مقدمه:
آنچه در ادامه مطالعه می فرمائید متن ویرایش و اصلاح شده مصاحبه و گفتگوی سه ساعته با آقای مهندس شهرام یزدی مدیر صنعتی ، عضو حزب پان ایرانیست و علاقه مند به پژوهش تاریخ معاصر ایران است که مقالاتی تحت عنوان " پرسش از تاریخ " در زمینه وقایع سالهای 33-1330 و حوادث مرداد 32 دارد. این گفتگو توسط دو تن از اعضای حزب پان ایرانیست یعنی آقایان سیاوش رهایی وکیل دادگستری وجمال حسن زاده دانشجوی علوم سیاسی صورت گرفت که طی آن ضمن نگاهی گذرا بر اوضاع سیاسی ایران وجهان در اوایل دهه 1950 میلادی به نقش سیاسیون ، روحانیت، ارتشیان، احزاب وگروه های داخلی و سیاستهای شرق وغرب در اوضاع سیاسی کشور طی سالهای نهضت ملی شدن نفت پرداخته و روی تأثیر گذاری سیاست های حزب توده و شوروی استالینی بر تغییر روند حوادث کشورمان توجه ویژه شده است.
شهرام یزدی طی 20 سال گذشته بخشی از تحقیقات و مطالعات خود را صرف کشف حقایق نهفته در دل این رخدادها نموده و سعی کرده تا با حداکثر بهره گیری از منابع تاریخی و اسناد مختلف که توسط همه طرفین موضوع پدید آمده اند ، حوادث مرداد 32 وعوامل پیش از آن وقایع را از زوایای گوناگون بررسی نماید و مرز افسانه و واقعیت های این دوران را مشخص کرده ودر نهایت به پاسخ هایی برسد که در برگیرنده عامل بروز حوادث آن ایام باشد وبه نقش همه گروهای سیاسی ، نظامی ، روحانیون ومردم داخل وخارج کشور توجه شود و رویدادها تنها از منظر یک قشر خاص داخلی یا خارجی تحلیل نگردد.
باشد که این مصاحبه بتواند نظرگاه نوینی را به روی چشمان جستجوگر پویندگان، پژوهشگران وپرسشگران تاریخ معاصر ایران بازکند وارتباط منطقی بین حوادث پیش وپس از مرداد 32 را برقرار نماید .
بخش اول گفتگو :
جمال حسن زاده : درآستانه مرداد ماه سال 1392 هستیم که مصادف است با شصتمین سالگرد وقایع مهم 25 تا 28 مرداد 1332 که در پی سالهای نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران رخ داده است.امروز در خدمت مهندس شهرام یزدی که تحقیقات گسترده ای در این زمینه داشته هستیم تا به چند وچون این وقایع تاریخی و مهم سیاسی - اجتماعی بپردازیم.
سرور یزدی با خوش آمد گویی و پاینده ایران ، اولین سوالی که مطرح می شود در مورد لزوم پرداختن به این موضوع است که خواهش می کنم مقدمتاً به آن بپردازید و بفرمایید اصولاً چرا باید یک واقعه تاریخی تا این حد مورد توجه تاریخ دانان و جامعه سیاسی امروز کشور واقع شود ؟
شهرام یزدی : ابتدا به شما و مخاطبان تان درود وپاینده ایران عرض میکنم. همانطور که می دانید رویدادهای تاریخی متعددی در ایران وجهان وجود دارند که به دلایل متعدد از جمله تأثیر گذاری شگرف آن بر تاریخ آن کشور و حوادث پس از آن مورد توجه پژوهشگران وتاریخ دوستان قرارگرفته و بررسی شده که بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و وقایع مرداد 1332 از آن جمله اند. خصوصاً که راویان و ناظران و مفسران اینگونه رخدادها در بیان حوادثی این چنین تأثیرگذار ، اغلب عواطف و احساسات و خواسته های قلبی خود را نیز درگیر بیان رویدادها می کنند و بسیار دیده می شود که آمال و آرزوها و یا اعتقاداتشان را جایگزین اسناد و حقایق می کنند و لذا پس از چند سال و چند دهه از یک موضوع تاریخی یا اجتماعی و سیاسی ، اختلاف نظرها ودیدگاه ها آنقدر وسیع می شود که تعیین مرز میان افسانه و واقعیت عملاً به یک معضل بدل می گردد و این موضوع مختص تاریخ ایران و تاریخ نگاری ایرانیان نیست و ملل گوناگون از این مشکلات رنج می برند .
