سنت ها و شیوه های ملی مانند حیات هنری زندگی عاطفی یک ملت را بوجود می آورد .
در این عصر تکنیک غول آسا و اوج تکنولوژی که هر ملتی می کوشد تا در پهنه رقابت ملت ها نشانی از افتخار بر سینه داشته باشد ، شگفت انگیز ترین چیزی که در این میانه رخ می نماید و ماشینیسم با همه بیروحی و بیرحمی اش نتوانسته است آن را در زیر فشار جثه سنگین خود خرد و نابود کند سنت ها و شیوه های ملی است .
هیچکس نمی داند که سنن و آداب هر ملتی از چه زمانی در میان آن ملت بوجود آمده است همانطوریکه تاریخ دقیق پیدایش موسیقی را در میان ملت ها نمی داند .
همینقدر معلوم است که سنن و آداب در طول حیات هر ملت چون سایه ای بدنبال او در حرکت بوده و تا ملتی وجود دارد بار سنت ها و شیوه های بسیاری را بر دوش خود می کشد .
سنت ها و شیوه های ملی مانند حیات هنری ، زندگی عاطفی یک ملت را بوجود می آورند ، و در پناه این حیات عاطفی است که افراد یک ملت با ویژگیهای خاص خود یکدیگر را درک می کنند در غم و شادی یکدیگر شریک می شوند و در میدانهای جنگ دوشادوش هم اند و بهنگام آشتی و در سر و رو شادمانی های ملی با هم پای کوبی و دست افشانی می نمایند و بالاخره هم آهنگی تظاهرات ملی را باعث می شوند . این هم آهنگی تظاهرات ملی بوده است که در طی قرون متمادی از میان اعمال گسترده بسیار گزیده شده و در میان اجتماع جای گرفته است و در طول این مدت فشار قدرت های مخالف نیز نتوانسته است بزور و یا با وضع قوانین مخالف ملتی را از سنن و آداب خود بگسلاند . چون هر ملتی و از جمله ملت ما می داند که اگر آداب و سنن او از بین برود وجوه اشتراک معنوی و اخلاقی افراد آن از میان خواهد رفت . بهمین علت ملت ما با وجود ایلغارها و ترکتازی های بسیاریکه در طول تاریخ دیده است آگاه و ناخودآگاه سنت های خود را از اینهمه یورش ها سالم بدر برده است .
حیات عاطفی هر ملت نوعی واکنش زندگی نباتی او است و آنچه که یک ملتی را درگیر ودارها و هنگامیکه و در برابر حوادث وادار بمقاومت و ایستادگی می کند همین واکنش حیات نباتی اوست که شجاعت دلاوری ، غیرتمندی ، میهن پرستی و عشق بخانواده و دودمان را در قلب ها بوجود می آورد و در این بستر حیات عاطفی مسائل معنوی زندگی را عرضه می دارد . می دانیم که مقصود از زندگی تنها زنده بودن نیست . زیستن نتیجه فعل و انفعالات بیولوژیکی یا خته های زنده است که در آن سیمای پر شکوه حیات عاطفی و نباتی نمودار نیست و مفهوم عالی زندگی جز در پرتو این حیات عاطفی که موجد همه واکنش های اصیل لی و انسانی است بوجود نخواهد آمد . ناسیونالیسم با تکیه بر این عواطف و شکل یافته در این بستر واکنش های زندگی نباتی است که راه و رسم زندگی را می نمایاند و مفهوم آن را از زنده بودن و واکنش های غریزی و حیوانی جدا می سازد . آنچه که ما بنام گوهر انسانی می خوانیم موجود زنده ای است که با ویژگیهای درخشان حیات عاطفی و نباتی رخ می نماید و در راه « زندگی » و نه « زنده بودن » گام بر می دارد .
سنن و آداب ملی بخشی از زندگی عاطفی ملت ما را بوجود می آورد و شیوه های کهن را که با خود جهانی از اندیشه بهمراه دارد بما ارمغان می کند و چون هیچ ملتی نمی تواند از حیات عاطفی خود جدا باشد پس سنت ها و شیوه های ملی که خود نشات یافته از این حیات است پایدار می ماند . ما در بزرگداشت سنت ها و شیوه های ملی خود خواهیم کوشید و آنها را با شکوه هر چه تمامتر بپا می داریم .