونیوم کفایت می کند. البته باید توجه داشت که ایران برای استخراج پولوتونیوم می باید کارخانه بازفراوری می داشت که اساساً چنین تأسیساتی هرگز جزو برنامه جامع اتمی ایران نبوده و نیست!
ساخت و تست های کاربردی و ایمنی ادوات و تأسیسات این نیروگاه تحقیقاتی در کشورمان به سادگی میسر نبود و هم اکنون پس از اجرایی شدن توافق هسته ای تعدادی از شرکت های معتبر جهانی از کشورهای مختلف متعهد به انجام آن در قالب یک کنسرسیوم بین المللی شده اند. چنانچه آن ها هم به تعهدشان عمل نکنند، ایران طرح جدید را خودش مانند طرح قدیمی اجرایی خواهد کرد. در روش قدیمی ایران قرار بود از میله های سوخت با اورانیوم طبیعی در حد چند دهم درصد و با قدرت پرتودهی نوترونی 10 به توان 13 شار نوترونی استفاده کند ولی در طراحی جدید که این بار به دست دانشمندان اتمی کشورمان انجام شده و تأییدیه فنی کارشناسان و سازمان های بین المللی را هم دارد، ایران با استفاده از اورانیومی کمی غنی شده تر که هنوز رسماً رسانه ای نشده (احتمالاً با غنای زیر 1.5 درصد) و همچنان با آب سنگین کار خواهد کرد که محدودیت های کمتری به لحاظ فضای کاری در استخر آن وجود دارد و محیط تست هایش بیش از 2 برابر باز شده است و نیز شدت پرتودهی نوترونی 10 به توان 14 شار نوترونی خواهد رسید. بدین ترتیب خیل عظیمی از محصولات جدید در راکتور ارتقاء یافته اراک به تولید خواهند رسید که از رادیو داروهای جدید شروع شده تا محصولاتی مانند "کبالت 60" و مانند آن را تولید خواهد کرد. همه این تغییرات تنها باعث 2 سال تأخیر در راه اندازی پروژه خواهد شد که زمان معقولی برای رفع موانع فنی و محدودیت های اساسی آنست. باید توجه داشت که کارخانه آب سنگین خنداب اراک با ظرفیت تولید سالیانه 20 تن آب سنگین پروژه ای مستقل از نیروگاه فوق است و مسئولیت آن تولید آب سنگین است و هیچگونه فعالیت هسته ای در آن صورت نمی گیرد.
تاکنون نیز حدود 90 تن آب سنگین برای مصارف نیروگاه 40 مگاواتی آتی و مصارف پزشکی در آن تولید شده است. گاه مشاهده می شود که راه اندازی این کارخانه با راه اندازی راکتور تحقیقاتی 40 مگاواتی اراک که هرگز راه اندازی نشده است اشتباه گرفته می شود. علاوه بر این بسیار دیده ام که عده ای بر این باورند که نیروگاه اراک کاربری تولید برق هسته ای دارد که این نظر نیز اشتباه رایج دیگری است.
3- 5) سرگذشت و سرنوشت "تأسیسات فردو"
کارخانه فردو از ابتدا برای انبار تسلیحات نظامی طراحی شده بود و تنها به دلیل تهدید حملات هوایی اسرائیل و آمریکا به جایی برای نگهداری ذخایر و ادوات و ماشین آلات هسته ای ایران و در نهایت مکانی برای "تضمین استمرار توان علمی و فنی غنی سازی هسته ای ایران" بدل شد. به همین دلیل است که فردو در اوج ظرفیت خود تنها پذیرای 3 هزار سانتریفیوژ "آی آر 1" است که برای سایت غنی سازی اصلاً توجیه ندارد ولی برای نگهداری و حفاظت حداقل ظرفیت غنی سازی و تجهیزات مدرن از آسیب حمله هوایی احتمالی دشمن کافیست.
