392 سال پس از آزادی خلیج فارس و 44 سال پس از جدایی بحرین

دهم اردیبهشت 1392، برابر است با سیصد و نود و دومین سالگرد شکست قطعی اشغالگران پرتغالی و آزادسازی خلیج فارس توسط سپاهیان ایران است، در آوریل 1622 میلادی همه کرانه های شمالی و جنوبی خلیج فارس به عنوان قلمرو کشور مقتدر ایران از اشغال دشمنان آزاد شد و به مام میهن بازگشت؛ کرانه هایی که تنگه هرمز، بوموسا، قشم و بحرین را نیز در بر می گرفت.

 

این روز در حالی به عنوان روز غرور ملی ایرانیان در تاریخ جاودانه شده است که قیام شیعیان بحرین مدت هاست در راس اخبار این کشور جنوب خلیج فارس قرار دارد، به مناسبت روز ملی خلیج فارس و نیز همزمان، چهل و چهارمین سالگرد جداسازی غم انگیز جزیره شیعه نشین بحرین از ایران، یادآوری این روز تاریخی و نیز چگونگی ریشه یابی پیوستگی های فرهنگی مردم بحرین با ایرانیان می تواند نقش دولت های استعماری را در تفرقه افکنی تاریخی یکپارچگی ملی و مذهبی شیعیان ایرانی تبارمنطقه را بیش از پیش نمایان سازد.

 

با گذشت دویست سال از قرارداد شوم گلستان، تجزیه سازمان دهی شده ایران با جدایی اران و شروان تاریخی، گرجستان، داغستان و ... از ایران آغاز و با جدایی غیر قانونی کشور شیعه نشین و ایرانی نشین بحرین در سال 1970 میلادی از ایران پایان یافت. در این میان شواهد تطبیقی مقایسه پیشینه تاریخی پیوستگی های خلیج فارس و بحرین با ایران می تواند بسیار تامل برانگیز و راهگشای برنامه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی راهبردی بلند مدت ایرانیان باشد.

 

1- پیشینه آزادسازی خلیج فارس از اشغال بیگانگان توسط شاه عباس بزرگ

۲۱ آوریل سال ۱۶۲۲ سپاه شاه عباس بزرگ صفوی، به رهبری امام قلی خان (فرزند الله وردی خان سازنده سی و سه پل اصفهان، که پس از مرگ پدرش به فرمانروایی ایالت فارس امپراتوری صفوی رسید)، فتح هرمز را با موفقیت انجام داد و این جزیره را که به عنوان مهم ترین جزیره و قلب خلیج فارس محسوب می شد را از بزرگ ترین امپراتور استعماری قرن بازپس گرفت و جایگاه خود را در جهان در فهرست ابرقدرت های قرن شانزدهم میلادی ثبت کرد.

آلبوکرک (پرتغالی) اعتقاد داشت هرکشوری که سه نقطه مالاگا (اسپانیا)، عدن (یمن) و هرمز (ایران) را در اختیار داشته باشد بر تجارت دنیا حاکم خواهد بود. اهمیت هرمز آنقدر بود که استعمارگران انگلیسی را نیز به طمع انداخته بود.

به دلیل شکایت های ایرانیان گمبرون (که بعد از آزادسازی، به افتخار شاه عباس بزرگ صفوی به بندر عباس تغییر نام داده شد) از بی ادبی های پرتغالی ها، سپاه ایران قصد تنبیه پرتغالی ها در خلیج فارس نمود و نه تنها جزیره هرمز را آزاد ساخت بلکه این مقدمه ای شد که دست پرتغالی ها از قشم و بحرین و تمام جزیره ها و کرانه های ایرانی شمال و جنوب خلیج فارس کوتاه شد. این پیروزی موجب شد اشغالگران پرتغالی تا مومباسا در کنیا عقب نشینی کنند و این شکست، شکست های پی در پی پرتغال در شرق آفریقا را به دنبال داشت به گونه ای که با حمایت پادشاهان ایران، قلعه عظیم ممباسای کنیا هم در جنگ خونینی که به جنگ صلیبی ممباسا معروف است آزاد شد.

