ای قوم به حج رفته کجایید؟ کجایید؟ (سخنی با مردم)

آنچه که بین حاکمان وهابی عربستان و دولتمردان جمهوری اسلامی می گذرد داستان دیروز و امروز نیست بلکه ثمره بذری است که با حمله صدام حسین به ایران کاشته شد و با تلاش مافیای سیاسی غرب به رهبری آمریکا آبیاری گشت و دیپلماسی تحجر و تعصب آن را پرورید و اکنون میوه تلخ آن نصیب ملت ایران و مردم عربستان و سراسر خاورمیانه گردیده است، تا آنجا که هرکس و ناکسی به خود اجازه می دهد حریم ارزش های مردم این مرز و بوم را بشکند. یک روز صدام با سلاح غرب و با حمایت مالی دولت های عربی عزم تصرف خاک ایران را در سر می پروراند؛ یک روز شیخ امارات دستور می دهد با مسافران ایرانی بدرفتاری و بی احترامی نمایند، یک روز هوای جزایر سه گانه بر سرشان می زند و یاوه گویی می کنند؛ یک روز با پول مردم قطر و عربستان تروریست استخدام نموده و به حوالی مرزهای ما اعزام می دارند؛ روز دگر در توطئه جداسری ها سرمایه گذاری می کنند و با پایین نگهداشتن بهای نفت به جنگ اقتصادی روی می آورند و حال اکنون با تجاوز بی شرمانه به مردم بی پناه یمن و کشتار کودکان و زنان و مردان، به خیال خود "هل من مبارز" می طلبند تا ایران را به میدان جنگی دیگر بکشانند. جنگی که جز ویرانی و کشتار انسان های بی گناه و ایجاد کینه و نفرت حاصلی برای ملت ها ندارد، اما برای کمپانی های فروش نفت و سلاح و نیز برای حکومت های مستبد سود بسیار دارد.


بنابراین سخن امروز ما نه با حاکمان ایران است و نه با شیوخ عرب که هر دو سو در محظورات دینی و سیاسی گرفتارند و قادر به ادای تکلیف ملی خود نیستند. سخن ما با مردم ایران است، با مردمی که پس از سال ها تحمل رنج و محنت جنگ و تحریم و گرانی و بیکاری و غوغا سالاری باید به آن درجه از درک و بینش سیاسی رسیده باشند که پشت پرده سیاست های استعماری و بازی های های سیاسی و هیجان های خیابانی را دیده و منافع و مصالح خویش را تشخیص داده و بدان عمل نمایند و منتظر اقدامات دولت عالیه نمانند. با توجه به رفتار غیر انسانی و غیر اخلاقی حکام عربستان نسبت به مردم ایران و تجاوز آشکار به مردم یمن و مشارکت در تربیت تروریست های مسلمان کُش نظیر داعش و القاعده و طالبان و ایجاد آشوب در منطقه و قبول نوکری آمریکا و اسرائیل و کشانیدن خاورمیانه به جنگی بزرگ و همه جانبه و نیز در شرایطی که خانه خدا در محاصره شیطان است آیا باز هم باید از این شیاطین جواز سفر گرفت و به حج رفت؟! آیا به راستی مصالح ملی ایجاب نمی کند که مردم پولشان را سرازیر کیسه های گشاد حکام عرب ننمایند و همچون یک ایرانی آزاده و باشرف آن را در حمایت و دستگیری ازآن عده از هم میهنان خود که چهره یشان را با سیلی سرخ نگه داشته اند هزینه نمایند؟ آیا خدا را در تسلای دل مسکینان زیر خط فقر نمی یابند؟ آیا سفری به شهرهای جنگ زده در غرب و جنوب غربی کشور کرده اند تا آثار زخم تهاجم متولیان خانه خدا را بر در و پیکر و جان و روان مردم ببینند؟ آیا در شهرها و روستاهای نوار مرزی ایران فرزندان خدا را نمی یابند که دست عبادت بر چهره یشان بکشند؟


اگر مردم حافظه تاریخیشان را ازدست داده اند، اگر احکام تاریخ ایران را از یاد برده اند، اگر ارزش های فرهنگ ایرانی را فراموش کرده اند و اگر راه خانه خدا را گم کرده اند به ناچار باید سری به خانه فرهنگ و تمدن ایران بزرگ بزنیم، به یکی از پایگاه های وحدت و نیرومندی ملت ایران، به خانه مولانا آنجا، که هویت ایرانی رقم خورده است، شاید بار دیگر صدای حق را بشنویم:


ای قوم به حج رفته کجایید؟ کجایید؟     معشوق همین جاست بیایید، بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار     در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی صورت معشوق ببینید     هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید     یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
     از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید     یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد     افسوس که بر گنج شما پرده شمایید