به مرور نیز به دلیل نزدیکی به تهران و وجود زیرساخت های مناسب و امنیت بسیار بالا، به مکانی برای امور تحقیقاتی و توسعه برنامه جامع اتمی ایران و نیز پشتیبانی علمی و فنی پروژه های هسته ای کشور بدل شد و امروز با این قرارداد عملاً علاوه بر مسئولیت قبلی خود که تضمین استمرار توان علمی و فنی غنی سازی هسته ای ایران بود، رسماً به یک مرکز تحقیقاتی بین المللی برای تحقیقات هسته ای مبدل می گردد. کار غنی سازی مواد غیر شکافت پذیر مانند ایزوتوپ های پایدار هم به آن اضافه شد که در طرح ابتدایی آن نبود. پس با این توضیحات "کارخانه فردو" نه تنها تعطیل نشد که همچنان 1044 سانتریفیوژ در حال چرخش در خلاء بدون تزریق گاز در آن فعال است و هر زمان می تواند پذیرای تزریق گاز "هگزا فلوراید اورانیوم" برای غنی سازی مجدد باشد و نیز از این پس صاحب یک طرح جامع بلند مدت تحقیقاتی بین المللی شده و در آینده می تواند محصولات علمی و فنی و حتی مواد خود را به همه دنیا بفروشد و نیز برای تأمین نیروی انسانی خود و سایر مراکز کشور از داخل و خارج نیرو جذب کرده و حتی برای آموزش بفرستد؛ البته چنانچه همه طرفین به تعهدات اعلام شده عمل کنند.
4- نحوه لغو تحریم ها و اعمال بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی
چنانچه پیشتر نوشتم، 3 موضوع نوع تحریم ها، نحوه لغو تحریم ها، و نحوه بازرسی های آژانس برای راستی آزمایی فعالیت های آتی ایران طبق پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای یا "ان پی تی"، مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث توافق آتی ایران و غرب خواهند بود.
همگان می دانند که اصل تحریم های ایران، تحریم های فصل هفتم منشور سازمان ملل است که توسط شورای امنیت وضع شده و از بار حقوقی و اجرایی بالایی برخوردارست که پس از لغو آن ها، بازگشت به آن نیز به سادگی میسر نیست. بنا به توافقات اولیه در لوزان سوئیس و از آنجا که تحریم های قبلی ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل وضع شده اند، قرارست تا پس از امضاء توافق نامه نهایی 5 کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ای جدید را ذیل همین فصل به تصویب برساند که ضمن لغو تحریم های قبلی، طرفین را متعهد به اجرایی شدن "برنامه جامع اقدام مشترک ایران و گروه 6" خواهند کرد.
در قطعنامه جدید برنامه جامع هسته ای ایران و غرب با نام اختصاری "برجام" به تصویب شورای امنیت رسیده و برای ایران و جهان لازم الاجرا می شود. همزمان اتحادیه اروپا نیز اقدام به لغو کلیه تحریم های ایران مطابق با برنامه شورای امنیت می کند و دولت آمریکا نیز موظف می شود تا تحریم های خود را برچیند که نحوه برچیدن تحریم ها بنا به قوانین داخلی آمریکا، مکانیزم های مختلفی دارد.
باز همزمان با این اقدامات، ایران مکلف می شود تا مفاد توافق هسته ای - شامل برچیدن 13000 سانتریفیوژ و برداشتن قلب راکتور اراک و تغییراتی در فردو و سایر موارد را به انجام رسانده و زمینه را برای بازدید کارشناسان آژانس بین المللی آماده نماید. با این حساب از روز امضاء توافق تا اجرایی شدن این اقدامات زمانی لازم است که بعضی مقامات ایران آن را حدود 6 تا 8 هفته برآورد کرده اند ولی هنوز اعلام رسمی نشده و در بدبینانه ترین حالت بیش از 3–4 ماه نخواهد بود. به همین دلیل است که مقامات ایران از لغو فوری تحریم ها دم می زنند ولی طرف آمریکایی از چند مرحله ای بودن آن سخن به میان می آورد. حال اگر ایران این اقدامات را سریع عملیاتی کند، لغو تحریم ها فوری خواهد شد و اگر به مرور زمان انجام دهد و در طولانی مدت به معرض بازدید آژانس بگذارد – که چنین تصمیمی وجود ندارد – لغو تحریم ها نیز زمان بَر خواهد شد. با این اوصاف هر دو طرف بخشی از واقعیت را برجسته کرده و بیان می کنند.