ایران تا سال 1820میلادی، پرچمدار تمام خلیج فارس و دریای عمان و بحر فارس (مکران) شد. درعهدنامه مجمل ۱۸۰۹ (میلادی) و عهدنامه مفصل (۱۸۱۲میلادی)، حاکمیت ایران بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخته شد در حالی که که انگلیس خود به عنوان ابرقدرت نوین استعماری جهان جانشین استعمار پرتغال می شد.

در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی چنین آمده است:

از فتوحات (پیروزی هایی) که درین سنه (سال) مبارکه مطابق احدی و ثلثین و الف (۱۰۳۱ قمری) به نیروی اقبال قرین حال اولیاء دولت بی زوال گردید، فتح و تسخیر بلده هرموز است که بسعی امامقلیخان امیر الامرا فارس به وقوع پیوست... و در سال گذشته اشعاری شد (به شعر درآورده شد) که بنا بر ظهور بی ادبی های فرنگیه پرتکالیه (پرتغالی ها) مقیم آنجا... امیر الامرا مذکور لشکر بتادیب (مجازات) ایشان فرستده خود نیز متعاقب رفت... در این وقت که فرنگیه پای از دایره ادب بیرون نهاده به اموری که به تحریر پیوست اقدام نمودند... جماعت انگلیسی را اخبار نموده ایشان نیز بر حسب وعده آماده خدمت شدند. القصه امام قلی خان شجاعت شعار با جنود قاهره فارس (سربازان پیروزمند پارس) متوجه آن صوب (سوی) گشته خود در بندر گمبرون که الیوم به بندر عباسی موسوم است اقامت کردند و افواج قاهره (سپاهیان پیروزمند) از دریا با کشتی ها و سفاین عبور نموده داخل جزیره هرمز شدند... القصه بعد از دو ماه و چند روز امتداد ایام محاصره و جنگ و جدال به نیروی دولت و اقبال که همواره قرین حال این دودمان والاست، قلعه رفیع بنیان هرموز که در متانت و حصانت شهره جهان و از کارنامه‌های نادره فرنگیان است، مسخر اولیای دولت ابد پیوند گردید... چون خبر فتح هرموز رسید، جناب خانی (امام قلی خان) مورد تحسین و آفرین شاه (عباس) و سپاه گردید و آن خبر بهجت اثر بر مبارزان قلعه گشای رکاب همایون مبارک و میمون آمده در همان روز قلعه قندهار نیز به توفیق کردگار مفتوح گشت... از هر طرف که چشم گشایی نشان فتح... وز هر طرف که گوش نهی مژده ظفر. (برگرفته از ویکیپدیا)

 

2- پیشینه تاریخی یکپارچگی مردم خلیج فارس با ایران

در طول تاریخ کهن خلیج فارس، همه جزیره ها و بنادر شمال و جنوب این دریا از جمله بحرین تعلق غیر قابل انکار تاریخی با ایران داشته است. بحرین تاریخی، نه تنها جزیره کنونی بحرین بلکه کرانه های شرقی عربستان سعودی را در بر می گرفته و کشور قطر هم بخشی از بحرین بوده است. جالب توجه این که قطر در سال 1868 میلادی، از قلمرو بحرین جدا شده است List of countries by – statehood-) From Wikipedia, the free encyclopedia))

یکی از قدیمی ترین اسناد مالکیت ایران بر بحرین، به محمد ابن جریر طبری باز می گردد. وی می نویسد: در زمان اشکانیان عرب ها همه در حجاز بودند و بایده و مکه و یمن سکونتگاه آنان. آن گروهی که در حجاز و بادیه بودند، به قحطی و گرسنگی دچار شدند، چرا که از سویی نمی توانستند به عراق وارد شوند، زیرا این کشور در اختیار اشکانیان ایران بود. پس از حجاز به بحرین کوچ کردند که در اختیار ایران بود.

