دیدار حسین محمدزاده صدیق با افسر وزارت دفاع فرانسه در کرج!

حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) نویسنده کتاب های پان ترکیستی است که شاید با بقیه اندکی تفاوت داشته باشد. تفاوت صدیق در سبک کار و شیوه فعالیت های او است که مبتنی بر ریا و تزویر می باشد. وی که پیش از انقلاب در کسوت مارکسیستی فعال بود در سال های نخست انقلاب نیز به همین روش ادامه داد. صدیق در اوایل انقلاب نشریه مارکسیستی یولداش (رفیق) را منتشر می نمود. در همین سالها با حمایت از آیت الله شریعتمداری به شدت با رهبری امام خمینی مخالفت می کرد و فعالیت های گسترده ای در این مسیر داشت. تا جایی که نشریه یولداش از سوی دادستانی به دلیل توهین به رهبر انقلاب تعطیل شد و صدیق نیز از کشور متواری گشته و در ترکیه اقامت گزید.

وی بلافاصله پس از درگذشت امام خمینی (ره) به ایران بازگشت و این بار با شدت بیشتری فعالیت های خود را با تمرکز بر نفرت پراکنی قومی اما با ریاکاری ویژه ای ادامه داد.
وی پس از بازگشت به ایران به تصور این که خاطرات قبلی مربوط به فعالیت های او در اذهان پاک شده است خود را عاشق سینه چاک امام (ره) نشان داد و به ترجمه برخی از آثار وی به زبان های دیگر روی آورد. این فعالیت ها در واقع پوششی بود تا بتواند به آسانی سایر فعالیت های پان ترکیستی را ادامه داده و در صورت ایجاد مانع در برابرش خود را مترجم آثار امام و دیندار معرفی نماید.

در حالی که پان ترکیست ها مدعی ممنوعیت زبان ترکی آذربایجانی در ایران هستند، حسین محمدزاده صدیق پس از بازگشت به ایران با همکاری علی اصغر شعردوست در اواخر دهه شصت ضمیمه ترکی آذری روزنامه اطلاعات را به نام سهند منتشر می نمود.

وی از دهه هفتاد انتشار کتاب های پان ترکیستی و ضد ایرانی را آغاز کرد که عمدتا رویکرد تاریخی و زبان شناسی داشتند اما از نظر علمی (روشی و محتوایی) فاقد هر گونه وجاهت بودند. وی در آثار خود مرتبا به افراد و شخصیت ها توهین و فحاشی می کرد و در جعل ارجاعات و منابع ید طولایی داشت. از همین رو هیچ ناشری حاضر به انتشار کتاب های ضد علمی او نشد. در نتیجه وی با اخذ مجوز نشر شخصا اقدام به انتشار کتاب های خود نمود. از سوی دیگر صدیق با فراهم بودن امکانات و رانت هایی که دوستان وی در برخی نهادهای حکومتی فراهم می کردند می توانست با طیب خاطر فعالیت نموده و یا اقدام به سخنرانی نماید. برای نمونه در سایت شخصی وی در خصوص یکی از سخنرانی های صدیق این گونه آمده است:
«در تاریخ 27 شهریور 1391 دکتر حسین محمدزاده صدیق از طرف سازمان بسیج هنرمندان سپاه علی بن ابی طالب در قم برای سخنرانی در «همایش بزرگداشت شهریار» که از طرف این سازمان در سالن فرهنگسرای نور شهر قم برگزار شده بود، دعوت به سخنرانی شدند. استاد در میان شاعران و هنرمندان بسیجی سپاه علی بن ابی طالب در موضوع تدیّن و روح مذهبی شهریار صحبت کردند و گفتند: «ما در جوانی از بعضی از مواضع شهریار انتقاد می‌کردیم، اما بعد از انقلاب، شیفته ی مواضع بر حق او شدیم».
http://duzgun.ir/akhbar/shahr91.php

نکته تناقض آمیز این جا است که چرا در حالی که جریان پان ترکیست در خارج و داخل کشور با مظلوم نمایی مدعی مبارزه با جمهوری اسلامی و تجزیه ایران بوده و به عناوین مختلف اقدام به اخذ پول و کمک معنوی از دولت های خارجی می کنند، تئوریسین های این جریان در داخل کشور و در دل سپاه و بسیج اقدام به سخنرانی می نمایند. اگر پان ترکیست ها نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند، چرا مورخ سرشناس این جریان دست به چنین فعالیت های می زند و اگر قبول دارند چرا در خارج کشور عقبه سیاسی این جریان مرتب دم از مبارزه با جمهوری اسلامی می زند؟

چگونه است که خوانندگان آثار صدیق و شاگردان چنین فردی تبدیل به ضدانقلاب های دو آتشه ای میشوند که برای نابودی کشور و تجزیه ایران دست از پا نمی شناسند؟
در حالی که پان ترکیست ها به تبعیت از گروه رجوی و تروریست های اشرفی همه مخالفان خود را عامل و مزد بگیر جمهوری اسلامی می دانند، این تئوریسین نفرت قومی در کنار وزیر ارشاد جمهوری اسلامی عکس یادگاری می گیرد و به دعوت بسیج و سپاه اقدام به سخنرانی می نماید. به راستی پان ترکیسم چگونه می تواند این میزان از ریا و تزویر را تحمل نماید؟ کسی که تا دیروز مارکسیست و مخالف جدی امام خمینی بود امروز در نمایشگاه قرآنی کتاب قد علم می کند تا بتواند با پوشش مذهب و قرآن خود را انقلابی و دین دار معرفی کرده و در عین حال به صورت موازی به فعالیت های پان ترکیستی بپردازد و اگر کسی معترض وی شد او را سکولار، سلطنت طلب و بی دین بنامد.

