در کشاکش سهمخواهی و قدرتطلبی در بدنه حاکمیّت فرقهای آنچه که بیش از همه پایمال میشود مصلحت جامعه، منافع ملّی و تمامیّت ارضی است. در حالی که قدرتهای استعماری قدیم و جدید در پی آتشافروزیهای قومی و دوقطبی کردن منطقه به شکل شیعه و سنی هستند، عمّامهداران در کسوت امامان جمعه و نمایندگان ولیّ فقیه در تعدادی از شهرهای بزرگ کشورمان به میل خود مجوزهای قانونی که برگرفته از وزارتخانهها و ارگانهای همین حکومت است را نادیده میگیرند و همقدم با آنها افراد به ظاهر مترقّی در مجلس شورای اسلامی فراکسیون قومی و در رسانه به ظاهر ملّی برنامههای ضدّ ملّی درست میکنند؛ یکی تحت نام خدا و دین و ایمان و معنویّات و دیگری تحت نام آزادی و دموکراسی و هویّت و حقوق بشر!
این در حالی است که از هر دو طرف دست در سفره بیتالمال یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان دارند و بخش عمدهی جامعه که غیر خودی و درجه دو میخوانند را دچار انواع مشکلات اقتصادی و تبعات آن کردهاند. و اما نتیجه روند آنچه جناحهای مختلف انقلاب در این مملکت پیش گرفتهاند چه میتواند باشد؟ ملّتی فلاکتزده و مستأصل که هر ملّای حکومتی در رأس یک استان و شهرستان و موقوفات و داراییهایش و در حکم خلیفهی یک امارت یا ولایت باشد، یا هر مکلای حکومتی در رأس یک استان و شهرستان با معادن و منابعش و در حکم رئیس یا والی یک اقلیم یا منطقه(!) خلافت اسلامی و فدرالیسم وارونه!
مشکل از کیست؟ از نمایندگان فکری و تشکیلاتی بیگانه است که افراد کمبوددار و بیریشه و ذهنهای بیخبر را در جلسات و کلاسهای عقیدتی و ایدئولوژیک شستوشوی مغزی داده و تبدیل به عقده کرده و به جان هموطن خود میاندازند؟ جماعتی پوپولیست که قبل و بعد از به قدرت رسیدن هیچگاه با مردم صادق نبودهاند و هدفشان همیشه رسیدن به گنج بدون رنج بوده است؟ آنها هیچگاه رابطهی سالمی با جامعهی ایرانی برقرار نکردند و رابطهی یکطرفه با ملّت داشتهاند. از اینروست که پاسخگویی، عذرخواهی، استعفا و حساب پس دادن را باری گران و توهینی بزرگ میدانند و با تندی و ترفند با آن برخورد میکنند. جماعت انقلابی و پساانقلابی برای حفظ سفرهی غارت به هر نمایشی دست میزنند و برای مقابله با آگاهی و انسجام و اعتراضات مردمی، بیاعتمادی را در بین مردم رواج میدهند. مردم شاهد کسانی هستند که آنچه را برای خود نمیپسندند برای مردم میپسندند و آنچه را برای خود میپسندند برای مردم نمیپسندند. ملّت ایران دچار جماعتی هستند که آنها را به زحمت و ریاضت و فلاکت و نکبت و مقاومت اقتصادی سوق میدهند ولی خودشان به رکوردشکنی در دزدی و اختلاس و چپاول مشغولند. کسانی که سود و مصلحت خودی و فرقهای و درجه یکها و محارم ذهن آنها را اشغال کرده است. ملّت ایران کسانی را در رأس امور خود میبیند که نشان دادهاند حتّا توان تعامل با سایر کشورهای جهان را هم ندارند و هر از گاهی دشمن جدیدی برای ملّت ایران میتراشند. آنها علیرغم مدارک و عناوین پرطمطراق حوزوی و دانشگاهی از فرط بیآرمانی دنبالهرو سیاستهای شرق و غرب میشوند و شیفتگی پست و مقام باعث میشود از زیان وارد کردن به منافع ملّی و تمامیّت سرزمینی ما ابایی نداشته باشند. سیاستهایی بر اساس منافع اجانب که روند قهقرایی پس از انقلاب سیاه پنجاه و هفت را شدّت بخشیده و جایگاه ایران در زمینههای گوناگون در بین جامعهی جهانی را روز به روز تنزل داده است.