در سال 443 هجری ناصر خسرو به بحرین سفر کرد. مردم آنجا را عموما قرامطی و همگی ایرانی توصیف کرده است. وی می نویسد: علی بن احمد، نامی ایرانی مسجدی در لحسا ساخت و مسافران را در آن منزل می داد.

 

3- پیشینه جداسازی غیر حقوقی بحرین از ایران

در بحرین هم در حالی که حاکمیت بلاانقطاع ایران بر بحرین تا سال سده هجدهم میلادی 1783 میلادی ادامه داشت، در اواسط قرن هجدهم، با حمله وحشیانه قبایل عربی که از صحراهای حجاز آمده بودند. بحرین به تصرف اعراب «حوله» درآمد، ولی ایرانیان به آسانی آن ها را مغلوب ساخته و دوباره بر بحرین تسلط یافتند. شیوخ خلیج فارس که پیشتر اقتدار و شوکت نادرشاه آن‌ها را بر سر جای خود نشانده و از ترس او جرأت تجاوز نداشتند، پس از درگذشت کریم خان زند در سال 1783 اعراب طایفه «عتبی» به کمک قبایل «الصباح» کویت با سوء استفاده از فرصت پیش آمده بر جزیره بحرین مسلط شدند. پس از آن به دلیل ضعف و وطن فروشی سران بی کفایت قاجار، این طایفه در بحرین پیوسته به انحای گوناگون، سعی در گسترش نفوذ و اقتدار خود کرده اند و برای دور ساختن بیشتر شیعیان بحرین از ایران، حتی از ابراز سرسپردگی به استعمار انگلیس هم دریغ نکردند و اینگونه بود که جد آل خلیفه حکام کنونی بحرین در سال 1861 معاهده دوستانه ای با دولت انگلیس بست.

برای جداسازی بحرین از ایران، توجیات غیر منطقی توسط افرادی چون رضا قاسمی و سایر دست اندرکاران وزارت خارجه ایران مطرح شد مبنی بر این که چون بحرین 150 سال تحت اشغال انگلیس بوده و تحت حاکمیت مستقیم دولت ایران قرار نداشته پس جدایی آن از ایران منعی نداشته است!!

پس از این مقدمات و پس از سخنرانی امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت در مجلس شورای ملی سابق، در روز یکم اردیبهشت 1349، نمایندگان فرمایشی مجلس شورای ملی وقت، در اقدامی خائنانه و ضد ملی با 199 رأی موافق در برابر تنها چهار رأی مخالف (نمایندگان حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور)، اقدام غیر قانونی دولت را تایید کردند و رأی بر همه پرسی در جزیره بحرین دادند.

به هر حال، پس از مذاکرات مفصلی که بین دولت ایران، انگلستان و شیوخ خلیج فارس صورت گرفت این تفاهم به دست آمد که ایران حل مسئله بحرین را به سازمان ملل ارجاع کند. پس از آن، نمایندگان ایران و بریتانیا در سازمان ملل متحد، طی نامه هایی از دبیر کل سازمان درخواست کردند که مساعی جمیله خود را برای تعیین سرنوشت بحرین به کار گیرد. مأموریت دبیر کل اعزام یک هیأت «تحقیق» به بحرین بود تا درباره خواست مردم بحرین را جمع به وضع آینده این سرزمین تحقیق کند.

هیأت سازمان ملل در مارس 1970 رهسپار بحرین شد و در دوم ماه می 1970 گزارش داد که بیشتر مردم بحرین، خواهان استقلال هستند. این در حالی بود که در هنگام همه پرسی، جو رعب آوری بر ساکنان ایرانی بحرین تحمیل شده بود، باشگاه های فرهنگی فردوسی و نادر تعطیل شدند، بسیاری از ایرانی تباران بازداشت، شکنجه و حتی کشته شدند و سرانجام این رفراندوم مشکوک در هتلی در مرکز بحرین و تنها با نظرخواهی برخی از شیوخ محلی عرب سنی به انجام رسید که طبیعتا این شیوخ سرسپرده، رأی به جدایی از ایران دادند. پس از آن، شورای امنیت گزارش دبیر کل سازمان ملل را در یازدهم ماه می همان سال تصویب کرد؛ جدایی که هیچ گاه از سوی قاطبه ملت ایران به رسمیت شناخته نشد. اینگونه بود که آخرین سناریوی تجزیه نافرجام گوشه ای دیگر از خاک ایران زمین به اجرا درآمد.

