پيشنهاد ما چيست؟ ما برحسب نقش انتقادي سازنده خاك و خون ، پيشنهاد خود را ارائه مي دهيم .
از روزي كه طرح جديد آموزش و پرورش از طرف دولت انتشار يافت تاكنون ضمن دهها مقاله، مفاد آن را از جاهت مختلف مورد بررسي قرار داده ايم و اكنون كه اداره آموزش و پرورش استان تهران اين طرح را همراه پرسشنامه اي در اختيار كارمندان خود قرار داده است تا در مورد آن اظهار نظر كنند، يكبار ديگر فرصت را مغتنم مي شماريم به اظهار نظر پيرامون آن مي پردازيم.
ما مقدمه اي را كه بر طرح نوشته اند، كافي نمي دانيم زيرا مسائل آموزشي ايران را مطرح نمي كند. ما عقيده داريم هدفهاي ششگانه طرح توضيح واضحات و اصول اين مقدمه، مشكل اساسي نظام بيست گانه آن در حقيقت، نوعي مرامنامه مي باشد كه خواسته هايي را بيان مي كند با كمال تعجب در پرسشنامه، كه معلوم است سرسري تنظيم شده، اين عبارت را مي خوانيم :
آيا به عقيده شما اجراي تمام بيست اصل مندرج در طرح جديد قابل اجراست؟ براي آنكه خوانندگان به چگونگي اصول بيست گانه و بي اساس بودن پرسش واقف شوند، دو اصل از آن اصول را در زير مي آوريم:
«اصل اول: براي همه كودكان و جوانان كشور اعم از شهري و روستايي بدون رعايت وضع خانوادگي و اجتماعي آنان فرصت مساوي آموزش و پرورش ابتدايي به رايگان تامين خواهد شد.»
« اصل چهارم: طول مدت تعليم و تربيت حتي المقدور به نحوي تعيين خواهد شد كه همه كودكان و جوانان بتوانند رفته رفته استعدادهاي نهفته خود را به منصه ظهور برسانند.»
بطوريكه ملاحظه مي كنيد، اصول بالا، منظور و هدف از اجراي طرح ها را نشان مي دهد. پرسيدن اينكه آيا اين اصول قابل اجرا است يا خير معني ندارد. البته اگر وسايل و طرح ها را مناسب انتخاب كنيد اين اصول اجرا ميشود و اگر طرز عمل را غلط اختيار نماييد هرگز به اين مقاصد نخواهيد رسيد. كارمندان آموزش و پرورش از كجا بدانند كه شما بعد ها چگونه عمل خواهيد كرد تا به پرسش شما پاسخ گويند؟!
طرحي را كه پس از بيان اصول بيست گانه ارائه داده اند، يعني تقسيم دوره هاي تحصيلي به ابتدايي پنج ساله، راهنمايي سه ساله و متوسطه چهار ساله، بقدري كلي است كه نمي تواند نشان دهنده آن باشد كه آيا با اجراي آن وصول به اصول بيست گانه ميسر خواهد بود يا خير؟ اما در مورد خود طرح، يعني تقسيم دوره تحصيلات به سه قسمت پنج ساله، سه ساله و چهار ساله، به عقیده ما اين تقسيم چنانچه در مقاله قبلي ( شماره 10خاك و خون ) ذكر كرديم، تقسيمي بدون ماخذ يا لااقل بدون ماخذي مناسب است و تغيير دادن سالهاي دوره تحصيلي به عقيده ما ضرور نيست.
لابد مي پرسيد شما كه اين طرح را مفيد و لازم نمي دانيد، پس چگونه طرحي را پيشنهاد مي كنيد؟ پرسش بسيار بجايي است بويژه كه روش انتقادي خاك و خون انتقادي مثبت است؛ يعني هميشه عقيده داريم كه بايد عيب ها را گفت ولي راهنمايي لازم هم به عمل آورد.
عقيده ما آن است كه اولا دوره هاي تحصيلي عمومي را فعلا تغييري ندهند يعني همان شش سال ابتدايي، سه سال سيكل اول و سه سال سيكل دوم به جاي خود برقرار باشد. بديهي است كه برنامه اين سالها نمي تواند از تغييرات و تحولات لازم و مفيد، بركنار باشد، لذ در برنامه هاي موجود برحسب ضرورت و طبق موازين دقيقي بايد تغييراتي داد. در اين مورد نيز ما با كمسيون بازي براي تغيير برنامه و كتاب مخالفيم و عقيده داريم امر تجديد نظر تدريجي در برنامه ها بايد بوسيله سازماهاي ثابتي كه مجهز به قسمتهاي تحقيقاتي باشند صورت گيرد ولي اين بحث فعلا مورد نظر ما نيست.
