بخش یکم این گفتگو را در اینجا بخوانید.
عطایی فرد : حزب برای برنامه های درون مرزی قوم های ایرانی مانند همبستگی انها و جلوگیری از تجزیه ایران چه برنامه هایی داشته است؟
یزدی : برای همبستگی هر چه بیشتر اقوام وتیره های ایرانی ، دولت ها نقش اساسی دارند زیرا ابزار این کار در اختیار دولت است که متاسفانه اکنون به این امر اساسی و مهم با نگاه مذهبی دیده میشود . حکومت باید همانند یک پدر مهربان ، به فرزندان خود از هر تیره و قومی و با هر زبان و مذهبی بچشم یک تن واحد و اثر گذار در پاسداری از هویت ملی خود نگاه کند و آنان ر ا به طور مساوی در برنامه های توسعه کشور مشارکت دهد و به آداب و رسوم و باورهای مذهبی آنان احترام بگذارد تا حلقه های بهم پیوسته ای که در طول تاریخ ، ملت ایران را شکل داده اند از هم نگسلد و بر همین اساس حزب پان ایرانیست از حقوق حقه اقوام ایرانی در درون مرزهای کشور به دفاع برخاسته و هر انجا که ضرورت داشته در برابر تبعیض های دولتی ایستاده و یاد آوری های جدی داشته است .
حزب پان ایرانیست بر این اعتقاد است که . دولت ، ارگانیسمی است که باید همه نیروهای وابسته به ملت ایران را برای نیل به آرمان ها و هدف های مشخص تاریخی و اجتماعی تجهیز و همه سازمان های مملکتی را به خاطر رسیدن به این هدفها بسیج کند .
حزب پان ایرانیست معتقد است که از پیوستگی و تشکل دو عنصر " خاک " و " خون " میهن پدید می آید و پاسداری از میهن یعنی پاسداری از تمامیت ارضی و تیره ها و اقوام ایرانی که ملت را شکل میدهند . توجه به این مفاهیم ناسیونالیستی است که میتواند مانع پراکندگی اقوام گردد . متاسفانه ما هم اکنون در یکی از دوره های غم انگیز تاریخ حیات ملت ایران به سر میبریم ، زیرا که حکومت از یک اندیشه انتر ناسیونالیستی دینی پیروی میکند و " ملت " را " امت " میشناسد و هویت ملی را قربانی احکام شریعت نموده است و با اگاهی از این حقیقت تلخ است که حزب پان ایرانیست از اغاز با حکومت دینی مخالفت نموده و راهکار ها ی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را برای اداره کشور مورد نقد و انتقاد قرار داده و صدای خود را به هر وسیله ای که بوده به سمع و نظر ملت ایران رسانیده است ، متاسفانه دیوار بلند استبداد و سانسور و بگیر و ببند ها از اثر بخشی فریاد ما کاسته است
عطایی فرد : حزب برای بازگشت سرزمینهای از دست رفته ایرانی به دامان مام میهن چه راهکارهایی دارد؟
یزدی : هر گاه شرایط برای تشکیل یک حکومت ملی ، پان ایرانیستی فراهم گردد راه های ایجاد وحدت بین اقوام وتیره های ایران در سرزمین مقدس ایران بزرگ وجود دارد . اگر مرزهای جغرافیایی را نتوان تغییر داد اما مرزهای فرهنگی را میتوان با اعمال سیاست های ویژه از بین برد و دلها را بهم نزدیک کرد.
عطایی فرد : مکتب ناسیونالیسم از دیدگاه پان ایرانیستها چیست و چه تعریفی دارد؟
یزدی : حزب پان ایرانیست بر این باور است که "ملت " عنصر اصیل و پایدار مکتب ناسیونالیسم است که برای شنا سایی آن باید از مکتب ناسیونالیسم تاریخی یاری جست . ناسیو نالیسم تاریخی ، ملت را به گونه یک موجود زنده که قرنها در بستر تطور حیاتی و اجتماعی شکل گرفته است به ما می شناساند .
در عرف ناسیونالیسم ، ملت عبارت از زنجیره ناگسستنی نسل ها ست که از ژرفای زمان های دور تا به امروز در فراز و نشیب ها و هنگامه ها ، هستی خود را به همراه داشته و تا آینده لایتناهی به همراه خود خواهد برد
در مکتب ناسیونالیسم ، " ملت " عبارت از ارگانیسم زنده ای است که از قوانین حیات جهان هستی پیروی میکند و هیچگاه نباید کشمکش و مبارزه ای بین عناصر سازنده و پدید آورنده آن وجود داشته باشد زیرا وجود تضاد و کشمکش در هر موجود زنده ای نشانه مرگ آن موجود زنده خواهد بود و بر این اساس است که " دولت " که تجلی اراده ملت است باید در وضع قوانین و شیوه اجرای آن و تنظیم سیاست های داخلی و خارجی ، به گونه ای عمل کند که لطمه ای به حیات ملت و موجودیت آن وارد نگردد .
