کورش بزرگ که بود؟ - بخش سوم

بند پنجم : دم خروس پیدا می شود


امروزه با گستره ای هدفمند از دشمنی با ایران و هویت شکوهمندش روبروییم. از تجزیه طلبان و روشنفکران بی وطن گرفته تا مذهبیون افراطی و فیلمسازان هالیوود. دشمنان کورش که براستی دشمنان ایران هستند از چهارگروه جدا ولی با هدف یکسان می آیند: 1- اروپاگرایان وندالیست و اخیرا نئونازیهای غربی(امیلی کورت، لندرینگ، شولتز، ویسهوفر) که بدلیل یونانی گری افراطی و برخی به دلیل یهودستیزی پنهان به خون هخامنشیان و کورش تشنه اند. 2- برخی از برجای ماندگان اردوگاه مارکسیست (شاملو، سیامک ستوده،پورپیرار) که از هر آنچه نشانی از هویت ایرانی داشته باشد متنفرند. 3-بنیادگرایان و افراطیون مذهبی که به دلیل اندیشه انترناسیونالیسم اسلامی دچار دشمنی کینه توزانه با فرهنگ باستانی ایران هستند زیرا فرهنگ و تمدن ایرانی را مهمترین چالش خویش در برابر برنامه ذوب کردن ملت ایران در رویای امت واحده اسلام می دانند(علیرغم آنکه رویدادهای اخیر خاورمیانه و جبهه متحدکشورهای اهل سنت در برابر ایشان مانند پتکی بر آرزویشان فرود آمده) . این گروه گاه مستقیما به ارکان هویت ملی می تازند(مانند حسن عباسی، عزت الله ضرغامی) وگاه حقوق بگیرانی مانند غیاث آبادی، پورپیرار، قطب الدین صادقی و... را اجیر می کنند. 4- تجزیه طلبها و قومگرایان شوونیست که دیگر نیاز به گفتن ندارند !
کورش بزرگ بسان نمادی از شکوه و اقتدار باستانی ایران یک هدف شاخص برای همه آنهاست. نخستین کسی که به دشمنی با کورش دست یازید کسی نیست جز امیلی کورت و در سال 1979 میلادی یعنی درست همزمان با سقوط پادشاهی پهلوی. وی نخستین کسی است که افاضات نمود که منشور کورش پروپاگاندای پهلویهاست!(احمدی:3) و بدنبال وی جناب خلخالی به ناسزاگویی رکیک به کورش و هخامنشیان پرداخت و رفت تا با بولدوزر تخت جمشید را با خاک یکی کند. کورت از دوستان نزدیک بنیادگرایان تهران است و اتفاقا سه سال پیش جایزه ای را نیز بدلیل نگاشتن کتابی برضد هخامنشیان از مقامات محترم دریافت کردند(فرهید:2013). وی در حالی بعنوان کارشناس مطالعات ایرانی شناخته می شود که حتی یک کلمه فارسی نمی تواند سخن گوید(فرهید: 2013). البته وی قدر دوستی با مسئولان مربوطه را می داند و در انکار از کارکرد ویرانگرانه دولت احمدی نژاد در زمینه میراث تاریخی کشور آشفته وار گفته بود: «اتهام مبنی بر اینکه دولت ایران سیاست نابودی آثار پیش از اسلام را پیگیری می کند ،کاملا نادرست است! »(احمدی:3)
شیمون کوهن در هنگام تور بازدید از استوانه کورش در آمریکا (که هنوز هم جریان دارد( ، مقاله ای زیبا و روشنگرانه درباره دشمنان کورش منتشر کرد و پرده از بسیاری مسائل برداشت : « در بیرون از ایران، دولت تعدادی از بیگانگان را برای تازش به شخصیت تاریخی کورش اجیر کرده است که در میان آنها یک شبه تاریخدان بنام جونا لندرینگ قرار دارد»(کوهن: 3013) . جونا لندرینگ ، وندالیست و نژادپرست اروپایی است که ایشان نیز از دوستان برخی محافل درون کشور بوده تا جاییکه هزینه جراحی همسرش را رفقا پرداختند! وی از کسانیست که به پاس دشمنی کینه توزانه با تاریخ ایران باستان در خیابان وزرای تهران دفتر کار نیز دریافت کرده اند(احمدی: 1 ؛ صفوی زاده:2010 ؛ فرخ: 2012 ؛ کوهن:2013). همین رفیق شفیق برخی از دوستان حاکم درباره هنر ایرانی چنین نظر می دهد: « هنر ایرانیان فقط زیبا به نظر می رسد اما هنگامی که عمیقا نگاه می کنید واقعا کریه است!» (احمدی:3) و در جای دیگر در پاسخ به اعتراضاتی که به وی درباره حرفهای زشتش برعلیه ایرانیان می شود می گوید: «اگر شما نمی فهمید پس می بایست به سندرم داون-مونگلی- مبتلا باشید»(صفوی زاده:2010). در واقع تندروها برای آنکه خود را متکی به مورخین بیگانه و آکادمیک (!!!) نشان دهند و برای دوری از درگیری مستقیم با انبوه ایران پرستان بر دشمنی خویش با فرهنگ ایرانی، به تعبیه و اجاره چند بیگانه دلاردوست اقدام کرده اند و