پاینده ایران
سیاست رفاهی - ۱۳
تجزیه و تحلیل فعالیت
«ارزش هر کالا را در انگیزه ایجاد آن باید جستجو کرد. انگیزه ایجاد هر کالا بسته به عوامل روانی است که این عوامل روانی از تاثیر همه کارهایی که قبلاً انجام گرفته به وجود آمده است.به عبارت دیگر انجام هر کار سبب می شود که کارهای دیگری ضروری بنماید. به این دلیل هر کار از جهت انگیزه ایجاد آن به همگان ارتباط پیدا می کنند.
در نظر گرفتن این اصل کلی تغییر بسیار شگرفی در طرز دریافت مسائل اجتماعی پدید میآورد که از لحاظ ریشه های فکری درست در نقطه مقابل اندیشه های اجتماعی کنونی قرار می گیرد.
اگر یکی از فعالیتهای اجتماعی را در نظر بگیریم در آن دو جنبه مشاهده می شود: یکی شرایط عمومی که برای ایجاد آن کار فراهم شده است, و دیگر فعالیتی که از جانب عوامل و انجام دهنده این کار صورت گرفته است. عادت در عرف فرد پرستی، که غالب نظام های اجتماعی کنونی، بر آن استوار هستند بر این جاری است که تنها جنبه هایی که از طرف عامل یک فعالیت معمول می گردد اصیل شمرده شود و برای آنچه که شرایط عمومی خوانده می شود ارزشی قائل نمی باشند. مثلاً اگر کسی خانه میسازد تنها برای مصالحی که میخرد و مزد کارگری که می دهد ارزش قائل است و شرایط عمومی را از یاد میبرد. فراموش می کند که وجود شهر، جمعیت، وسایل حمل و نقل، دانش هایی که سبب تسهیل کار ساختمان شده است و غیره و غیره موجباتی بوده که او بتواند ساختمان را به وجود آورد و از آن استفاده کند به همین ترتیب اگر آثار و نتایجی که بر هر کار مترتب است مورد توجه قرار دهیم باز به دو جنبه برخورد میکنیم: جنبه ای که عاید به وجود آورنده آن کار میشود، و جنبه ای که بر اجتماع اثر میگذارد و سبب ایجاد فعالیتهای دیگر می گردد. در این قسمت نیز عادت بر این جاری است که تنها آن بخش از آثاری را که به سوی عامل کار بر می گردد اساسی و اصیل میشمارند و نتیجه ای را که یک فعالیت بر شئون مختلف اجتماع و بر فعالیتهای آینده دارد ناچیز می شمارند. نتیجه چنین طرز تفکری آن است که رسوم، سنن، عادات، مقررات و بلاخره قانون در هر فعالیت تنها به جنبه خصوصی آن توجه دارد. سود هر فعالیت تنها به سوی آن کس که عامل فعالیت شناخته شده است باز میگردد و در صدد تأمین شرایطی که فعالیت در آن قابلیت اجرا یافته است نمی باشند، و نیز تاثیر فعالیت را تنها از دیدگاه عامل آن می نگرد و آثاری را که بر فعالیتهای دیگر می گذارد از نظر دور می دارد. بنابراین جای شگفتی نیست که در چنین اجتماعی توزیع همواره به نحوی غیر معقول و غیرعادلانه صورت گیرد، و عناصر اصیل پدیدآورنده ثروت ازثمرات آن بی نصیب می مانند. در چنین اجتماعی مالیات همواره به صورت نوعی باج زورگویان تلقی می شود زیرا کسانی که درآمد دارند همه ی آن را از آن خود می دانند. حتی سایر عوامل اجتماعی را نیز به موجب مالیات ناچیزی که می پردازند از آن خود فرض می کند.
در صورتی که واقعیت جز این است و در اجتماع هر کسی فعالیتی دارد، این فعالیت را باید مرهون شرایطی بداند که قبلاً با کوشش همگان پدیده آمده است، و سنن، عادات و قوانین نیز باید بر این اساسی تنظیم یابد که هر فعالیتی در درجه اول این قالب کلی و این فضای حیاتی را محفوظ داردو در درجات بعدی از بهرهای که هر کس باید ببرد سخن به میان آورد.
اگر فضای حیاتی یعنی شرایط عمومی فعالیت های ما در حال رشد باشد یعنی بر امکانات آن افزوده شود هر کس با کوشش کمتر، بهره بیشتر به دست خواهد آورد و بالمآل در این مصلحت جویی عام سود شخصی نیز بهتر تامین خواهد گشت.
آنچه دارایی ملی نامیده می شود در مفهوم کلی حاصل کوشش افراد و سازمان های یک ملت است و آنچه اصل مورد بحث بر ما روشن میکند آن است که مالکیت واقعی هر بخش از این دارایی از آن شخص یا موسسه ای که آن را در اختیار دارد نمی باشد بلکه در هر قسمت از دارایی ملت، حاصل کار و کوشش همگان نهفته است و در بهرهبرداری از این ثروت نیز همگان باید سهیم و شریک باشند.
اصل پیوند خون و خاک، اصل خانواده به منزله واحد ملت و اصل دارایی ملی حاصل کار مفید و متشکل همگان سه اصلی است که در شناخت سیاست توزیع همواره باید در نظر داشته باشیم.»
(از کتاب سیاست رفاهی، نوشته سرور دکتر محمدرضا عاملی تهرانی،۱۳۴۸)
@paniranist_party