بیست و پنج سال از حادثه شوم سوم شهریور سال 1320 می گذرد. در آن روز نیروهای بیگانه به میهن ما هجوم آوردند و پس از آن وقایع سخت و توان فرسایی بر ما گذشت. امید و آرزو هر ایرانی آن است که دیگر هیچ زمان چنین رویدادهای تلخ و ناگواری برای میهن ما پیش نیاید؛ ولی تنها به داشتن چنین امیدی نمی توان دلخوش بود، چه بسا که آینده آبستن حوادث شگرف باشد؛ از اینروست که باید وقایع گذشته عبرت گیریم و امروز چنان تدارک کنیم تا در برخورد به صحنه های سخت آینده با پیروزی قد برافرازیم.
شاید مهیب ترین خرابه ای که پس از سوم شهریور و بر اثر وجود نیروهای اشغالگر بر پیکر ملت ایران فرود آمد، رواج افکار ضد ملی بود. کار انحراف افکار عمومی به جایی رسید و شیوع تبلیغات عناصر بین المللی چنان موثر افتاد که در هنگام تجزیه آذربایجان که گرامی ترین خطه های ایران زمین است گروهی شادی می کردند. جوانان بسیار در سالهای سیاه اشغال ایران به دام بیگانگان افتادند و تلفات مادی و معنوی بسیار از این رهگذر نصیب خانواده های ایرانی و ملت ایران گردید. خدایا شکر ، اکنون فرصت آن را داریم که از خود بپرسیم چرا جوانان ایران برابر سیل تبلیغات بیگانه پرستان تا آن حد بی دفاع بودند و فرصت آن را داریم که پس از پی بردن به علل بی دفاعی نسل جوان، در صدد چاره برآییم.
علت اصلی نفوذ بیگانگان و بیگانه پرستان در میان نسل جوان جز آن نبود که این نسل از لحاظ فکری تجهیز نشده بود. هیچگونه تعلیمات علمی و عملی برای مقابله با بیگانگان و اندیشه های زهر آلود آنان نداشت، از لحاظ آشنایی به اصول سیاست جهان و حقوق ملی ایرانیان در تاریکی و جهل مطلق سر می برد؛ به همین دلیل آنچه در بوقهای تبلیغاتی دشمن دمیده می شد به گوش نوجوانان و جوانان ایرانی تازگی داشت، آنچه را که دستگاههای تبلیغاتی دشمن به عنوان معلومات سیاسی و علوم اجتماعی عرضه می داشت، عطش سیری ناپذیر و حس کنجکاوی جوان ایرانی را تسکین می داد.
زمینه خاص اجتماعی و اقتصادی که بخصوص بر اثر بازگشتن کهنه ترین عوامل ارتجاعی پدید آمده بود خود مزید بر علت می گشت و اندیشه های جهان وطنی عناصر بین المللی را موجه جلوه می داد و به فریب خوردگی و انحراف نسل جوان کمک بیشتری می کرد. به هر حال خلاء فکری، عدم توجه به نیروی مقاومت ملی و عدم تجهیز روانی نسل جوان سبب گردید که هر گروه از بیگانگان بتوانند جمعی از جوانان را طعمه تبلیغات دستگاه های فریب و نیرنگ خود قرار دهند.
امروز باید پرسید آیا ما بر این نقاط ضعف فائق آمده ایم؟ آیا امروز جوانان ما از لحاظ آشنایی به اصول سیاسی و حقوق ملت خود مجهز شده اند؟ آیا دیگر برای مردم خلاء فکری وجود ندارد؟ آیا به طور دقیق با تعلیمات و تبلیغات سنجیده ای، جوانان ملت ما در وضع خود توجیه شده اند و به ناسیونالیسم ایران وقوف یافته اند؟ مسلما پاسخ همه این پرسشها منفی است.
ارشاد ملی و تجهیز روانی نسل جوان، مساله فراموش شده جامعه ما می باشد، حتی باید به عنوان کسی که هر دو عصر، یعنی عصر قبل از سوم شهریور و عصر کنونی را درک کرده بگوییم که تاثیر دستگاه پرورش افکار آن زمان بر فکر و روح مردم بسیار عمیق تر و موثرتر از دستگاه های سازنده افکار عمومی در وضع کنونی است.
دوره کنونی خصوصیتی دارد که عصر رضاشاه عاری از آن بود. نخست آن که سطح فساد جهانی که در سالهای پس از جنگ دوم به اوج خود رسیده است خواه و ناخواه آثار شوم خود را از طریق سینما و مطبوعات و عادات و اطوار انحرافی جامعه مغرب زمین به ایران نیز انتقال داده است در حالی که چنین وضعی قبل از جنگ جهانی دوم وجود نداشت؛ از طرف دیگر آثار عمیقی از رواج افکار ضد ملی و جهان وطنی در میان جامعه ما باقی مانده است که به وسیله اعضای سازمانهای بین المللی متلاشی شده که امروز آب توبه بر سر خود ریخته اند ولی در خفا با هر امر ملی می ستیزند و دست کم آنرا به مسخره می گیرند تقویت می شود.
بدینسان ، بی بندوباری و عنان گسیختگی از یک سو، رواج تبلیغات زیر زمینی عناصر بین الملل از سوی دیگر وضع کنونی را بسیار وخیم تر از سالهای قبل از سوم شهریور 1320 ساخته است و به همین دلیل نیرویی که باید در راه تجهیز روانی نسل جوان به کار افتد باید بسیار پر قدرت تر و با ایمان تر از دستگاه ضعیف پرورش افکار پیش از سوم شهریور باشد.
تنها بیان مکرر و همراه با مداهنه و تملق کارهایی که صورت گرفته است سبب تجهیز نسل جوان نخواهد شد؛ بخصوص اگر چنین تبلیغاتی بوسیله عناصر بی ایمانی صورت گیرد که در هنگام تهیه متن های تبلیغاتی لبخند استهزاء به گوشه لب دارند. نیروی مقاومت در نسل جوان بوسیله مردانی برانگیخته خواهد شد که خود بتوانند در روزهای سخت، مظهر سرسختی و پایداری باشند و این پایداری و مقاومت ناگهان بوجود نخواهد آمد بلکه از هم اکنون باید خطرات آینده را که امروز به هزار زبان با ما سخن می گویند، لمس کنیم و در برابر آن صف آهنینی از نیروی با ایمان نسل جوان پدید آوریم.
بی شک، این رسالت حزب پان ایرانیست است که برای تجهیز روانی نسل جوان قیام کند، زیرا پایه های این نهضت در روزهای پس از سوم شهریور نهاده شده است. منشا نهضت ما، روح مقاومتی بود که در برابر هجوم بیگانگان بروز کرد و در زیر تازیانه های تبلیغاتی بی وطنان به نیرومندی گرایید و سرانجام نهضت ناسیونالیستی ایران زمین را شالوده ریخت و حزب پان ایرانیست را مظهر راستین آن قرار داد.
این کوشندگان حزب ما در سراسر ایران زمین ندای بیداری بخش حقایق را سر داده اند؛ حقایقی همه مربوط به حقوق تاریخی ملت ایران و آیین پاسداری خاک و خون. این آهنگ شکوهمند بیداری و مقاومت تنها وسیله عالی تجهیز روانی نسل جوان و محرک روح مقاومت و ضامن حفظ استقلال و عظمت ایران شناخته شده است .