چهل سال پيش زمانى كه ملت ايران به لحاظ فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى در آرامش بود، صاعقه اى بر كشور ايران فرود آمد و سرنوشت ملت ايران را زير و رو كرد زيرا ملت آموخته بود كه چگونه در شرايط سخت صبر و بردبارى پيشه كند، ولى نياموخته بود كه روزگار عافيت را چگونه قدر بداند و در حفظ آن كوشا باشد، و اجازه ندهد بمانند سال ۱٣۵٧ فرصت طلائی را از او بربايند.
بهروى اين درسى است كه بايد از تاريخ آموخت.
ملتى كه تاريخ خود را نخوانده باشد، تاريخش تكرار خواهد شد. (اوضاع سياسى امروز تكرار تاريخ است)
تاريخ نشان داده هرگاه فرمانروايانى با لباس دين بر مردم ايران حاكم شده اند، ابتدا زبان و فرهنگ دستخوش طوفان بلا شده و آنگاه با سياستهاى خائنانه ضدايرانى نابخردان جاهل براى بقاى خود و خوش باش ستمگران به آغوش بيگانه پناه برده اند تا ايران را به نابودى بكشانند. و امروز، آن، لحظه تاريخی است، كه مردم شهر و روستا به خيابانها آمدند تا اعتراض خود را به معمولى ترين خواسته زندگى كه همانا داشتن نان است بگوش حاكمين برسانند، و شعار ها نشان از سرزنش و اشتباهى بود که درسال 1357 مرتكب شده بودند.
بهر روى، ملت ايران در نتيجه عملكرد فرمانروايان دينى هم نان را از دست داد و هم اعتبار انسانى را، ولى گويند خود كرده را تدبير نيست.
فلاكت و بدبختى جامعه ايران از آن روزى آغاز شد كه مردم رفاه و آسايش، امنيت و آبروى جهانى خود را رها كردند و فريب خورده آنانى شدند كه سال ها تصور می كردند نماينده خدا بر زمينند. اينان، آنانى بودند كه براى رسيدن به قدرت خدا را هم به بازى گرفتند، و با وعده هايى كه هيچگاه عملى نشد، (كوخ نشين را كاخ نشين می كنيم) زندگى متعارف و معمولى مردم را هم بنام غير خودی بودن از آنان گرفتند و شاهد آن شديم تا درآمد و سرمايه هاى هنگفت ملى را كه بايد صرف كارهاى عمرانى و رفاهى و آسايش و امنيت می شد، در جيب دو گروه جاى گرفته بينيم، گروه اول آقايان حكومتى و آقازاده هايشان و گروه دوم مزدوران اسيدپاش داخلى و خارجيانى چون حسن نصرالله كه موجبات حفظ قدرت و نظام آقايان را فراهم می کنند و سهم ملت ايران فشار و زور و ستم و مرگ است و وعده بهشت در آخرت.
در اصل ملت ايران زنجير به پا بستگانى شدند كه حدود آزاديشان تا آنجاست كه زنجير اجازه می دهد.
و اما جواب:
حجت الاسلام آقاى جنتى رئيس مجلس خبرگان رهبرى چندى پيش فرموده اند: "دانش آموزان كه در مدارس نماز نمی خوانند نشان كم كارى آموزش و پرورش است".
چهل سال است آقايان شبانه روز تلاش مى كنند تا ايران را اسلاميزه كنند و مردم را به زور هم شده به بهشت بفرستيد اما ديگر اين حنا رنگ ندارد، آقايان تلاش شما براى ملت ايران رنگ باخته، و مصداق اين شعر شده ايد:
اول چنان بديد كه كس چون شما نبود .............. امروز چنان شديد كه كس چون شما مباد
آقاى جنتى قدرت و مكنت و ثروت چقدر لذت بخش است كه چهل سال است به جاى هدايت و ارشاد و تعاليم دينى، در پى مال اندوزى براى خود و فرزندانتان هستيد؟
چهل سال است با بودجه كلان و درآمدهاى ناشى از سازمان ها و بنگاه هايی به نام تشكل هاى دينى و مذهبى فعاليت اقتصادى می كنيد، نه فعاليت دينى! و درآمد ناشى از اين سازمان ها صرف زندگى اشرافى خود و وابستگانتان می شود؟
آقاى جنتى، معترضيد كه چرا معلمين شاگردان را كه اغلب به واسطه فقر، صبحانه نخورده به مدرسه می روند را به نمازخانه مدرسه نمی برند! با چه نيتى ببرند تا شكر به جا آورند؟ شكر براى آنكه شما روزى و حق قانونی معيشتى خانواده آن ها را حيف و ميل كرده ايد و به تاراج داده ايد؟ كودكى كه از بام تا شام پدر و مادرش در جستجوى لقمه اى نان در خانه نيستند تا ببينند فرزندشان هم به راهى ديگر در خيابان ها گدايى می كند، از او می خواهيد نماز بخواند تا قسم شما حقيقت داشته باشد كه حاكميت شما اسلامى است؟
به قول حافظ:
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
كدام یک از بخش هاى مراكز قدرت به تكاليف دينى خود عمل مىكند كه از معلم انتظار داريد او كه خود قربانى شماست و حقوق ناچيز و حق پايمال شده اش او را هم با مشكلات معيشتى درگير كرده است و نماينده اش هم بجرم حق طلبى در زندان است، پاسخگوى شما باشد؟
بگوييد بودجه كلان ناشى از سازمان ها و بنگاها و تشكلات دينى و مذهبى چون امام رضا و دفاتر شما كجا هزينه می شود كه چهل سال است می خواهيد علوم را اسلامى كنيد، هنر را اسلامى كنيد، علم و دانش را اسلامى كنيد، مردم را به زور راهى بهشت كنيد، در حالي كه خود سرمايه دارانى شديد كه بهشت را براى خودتان از آخرت به اين دنيا آورده ايد و فرزندان اين آب و خاك را گور خواب و كارتن خواب كرده اید؟
آقاى جنتى ثروت و قدرت، شما را فراموش كار كرده و از ياد برده ايد نزول و بعثت پيامبر براى برپايى عدالت بود، نه زراندوزى. لقد اَرسلنا رسلنا....