شايد گمان مي كنيد با اين ترتيب اعتقاد ما آن است كه به كار حدي و انقلابي در مورد نظام آموزشي ايران نيازي نيست ولي خير چنين نيست عمل انقلابي بايد بطور مكمل و جنبي صورت گيرد يعني در كنار مدارس موجود بايد سازمانهايي بوجود آيد كه نظام آموزشي ايران را رو به تكامل ببرد.
اولين سازماني كه بايد در جنب مدارس فعلي به وجود آورد، سازماني است براي تربيت، راهنمايي و ارشاد. همانگونه كه گفته اي: تربيت مسئله فراموش شده آموزش و پرورش ايران است. دبستان هاي ما به مربي نيازمند است؛ به مربياني كه نوآموزان را به طور عملي و سپس علمي به مباني زندگاني خانودادگي، اجتماعي و ملي آشنا كنند. دبيرستان ها به مربياني نيازمند است كه علاوه بر دنبال كردن، تكميل كردن اقدامات مربيان دوره دبستان، دانش آموزان را در پي بردن به استعدادهاي نهفته خود ياري دهند و بتدريج آنان را در يافتن شغل مناسب هدايت كنند و در عين حال به دانش آموزان اصول همكاري و تعاون را در امور اجتماعي و سياسي و احساس مسئوليت نسبت به وظايف ملي را بياموزند.
در دوره تعاليمات عالي، نيازمند راهنماياني هستيم كه علاوه بر تكميل وظايف مربيان دوره قبل، دانشجويان را در خو گرفتن به محيط آكادميك كمك نمايند و سبب گردند كه دانشجويان خود را با مقررات پيچيده دانشكده ها تطبيق دهند و از وقت خود حداكثر استفاده را بنمايند.
اين سيستم تربيتي كه مكمل نظارت خانوادگي خواهد بود هر فرد را از كودكي تا زماني كه در جامعه مسئوليت شغلي و اجتماعي دقيقي را به عهده گيرد، تحت مراقبت آگاهانه خود قرار خواهد داد و اين سيستم تربيتي هر خانواده را به عنوان يك واحد پرورشي سازمان خواهد داد؛ نواقص معنوي و مادي خانواده را در راه تربيت برطرف خواهد نمود و از سوي ديگر به بهسازي و پاكسازي محيط خواهد پرداخت تا گوهرهاي وجود انساني در خانه، جامعه و مدرسه همواره سيرشان بسوي كمال ميسر باشد.
چنين دستگاه تربيتي گسترده و جامع الاطرافي نخستين سازمان لازم درنظام آموزش و پرورش ايران است. از اين دستگاه هيچ قسمت و هيچ بخشي را موجود نداريم و لازم است همه امكانات كشور بسيج گردد و آرزوي پديد آمدن چنين دستگاهي تحقق يابد.
دستگاه ديگري كه براي تكميل نظام آموزش ايران در جنب مدارس موجود لازم است سازماني است براي تنظيم نيروي انساني. وظيفه اين سازمان آن است كه از طرفي به فكر شاگردان موجود در مدارس باشد و براي آنها دير يا زود كار پيدا كند و از طرفي براي كارهاي لازمي كه به موجب برنامه هاي ملي، بايد انجام شود، پرسنل شايسته تر تربيت نمايد. بدون وجود چنين دستگاهي سرگرداني نسل جوان درمان نخواهد شد.
هم اكنون در كشور ما سازمانهاي پراكنده اي وجود دارد كه هر يك از آنها بخشي از وظايف سازماني را كه ياد كرديم يعني سازمان تنظيم نيروي انساني را انجام مي دهند. قسمت هايي كه در وزارت كار به بررسي نيروي انساني مي پردازند؛ ادارات كاريابي، هدايت فارغ التحصيلان، اداره اعزام محصل، ادارات آموزشي وزارتخانه ها و سازمانهاي گوناگون، هر يك كوشش هايي در مورد نيروي انساني به عمل مي آورند ولي پراكندگي اين سازمانها سبب مي شود كه اقدامات آنان بي نتيجه، دست و پاگير و گاه زيانبخش باشد.
اينگونه سازمانها را بايد متمركز ساخت و مغز واحد و سازمانهاي اجرايي يكنواخت جديد و فعالي بوجود آود كه جمعيت حاضر به آموزش و كار را با ظرفيت اشتغال تقابل بخشد. حق آن است كه وزارت آموزش و پرورش با توجه به اين نيازمندي هاي غير قابل انكار طرح هايي براي تحقق امر تربيت و جلوگيري از سرگرداني نسل جوان تهيه نمايد پديد آوردن سازماهايي كه ياد كرديم بتدريج مارا از چگونگي تغييراتي كه در مدارس كنوني بايد بوجود آوريم، راهنمايي خواهد كرد و با اين اقدامات تكميلي نظام آموزش و پرورش ما سيماي شايسته خود را خواهد يافت.