با این حال، نکته مهمی که در پس جدایی ناپذیرفتنی بحرین از ایران مطرح بوده، اینکه شاه برای جبران این خبط بزرگ تاریخی، یعنی جداسازی مصنوعی بحرین از ایران، در برنامه های بلندمدت خود، می خواست بحرین را به یکی از کشورهای اقماری ایران تبدیل کند.

 

به این بخش از خاطرات علم توجه فرمایید:

«خاطرات جمعه 4 دی 1349: برای اولین بار در دویست سال اخیر، یک شیخ بحرین سفری رسمی به ایران کرده است. در فرودگاه، شاهپور غلامرضا، نخست وزیر و من از او استقبال کردیم. خیلی جالب است که تا همین اواخر ما از او با عنوان: «شیخ فلان فلان شده و غاصب بحرین» نام می بردیم. اما امروز او میهمان عزیز و محترم ماست. ناهار را با شاه صرف کرد که بعدا به او افتخار داد و در اقامتگاه او چای صرف کرد. این هم یکی از اولین های دیگر؛ تاکنون سابقه نداشته که شاه دیدار یک شیخ خلیج فارس را پس بدهد. به این موضوع اشاره کردم و گفتم شاید داریم ادب و نزاکت را از حد می گذرانیم، ولی شاه پاسخ داد که مایل است شیخ یکی از اقمار ایران بشود. شیخ از بازدید شاه بسیار خوشوقت شد.»

 

4- پشتوانه مردمی قیام شیعیان ایرانی تبار بحرین

در بحرین امروزین با وسعت 333 کیلومتر مربع و کمتر از 688000 نفر جمعیت (آمار سال 2008) تا پیش از استقلال، بیش از 70 درصد ایرانی تبار شیعه مذهب و پارسی زبان بوده اند، ولی متأسفانه پس از جدا شدن این کشور از ایران، کشورهای عربی و انگلستان تلاش بسیاری در تغییر هویت ایرانی آنجا داده و عرب های بسیاری را با وعده مالی و فراهم کردن امکانت رفاهی راهی بحرین کردند. همزمان با این اقدامات، ایرانیان بسیاری مجبور به کوچ به سواحل شمالی خلیج فارس شدند و در حالی که تا آن هنگام پول ایران، پول رایج بحرین بود ولی انگلستان پول خود را جایگزین آن کرد.
با این وجود با توجه به پیشینه تاریخی بحرین و وابستگی آن به ایران، ‌تعداد زیادی از ساکنان آن ایرانی تبار هستند که در بخش های گوناگون کشور مشغول به کار هستند. چنانکه با وجود تغییر و تحولات گسترده در این امر در خلال دهه های گذشته، حتی بر اساس منابع آماری کشور انگلستان حدود 60 - 70 درصد مسلمانان بحرین را شیعیان ایرانی تبار و تنها 30 - 40 درصد آنان را اعراب سنی تشکیل می دهند.

 

5- نادیده گرفتن حقوق بشر، فساد شدید اداری و الیگارشی و تبعیض دولتی، علیه شیعیان و فارسی زبانان؛ در بحرین با وجود اکثریت شیعیان، ‌قدرت سیاسی در دست اعراب سنی است .
همین امر اعتراضات گسترده مردمی را در تاریخ بحرین به دنبال داشته است،‌ چنانکه مثلا در سال 1953 شیعیان بحرین که از افزایش سریع مهاجرت کارگران عرب سنی مذهب و تغییر مصنوعی ساختار جمعیتی نگران و ناراضی بودند،‌ شورش کردند. لذا برخورد بین گروه های شیعه و سنی بحرین توسعه یافت.

