پاینده ایران
پارادوکس امنیت و ناامنی؛ تحریم و صدور نفت
عملیات اجرایی احداث خط لوله ۱۰۰۰ کیلومتری از جنوب غربی ترین نقطه ایران تا جنوب شرقی ترین مکان آن، یعنی از بندرگناوه تا بندر جاسک، با برآورد ۲ میلیارد دلار از چند روز پیش آغاز شده است. هزینه این طرح از محل صندوق توسعه ملی برداشت میشود و به گفته مسئولان طرح، ارز آن تامین شده است. وظیفه این خط ۴۲ اینچ انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام ترش به بندر جاسک و مشتمل بر ساخت ۲۰ مخزن ذخیره سازی نفت هر کدام به میزان ۱۰ میلیون بشکه هم هست. وزیر نفت گفته است با اجرای این طرح، «امنیت صدور نفت ایران نسبت به دیگر صادرکنندگان خاورمیانه و همسایگان دو چندان میشود.»
رئیس جمهوری اسلامی هم در آئین گشایش پروژه گفته است «طرح بزرگ انتقال نفت به بیان رهبری استراتژیک ترین طرح دولت ما است. در صورت مشکل برای تنگه هرمز دیگر برای صادرات نفت ما مشکلی به وجود نخواهد آمد.»
در زمان دفاع مقدس هم که تاسیسات دریایی و شناورهای انتقال نفت از سوی آمریکا و عراق بمباران میشد خط لولهای مشابه با هزینه گزاف با عنوان پروژه صدور اضطراری نفت طراحی و اجرا که بعدها تبدیل به خط لوله برای انتقال آب شد!
اما آنچه که در پس پرده اجرای چنین طرح نمایان میشود نمونه روشنی از یک پارادوکس است که میتواند برای منافع ملی ما نگران کننده باشد.
مسئولان جمهوری اسلامی سالها است که بر طبل تامین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز توسط شناورهای تندرو میکوبند و بارها اعلام کردهاند که اگر امنیت صدور نفت برای ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز فراهم نباشد منطقه را برای دیگر صادرکنندگان نفت نیز ناامن خواهند کرد. تهدید بستن تنگه هرمز توسط ایران چندین بار موجب تنش بین همسایگان شد به گونهای که عربستان برای تامین صدور نفت خود دست به احداث خط لوله انتقال نفت از راه خشکی زد. این خط لوله که در تغییر ژئوپلتیک انتقال انرژی تنگهی هرمز مؤثر بود، خط لولهی نفتی شرقی- غربی این کشور است که نفت را از ساحل شرقی- خلیجفارس- به ساحل غربی این کشور- دریای سرخ- انتقال میدهد. ریاض روزانه بیش از ۴ میلیون بشکه نفت خود را از این مسیر صادر می کند. عارضه دوم تهدید برای بستن تنگه هرمز اعزام نیروهای نظامی بیشتر بیگانگان به منطقه بوده است.
اگر عربستان و عراق قادر باشند که به دلیل هراس از اقدامهای جمهوری اسلامی در تنگه هرمز مبادرت به احداث خطوط لوله خشکی بنمایند خود ایران چرا باید دست به چنین اقدامی هزینه ساز بزند؟ سروصداهای بسیار جمهوری اسلامی در کنترل امنیت خلیج فارس و تهدید دیگر کشورها بر اینکه اگر ما نتوانیم نفت خود را صادر کنیم تنگه هرمز و خلیج فارس را برای دیگران نیز ناامن خواهیم کرد، نه تنها موجب تنشهای بسیار در منطقه شد، بلکه بیش از پیش پای نیروهای نظامی بیگانه را به خلیج فارس با ادعای دفاع از منافع کشورهای دوست باز کرد.
ظاهرا رئیس جمهور اسلامی اکنون خود حضور نیروهای نظامی بیگانه در خلیج فارس را امری عادی و مستدام تلقی و اظهار میدارد «در صورت مشکل برای تنگه هرمز دیگر برای صادرات نفت ما مشکلی به وجود نخواهد آمد.» ایشان چه مشکلی را برای امنیت خلیج فارس پیش بینی کرده است که اکنون راههای گران صدور نفت از راه خشکی و سپس از طریق دریای عمان را در پیش گرفته است؟ در شرایطی که همه سواحل شمالی و شمال غربی خلیج فارس متعلق به ایران است و ایران دارای آبهای اقتصادی تا خط منصف خلیج فارس می باشد و بدیهی ترین گزینه برای صدور نفت ایران بهرهگیری از خلیج فارس است اکنون چه واقعهای رخ داده است که وزیر نفت می گوید ما امنیت صدور نفت را دو چندان میکنیم و رئیس جمهور هم سخن از احتمالات به وجود آمدن «مشکل» برای صادرات نفت از خلیج فارس را میدهد؟ ایران در بدترین شرایط هم در چهل سال گذشته توانسته است نفت خود را از راه استراتژیک خلیج فارس – تنگه هرمز صادر کند ولی اکنون چه تصمیمهایی برای خلیج فارس گرفته شده است که ایران نیز قصد دور زدن آن را دارد؟
دوگانه دیگر مربوط به تحریم صدور و خرید نفت ایران است. در نتیجه سیاست خارجی مبتنی بر ایدئولوژی دینی جمهوری اسلامی که سبب شده است روابط بینالملل ایران با بیشینه کشورهای دنیا و سازمانهای بینالمللی قطع یا در وضعیت خطر قرار بگیرد، تحریم های غیرانسانی امپریالیسم و اجرای سیاست نفت در مقابل غذا برای ایران در پیش گرفته شده است. اجرای این سیاست ضد ایرانی تولید نفت ایران از شش میلیون بشکه در سال ۵۶ و سه میلیون بشکه در سالهای اخیر را به ۴۵۰ هزار بشکه در روز رسانده است. نفتکشهای حامل نفت ایران در سرتاسر دنیا رهگیری میشوند و دیگر هیچ کشوری نفت ایران را نمیخرد. کشورهایی هم که در میانه تحریمها از ایران نفت خریدند نمیتوانند پول آن را به ایران بپردازند. در این شرایط احداث خط لوله با هزینه گزاف که هزینه نگهداری چنین تاسیساتی خود کمتر از هزینه احداث آن نخواهد بود چه ضرورتی داشته است که بتوان آن را «استراتژیک ترین طرح دولت ما» نامید؟
خلیج فارس یک شاهراه حیاتی برای ایران و پنجاه درصد منافع اقتصادی آن متعلق به ایران است. حق طبیعی ایران است که نه تنها در امنیت آن با همسایگان خود شریک باشد، بلکه بتواند بدون گزینش راههای پرهزینه و سوالبرانگیز برای صدور نفت از چنین امکان طبیعی استفاده کند. انتخاب گزینههای دیگر صدور نفت از یک سو اشغالگران نظامی خلیج فارس را بیش از پیش در جایگاه خود مستحکم و از سوی دیگر خیال همسایگان را برای تداوم صدور نفت خود از راه خلیج فارس و در نتیجه کاهش هزینه آنها برای احداث خطوط لوله خشکی جایگزین راحت میکند.
ایران هرگز نباید از خلیج فارس دور شود. صحبتهایی از این دست که یک طرح استراتژیک اجرا میشود و «در صورت بروز مشکل برای تنگه هرمز»، گامی دیگر در جهت خلاف منافع ملی و فرصت دادن به متجاوزان به حقوق تاریخی و ملی ما برای تسلط به خلیج فارس می باشد.