آن جمله معروف را فراموش کرده اند: « آنچه را امروز در گوش نجوا می کنید فردا از پشت بامها فریاد می زنند ». لندرینگ از آنجایی که نمی تواند با انبوه اسناد و مدارک تاریخی روبرو گردد و گزارشات گوناگون تاریخی را برضد نظریات فاشیستی و ایران ستیزانه خویش می بیند، در اوج ضعف ودرماندگی در وبسایت خود نوشته است : « بیایید از مطالعه تاریخ هخامنشیان دست برداریم! »(شفیعیان: 2012). این جمله را تنها کسی می تواند بگوید که در برابر راستی تاریخ کم آورده و دچار گنگی استدلال شده است. در کل یادشدگان بالا صفتی مشترک دارند: در هر صفحه ای از کتب تاریخی با جمله ای بر ضد ایران باستان روبرو می شوند با شعفی کودکانه به آن نوشته پناه می برند و جملات یکدیگر را باز تکرار می کنند و هنگام روبرو شدن با اسناد و گواهان استوار تاریخی در کمال نامردی آنها را انکار می کنند و هنگامیکه می بینند بجز عده ای کم سواد و نادان ، گوش کسی به حرفهای بی سندشان بدهکار نیست کوشش می کنند وجود هخامنشیان را از بنیاد منکر شوند و یا پیشنهاد می کنند که کسی اصلا درباره آنها حرفی نزند!
دشمنان ایران که بدلیل نامور شدن استوانه کورش به نخستین منشور حقوق بشر آن را پروپاگاندا می خوانند آیا می توانند پاسخ دهند که در روزگار دهشتناک خون و شمشیر، کورش چه نیازی داشته است تا از آزادی دین ، آزادی از بردگی و آشتی با مردم زیردست سخن گوید؟ در آن روزگار مطبوعات بین المللی و شبکه اینترنت، ماهواره و شورای حقوق بشر وجود داشته که کورش بخواهد در برابر آنان به توجیه رفتار خویش بپردازد؟ و اما پرسش دیگری که در برابر افراطیون بالا قرار گرفته اینست که اگر هخامنشیان و کورش وجود نداشته اند پس چرا اینقدر کینه توزانه به آنها ناسزا می گویید و اگر از روی کینه به آنها ناسزا می گویید پس چرا منکر بودنشان می شوید؟ اینان هرجایی از تاریخ که به ضررشان باشد می گویند جعلی است! ولی هرگز نمی توانند بگویند: چه کسی جعل کرده؟ کجا جعل کرده؟ چگونه جعل کرده؟ خوشبختانه ایران ستیزان از گستره پیشینه ایران آگاه نیستند و نمی دانند تا یک سده پیش، صدها نسخه بزرگ بدست مورخین ملل گوناگون نگاشته شد که هرکدام از آنها بخشهای بزرگی ازپیشینه ایران را در بردارد. در اینجا باید توجه کنیم که ریشه مشکلات مربوط به حوزه هویت ملی امری پیچیده است. اگر از منظره ای گسترده تر بنگریم بیگمان شبکه ای هدفمند را می بینیم که بسیار سازمان یافته عمل می کند :
از به آتش کشیده شدن و تخریب پیاپی سنگ نگاره ها ، خانه های تاریخی، کاخهای تا سرقت پیاپی نقشه محوطه های تاریخی و فروش آنها به قاچاقچیان میراث تاریخی ، اجرای برنامه های راه سازی و سدسازی بر روی سایتهای تاریخی و مضحکه کردن پیاپی نامهای استوره های بزرگ تاریخ ایران در ساخته های صدا و سیما نمادی بارز از وضعیت دهشتناک میراث تاریخی کشورمان است. به این مجموعه به تاراج رفتن شخصیتهای ادبی، تار ایرانی، بازیهای ایرانی(چوگان) بدست همسایگان چند دهساله و عدم هرگونه واکنش از سوی دولت ایران ، سخت گیری طالبان گونه به جوانان و در نتیجه هُل دادن میلیونها ایرانی به کشورهای همسایه ترک و عرب برای چند روز آسایش و خوشی ، بیخیالی نسبت به شبکه های تجزیه طلب و یا شبکه هایی که سریالهای اخلاق ستیز ترکیه و آمریکای لاتین را پخش می کنند و تخریب گسترده زیست بوم کشور اعم از جنگل و دریاچه ها . در پسِ تمام رویدادهای بالا شبکه ای هماهنگ در بیرون و درون را نمی توان دید ؟ اوج این سیاست آنجاست که یک وندالیست اروپامحور بنام آلن مندوزا که از طراحان تجزیه خوزستان از ایران و پشتیبان شبکه تروریستهای مربوطه در مجلس عوام بریتانیاست ، مهمان همیشگی شبکه پرس تی وی در لندن است! وی همچنین مشاور عالی امنیتی بین احزاب مجلس عوام بریتانیا، عضو سازمان امنیت داخلی بریتانیا و مدیر عامل یک شرکت امنیتی و مرموز بنام استراتژی جهانی است(سورن پهلو:1391). و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !


