نگاهی به نشریه ی « سرداران نامی ایران »

نشریه "سرداران نامی ایران" در سالهای پیش از روز واقعه از سوی اداره روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشتاران و در چاپخانه ارتش شاهنشاهی ایران چاپ و بصورت رایگان در سربازخانه ها بین سربازان و کادر رسمی ارتش توزیع میشد. این نشریه بدون مقدمه و موخره و توضیح و توجیه و تفسیر به معرفی سردارانی چون مردآویز، ابومسلم، حمزه، مازیار، یعقوب لیث، امیر ابومنصور محمد، ابوابراهیم اسمعیل سامانی، ابوشجاع فنا خسرو، جلال الدین خوارزمشاه و بابک خرم دین می پرداخت. هر کدام از این سرداران نامی در حدود 10 صفحه معرفی شده اند. در این صفحات ابتدا به خاستگاه سردار و سپس به چگونگی طی کردن پله های نظامی گری از سربازی به سرداری پرداخته شده است. در ادامه آرمان ها و مختصری از نبردها و شیوهای رزم او را شرح داده و در پایان از سرانجام کار سردار و نتایجی که اقدامات او برای میهن و ملت ایران داشته سخن گفته است.

انتشار این نشریه بین نظامیان کشور باعث آشنایی آنها با پیشینه نظامی گری، تاریخ جنگ و سرداران ایرانی میشد و آمادگی روحی و آگاهی تاریخی آنها را هماهنگ با توانمندی جسمی و علمی شان بالا میبرد. اینچنین آموزه های اصولی باعث شد که سربازان و سردارانی پرورش یابند که نقش درخشان خود را علیرغم سؤمدیریت سیاست بازان انقلابی در دفاع مقدس هشت ساله ایفا کرده و رویای قادسیه دوم صدام را نقش بر آب کنند.

 


تصویر پشت کتاب مربوط به یکی از سربازان دوره هخامنشی برگرفته از سنگتراشی های تخت جمشید است. زیر تصویر جمله ای از داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی است: .... که نیزه ی مرد پارسی دور رفته .... که مرد پارسی بسی دور از پارس جنگ کرده است.
این جمله نشان دهنده توجه به آن سوی مرزها و عمق استراتژیک منافع و مرزهای ایران و همچنین نشان دهنده دید حاکمان به کارکرد ارتش و نیروی نظامی کشور است. جنگ خرابی و ویرانی در پی دارد ولی آنجا که اسلحه ی سرباز ایرانی دور از ایران رفته باشد دایره ی ویرانی هم دور از خانمان ایرانی و در سرزمین دشمن خواهد بود. چنین ارتشی شایسته کشور بزرگ ایران است و وجود آن مانع از وسوسه حضور نیروهای فرامنطقه ای در قلب جهان خواهد شد. ایران در طول تاریخ خود بیشتر از هر کشوری مورد تاخت و تاز و یورش قرار گرفته و هر گاه دارای ارتشی توانمند بوده و از حدود و ثغور خود محافظت کرده نه تنها امنیت و آرامش خود که منطقه را نیز به شایستگی حفظ کرده و هر زمان که متحمل شکست و اشغال شده بیشتر مناطق همجوار نیز گرفتار شده و التهاب و مصیبت به سرزمینهای دورتر نیز سرایت کرده است. شوربختانه در روزهای واقعه 57 و پس از آن نه تنها برای حفظ و تقویت چنین ارتشی اقدامی نشد بلکه با غارت انبارها و اسلحه خانه ها و اعدام مغزهای متفکر نهاد ملی ارتش و تشکیل نیرویی موازی و عقیدتی به نام سپاه انقلاب زمینه حضور نیروهای فرامنطقه ای پیرامون ایران و وسوسه حمله نظامی به کشورمان فراهم شد. حمله ی بنیان سوزی که طولانی ترین جنگ تاریخ معاصر لقب گرفت.