هرساله در اواخر مرداد ماه شاهد آن هستیم که نشریات گوناگون ویژه نامه یا بخشی از نشریه واوراق خود را به بررسی وقایع 25 تا 28 مرداد 1332 اختصاص می دهند واین فرصتی است تا دلایل توفیق یا عدم توفیق نهضت ملی شدن صنعت نفت و مباحثی از قانون اساسی مشروطه و بحث جایگاه و اختیارات شاه و دولت در آن مورد بازبینی قرارگیرد.
یکی از دلایل مهم علاقمندی پژوهشگران به این بخش از تاریخ معاصر ایران این است که رویدادهای فوق تأثیر شگرفی بر تاریخ پیش و پس از خودش داشته است . در مقطع 25 تا 28 مرداد 1332 ایران از یک دوره تاریخی به دوره ای کاملاً متفاوت وارد می شود.
تا قبل از مرداد 32 ما با پادشاهی از سلسله پهلوی بنام محمدرضا شاه مواجهیم که طی دوره جوانی در سوئیس آموزش دیده و با دموکراسی غربی و آزادیهایش آشنا شده و به آنها خو کرده و در دوره سلطنت خود به آن عمل می کرد. ضمن آنکه با شهامت با توطئه جدایی استانهای آذربایجان و کردستان مبارزه کرد و با پیروزی در این جنگ به بخشی از آمال و آرزوهای این ملت جامه عمل پوشاند . لذا از این رهگذر پادشاهی بغایت خوشنام و با سوابق درخشان بود و بر عکس تمام پادشاهان پیش از خود چه در دوره قاجار و چه در دوره رضا شاه پهلوی در موضع قانونی اساسی قرار داشت واصول آزادی های اجتماعی ودموکراسی را رعایت کرده و ارج می نهاد. وی مماشات بسیاری در قبال آزادی بیان و مطبوعات و اجتماعات داشت و از واکنش های بغض آلود در برابر نشریات هتاک – خصوصاً در دوره صدارت دکتر مصدق - پرهیز می نمود .
پس از 28 مرداد32 محمدرضا شاه اصولاً تفکر اینکه پادشاهی سمبلیک بوده و در موضع قانون اساسی باشد و آزادی های اجتماعی و آزادی بیان را رعایت کند و امور جاری مملکت را به هیئت دولت واگذارد را کنار میگذارد و بدون توجه به ضرورت اجرای قانون اساسی و رعایت حقوق اجتماعی و سیاسی مردم و مطبوعات ، تفکر توسعه اقتصاد ملی وانسجام در ساختار سیاسی اجتماعی ایران را مورد توجه قرار می دهد. البته این انسجام را می توان به نوعی حکومت دیکتاتوری تعبیر کرد که طی آن پادشاه جوان اعتقادی به مجلس چند جناحی وچند حزبی ندارد وبه مرور حتی تا سیستم تک حزبی رستاخیزی پیش می رود. وی به دنبال آن بود که کشور را از وضعیت نابسامان وآشفته سالهای 1320 تا 1332 درآورد.
در این 12 سال در کشور 20 نخست وزیر به صدارت رسیدند که این خود به تنهایی نشان از اوضاع سیاسی اجتماعی کاملاً آشفته داشت . درچنین شرایطی بر خلاف زمان رضا شاه پهلوی نمی شد گام هایی را برای توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور برداشت و لذا کلیه پروژه های عمرانی مملکت روی زمین مانده بود. این وضع چه در دوران دکتر مصدق وچه پیش از آن به همین منوال بود تاجایی که حتی پروژه لوله کشی آب تهران که یک پروژه شهری بود با رکود چند ساله مواجه شده بود چه رسد به توسعه صنعتی – اقتصادی و اجرای پروژه های ملی شهرسازی ، راه سازی و توسعه راه آهن سراسری ، سدسازی و سایر پروژه های عمرانی که هریک چندین سال با وقفه و رکود مواجه می شدند تا به ثمر برسند.