بدین ترتیب بازگشت مجدد تحریم های سازمان ملل که پشتوانه همه تحریم های جهانی دیگرست تنها در سایه اثبات عدم پایبندی ایران به توافق میسر خواهد بود که عملاً احتمال آن یک در میلیون بیشتر نیست. ضمن اینکه دفعه اول هم عمل غیر حقوقی و غیر قانونی بوده ولی این بار دیگر اجماع 5 کشور عضو شورای امنیت شامل چین، روسیه، آمریکا، فرانسه و انگلیس برای ایجاد تحریم های جدید علیه ایران غیر ممکن به نظر می رسد. این موضوع را آمریکایی ها هم می دانند. اعتراض اسرائیل هم برای همین است، چون می دانند که عملاً لغو تحریم ها بازگشت ناپذیرست و به سادگی تکرار نمی شوند.
به یاد داشته باشیم که آمریکایی ها دنبال برچیده شدن کل امکانات هسته ای ایران بودند. خود اوباما هم گفت که "اگر می توانستم تمام پیچ و مهره های دستگاه های اتمی ایران را باز کنم حتماً می کردم" ولی بعد از 10-12 سال تلاش و تحریم و غیره رسیدن به اینجا که اگر ایران سلاح نسازد و ما مطمئن بشویم که فعالیت صلح آمیز دارد، حتی غنی سازی را هم قبول می کنیم.
این هم بدین خاطر بود که ایران به عنوان یک عضو "ان پی تی" که یک معاهده جهانی منع اشاعه سلاح های هسته ایست می تواند "هرگونه فعالیت صلح آمیز هسته ای" داشته باشد. فعالیت صلح آمیز هسته ای در "ان پی تی" قید نشده ولی در عرف بین الملل شامل همه فعالیت های هسته ای نظیر تولید برق، شیرین کردن آب دریاها، تولید رادیو داروها، چرخه سوخت، کشاورزی هسته ای، عکس برداری های رادیواکتیو و غیره می شود، هر چیزی جز ساخت سلاح اتمی. لذا ایران نیز قبول کرد که آژانس بتواند در حد پروتکل الحاقی بازرسی هایی را برای راستی آزمایی و اثبات فعالیت های صلح آمیز ایران انجام دهند. نحوه و جزئیات بازرسی ها در پروتکل الحاقی نوشته شده ولی جزئیات بازرسی های بیش از پروتکل الحاقی باید در توافق نامه قید شود. لازم به ذکرست که در پروتکل الحاقی روش بازدید، نوع بازدید، نوع مکان ها و دلایل بازدید روشمند شده و علاوه بر این اغلب کشورها همیشه بخش هایی از پروتکل را اجرایی می کنند نه الزاماً همه آن را.
بازدید مراکز نظامی نیز در پروتکل الحاقی نیامده و ایران هم چنین چیزی را نپذیرفته است جز مواردی خیلی محدود مثل پارچین و لویزان که پس از توافق ایران بازرسان آژانس آمدند و نمونه خاک و فاضلاب گرفتن و رفتن و بحث تمام شد. بازرسان آژانس حتی نمی توانند کارخانجات صنعتی مثل داروسازی و نساجی و غیره را بازدید کنند، مگر مدرک مهمی در دست داشته باشند و این مدارک به تأیید ایران هم برسد.
مدتی قبل معاون سازمان انرژی اتمی ایران گفت که یک سال است به آژانس بین المللی گفتیم مکان ادعایی انفجار هسته ای مریوان رو اعلام کنید تا برنامه بازدید بگذاریم ولی آژانس مسکوتش کرده و نیامده؟! چون خودشان هم می دانند چنین مکانی و چنین انفجاری وجود خارجی ندارد.
قرار نیست آژانس بدون مدرک مکانی را بازدید کند. در 10 سال اخیر نیز پروتکل الحاقی عملاً و داوطلبانه اجرایی شده است. در صورت لزوم هم بازرسان توانسته اند بازدیدهای مدیریت شده و کنترل شده انجام دهند که طی آن بازرسان در ماشین های چادردار و حتی با چشم بسته به مکان ادعایی می روند و با جی پی اس از صحت مکان مطلع می شوند و می توانند از محوطه بیرون نمونه خاک یا برگ درختان و سنگ موجود در محل یا فاضلاب نمونه برداری کنند تا اثر تشعشعات ادعایی را کنترل کنند و یا حتی با دستمال های مخصوص از غبار روی دیوارها نمونه برداری کنند. کاری که 12 سال گذشته رایج بود. مواد رادیواکتیو تشعشعات پایدار دارند و اگر کسی بخواهد اثر تشعشعات یا مواد رادیواکتیو یک منطقه رو پیدا کند لازم نیست داخل ساختمان شود.
