جایزه اسکار اصلا سیاسی نیست !

جایزه اسکار داده شدو فیلم آرگو که بر اساس داستانی غیر واقعی ودروغین ساخته شده بود جایزه بهترین فیلم سال را دریافت کرد. این فیلم پیشتر جایزه بفتا را هم گرفته بود. در مراسم بفتا جایزه را جرج کلونی به سازندگان آرگو تقدیم کرد، زیرا جرج کلونی همان کسی است که در چند نوبت زشت ترین اظهارات را بر ضد ایرانیان گفته است و در پروژه تجزیه سودان ناظر انتخابات بود.

خدا را شکر؛ زیرا همه فهمیدند که جایزه اسکار، بفتا و... (دستکم در مورد ما) سیاسی هستند یا نیستند، بویژه آنکه اعلام جایزه بهترین فیلم اسکار را خانم میشل اباما بطور همزمان از کاخ سفید انجام داد. پیشتر نوشته ام که رفقای آمریکایی مشکلی با چارچوب جمهوری اسلامی ندارند و تنها به تغییرساختار قدرت درچارچوب فعلی می اندیشند: روی کارآوردن اصلاح طلبان بجای رهبران کنونی.

این موضوع را به راحتی در ابتدای فیلم می توان دید چون این فیلم طرف حسابش شخصی دیگر است : محمدرضا شاه فقید .

در آغاز فیلم به طرز چندش آوری دروغ گفته میشود: تصویر کورش بزرگ را شبیه به چنگیزخان نشان می دهد؛تصاویر درگیریهای طرفداران حزب توده و جبهه ملی بعنوان کودتای 28 امرداد نمایش داده می شود؛ از شاهنشاه فقید بعنوان شکنجه گر یاد شده و تصویر بازدید جناب خاتمی از موزه عبرت بعنوان صحنه شکنجه در زمان شاه معرفی میشود(قیافه خاتمی از تصویر حذف شده) و گوینده فیلم میگوید که غذای همسر شاه را هر روز از پاریس می آوردند! و وی هر روزحمام شیر میگرفت! ودرهمین حال دریک نقاشی شرم آور زنی را درحال حمام کردن نشان میدهد آنهم درحالیکه ندیمه هایی محجبه با لگن درحال ریختن شیر درحوض هستند!! (چه زجری میکشد شهبانوی تنهای ما). براستی باید خندید یا گریست؟ جلوی چشم من و شما تاریخی را جعل می کنند که بخش قابل توجهی از ملت ایران دروغ بودن این عبارات و تصاویر را با چشم خویش دیده اند . اما اصرار آمریکاییها برای جعل تاریخ ایران سابقه ای مشخص دارد :

فیلم اسکندر مقدونی ساخته الیور استون که درآن سپاه هخامنشی را با لباس طالبان نشان میدهد و البته قتل عام اسکندر را در بابل به شکل استقبال از اسکندر نمایش میدهد و بجای صحنه آتش زدن تخت جمشید ، نمایش بارش نرم و لطیف باران را بر کاخ خالی جعل می کند.

فیلم سیصد که ایرانیان را رسما به شکل حیواناتی بی رحم نمایش می دهد و یونانیان را بسان مدافعان آزادی!!! و البته خشایارشاهی را که نقش برجسته و چهره اش خوشبختانه موجود است بشکل یک موجود تراشیده، عریان و همجنس باز به نمایش می گزارد... خدایا دنیایت چقدر کثیف است !!!

و این یکی آرگو ؛ که بازگوینده سیاست تفرقه افکنانه آمریکاست زیرا در نمایش صحنه ای از هجوم دانشجویان به محوطه سفارت همان چیزی را از بازیگر فیلم می شنویم که 15 سال است مدام از رسانه های آمریکایی می شنویم :
کودتای 28 امرداد را ما انجام دادیم و مردم ایران از ما عصبانی هستند، زیرا دموکراسی آنها را سرنگون کردیم ! یعنی واقعا مردم ایران بخاطر 28 امرداد قیام کردند؟ پس چرا هنگامیکه روان شاد بختیار از جبهه ملی با عکس
دکتر مصدق در تلویزیون ظاهرشد و همان خط دکتر مصدق را پی گرفت امت همیشه درصحنه یک قدم پا پس نگذاشتند؟

نامردی آمریکاییها اینجاست که بطرز چندش آوری می خواهند گناه اشغال سفارت را به گردن شاه بیاندازند و رفقای اصلاح طلب را بخاطر چنین عملی تبرئه کنند.

