سیاست خارجی در آیین ما

در یک تعریف ساده می توان وجود دولت را صرفاً بخاطر اعمال سیاست ملی تعبیر کرد .

آنچه که مجموعه همبسته و یک پارچه ملت را در برابر حوادث و رویدادهای جهان حفظ می کند درک آرمان ها حقوق و منافع وابسته بملت و سنجش موقعیت ملی در پهنه این جهان است . این مجموعه کیفیتی را تشکیل می دهد که ما آنرا بنام سیاست خارجی یک ملت می شناسیم .

در یک تعریف ساده می توان وجود دولت را صرفاً بخاطر اعمال سیاست خارجی تعبیر کرد .

در عرف ناسیونالیسم ، دولت عبارت است از ارگانیسمی که همه نیروهای وابسته بملت را برای نیل با آرمانها و هدفهای مشخص تاریخی و اجتماعی تجهیز و همه سازمانهای مملکتی را بخاطر رسیدن باین هدف ها بسیج می نمایند .

این تجهیز و این بسیج که بخاطر شناخت واقعی ملت ، درک حقوق و آرمانهای ملی و بررسی فضای حیاتی ملت صورت می گیرد سیاست خارجی یک ملت را نمودار می سازد .

سیاست خارجی با وقوف و آگاهی کامل باحوال ملت و شناخت واقعی آن می کوشد تا راه را برای زیست شایسته و سر بلند ملت هموار سازد و در این راه است که سیاست خارجی اصیل ترین نقش خود را بازی می کند .

سیاست خارجی بخشی از سیاست ملی است و سیاست ملی اعم از سیاست خارجی و سیاست داخلی می باشد . سیاست داخلی یک ملت ناظر بر زمینه های گوناگون و راههای مختلفی است که یک ملت برای وصول بزندگی شایسته و رفاه افراد خویش در پیش دارد و در واقع بمسائل مختلف ملی از نقطه نظرهای اختصاصی می نگرد . ولی سیاست خارجی ملت را با همه موجودیتش در نظر می گیرد و برای دفاع از این مجموعه است که بپا می خیزد . درست است که ارزش و اعتبار سیاست خارجی بیش از جنبه های دیگر سیاست ملی است و میدان عمل وسیع تر و گسترده تری دارد ولی باید توجه داشت که سیاست داخلی بمنزله ابزار و لوازم دست سیاست خارجی است .

هر ملتی در این جهان حق دارد که نه تنها خود را از گزند حوادث و رویدادهای مخالف مصون نگه دارد بلکه می کوشد تا از همه وسائل در جهت رشد و تکامل خود و در راه بارور کردن و شکوفا نمودن استعداد افراد خویش ببهترین وجهی استفاده نماید .

ارزیابی و موقعیت های جهانی بهر نحو و بهر کیفیت که باعث آن شود تا ملتی بتواند نقش و رسالت خود را بدانگونه که مقدر است ایفاء ناید وظیفه ای است بعهده سیاست خارجی یک ملت که قویترین و درخشانترین چهره سیاست ملی است .

در قرن ما که تکنولوژی باعث روابط زدیک بین ملل شده است و همین نزدیکی موجب اصطکاک منافع آنها می گردد ملت هائی می توانند منافع خود را از دستبرد دیگران مصون نگه دارند که سیاست خارجی آنها بهتر توانسته باشد ارزیابی دقیقی از موقعیت ملت خود در قبال سایر ملل به عمل آورده باش در این جا است که باید گفت نقش رهبری جهان با ملتهایی است که خویشتن و جهان پیرامون خود را دریابند و سیاست خارجی آنان دقیقاً بر این وقوف و آگاهی تکیه داشته باشد . ما نیز در پی بنیان گزاری چنین سیاست آگاه و متحرک خارجی هستیم .