 

خاندان آل خلیفه در عمل از هیچ کاری علیه هرآنچه رنگ شیعه، فارس و یا ایرانی دارد فروگذار نمی کنند؛ از جمله به عنوان یکی از کشورهای ششگانه عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه دیگر اعضای این شورا، در بیانیه پایانی نشست های رسمی خود ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر سه جزیره ایرانی را در خلیج فارس مطرح می کند و ایران را اشغالگر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک می خواند و دانشگاهی بزرگ با نام خلیج ع ر ب تأسیس کرده و در آن همایش بسیار بزرگ ستایش از صدام حسین ملعون را برگزار می نمایند و در همین راستا، حاکمان اقلیت سنی و عرب بحرین اکثریت شیعیان ایرانی تبار و فارسی زبان را مورد تحقیر و بی احترامی قرار می دهند و از کوچک ترین حقوق اجتماعی آن ها را محروم می کنند.

خاندان آل خلیفه بحرین را به مرکز عیش و نوش شاهزاده های عربستان تبدیل کرده اند که برای تسهیل این نیت شوم، دولت عربستان با احداث پل ملک فهد، اتصال زمینی جزیره بحرین با خاک عربستان را تسهیل کرده و اینگونه است که با کارهای شنیع شاهزاده های عربستانی در خاک بحرین انتقاد و خشم شدید شیعیان غیرتمند بحرین به طور روز افزونی در حال گسترش است.

 

6- پیشینه حمایت تاریخی روحانیان و شیعیان ایران از شیعیان ایرانی تبار بحرین

حمایت قاطبه مردم ایران از شیعیان بحرین چه در سال های اشغال توسط انگلیس و چه در سال های جدایی نافرجام از ایران بسیار قابل تامل است.

در سال 1301 خورشیدی"حزب نجات بحرین" برای "استخلاص بحرین از عناصر اجنبی و الحاق آن به کشور اصلی" به رهبری شیخ عبدالوهاب زیانی از روحانیان شیعه بحرین تشکیل شد و شرط عضویت در این حزب از حفظ داشتن دست کم دو اصل از اصول قانون اساسی ایران اعلام شد.

مساله بحرین علاوه بر حساسیت عمومی مردم ایران مورد توجه مراجع بزرگ شیعه نیز بوده است، همچنان که آیت الله سید «صادق روحانی» از مراجع بلند پایه قدر قم در اوایل انقلاب اسلامی ایران اظهار نظر و موضع گیری های جالبی در مورد بحرین داشته که در تاریخ ضبط شده است. ایشان در اظهار نظری نیز از مردم بحرین و سایر شیخ نشین های خلیج فارس خواست که بر علیه رهبران و شیوخ نوکر مأب خود قیام کنند و دولت عدل و مساوات تشکیل دهند.

 

به عقیده آیت الله روحانی «بحرین جزء لایتجزای ایران است و 75 % شیعیان آنجا باید متحد شده حکومت را که وابسته به امپریالیزم غرب است سرنگون کنند».

آیت الله روحانی در سال 1358 در مصاحبه با مجله جوانان بحرین گفت: «مصوبه استقلال بحرین و جدا شدن از ایران غیر قانونی بوده است. به نظر ما شیخ بحرین به مردم این منطقه ظلم و تعدی زیادی می کند، به خصوص به شیعیان که 85 % مردم بحرین را تشکیل می دهند، این شیعیان به هیچ وجه از امتیازات قانونی زندگی در یک منطقه آزاد بهره ای نمی برند، از شرکت در مقامات عالیه حکومتی محروم هستند، وضع اقتصاد مردم بحرین در حالی که درامد کافی دارند دلخراش است، حکومت از سیاستی وابسته به آمریکا پیروی می کند و تقریباً هیئت حاکمه خود فروخته ای دارد، ما به عنوان یک رهبر دینی که مکلف به حفظ حقوق مسلمانان در هر نقطه دنیاست به امیر بحرین نامه ای نوشتیم و به او تذکر دادیم هرچه زودتر برگردید به احکام اسلام اگر تغییر رویه ندادید و به ظلم و ستم در حق مسلمانان ادامه دادید ما سند و برگه ای علیه شما در دست داریم که به موجب آن وارد مبارزه سیاسی حاد خواهیم شد.»