راستی چند پرسش:

تعجب نمی کنید که در آمریکا آرگو ساخته میشود و در ایران کلاه پهلوی؟ درآمریکا فیلم سیصد ساخته می شود و در ایران سد سیوند؛ چرا دو گروه مثلا دشمن ، همزمان به تاریخ ایران فحش می دهند، همسان وهمزمان با هم و دریک موضوع جعل تاریخ می کنند و همزمان با هم به یک هدف شلیک می کنند؟ (پیشتر درباره شبکه ایران ستیزان گفته ام) و اما آمریکاییها نگران چه چیزی هستند؟

چرا آمریکاییها این قدر بخاطر 28 امرداد ناراحت هستند و بی تابی می کنند؟
آنها ناراحتند که ایران دموکراتیک نیست؟ خوب پس چرا در آستانه انقلاب اسلامی با فرستادن ژنرال هویزر مانع از حمایت ارتش ازمرحوم بختیار شدند؟
چرا پس از انقلاب زیر پای جبهه ملی را کشیدند که بزرگترین جریان حامی دکتر مصدق بود؟ چرا در سال 88 حاضر نشدند از جنبش سبز حمایت کنند؟ زیرا خوب فهمیدند که انتهای این جنبش میرحسین موسوی نیست، بلکه مقصد نهایی حکومت ایرانی است.

دولتی که حاضر نشد از مردم ژاپن بخاطر کوبیدن بمب اتمی بر سرشان عذرخواهی کند همیشه در خاطرش است که باید از مردم ایران بدلیل روی دادن 28 امرداد پوزش بخواهد!

دلیل تبلیغ بر28 امرداد اینست: هیچ دولتی هرگزحاضر نیست که چیزی را مدام برعلیه خودش مطرح کند مگراینکه درآن سودی بزرگ برایش نهفته باشد. این سود بزرگ برای آمریکاییها یک چیز است: عمیق کردن شکاف میان میهن پرستان ایرانی که به دو دسته جمهوری خواه (طرفدار مصدق) ومشروطه خواه(طرفدارشاه
وفرزندش شاهزاده رضا پهلوی) تقسیم شده اند. هرچه این شکاف عمیق تر شود امکان شکل گیری جبهه ای فراگیر ازنیروهای ملی ودموکرات کم میشود و امکان روی کار آمدن اصلاح طلبان و پر رنگ شدن گروههای تجزیه طلب افزایش مییابد. پس آمریکاییها برخلاف ادعایشان هرگز نگران دموکراسی در ایران نیستند بلکه اتفاقا روی کار آوردن دولتی سست و درعین حال مذهبی از جنس اصلاح طلب برایشان بهترین گزینه است. این را در سرنوشت مصر، لیبی، عراق، افغانستان و سوریه (در آینده) به عینه می بینیم. آمریکا واقعه 28 امرداد را همچون شمشیر دموکلس بر سر ملی گرایان گرفته است و آن را هرگز رها نخواهد کرد.

ازسویی آمریکا هرگز حاضر نیست گزینه ای ناسیونالیست و ملی در ایران به قدرت برسد و لذا حکومت محمدرضا شاه را بعنوان الگویی از فرهنگ باستانی ایران می کوبد. آمریکاییها یک چیز را بخوبی نشان می دهند : ما با فرهنگ ملی شما مشکل داریم، ما با تاریخ شما مشکل داریم، دشمنی با جمهوری اسلامی هم بهانه ای برای له کردن تاریخ ایران است وگرنه چرا برضد هخامنشی و پهلوی فیلم ساخته میشود؟ هخامنشیان کجا، جمهوری اسلامی کجا ؟ چرا در فیلمی که درباره گروگان گیری ماموران سفارت آمریکاست زشت ترین توهینها نثار محمدرضا شاه می شود؟

واما خنده دارترین قسمت فیلم هم آنجاییست که جناب بن افلک هنگام خداحافظی با هوشنگ جون میگه: سلام!!! فیلمی که سازندگانش حتی نمی دانند ایرانیها موقع آغاز دیدار میگویند سلام، برنده بهترین فیلم سال شد!

یاد آوری :

با توجه به اعلام نظر آقای خسرو فروهر ، بررسی دقایق آغازین فیلم آرگو برای اولین بار توسط ایشان  انجام شده که من از آن موضوع آگاهی نداشتم لذا ضمن سپاس  از آقای  خسرو فروهر   اشاره به این امر ضروری بنظر رسید .

علی موسوی