این تفرق آرا و آشوب و جنجال ها در نظام سیاسی اجتماعی کشور ، فضا را برای بسیاری از سرمایه گذاری ها نامناسب کرده بود و لذا پادشاه جوان به دنبال آن رفت که اینگونه آزادی های سیاسی، مطبوعاتی وحزبی را پس از 28 مرداد بشدت محدود و متوقف کند. ایشان به خیل کسانی پیوست که معتقدند توسعه سیاسی نیاز به مقدماتی دارد که توسعه اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی و مهار فقر از آنجمله اند . وی به این نتیجه رسید که یک مجلس یکدست در کشور وجود داشته باشد و پادشاهی که عملاً جای نخست وزیر امور را به دست گیرد وهیئت وزیران را مستقیم وغیر مستقیم ریاست ونظارت کند. وزرایی انتخاب شوند که عملاً مجری اوامر پادشاه باشند و تا جایی جلومی رود که هویدا نخست وزیر 13 ساله ایران می گوید من رئیس دفتر اعلیحضرت بودم . همه این تغییرات از مقطع مرداد 1332 بوقوع پیوستند.
به همین دلیل وقایع مرداد 32 و مسائلی که به بروز حوادث مرداد 1332 انجامید ، بسیار مهم هستند . به همین نسبت نظرات و نگاه های متفاوت و بعضاً بسیار ضد و نقیضی درمورد این وقایع وجود دارند.
در مجموع در موضوع تحلیل تاریخی وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت و وقایع مرداد 32 یک سری رخدادها و حوادث میدانی را داریم که در روزنامه ها وخاطرات اشخاص واسناد تاریخی منعکس هستند که روز به روز به وقوع پیوسته اند ودر حدوث آنها نمی توان چندان بحث کرد ولی یک سری تفاسیر واظهار نظر هایی وجود دارد که جنبه تحلیل وقایع را دارند که گاه به دلیل بزرگ نمایی ها و کوچک انگاری های افراطی کاملاً غلط و فاقد اعتبار هستند وحتی با واقعیات صحنه هم تطابق ندارند و متأسفانه بسیار هم شایع اند . این دسته از تحلیل ها گاه تحت تأثیر شایعاتی هستند که توسط حزب توده به جامعه سیاسی وقت و سپس به تاریخ مکتوب کشورمان راه پیدا کرده اند . همین امر باعث شده که گروهی از افراد و پژوهشگران وتاریخ نویسان با استناد به اخبار موجود وقایع مرداد32 را " کودتا " بنامند ودیگر پژوهشگران وتاریخ نویسان آنرا " قیام ملی " اطلاق کنند.
در نهایت اکثر گروه ها تنها به بخشی از عوامل و اتفاقات تمرکز کرده اند و نقش بعضی از فاکتورهای مهم موثر در صحنه را نادیده یا کم اهمیت پنداشته اند . گروهی فقط بر نقش آمریکایی ها و اراذل و اوباش پای می فشرند و گروهی دیگر صرفاً مردم را بازی گردان اصلی میدان می پندارند . بسیاری تمام افسران ارتش ایران را به دو گروه خوب و بد تقسیم نموده اند که طی آن افسران حامی دکتر مصدق همگی میهن پرست ، شرافتمند و خیر مطلق اند و گروه مقابل جملگی افسرانی بی سواد ، سر سپرده ، خائن ، وطن فروش ، قلدر ، مزدور و جیره خوار آمریکائیان و انگلیسی ها و فاقد قدرت درک و تحلیل سیاسی اند که هر فرمانی از آن سوی مرز ها برسد - بی توجه به نتایج اش برای مملکت – را اجرا می کنند و بس . هیچکس به خود جرأت نداده تا تحلیل های افسران مخالف مصدق را بدون پیش فرض های رایج بخواند و تلاشهای صادقانه آنها را بررسی کند و آنگاه دست به قلم ببرد و یا به اتهام زنی مبادرت نماید . همین یک سو نگری ها بزرگترین عامل نقص در تحلیل هاست و موضوع را پیچیده ساخته است و اجازه نداده تا موضوعی به این مهمی در تاریخ معاصر ایران همه جانبه بررسی شود .