اما فعالیت های صدیق به این میزان نیز محدود نمی شود. یکی از افسران امنیتی فرانسه وابسته به وزارت دفاع این کشور در ذیل یکی از مقالاتش اشاره می کند که در کرج با "صدیق و مریدانش" دیدار و گفت و گو کرده است.
"
ژیل ریو" پژوهشگری فرانسوی است که رساله دکتری خود را در موضوع ساخت هویت و فعالیت های قوم گرایانه در آذربایجان انجام داده است. وی به عنوان محقق در "موسسه پژوهش های استراتژیک مدرسه نظامی فرانسه" (وابسته به وزارت دفاع این کشور) مشغول به کار است.
وی تا کنون مقالات متعددی در تشریح همدلانه اقدامات تجزیه طلبان آذری منتشر نموده است. از آن جمله مقاله "الگوهای اخذ شده در ناسیونالیسم آذربایجان ایران" است.
این مقاله در مجله دفتر آسیا مرکزی شماره 19-20 درسال 2011 چاپ شده است. وی در همین مقاله اشاره می کند که سفرهای متعددی به ایران داشته و در این سفرها مصاحبه های فراوانی در کرج با حسین صدیق دوزگون و حامیان و همفکران او داشته است. عنوان و آدرس اصلی مقاله به زبان فرانسه چنین می باشد:

LES MODALITES DE L’ENGAGEMENT DANS LE NATIONALISME AZERBAIDJANAIS EN IRAN:
DE LA TUTELLE SOVIETIQUE A L’AUTONOMISATION PROGRESSIVE.
GILLES RIAUX
IN CAHIERS D’ASIE CENTRALE N:19-20,2011 PP 235-260

باید پرسید آیا دیدار این افسر امنیتی با صدیق و حامیانش که اتفاقا یکی از آن حامیان نیز دارای شغلی حساس در یکی از نهادهای حساس دفاعی- نظامی کشور است، مانند دفاع و حمایت خانم برندا شیفر اتفاقی بوده است یا خیر؟ و در این دیدار چه مسائلی مطرح شده است و آیا آن حامی پشت پرده صدیق که متن هایی چون "ترکی را به عنوان سومین زبان جهان پاس بداریم" را به جامعه پان ترکی تقدیم کرده است در این نشست حضور داشتند یا خیر؟

از آن جایی که صدیق سعی در پنهان کردن هویت واقعی خود دارد، تناقضات چنین فردی را باید در آثارش دید. چگونه است کسی که با کسروی به شدت مخالف است و علی الظاهر وی را به بی دینی متهم می نماید از آن سوی برای انتشار و تصحیح آثار کسی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده تلاش کند؟ اگر کسروی بی دینی، آخوندزاده علاوه بر بی دینی به ائمه و پیامبر اسلام نیز توهین می کرد. در سایت صدیق در این خصوص چنین نوشته شده است:
«استاد، شيفته ی اقدامات فرهنگی و انديشه‌های فلسفی ميرزا فتحعلی آخوندزاده بوده است چنان كه در سال‌های اخير توانستند پنج نمايشنامه ی او را به دستياری انتشارات «نمايش» منتشر كنند. قبل از انقلاب، مقالات فارسی اين انديشمند مسلمان را در دو جلد تحت عنوان «مقالات فلسفی» و «مقالات فارسی» با ويرايش جديد از مجموعه ی گردآورده ی مرحوم «حميد محمدزاده» (چاپ باكو) انتشار دادند. كتاب دربر دارنده ی مقدمه‌ ای مبسوط در شرح انديشه های فلسفی آخوندزاده می باشد».

به راستی چگونه می توان اعتقاد به اسلام و علاقه به امام را با شیفتگی آثار "فلسفی و فرهنگی" آخوندزاده جمع کرد؟

البته اعتقادات و مرام شخصی افراد به دیگران ارتباطی ندارد اما اگر کسی اعتقادات و ارزشهای عمومی را به دروغ تبدیل به پوششی جهت فعالیت بر علیه تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور نموده و مردم را تشویق به نفرت و جنگ قومی نماید در این صورت پیش از هر کس وظیفه آذری ها است که در برابر چنین روندی ایستاده و بانیان چنین جریان را رسوا نمایند.

 

تاریخ: یکشنبه 15 اردیبهشت 1392

منبع: تارنمای آذری ها