این مرجع عالیقدر همچنین افزود: «همانطور که می دانید بحرین جزو ایران و استان چهاردهم کشور ما بوده، که در یک مجلس غیرقانونی و فرمایشی از ایران جدا شده و در حالی که امروز آن مجلس حتی از نظر همین امور خارجه ایران هم غیر قانونی است و به وکلای عضو این مجلس اخطار شده که حقوق هایی که بابت عضویت در این مجلس غیر قانونی گرفته اند مسترد کنند، در این صورت وقتی مجلس قانونیت نداشته باشد مصوباتش هم قانونی نیست و از جمله استقلال بحرین و جدا شدن از ایران، به هر حال این سند در اختیار هست ما نمی خواهیم به بحرین لشکرکشی کنیم ولی به موجب همین سند سعی می کنیم در وهله اول حاکم بحرین را به اجرای مقررات مذهبی، حفظ مسلمانان و احکام اسلامی دعوت نماییم ولی اگر زیر بار نرفت اینجانب اعلام خواهم کرد که بحرین جزو ایران بوده و از ایران جدا نشده ولی ما در نامه ای که برای امیر بحرین نوشته ایم تأکید کرده ایم چنانچه به احکام اسلام گردن بگذارید ما هم دستور می دهیم که اهالی بحرین از شما حمایت کنند». (http://www.shia-online.ir/article.asp?id=23136

 

7- گرایش همگانی برای بازگشت به هویت ایرانی - شیعی در بحرین

مردم شیعه بحرین نیز که اعراب در محافل خود از آن ها به عنوان «مستعرب» (منظور عجم یا ایرانی عرب شده) نام می برند، از دو قرن حاکمیت استعماری خاندان آل خلیفه خسته شده اند و می خواهند به پیشینه غنی فرهنگی تاریخی خود بازگردند.

 

8- حضور جوامع ایرانی در کشور های عربی همجوار بحرین
جامعه ایرانی مقیم امارات، بحرین، قطر و کویت می توانند فضا را برای اعمال فشار به دولت های مرتجع عرب برای احقاق حقوق شیعیان مظلوم بحرین تنگ تر نمایند.

 

9- بهانه جدایی 150 ساله بحرین و تجربه بازگشت هنگ کنگ به چین بعد از 155 سال و بازگشت ماکائو به چین بعد از 442 سال!!!

در حالی که با کمک استعمار انگلیس، برای جداسازی بحرین از ایران، این توجیه غیر منطقی که "چون بحرین 150 سال تحت اشغال انگلیس بوده و تحت حاکمیت مستقیم دولت ایران قرار نداشته پس جدایی آن از ایران منعی نداشته است! "بستر جدایی غیر قانونی بحرین از ایران بود، در موارد مشابه بین المللی مشاهده می کنیم دولت چین، هنگ کنگ را پس از 155 سال اشغال انگلیس بین سال های 1842 تا 1997 میلادی، از دولت لندن پس گرفت و دولت پکن، ماکائو را هم پس از 442 سال اشغال پرتغال بین سال های 1557 تا 1999 میلادی، مجدد به مالکیت چین درآورد بدون این که همانند دولت گذشته ایران با خودزنی تاریخی، توجیه کند که چون مدت زیادی از اشغال هنگ کنگ و ماکائو توسط استعمار انگلیس و پرتغال گذشته، پس چین از هنگ کنگ و ماکائو چشم پوشی می کند.