بالاخره واقعیت کدام است؟
تفسیر وقایع مرداد32 مانند صحنه تصادفی است که افراد حاضر در صحنه از نظرگاه های مختلف آنرا دیده اندو موضوع را هر یک از دیدگاه خود تفسیر می کنند. نسل های پیش از ما نیز عمدتاً مانند افرادی هستند که سوار اتوبوسهای مختلف بوده وصحنه را از زوایای متفاوتی دیده اندو لذا تفسیر حاضرین در هر یک از اتوبوسها با حاضرین در اتوبوس دیگر فرق دارد . ولی نسل ما سوار هیچیک از اتوبوسها نبوده ونقطه نظر خاصی ندارد وتنها مایل است به حقایق این حادثه دست یابد و بفهمد که دقیقاً چه اتفاقی افتاده.
نسل جوان ما در دورانی بدنیا آمده که نه دکتر مصدق بود ونه محمدرضا شاه . هرچند که من خود در زمان محمدرضا شاه بدنیا آمدم ولی در آن دوران کوچکتر و بی اطلاع تر از آن بودم که تحلیل اجتماعی و سیاسی داشته باشم . نسل جوان کنونی نیز چنین است ونه اطلاعی از شخصیت محمدرضا شاه دارد و نه از دکتر مصدق و از چند وچون حوادث گذشته ! وچندان برایش فرقی هم نمی کند که این حوادث کودتا باشد یا قیام ملی ! ولی با این حال حق دارد که واقعیات را بی کم وکاست بداند. این نسل وقتی به منابع رجوع میکند با حجم بالایی از اغلاط و ادعاهای تاریخی مواجه می شوند که نه سندی دارند و نه صحتی. این مسئله باعث می شود که جوان ما هرچقدر بیشتر مطالعه می کند- مانند آنچه برای من طی 20 سال گذشته اتفاق افتاد- با پرسش های بیشتری مواجه می شود.
وقتی می گویند عده ای لات با چماق از جنوب تهران راه افتادند و دولت ملی مصدق را سرنگون کردند ؛ این سوال بوجود می آید که در کجای دنیا یک عده لات توانسته اند یک دولت ملی ویا یک حکومت را عوض کنند ! ؟ !
پس پلیس و نیروهای ملی و ارتش ملی کجا بودند؟
روحانیت با نفوذ ایران کجا بودند و چرا دولت مصدق را حمایت نکردند ؟ روحانیتی که توانست با تحریم تنباکو کمر استعمار خارجی را بشکند و با رهبری جنبش مشروطه ، استبداد قاجاری و محمد علی شاهی را به زانو درآوردند کجا قرار داشتند.
وقتی میگویند ارتشی ها کودتا کردند این سؤال مطرح می¬شود که چرا افسران ما باید دست به این خیانت بزنند؟
چرا شاه با مصدق کنار نیامد؟
چرا شاه با یک مرد ملی و چهره محترم تاریخی که مشابهش در تاریخ ایران کمتر پیدا می¬شود چنین کرد؟
اگر نظامی¬ها پول گرفتند چرا پول گرفتند و خیانت کردند و اگر پول نگرفتند چطور بدون هیچ پول و مابه¬ازایی چنین کار پر خطری را انجام دادند که در صورت شکست حکم اعدام آنها را تهدید می کرد؟
این سؤالات برای من و بسیاری چون من مطرح بود که ناچار شدم برای پاسخ آن به انواع منابع مراجعه کنم و به آنجا رسیدم که دیدم بسیاری از پیش فرض¬هایی که از ابتدای کودکی در ذهن ما وارد شده و به ما تلقین شده اساساً غلط هستند و به همین دلیل هم تحلیل¬هایی که انجام می¬شدند نادرست بودند و به همین دلیل وقتی مسائل را کنار هم قرار می¬دادیم با نقاط گنگ و مبهم و ضد و نقیض مواجه می¬شدیم. چند لات و چند افسر ارتش که نمی¬توانند یک حکومت ملی را در سراسر کشور از بین ببرند.
کودتای 28 مرداد در تهران بوقوع پیوست . چرا مردم خوزستان – قلب نهضت ملی – علیه کودتاچیان قیام نکردند؟ مردم مذهبی قم ، مشهد ، یزد ، اصفهان ، کرمان و شیراز کجا بودند؟
ادامه دارد...