5- در صورت نقض عهد طرف غربی و مجموعه 5+1، دوره بازگشت ایران به شرایط قبل از توافق چقدر است و نیز در طرف ایران، دوره بازگشت تحریم ها چه میزان است؟
در پایان به نظر می رسد که طرفین مذاکره کننده به شدت از نقض عهد طرف مقابل نگرانند و دائم از امکان بازگشت به شرایط قبل سخن می رانند. به راستی ما در ایران برای بازگشت به شرایط پیش از اجرای توافق چقدر وقت لازم داریم؟ بنا به اطلاعات کنونی من، ایران در تأسیسات فردو تنها نیازمند چند ساعت وقت برای انتقال گاز "هگزا فلوراید اورانیوم" از کپسول های ذخیره به سانتریفیوژها برای غنی سازی زیر 5 درصد و حداکثر یک روز برای اتصال چند آبشار به یکدیگر برای غنی سازی 20 درصدی است.
در تأسیسات نطنز که 13000 سانتریفیوژ جمع آوری می شوند، نصب و راه اندازی مجدد 9000 تای آن ها مانند قبل نیازمند حداکثر 2-3 ماه زمان است. در راکتور تحقیقاتی اراک از آنجا که به کارگیری مجدد قلب راکتور قبلی مشکلات ایمنی ایجاد خواهد کرد و بعیدست که استفاده مجدد از آن هرگز در دستور کار قرار گیرد. اصولاً ایران به دلایلی که بیان شد مایل به استفاده مجدد از این قلب نمی باشد، پس باید منتظر ساخت قلب جدید و امکانات مرتبط طی فرآیندی حدوداً 2 ساله باشیم. بدین معنی که ایران اساساً تحت هیچ شرایطی به روش قبلی باز نخواهد گشت و در هر صورت به دنبال روش نوین با توان بالاتر می رود. اما اگر طرف مقابل بخواهد ایران را به خاطر نقض تعهداتش مجدداً تحریم کند، اعمال تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا تنها نیازمند چند نامه و فرمان اجرایی و طی مراحل اداری آن یعنی حداکثر یک ماه است ولی بازگشت به تحریم های شورای امنیتی سازمان ملل نیازمند اجماع 5 کشور عضو دائمی و دارای حق وتوی شورای امنیت شامل روسیه و چین و نیز آمریکا و فرانسه و انگلستان است که بعیدست به سادگی ممکن شود. بدین ترتیب باید دید این بار آمریکا و غرب با چه ترفندی می خواهند به اجماع با چین و روسیه برسند. به هرحال غرب و روسیه و چین که از قبول بار اول این اشتباه ناخرسند هستند و نیز با توجه به جنگ تحریمی روسیه و غرب که طی آن روسیه به اصل روش تحریم معترض است، چرا باید دوباره آزموده را بیازماید. مگر بپذیریم که نقض عهد های طرف ایرانی بسیار چشمگیر و خطرناک باشند که با تجربیات سنوات اخیر حتی احتمال یک در میلیون دادن به آن هم مشکل است.
در پایان آنچه در این مقاله طولانی بیان شد تنها بر اساس اطلاعات علمی و فنی عمومی و جاری و نیز اطلاعاتی است که از طرق رسمی و رسانه ای از مقامات طرفین مذاکرات دریافتم و بی شک شامل گوشه های پنهان مذاکرات نیست. بی شک تا زمانی که تمام متن 70 صفحه ای توافق رسانه ای نشود و به اطلاع عموم نرسد و مورد نقد و بازبینی متخصصین مختلف قرار نگیرد، نمی توان هیچ پیشگویی و پیش بینی خالی از خطایی کرد. از سویی بنا به آنچه از رسانه ها می شنویم و با توجه به استنباط های متفاوت طرفین از محتوای توافقات اولیه، همچنان امکان تغییر متن نهایی توافقات یا شروط اجرای توافق نامه از سوی همه اطراف مذاکرات وجود دارد. لذا تا آن زمان باید صبر پیشه کرد و به همین اندازه بسنده نمود.
شادکام و سربلند باشید
|