بهره سخن:
آنچه هخامنشیان را از بسیاری از فرمانرواییهای تاریخ جدا می سازد نگرش بلند و ساختار هوشمندانه آنان در هزاره های دور بوده است و رفتاری که بسیار پیشروتر از زمان خودشان ادراک می یابد. آنان افزون بر مدارای مذهبی و آئینی با ایجاد جاده شاهی در سراسر مرزها و گسترش شگرف بازرگانی، تاسیس کارگاههای صنعتی پادشاهی و اوزان همسان، چاپارخانه و پست سراسری، پول طلا ونقره یکسان، مدارس آموزشی(الئوترا بگفته گزنفون)، شهربانی(خشثره پاون-ساتراپ) و پایه گذاری فرمانروایی چند وجهی و غیرمتمرکز توانستند گستره فرمانروایی نزدیک به 10 میلیون کیلومتر مربع را سازماندهی و مدیریت کنند. بگفته پروفسور فرای شاهنشاهی کورش چند پایتخت داشت: هگمتانه (اکباتانا) پایتخت پیشین ماد، پاسارگاد مرکز پارس ، بابل بسان پایتخت زمستانی .
آنچه ابن خلدون ودیگر مورخان آورده اند روشن می کند که بزرگان اگرچه همگی به اختلاف روایت درباره ترتیب پادشاهی کورش، داریوش، فریدون و... می پردازند اما همگی به نیکمردی آنان از یکسو و زشتکاری بخت النصر وضحاک ازسوی دیگر هماهنگ و هم آوا هستند؛ آنچه در بالا آمد مشتی بود از خروار. باید پرسید نامهای بزرگی که از نوشتارشان نمونه آورده شد جیره خوران استعمار و امپریالیسم بوده اند یا کسانیکه با ویران کردن هویت یک ملت بزرگ، زمینه ازخود بیگانگی و چیرگی بیشتر استعمارگران را فراهم می کنند؟ مسعودی عرب، ابن العبری سوری و ابن خلدون تونسی نیز تئوریسینهای پادشاهی ایرانی بودند؟ مهرها، سکه ها ، سنگ نگاره ها و نسکهای باستانی گزارش شده بدست باستان شناسان نامدار جهان نیز رهآورد استعمار با همکاری فارسهای ستمگر وشوونیستهای آریایی است؟ راستی چرا دشمنان فردوسی،کورش، زرتشت اینقدر عاشق ضحاک و دیگر بیگانگانی هستند که میهن ما را به خاک و خون کشیدند؟ درپایان، نوشته را با نیایشی از اشو زرتشت به پایان می بریم:

ما هر دو ؛ من و روان آفرینش ؛ دستها را بسوی اهورا برافراشته ، وی را می ستاییم و از او می خواهیم که روا مدارد که
نیکوکاران دچار رنج و آزار شوند و دروغ پرستان بر راستکاران پیروز گردند

پاینده ایران

رایانامه نگارنده: [email protected] – تهران- حزب پان ایرانیست