آن چه که ملتی را در طول تاریخ از گزند حوادث در امان میدارد شناسایی ان ملت به نیاز های واقعی خود است . نهضت های ایرانی پاسخی است به نیاز های ملی . ایجاد نظام شاهنشاهی هخامنشی ، پارت ها و ساسانیان بر اساس یک ضرورت تاریخی و نیاز ملی بوجود آمد و به هرحال توجه و درک نیازهای ملی بوده است که ملت ایران توانسته موجودیت خود را در برابر همه آن طوفان حوادث حفظ نماید .
ناسیونالیسم به عنوان یک مکتب فلسفی و سیاسی نیز میتواند خلاء فکری موجود را پر کند و به جامعه محتوای اصیل خود را ارائه کند . جامعه ای که فاقد نظم فکری باشد آسیب پذیر بوده و مورد مخاطرات گوناگون قرار میگیرد .
اگر حزب را یک پدیده اجتماعی بدانیم که وجود آن یک ضرورت و یا نیاز ملی است در ان صورت باید نخستین وظیفه آن شناسایی واقعی ملت باشد و حزب پان ایرانیست برای شناخت ملت از آیین ناسیونالیسم مدد میگیرد .
عطایی فرد : دیدگاه و موضع گیری حزب پان ایرانیست درباره حزب رستاخیز از هنگام پیدایش تا این زمان (سال 1391 خورشیدی) چه بوده است؟
یزدی : حزب پان ایرانیست ، اقدام پادشاه ایران را در مورد ایجادیک حزب سراسری بنام حزب رستاخیز مغایر با آرمان و نظم شکوهمند شاهنشاهی ایران میدانست و به همین دلیل در نشستی که با حضور رهبران احزاب و مقامات سیاسی کشور در حضور شاهنشاه ایران برگزار گردید شادروان محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست تنها فردی بود که با بیان مطالبی کوتاه بر این تصمیم انتقاد داشت که پادشاه ایران آن را بر نتافتند . اما حزب پان ایرانیست چون اصول اعلام شده در مرامنامه حزب رستاخیز را پذیرفته بود و نیز به حرمت فرمان ملوکانه آن را تمکین کرد و تلاش نمود که نیات رهبر ایران جامه عمل بپوشد ولی متاسفانه حضور فرصت طلبان و منتظر الوکاله ها و افراد غیر سیاسی در بدنه حزب سبب ناکامی ان گردید ، وانگهی دنیای آزاد آن را بر نمی تافت و هم زمان با وزش باد های مسموم مخالف به سوی ایران ، این حزب نا کار آمد شد و به حربه ای در دست دشمن تبدیل گشت . لاجرم فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی از ادامه همکاری در حزب رستاخیز اعلام انصراف نمود و به حزب پان ایرانیست باز گشت .
حزب رستاخیز یکی از اشباهات تاریخی شاهنشاه بود که خود ایشان نیز در کتاب پاسخ بتاریخ به آن اعتراف نمودند .
عطایی فرد : چرا حزب پان ایرانیست دچار انشعاب و جدایی و شاخه بندی هایی شد؟
یزدی : تعریفی که میتوان از حزب ارائه کرد عبارت است از تجمع افراد و تربیت آنها به ایدئولژی و پرنسیب مشخص فکری و تجهیز و بسیج آنان برای قبول مسئولیت و ایفای نقش رهبری در جامعه . حزب پان ایرانیست که با ضرورت زمان و نیاز ملی پس از تجاوز متفقین به ایران پدید آمد نه یک حزب دولتی بود و نه در ردیف احزاب خلق الساعه بشمار میرفت .حزبی بود وهست که بر آرمانهای خود و پرنسیب وانظباط حزبی پای میفشارد و به همین دلیل فراز و نشیب ها را با سر افرازی پیموده و باقی مانده است . حال اگر کسانی در حزب از درک مفاهیم آرمان های مکتب عاجز بودند و یا در برابر رویدادهای سیاسی قادر به مقاومت نبودند و یا انظباط حزبی که رمز بقای حزب است رعایت نمیکردند نمیتوانستند در این چرخه منظم سیاسی و آرمانی باقی بمانند و از صف کاروان یا جدا میشدند و یا عقب میماندند .