 

10- راهکار ارائه شده نظامی برای احقاق حقوق شیعیان بحرین

در مساله بحرین، بایگانی اسناد افشا شده وزارت خارجه بریتانیا، نقش غیر قابل انکار استعمار انگلیس برای جلوگیری از روند بازگشت بحرین به ایران را هویدا می نماید. بر این پایه دولت انگلیس بر پایه سیاست تفرقه افکنانه خود از هیچ کوششی برای تخریب راه های بازگشت بحرین به ایران فروگذار نکرد. در ضرورت اعمال قدرت محدود نظامی درسطح منطقه ای، ذکر نمونه ای تاریخی جالب توجه است.

پس از تهدیدها و ادعاهای ارضی تجاوزگرانه عراق مبنی بر ادعای مالکیت بر هر دو کرانه شرقی و غربی اروند رود، دولت ایران برای تثبیت حاکمیت خود بر اروندرود، اقدام قاطع و متحورانه تاریخی را به انجام رساند. در اردیبهشت 1349 با وجود دعاوی عراق مبنی بر آتش گشودن به هرکشتی که با پرچمی غیر از عراق از اروند رود عبور کند، دولت ایران کشتی ابن سینا را با پرچم سه رنگ سبز و سفید و سرخ ایران، با پشتیبانی جت های جنگنده نیروی هوایی ارتش، از اروند رود عبور داد و عراق به دلیل ترس از قدرت و شهامت ارتش ایران، از انجام هر واکنشی عاجز ماند. در اوایل دهه 1340 خورشیدی در زمان ریاست سپهبد تیمور بختیار طرحی ریخته شده بود که برابر آن با تبلیغات وسیع در داخل و خارج بحرین، بحرینی ها را به ضرورت الحاق رسمی بحرین به ایران مشتاق کنند و تحرکات و تظاهراتی در بحرین و ایران برای انجام این الحاق انجام دهند و با تمهید مقدمات «اطلاعاتی ـ امنیتی» و تقویت نیروی دریایی از سوی دیگر، در یک روز معین شخص شاه و تیمور بختیار به همراه تعدادی دیگر از رجال سیاسی و فرماندهان نظامی در یک فروند هواپیما به‌ منامه حرکت کنند و در میان استقبال پرشوری که آنجا توسط بحرینی ها و ایرانیان زائر و مجاور بحرین از هیات ایرانی به عمل خواهد آمد، در عمل بحرین به مام میهن بازگردد. این نقشه را اسداله علم هم در زمان نخست وزیریش (یعنی پس از برکناری منوچهر اقبال در تیرماه 1341 و پیش از روی کار آمدن حسنعلی منصور در اسفند 1342) در نظر داشته و حتی به سفیر انگلیس هم به نقل از کتاب خاطرات خود گفته است: «بگذارید این جزایر را با اعزام ایرانی ها به آنجا، ایرانی بکنیم و شما هم چشم روی هم بگذارید.»

 

باید احتمال داد که اگر ایران همانطور که حاکمیت خود را بر اروندرود در مقابل ادعاهای تجاوزگرانه عراق با یک تحرک نظامی تثبیت کرد، در مورد بحرین هم دست به چنین تحرکی می زد و حتی در منامه قشون پیاده می کرد، امکان موفقیت زیادی می داشت زیرا با عنایت به تصمیم سال 1968 میلادی دولت انگلیس به خروج از شرق کانال سوئز که شامل خلیج فارس هم می شد، به احتمال قریب به یقین در صورتی که ایران بحرین را بازپس می گرفت، دولت انگلیس در آستانه عقب نشینی از شرق سوئز و تشکیل فدراسیون «امارات متحده عربی» متوسل به لشکرکشی نمی شد. امریکا هم در آن تاریخ جز یک پایگاه نیروی دریایی که در بحرین داشت، در خلیج فارس مطلقاً ادعایی نداشت و تمام هم و غم آن جلوگیری از نفوذ شوروی بود، از اینرو به احتمال قوی، همچنان که در داخل ایران پایگاه هایی برای زیر نظر گرفتن شوروی داشت، با ادامه آن پایگاه در بحرین هم با ایران کنار می آمد. عراق هم که در اروندرود که منافع مستقیم داشت، راه به جایی نبرده بود، با نداشتن دسترسی به خلیج فارس قادر به مانور نظامی دریایی در برابر ایران نبود. از اینرو اگر نیروی دریایی دست به تحرکی زده بود، به احتمال قوی بدون خونریزی و برخورد نظامی، هدف ملی و آرزوی ایرانیان و شیعیان بحرین در بازگشت به مام میهن محقق می شد.