در جایی که مردم حقوق مساوى اجتماعى را در ديندارى حاكمين مذهبی جستجو مى كنند، سخن معلم در دانش آموز اثر ندارد. شما نماز را بی اعتبار كرده ايد؟
شما اعتقاد مردم را نسبت به دين سست كرده ايد. دانش آموزى كه پدر و مادرش به واسطه بى عدالتى اجتماعى - اقتصادى از نماز رويگردان شده است چگونه به نماز روى مى آورد؟ طبيعى است وقتى شاهد آنست كه شما نمازخوان هاى مدعيان دين حقوق ديگران را رعايت نمى كنيد و مورد خشم و غضب او و جامعه هستيد، به نماز خانه نمى آید، زيرا اعمال شما او را از نماز و تعاليم دينى دور كرده است، چون نماز و دين را از اعتبار انداخته ايد.
آقاى جنتى، اگر دانش آموز نماز نمی خواند، معتاد شده، كارتن خواب است، شب گرسنه می خوابد، صبح بدون صبحانه مدرسه می رود و در فقر و بدبختى غوطه ور است، گناهش بگردن معلم است و شما هيچ تقصيرى در ساختار و ناهنجاری هاى جامعه نداريد؟
خداى شما پول و ثروت و زندگى اشرافى شده! از معلم می خواهيد شاگردان را به نمازخانه ببرند.
آقاى جنتى آیا معلمين روش اختلاس و دزدی هاى چند ميلياردى را به مسئولين آموخته اند؟
اقاى جنتى، آن روز كه فرزندان ايران در جبهه هاى جنگ زير آتشبار دشمن به نماز می ايستادند تا در دفاع از ميهن از پروردگار خود يارى طلب كنند دانش آموختگان مسئولين طاغوتى(!!) دوران شاه فقيد محمدرضا شاه پهلوى بودند، كه شما خیل عظيمى از همان انسان هاى شريف و خدمتگزار را به جرم خيانت به جوخه هاى اعدام سپرديد.
اما امروز جوان ايرانى و همه مردم ايران كه سال هاست تحت ستم شما هستند، در يافته اند كه به هيچ قيمتى حاضر نيستند شريک جرم و گناهان شما شوند و بيشتر از اين ظلم و زور و بىعدالتى از سوى شما را تحمل كنند، زيرا شما دروغگويان غير قابل اعتمادى بوديد كه لذات دنيوى را براى خود و مرگ را براى مردم به ارمغان آورديد.
آقاى جنتى قبا و ردايى از جنس بيگانه بر تن كرده اید و از پا منبريانتان مرگ اين وان را خواهانيد در حالی كه در گفتارتان اثرى از تعاليم دينى شنيده نمی شود. با اين شرايط از معلم می خواهيد دانش آموز را پاى منبر شما بنشاند و به نمازخانه ببرد.
آقاى جنتى، تاريخ نشان داده هرگاه ملت ايران در سراشيبى قرار گرفته است و در تاريكى راه گم كرده است، از دوردست هاى همين تاريخ نقطه روشنى، او را بسوى روشنايى و نجات هدايت كرد تا از سياه چالى كه خود بدليل عدم آگاهى در آن نقش داشته بيرون آید.
آن نقطه روشن فرهنگ اصيل و كهن ايران است كه شما چهل سال است با آن در ستيزيد، اما غافليد كه همين فرهنگ چند هزار سال است در فراز و نشيب روزگار چون عقابی در حفظ و پاسدارى از ايران بر فراز آسمان ايرانزمين به پرواز بوده است تا اجازه ندهد گزندى به سرزمين اهورايى ما برسد.
سرزمينى كه خدايش خداى مهرورزى و سازندگى و دادگسترى و دانايى و دانش پرورى و خرد آفرينى است و بخشنده و تواناست، خدايى كه با خداى جبار و ظالم شما تفاوت دارد.
پاینده ایران