به عنوان مثال شادروان داریوش فروهر زمانی از حزب پان ایرانیست و محسن پزشکپور جدا شد که در دکتر مصدق و برنامه های وی ذوب شده بود و منافع و مصالح ملی را با عینک جبهه ملی میدید و همان گونه عمل میکرد ... راهی که به مخالفت با پادشاه ایران منتهی شد ودر این طریق ان چنان ره سپرد که سر انجام او را به پاریس و بیعت با خمینی کشانید ... راهی که همه رهروان راه مصدق رفتند و علیرغم شعارهای ملی گرایانه خود به تحکیم حکومت دینی تن دادند و شگفتا که جان بر سر این راه نهادند .
و یا اخراج دکتر فضل الله صدر از حزب پان ایرانیست که منجر به تشکیل حزب ایرانیان گردید به سبب دوری گزیدن دکتر صدر از احکام ناسیونالیست ملت ایران بود و ان اینکه جدایی بحرین بخشی از خاک ایران را به رسمیت شناخت و در حلقه دام نیرنگ سیاسی هویدا نخست وزیر وقت گرفتار آمد .
یا دکتر هوشنگ طالع که پس از انقلاب از محسن پزشکپور جدا شد ، از تبعات حکومت جمهوری اسلامی بود زیرا دولت اسلامی در ایجاد تفرقه و جدایی بین نیروهای میهن پرست تلاش مستمر و پیگیری داشته ودارد و در این رابطه سعه صدر و عزت نفس بسیار لازم بود که کسی فریب نخورد و خود را به رایگان نفروشد . متاسفانه بیماری غم انگیز جامعه روشنفکری ایران یعنی خود خواهی ، خودبزرگ بینی و خود خواهی گاه آن چنان در روح و روان افرادخانه کرده که مصلحت های بزرگ تر را نمی بینند و به نظر میرسد در همه سال هایی که کار سیاسی میکردند از لاک خود پرستی خارج نشده و به دریای خروشان ملت نپیوسته اند و در این رهگذر نیز تنی چند جوان طالب شهرت وآوازه بودند که کوشش سیاسی را در چهار چوب انظباط حزبی بر نمی تافتند و هر روز سر در دامانی داشتند که حزب از ان بی خبر بود لذا به ناچار شورای عالی رهبری حزب اقدام به اخراج آنان نمود . بهر روی کسانی که یا از حزب بریدند و یا اخراج شدند و اینک با سلیقه شخصی و بدون کنترل یک شورای سیاسی ، زیر نام پان ایرانیست فعالیت میکنند در حقیقت به طرح وزارت اطلاعات که کوچک کردن احزاب بزرگ و ارمانخواه است جامه عمل پوشانیدند.
عطایی فرد : بجز حزب پان ایرانیست چه احزاب سیاسی میهن گرای دیگری نیز بوده اند؟
یزدی : پس از جنگ دوم جهانی که فضای سیاسی ایران باز شد احزاب گوناگونی چون قارچ روییدند که همه آنهاادعای خدمت به ایران داشتند . بزرگترین آنها حزب توده بود که با تکیه بر کمونیسم و قدرت مسکو در میدان سیاست جولا ن میداد و در برابر آن حزب دموکرات ایران با مدیریت قوام السلطنه شکل گرفت که در پی کسب کرسی های پارلمان بود که پس از غروب دولت قوام فرو پاشید . احزاب دیگری مانند حزب ایران ، ملت ایران ، مردم ایران ، حزب زحمتکشان ، سومکا ، سوسیالیست های مسلمان و... در صحنه بودند که تعدادی از انها جبهه ملی را تشکیل دادند . جبهه ملی نیز داعیه میهن پرستی داشت ولی از آن جایی که این احزاب به مدیریت های فردی گره میخوردند نه ارمان های ملی ، متزلزل و آسیب پذیر بودند که اگر کجروی و خود خواهی رهبران آن احزاب را هم در نظر بگیریم اسباب سقوط و فرو پاشی مهیا ست .
عطایی فرد : چرا حزب های میهن دوستی چون حزب کبود و سومکا و... ناکام و از ادامه راه برکنار ماندند؟
یزدی : در احزابی از نوع بالا که نام بردید ، مدیریت ناشی سبب میشد که رهبران شان از خود کاریکاتوری از یک دیکتاتور میساختند و سعی در تحمیل نظرات خود بر اعضای حزب را داشتند و در نتیجه بدنه حزب از کار آیی و خلاقیت تهی میشد و با یک حادثه سقوط میکرد و به تاریخ می پیوست .
ادامه دارد ...
|