 

فرجام سخن:
به رغم توجیهات ضد ایرانی برخی ایرانی نمایان نوکر استعمار، مبنی بر توجیه جداسازی بحرین به دلیل اشغال 150 ساله این جزیره توسط انگلستان، تجربه بازگشت هنگ کنگ به چین پس از 155 سال اشغال توسط انگلیس (1842 تا 1997 میلادی) و بازگشت ماکائو به چین پس از 442 سال اشغال پرتغال (1557 تا 1999)، اثبات می کند تعلق تاریخی سرزمینی مشمول مرور زمان نمی شود و اولویت منافع ملی و تمامیت ارضی برای دولت های ملی مقتدر می تواند حتی پس از مدت زمان طولانی احقاق حقوق ملی و تاریخی سرزمینی یک کشور را به انجام رساند.

 

این مثال ها، بی اساس بودن توجیه مسئئولان پیشین وزارت خارجه رژیم گذشته و برخی توجیه کنندگان جدایی بحرین را اثبات می نماید که سعی نموده و می نمایند خیانت نابخشودنی جداسازی غیر قانونی بحرین را با بهانه دور بودن بحرین از ایران به دلیل اشغال 150 ساله توسط انگلیس، توجیه نمایند تا از زیر بار پاسخگویی به خیانت جداسازی بحرین از ایران به نسل های ایرانی فرار نمایند.

 

بی تردید آن چه وجه مشترک مسئاله کریمه و مناطق تاریخی جدا شده ایران از جمله بحرین قابل توجه است این که :

1- اکثریت قاطع جمعیت شیعیان ایرانی تبار و فارسی زبان بحرین
2- تعلق غیر قابل انکار تاریخی بحرین به ایران
3- مخدوش بودن روند جداسازی بحرین از ایران در دوره محمدرضا شاه
4- قیام پیوسته و دامنه دار ضد سعودی و ضد آل خلیفه شیعیان ایرانی تبار بحرین برای بازگشت به هویت دیرینه تاریخی و فرهنگی خود.

 

این موارد زمینه مناسبی را فراهم می نماید تا جمهوری اسلامی با دفاع همه جانبه از قیام مردمی بحرین، نقش تاریخی خود را در قبال شیعیان فارسی زبان بحرین و مردم ایران ایفا نماید.

ایران با توجه به هژمونی تاریخی و گستره پهناور فرهنگی پیرامونی خود، باید ثابت نماید هیچ کشوری نمی تواند چشم بر حقوق تاریخی ملت ایران ببندد. این تجربه ثابت کرد ایران نیز می تواند در پاسخ به سیاست های ضد ایرانی کشورک های کوچک و غیر واقعی حوزه ایران بزرگ (مانند جمهوری جعلی آذربایجان و یا دولت دست نشانده آل خلیفه در بحرین و دولت ذره بینی امارات) از حمایت های مردمی فراسوی مرزها، بهترین بهره را ببرد.

 

بنابراین، منافع بلندمدت تاریخی ایران در خلیج فارس، ایجاب می کند که رسانه های گروهی ایران، بحرین و شیعیان ایرانی تبار آن کشور را به عنوان متحدی استراتژیک مورد بیشترین توجه و حمایت قرار دهند و لازم و ضروری است دولت ایران از قیام شیعیان بحرین قاطعانه حمایت کرده و از هر اقدامی که خواسته های بر حق مردم ستم کشیده بحرین، از جمله سرنگونی دولت دست نشانده استعماری آل خلیفه و بازگشت به هویت تاریخی - مذهبی مردم آن سامان را در بر داشته باشد، مورد حمایت قاطع قرار دهد.

 

 


پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلتیک


به نقل از روزنامه شرق 14 دی ماه 1393